27 12 2020 284700 بطاقة تعريف:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی؛

تبیین مقام منیع حضرت فاطمه زهرا(س)/ دلیل حجت بودن فاطمه زهرا(س) بر ائمه(ع)

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: به مناسبت ایام شهادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(صلوات الله علیها)، فرازهایی از بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع تبیین مقام رفیع حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) را از نظر می گذرانیم.

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: به مناسبت ایام شهادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(صلوات الله علیها)، فرازهایی از بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع تبیین مقام رفیع حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) را از نظر می گذرانیم؛

آیت الله العظمی جوادی آملی بیان می دارند:

درباره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از دو محور باید سخن گفت؛ یک محور مربوط به جنبه علمی است که برای ما ثمره علمی و نتیجه اعتقادی دارد و پشتوانه مسائل اخلاقی فقهی و حقوقی ما نیز هست و محور دوم آن بخشی است که ما باید به ایشان تاسی کنیم و آن حضرت را اسوه و الگوی خود قرار دهیم.

بررسی مقام منیع فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از جنبه مسائل اعتقادی و علمی

آن بخشی که مربوط به مسائل اعتقادی است و برای ما ثمره علمی دارد بررسی مقام منیع آن بانو(سلام الله علیها) است که بفهمیم ایشان همتای قرآن کریم، همتای نبوت، همتای رسالت و همتای ولایت است، چیزی از ولی الله المطلق کم ندارد و اینها یک نورند. این گونه از مباحث برای ما ثمره اعتقادی و ثمره علمی دارد و پشتوانه علمی بخش دوم که همانا الگو قرار دادن آن حضرت است، خواهد بود.

سرّ اینکه این بانو(سلام الله علیها) حجت بر ائمه(علیهم السلام) است و اگر علی بن ابی‌طالب(سلام الله علیه) نبود احدی همتای آن حضرت نبود، این است که آن حضرت مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقاء شکل گرفت، قرآن این سه ویژگی را دارد؛ اولاً از زمین برنخاست و از آسمان نازل شد و ثانیاً نزولش 23 سال طول کشید و ثالثاً برای ابد می ماند و اینطور نیست که ـ معاذ الله ـ قابل زوال و از بین رفتنی باشد؛ «لا یأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ».

وقتی هویت انسان کامل مخصوصاً فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را ارزیابی می‌کنیم می‌بینیم در همین مثلث خلاصه می‌شود؛ ایشان از زمین برنخواست و از آسمان نازل شد و تقریبا همسفر قرآن کریم بود.

توضیح این مطلب آن است که وقتی وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به مقام شامخ نبوت بار یافتند به معراج رسیدند در معراج غذایی میل کردند وقتی از معراج نازل شدند و به زمین آمدند دیگر تماسی نداشتند مگر اینکه آن غذا به صورت نطفه در بیاید آن میوه آسمانی غیبی و بهشتی وقتی در سلب مطهر رسول اکرم به صورت نطفه فاطمه(سلام الله علیها) درآمد در قرار مکین خدیجه(سلام الله علیها) مستقر شد منتها این چند سالی که طول کشید تا این نطفه مستقر بشود این مقدمه انعقاد نطفه است، باید وحی نازل بشود باید پیامبر به آن مقام وحی یابی برسد باید آن انقطاع وحی به عنوان آزمون فرا برسد باید نوبت معراج فرا برسد باید پیغمبر به معراج برود باید در معراج آن میوه بهشتی را میل کند بعد آن نطفه بشود تا بشود فاطمه(س)، وقتی هم که از معراج آمدند یک سال یا کمتر طول کشید تا وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) متکون بشود این طلیعه پیدایش و تجلی آن بانو در عالم طبیعت است.

ضلع دوم این مثلث آن است که طی 23 سالی که قرآن به تدریج نازل شد وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) از چندین راه با قرآن رابطه داشت؛ راه مستقیمش این بود که از وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) آیات را فرا گرفت و هر روز این دو شاگرد را به پیشگاه رسول گرامی می‌فرستاد یعنی حسن و حسین سفیران فاطمه بودند، بعد از آنها استنطاق می‌کرد که امروز چه آیه ای نازل شد؟ پیغمبر چه فرمود؟ آیه را چگونه معنا کرد؟ این آیه را با آن آیه چگونه هماهنگ کرد؟ اینها را گزارش می‌دادند در تکمیل گزارش با پدر بزرگوارش هم مذاکره می‌کرد، سفیر سومی که وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) داشت علی بن‌ابی‌طالب بود که باب مدینه علم بود آن هم مرتب گزارش می‌داد، امروز این آیه نازل شد ،پیغمبر اینچنین معنا کرد، اینچنین تفسیر کرد و مانند آن، همچنین وجود مبارک بی بی(سلام الله علیها) راه دیگری نیز داشتند که هر کسی می‌تواند آن را داشته باشد، بحسب ظاهر انسان ارتباط مستقیمی هم با ذات اقدس الهی دارد آن راه را هم خدا وعده داد که اگر تقوا پیشه کنید از یک سو خداوند معلم شما می‌شود از سوی دیگر «اتَّقُوا اللّهَ وَ یعَلِّمُکُمُ اللّهُ» این بی بی(سلام الله علیها) در اثر آن تقوای کامل، شاگرد مستقیم ذات اقدس الهی بود معارفی را از آنجا فراگرفت و از اینکه در سوره انفال خدا وعده داد «إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا» این بی بی(سلام الله علیها) مثل اعلای تقوا بود لذا ذات اقدس الهی فرقان بین حق و باطل را به او عطا کرده است.

این مجموعه اینقدر ادامه داشت تا قرآن به پایان برسد همین که در اواخر عمر مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) قرآن به پایان رسید دیگر آیه‌ای ناز ل نشد طولی هم نکشید که این پدر و آن دختر هر دو رحلت کردند. بی بی(سلام الله علیها) بیش از 75 روز یا 95 روز بعد از رحلت رسول گرامی(سلام الله علیهما) نماند. تقریبا وقتی نازل شدن قرآن تمام شد عمر این بی بی هم تمام شد. او با قرآن نفس می‌کشید با قرآن کامل می‌شد با قرآن مترقی بود با قرآن مانوس بود منتها قرآن آمد که بماند این بی بی هم آمد که بماند، بدنش البته رحلت کرده است و اما جان او همچنان زنده است.

سر ماندگاری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

سر اینکه در پایان بخش اول به این نتیجه رسیدیم که وجود مبارک آمد که بماند نه آمد که برود. اگر امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) درباره عالمان دین فرمود: «العلماء باقون ما بقی الدهر» مصداق کامل و بالذات این علما خود معصومین‌اند، اما اینکه زهرا(سلام الله علیها) آمد که بماند تحلیل بخش پایانی سوره کوثر می‌تواند سند این بحث باشد.

در جریان سوره کوثر یعنی «إِنّا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ ٭ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ ٭ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ» مستحضرید که غالب مفسران شیعه و سنی گفتند که عده‌ای از سنادید قریش، مشرکان بدخواهان و معاندان روی همان سنتهای باطلی جاهلیت گفتند پیغمبر بعد از مردن، نام او و مکتب او و یاد او از بین می‌رود برای اینکه درباره دختر باورشان این بود که «بنونا بنو ابناءنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاوائلی» این شعر شعار رسمی جاهلیت بود می‌گفتند که پسران ما و نوه‌های پسری ما اینها فرزندان ما هستند اما نوه‌های دختری ما فرزند ما نیستند ،اینها فرزند مردان دیگرند «و بناتها بنوهن ابناء الرجال الاوائلی» اینها برای زن حرمتی قائل نبودند برای فرزندهای دختر حرمتی قائل نبودند و می‌گفتند چون پیغمبر پسرش قبلاً مرد و اکنون پسری ندارد و در اواخر عمر به سر می‌برد و جز دختر چیزی از او نمانده است با مردن او مکتب او و نام او و دین او سپری می‌ شود و از بین می‌رود آنها یک چنین شناعتی و یک چنین سرزنشی داشتند ذات اقدس الهی فرمود به اینکه تو برای همیشه می‌مانی برای اینکه من به تو چیزی دادم که هیچ کسی نمی‌تواند آن را از بین ببرد و به تو فرزندی دادم که حافظ و مجری آن چیز است. آن چیزی که به تو دادم قرآن است و آن کسی هم که حافظ قرآن مفسر قرآن مبین قرآن معلم قرآن مجری احکام و حدود قرآن است فرزندان همین دخترند فرمود «إِنّا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ» این کوثر مصادیق فراوانی دارد دین هست، قرآن هست و ولایت هست «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ» یعنی آنهایی که تو را شماتت می‌کردند بدی تو را می‌خواستند انقطاع نسل تو را می‌خواستند ابتر بودن تو را در نظر داشتند آنها ابترند نه تو! آنها منقطع النسل‌اند، تو منقطع النسل نیستی، نام و یاد آنها از بین می‌رود و نام تو و یاد تو همیشه ماند.

بنابراین این بانو توانست حافظ قرآن باشد چون خودش هم همتای با قرآن از غیب به زمین آمد اولاً تا قرآن ادامه داشت او هم تدریجا متکامل بود ثانیاً وقتی قرآن منقطع شد او هم رحلت کرد ثالثاً قرآن آمد که برای ابد بماند این بانو هم نازل شد که برای ابد بماند.

دلیل حجت بودن فاطمه زهرا(س) بر ائمه(علیهم السلام)

اگر گفته می‌شود این بانو حجت بر ائمه(علیهم السلام) است برای این جهت است که در حجیت نبوت یا رسالت یا امامت لازم نیست آنچه که محور حجیت است عصمت است اگر یک انسانی معصوم بود ما یقین داریم حرف او فعل او تقریر او سکوت او و قیام او و قعود او حجت خداست، اینکه در زیارت آل یس به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و به تک تک حالات او سلام عرض می‌کنیم برای این است که تک تک حالات او معصومانه است «السلام علیک حین تقوم و تقعد حین تقرء و تبین حین ترکع و تسجد» آن وقتی که برمی‌خیزی آن وقتی که می‌نشینی آن وقتی که سخن می‌گویی آن وقتی که تقریر می‌کنی آن وقتی که رکوع داری آن وقتی که سجود داری جامع همه اینها همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «انعام» آمده است که «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی» لذا اگر کسی معصوم بود حیات و مماتش این است و ما به تک تک این شئون معصومانه معصوم عرض ادب می‌کنیم، معیار حجیت عصمت است نه نبوت و نه رسالت و نه امامت و چون این بانو(سلام الله علیها) معصوم است حجت خداست اینکه در نهج‌البلاغه گاهی علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) به سخنان بی بی استشهاد می‌کند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجت الله است اما سرّ اینکه او حجت بر معصوم هم هست این است که ائمه(علیهم السلام) عالم غیب‌اند «بما کان و بما یکون و بما هو کائن الی یوم القیامة» اما منابع علمی را اینها گاهی از رسول اکرم شنیدند گاهی از باطن قرآن کمک می‌گیرند و گاهی از مصحف فاطمه؛ وقتی امام معصوم(سلام الله علیه) دارد که خبر غیب می‌دهد، از ائمه سؤال می‌کنند این خبر غیب را از کجا گرفته‌ای می‌گوید در مصحف مادرمان، خب این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل(سلام الله علیه) نازل می‌شد و این معارف را می‌فرمود و وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) تلقی می‌کرد بعد به امیر المومنین می‌داد، امیر المومنین املای او را می‌نوشت و کتابت می‌کرد. مصحف فاطمه آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید. اگر در نهج‌البلاغه آمده است که وجود مبارک امیر المومنین درباره رحلت پیغمبر(سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت احد من اخبار السماء» آن ناظر به وحی تشریعی است وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی انواع و اقسام وحی که الی یوم القیامة مخصوصا در شبهای قدر نازل می‌شود این دوام دارد این گونه از وحی‌ها در شبهای جمعه، در لیالی قدر بر ائمه(علیهم السلام) نازل می‌شد و بر وجود مبارک ولی عصر(ارواحنا فداه) هم نازل می‌شود، این وحی قطع نشده است، این گونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل(سلام الله علیه) نازل می‌شد فاطمه(سلام الله علیها) تلقی می‌کرد و اینها را حفظ می‌کرد و برای امیرالمؤمنین املا می‌فرمود وجود مبارک امیرالمومنین(سلام الله علیه) اینها را می‌نوشت، شده مصحف فاطمه، این می‌ شود حجت خدا بر خلق اجمعین مخصوصا در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار(سلام الله علیهم اجمعین).

وظیفه ما در الگوبرداری از فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

ما موظفیم و وظیفه داریم و مامور هستیم که به این بانو اقتدا کنیم و راهش هم ممکن است. این بانو(سلام الله علیها) هم در اعتقادات هم در اخلاق هم در حقوق هم در فقه مطالبی فراوانی را فرمودند و عمل کردند و تعلیم دادند و دستور عمل کردن را هم به ما دادند .

این بانو برای همه ما اسوه است، ما موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم منتها این در حد آفتاب ما در حد شمس، این فضای کل جهان را روشن می‌کند منتها ما در زندگی خاص خود مثل شمع نور می‌دهیم و زندگی خود را روشن می کنیم.

ذکر مصیبت

ما همین که آمدیم اینجا گفتیم «صلّی الله علیک یا بنت رسول الله السلام علیک و علی ابیک و علی بعلک و بنیک و علی السر المستودع فیک» همین که آمدیم عرض حاجت کردیم از عنایت است، وجود مبارک امیرالمؤمنین در مراسم تجهیز زهرا اشک ریخت. فرمود یا رسول الله برای من بسیار گران و سخت و تلخ است که این مصیبت را تحمل کنم، یا رسول الله این دخترت که زود به شما ملحق شدند تمام جریان سقیفه و غیر سقیفه را به عرض شما می‌رساند که من هیچ کوتاهی نکردم هر چه دستور دادی عمل کردم، بعد عرض کرد یا رسول الله برای کوبیدن فاطمه(سلام الله علیها) تنها هیئت حاکم قیام نکرد اینها مردم را هم شوراندند همه جمع شدند و اجماع کردند تا زهرا را منزوی کنند؛ یکی گفت آتش بیاور! یکی گفت آتش بزن! یکی گفت غلاف شمشیر بیاور! یکی گفت غلاف شمشیر بزن! یکی گفت فدک را بگیر! درحالی که اینها مکرر از پیغمبر شنیدند که رضای زهرا رضای خداست غضب زهرا غضب خداست رضا و غضب فاطمه(سلام الله علیها) رضا و غضب پیغمبر است رضا و غضب پیغمبر رضای خداست، مقام این بی بی چیست؟ ظاهرا مرحوم شیخ مفید نقل می‌کند وقتی بی بی(سلام الله علیها) آمده علی بن ابی‌طالب را آن وضع با سر برهنه زیر منبر بالای سرش شمشیر دید فرمود: دست از پسر عموی من بردارید وگرنه سرم را برای نفرین کردن برهنه می‌کنم مرحوم شیخ مفید نقل می‌کند که وجود مبارک علی بن ابی‌طالب به سلمان فرمود یا سلمان همین که زهرا تصمیم نفرین گرفت من می‌بینم دو طرف مدینه دارد می‌لرزد این فاطمه است.

حالا شما خطبه زینب کبرا(سلام الله علیها) را در کوفه قرائت کنید می‌بینید بسیاری از جمله‌های بلند آن خطبه از مادرش گرفته شده، اگر مرحوم صدرالمتألّهین(رضوان الله علیه) در آن رساله شریفش می‌گوید حسین بن علی را در سقیفه بنی ساعده شهید کردند همین است! ایشان می‌گوید اگر نبود آن آتش زدن یا آتش آوردن در خانه فاطمه هرگز خیمه‌های بچه‌های ابی عبد الله را آ تش نمی‌زدند.

اللهم نسئلک و ندعوک باسمک العظیم الاعظم...


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات