07 05 2019 313885 شناسه:

ماه مبارک رمضان و حیات اجتماعی (جلسه اول)

     أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ بَارِئِ الْخَلائِقِ أَجمَعِين باعِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين رافِعِ السَّماوَاتِ وَ خَافِضِ الأَرَضِين و الصَّلَاةُ وَ السَّلامُ عَلَي جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سِيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم حَبِيبِ إِلهِ الْعَالَمِين ‏أَبَی الْقَاسِم ‏الْمُصْطَفَي مُحَمَّد(صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ عَلَي الْأَصْفِيَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ لَا سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاء حُجَّة ابْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي(رُوحِي وَ أَرْوَاحُ ‏الْعالَمِين لَهُ الفِداء)‏ بِهِمْ نَتَوَلَّي‏ وَ مِنْ أَعْدَائِهِم‏ نَتَبَرَّء إِلَي اللَّه».

در بارگاه الهي جاي سجده و شکر است که توفيق درک ماه مبارک رمضان را به ما عطا فرمود. به حق، خدا را سپاس مي‌گوييم و شاکريم و در درگاه الهی پيشاني عبوديت و بندگي را بر زمين مي‌ساييم و بر اين هم افتخار مي‌کنيم و مايه مباهات مي‌دانيم. امروز روز اوّل ماه مبارک رمضان است سال 1440 هجري قمري است و مصادف با هفدهم ارديبهشت ماه سال 1398 است. خدا را سپاسگزاريم و از آن درگاه بي‌حدّ و بي‌حصر الهي عاجزانه مسئلت مي‌کنيم که توفيق درک اين ماه به معناي واقعي را به همه ما مرحمت بفرمايد.

 موضوعي که براي اين جلسات در نظر گرفته شده است با عنوان «ماه رمضان و حيات اجتماعي» است. اين ماه براي زندگي و زيست اجتماعي ما تا چه حدّ و ميزاني مؤثر و مفيد و سودمند است؟ چه آثاري، ثمراتي و نتايجي براي جامعه ما و زندگي اجتماعي ما اين ماه مبارک رمضان در پي دارد؟ از بحث‌هاي بسيار مهم و روز ما است، چون جامعه سؤال مي‌کند که دين براي افراد جامعه و انسان‌ها چه فايده‌اي دارد؟ آيا دينداري، آيا انجام بندگي خدا و اطاعت و تبعيت از دستورات الهي و اهل بيت عصمت و طهارت براي جامعه ما، براي اجتماع ما، براي زيست تربيتي و اخلاقي و اين جهات انساني مفيد فايده هست يا نيست؟ آيا دين فقط يک سلسله وظايف فردي است و براي احياي انسان‌ها به لحاظ فردشان مؤثر است يا نه در ساخت يک جامعه انساني و حيات اجتماعي، دين و دستورات ديني و آموزه‌هاي آن کارآمد است و اصلاً بدون تعاليم والاي انبياي الهي ما نمي‌توانيم يک اجتماع درست و شايسته‌اي داشته باشيم، يک زندگي اجتماعي صحيح و مناسبي را براي خودمان ايجاد بکنيم؟ اين يک سؤال روز است. افراد، شخصيت‌ها و خصوصاً جوان‌ها اين سؤال را دارند که آيا دين براي زندگي اجتماعي، براي حيات جمعي مفيد فايده است يا فقط دين يک سلسله دستوراتي است که براي افراد به صورت خاص آمده و انسان‌ها به صورت فرادي و نه جمعي، مسير بندگي و عبادت و اطاعت الهي را انجام مي‌دهند؟ اين يک سؤال و پرسش اساسي است که ما براي پاسخ گفتن به اين سؤال نياز داريم مباحثي را در جمع يکديگر داشته باشيم، مطالبي را براساس انديشه‌هاي ديني، قرآني و روايي‌مان تحليل بکنيم، بحث و بررسي بکنيم و سخناني را که بزرگان ما، علماي ما، تحليل‌گران واقعي و کارشناسان اصيل دين اسلام براي ما بازگو کردند ما آنها را با خود داشته باشيم و ـ إن‌شاءالله ـ براي اين پرسش اصلي و اساسي يک جواب شايسته‌اي فراهم بشود و براساس آن، جامعه هم ساخته بشود. در غرب فيلسوفان فکر مي‌کنند مي‌انديشند، بعد براساس آن هم جامعه را مي‌سازند. نقش مسجد اين است، سهم حسينيه‌ها در مسائل فرهنگي و ديني اين است که آنچه را که در منابع ديني ما آمده تحليل کنند، بررسي کنند، ارزيابي کنند، صحيح و سقيم را بشناسند و آن راه درست را به جامعه معرفي کنند.

 بنابراين اين سؤال پيش‌روي ما هست که آيا دين و مشخصاً ماه مبارک رمضان براي حيات اجتماعي و يک زندگي سعادتمندانه جمعي برنامه‌اي دارند، دستوري دارند و آيا ماه رمضان به صورت مشخص سودمند و مؤثر هست يا نه؟

 براي تبيين اين نکته بايستي که مطالبي را از باب مقدمه بگوييم که هر کدام از اين مقدمات هم، خودش يک مطلبي است خودش يک نکته‌اي‌ است و امروز يکي از آن نکات را عرض مي‌کنيم و راجع به آن صحبت مي‌کنيم. آن نکته‌اي که همه بايد به آن توجه کنيم اين است که انسان در زندگي‌ خود آيا هدفي دارد يا نه؟ از خيلي از افراد وقتي سؤال مي‌کنند که هدف شما از زندگي چيست، اظهار بي‌اطلاعي مي‌کنند و مي‌گويند نمي‌دانيم، ما به اراده خودمان نيامديم، به اراده خودمان هم نمي‌رويم و داريم زندگي هم مي‌کنيم به معناي اينکه داريم کار مي‌کنيم، رفت و آمد مي‌کنيم، شغل داريم و امثال آن؛ اين زندگي به گونهای نيست که با يک هدف و مقصدي روشن باشد.

 الآن افراد جامعه؛ مردان، زنان، خصوصاً دختران و پسران وقتي با اين سؤال روبهرو مي‌شوند که هدف شما از زندگي کردن چيست؟ پاسخ مشخصي ندارند. هدف داشتن و مقصد و مقصودي در زندگي داشتن اولين امري است که بايد همه انسان‌ها به آن اهتمام داشته باشند. مگر مي‌شود انسان بدون هدف و بدون مقصد باشد؟! اصلاً چه چيزی در اين عالم بدون هدف است که انسان بدون هدف باشد؟! همه موجودات را خداي عالم هدفمند آفريده است: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَي﴾.[1] هيچ موجودي در اين عالَم سرگشته و حيران نيست، سرگردان نيست؛ شما يک حبه گندم را ملاحظه بفرماييد، يک هسته خرما را ملاحظه بفرماييد، چه برسد به اين آسمان و زمين، به اين کهکشان‌ها، به اين موجودات، هيچ موجودي در نظام هستي گمراه، سرگردان، سرگشته نيست، همه عالم به سمت هدف و مقصدي در حرکت هستند و خداي عالم مقصد و مقصودي براي همه موجودات عالَم تعريف کرده است.

يک جواب کلّي در قرآن هست که اين جواب را خداي عالم با عبارت‌هاي مختلف بيان فرموده است. شما به اين واژه‌هاي قرآني دقت بفرماييد! يک واژه خيلي روشن و رسمي که همه ما داريم: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏﴾؛[2]هيچ کدام از ما بي‌هدف نيستيم، همه ما به سمت خداي عالَم در حال بازگشت هستيم، خدا مرجع و ملجأ و مأواي همه ما هست. ﴿إِلَيْهِ أُنِيبُ﴾؛[3] بازگشت همه موجودات از جمله آنها انسان به سمت پروردگار عالَم است. ﴿إِلَيْهِ تُقْلَبُونَ﴾،[4] ﴿إِنَّا إِلَي رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ﴾؛[5] انقلاب و تحول همه موجودات به سمت پروردگار عالَم است. ﴿إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾؛[6] همه امور به سمت خداي عالَم است. هيچ موجودي در اين عالم نيست مگر اينکه مقصد و مقصودي دارد و آن خدا و جلوه‌هاي او و اسماي حُسناي اوست. اين يک جواب کلّي و يک جواب اجمالي است. همين جواب را خداي عالَم در قرآن باز کرد، تبيين کرد، معنا کرد و ما را به آن هدف و آن مقصد و مقصود دارد رهنمون مي‌شود.

بنابراين يکي از مسائلي که همه ما بايد به آن توجه کنيم و همه جامعه خصوصاً جوانان اين جامعه بايد به آن توجه کنند اين است که هدفشان از زندگي چيست؟ بايد براي زندگي خودشان هدفي، غايتي و مقصدي داشته باشند؛ البته يک مقصد اصلي ما داريم و ده‌ها مقصد فرعي! آن مقصد اصلي را بايستي خوب به درستي بشناسيم و براساس همان هدف، هدف‌گذاري کنيم. انسان هدفمند با آن انسان بي‌هدف، تفاوت جوهري دارند، خيلي باهم متفاوت‌اند. حالا برخي از ويژگي‌هاي هدفمندي را عرض کنم و انسان‌هايي که صاحب هدف و غايت خاصي هستند را هم معرفي کنيم ببينيد که هدفمندي چقدر ارزشمند و گرامي و عزيز است و آن انسان‌هايي که در زندگي براي خودشان هدف و غايتي را در نظر نگرفته‌اند و باري به هر جهت زندگي مي‌کنند و روزمرّگي دارند، با آن انسان‌هايي که با هدف حرکت مي‌کنند و به دنبال هدفي هستند و تمام جَهد و تلاش و کوشش خود را براي رسيدن به آن هدف قرار مي‌دهند، چقدر باهم متفاوت‌ هستند.

اصلي‌ترين و بنيادي‌ترين امر براي همه موجودات از جمله انسان هدفمندي است؛ انسان نبايد در زندگي بي‌هدف باشد بي‌مقصد و مقصود حرکت بکند. اتفاقاً يکي از مسائلي که در باب «حرکت» مي‌گويند، مي‌گويند که اگر انسان هدف نداشته باشد حرکت نمي‌کند. حرکت، تحوّل، تعهّد، انگيزه، تلاش و کوشش، همه و همه مرهون هدفمندي است. بعضي‌ها هدفشان کوتاه است، قاصر است، ناچيز است؛ ولي بعضي‌ها هدف‌هاي بلندي دارند. همين ديروز من تماس گرفتم خدمت والد بزرگوار يکي از اين شبکه‌ها که خيلي پُربيننده هم هست گفت مي‌خواهيم که بعد از نماز مغرب و عشا يک برنامه‌ چند دقيقه‌اي از حاج‌آقا داشته باشيم و ما مي‌خواهيم که اگر حاج‌آقا اجازه بدهند يک برنامه‌اي را از ايشان ضبط بکنيم. من تماس گرفتم و گفتم يک چنين مسئله‌اي را اصرار دارند. حضرت آقا فرمودند من براي ماه رمضان خود دو‌تا هدف قرار دادم: يکي همين جلد پنجاه و چهارم تفسير تسنيم است و ديگري هم اين کتاب مقنعه مرحوم مفيد که يک بخش «اصول دين» دارد و يک بخش «فروع دين»، «فروع دين» آن را مرحوم شيخ طوسي شرح کرد که شد تهذيب که يکي از کتب أربعه ما است، اين چند صفحه بخش «اصول دين» مقنعه مرحوم مفيد بيش از هزار سال، اين شرح نشده مي‌خواهم اگر خدا توفيق بدهد در اين ماه رمضان اين را شرح کنم. يکي از ويژگي‌هاي هدفمندي اين است که انسانِ هدفمند همه کارها و برنامه‌ها و آمد و شد خود را مطابق با اين هدف تنظيم مي‌کند؛ مثلاً يک نفر مي‌خواهد در مسابقه «دو» نفر اول بشود، او چقدر تلاش مي‌کند از غذا خوردن، از خواب و استراحت، از آمد و شد، همه و همه را دارد برنامه‌ريزي مي‌کند، هدفمند است، منسجم است، همه جهات وجودي‌ او با هماهنگي حرکت مي‌کنند، انگيزه دارد، آقا کجا؟! من طبق برنامه بايد ساعت ده آنجا باشم يا ساعت يازده بايد آنجا باشم، تمام تعهّد خود را براي اين کار مي‌گذارد چون مي‌خواهد به اين هدف برسد، مي‌خواهد اول بشود در اين مسابقه «دو»، مي‌خواهد اين مدال را به گردن بياويزد، مي‌خواهد اين موفقيت را براي خودش جشن بگيرد، اين يک هدف است. آيا با يک انسان و جواني که چنين هدفي ندارد يکسان است؟! آيا تعهّدش، انگيزه‌اش، انسجام دروني‌اش، غذا خوردنش، خوابيدنش، به فکرِ بُردن اين مسابقه مي‌خوابد و به فکر موفقيت در اين مسابقه از خواب بيدار مي‌شود.

يکي از جهاتي که در حقيقت در هدفمندي مؤثر است اين است که يک الگوي رفتاري براي خودش انتخاب مي‌کند. چه کسي واقعاً در هدفمندي موفق بوده؟ آيا در بين کساني که اين مسير را طي کرده‌اند افراد زبده‌تر، افراد برجسته‌تر چه کسانی هستند؟ آنها به عنوان اسوه و الگوي رفتاري انتخاب مي‌شود براي انسان. ببينيد شما همين يک مطلب را «زندگي با هدف و زندگي بدون هدف»، چقدر مسير فرد را و بعد جامعه را تغيير میدهد. جامعه اگر بخواهد هدف داشته باشد، جامعه! آيا خداي عالَم همان‌گونه که براي افراد جامعه هدفي مشخص کرد، براي جمع جامعه و همه اجتماع و امت هدف مشخص نکرد؟! مگر مي‌شود يک جامعه بدون هدف باشد؟ جامعه بدون هدف همين است که شما ـ متأسفانه ـ ملاحظه مي‌کنيد که هر کسي يک جايي مي‌رود. آيا هدف ما مثلاً در چنين سالي تقويت کشاورزي است، تقويت صنعت است، تقويت درس و دراست و آموزش و پرورش است؟ جهت‌گيري و سمت و سويي که براي يک جامعه بخواهد انجام بشود چگونه بايد باشد؟ خداي عالَم، پروردگار عالَم در اين کتاب عزيز در اين قرآن مجيد يک هدف کلان و بزرگ را به ما معرفي کرد که ما همگان بايد به آن هدف نهايي و اصلي توجه کنيم و اين هدف را مورد نظر قرار بدهيم و سعي کنيم که اين هدف را هيچ وقت گُم نکنيم ﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاس﴾[7] هدفي که خداي عالَم براي امت اسلامي و براي جامعه اسلامي منظور دارد اين است که اين جامعه بايستي الگو باشد و از نظر آگاهي و شناخت و معرفت بر همه جوامع برتري داشته باشد و رجحان داشته باشد. ﴿لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاس﴾ اين هدفي است که خداي عالَم براي امت اسلامي و جامعه اسلامي مشخص کرد. ما با داشتن منابع ارزشمند و اصيل وحياني و حقايقي همانند قرآن و عترت بايد برترين‌هاي همه جوامع از نظر آگاهي و شناخت و معرفت باشيم. سُلطه علمي، سلطه فکري و فرهنگي به برکت قرآن و عترت بر جوامع داشته باشيم، نه به معناي ـ معاذالله ـ تسلط دنيايي! نه اين تسلط دنيايي جز تکبر و غرور براي جوامع چيزي نمي‌آورند. اين سلطه، سلطه الهي است که به دست امت اسلامي که بهره‌مند از دو منبع اصيل قرآن و عترت است به عنوان سرآمد همه جوامع شناخته بشود. ﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاس﴾ اين هدفي است که خداي عالَم براي جامعه و براي اجتماع و امت اسلامي معرفي کرده است.

 بنابراين همان‌طوري که آحاد جامعه و افراد يک اجتماع بايد براي خودشان در زندگي‌ خود هدفي مشخص بکنند و بي‌هدفي جز حيرت، جز سرگشتگي و سرگرداني چيزي به همراه ندارد. حتماً بايد همه تلاش کنيم يک هدفي را مشخص کنيم. الآن براي ماه مبارک رمضان که اولين روز اين ماه است مي‌توانيم هدفي براي خودمان مشخص کنيم که در اين ماه طهارت نفس، اخلاق زيبا و شايسته، دوري کردن از همه آنچه تنبلي و کسالت و بي‌توجهي به اهداف والاي انساني است دست برداريم و متعهدانه نسبت به شب و روز اين ماه و افطار و سحرهاي اين ماه، خودمان را متوجه کنيم. همين ادعيه اين ماه؛ دعاهاي سحر، دعاي «افتتاح»،[8] دعاهاي هر روز، اينها مي‌تواند براي ما هدف باشد براي ما مقصدي باشد. ما خودمان را با برنامه‌ريزي به اين جاها برسانيم نه اينکه حالا که رفتيم مسجد نمازي هم خوانديم و دعايي هم مي‌خوانيم، نه! اگر اين‌گونه هدف‌گذاري نشود و مقصدي براي آن نباشد برنامه نيست، اقدام نيست، حرکت نيست. چه کساني در زندگي برنامه دارند؟ آن کساني که هدف دارند، چه کساني فعاليت مناسب و شايسته دارند؟ آن کساني که برنامه دارند، چه کساني اقدام شايسته و عمل مناسب دارند؟ آنهايي که انگيزه دارند، همه اينها را هدف مشخص مي‌کند. هدف‌مندي و داشتن يک مقصد براي زندگي يک ضرورت است، مگر امکان دارد انسان زندگي و يک زيستي را براي خودش انتخاب بکند و در اين زيست هدف و مقصد وجود نداشته باشد؟! اصلاً زيستن يعني حرکت کردن يعني تلاش کردن يعني سعي و کوشش و حرکت بدون مقصد که حرکت نيست. زماني انسان حرکت مي‌کند و سعي و تلاش دارد که مقصد داشته باشد هدف داشته باشد. يک وقت انساني است که براساس زيست روزمرّه‌اي و باري به هر جهت يک کاري مي‌کند. من يک کليپ ديدم خيلي متأثر شدم! خيلي نگران و ناراحت! از چند طايفه از دختران پسران زنان مردان بزرگسال‌ها جوان‌ها از آنها سؤال مي‌کنند که هدف شما از زندگي چيست؟ مي‌گويند ما هدفي نداريم ما نمي‌دانيم چرا داريم زندگي مي‌کنيم. بعضي‌ها مي‌گفتند ما تا الآن فکر نکرديم که مثلاً آيا بايد در زندگي هدف داشت؟! آيا مي‌شود به اين مسئله فکر کرد؟! يکي از مهم‌ترين پرسش‌هاي فردي و جمعي جامعه و انسان‌هاي ما اين است که ما به چه هدفي زندگي مي‌کنيم؟ انسان بي‌هدف يک انسان سرگشته و حيران است گمراه است. وقتي آيات الهي را آدم دنبال مي‌کند قدم به قدم ما را ترغيب مي‌کند به هدفمندي: ﴿إِلَيْهِ أُنِيبُ﴾، ﴿إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾،[9] ﴿إِلَيْهِ تُقْلَبُونَ﴾، ﴿إِلَي رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ﴾، ﴿إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾. شما نگاه کنيد ببينيد همه و همه آيات را که در نهايت دارد براي ما اين مسير را مشخص مي‌کند که گمراه نشويد بدون هدف نباشيد بدون مقصد نباشيد. تازه مقصد را آدم پيدا مي‌کند بعد به فکر مقصود بايد باشد. خيلي اين امر بايستي به عنوان مؤلفه اصلي از زندگي اجتماعي ما و فردي ما معنا پيدا بکند. يک هدف اصلي و کلّي که البته براي دسترسي به اين هدف اصلي و کلّي خيلي بايد فکر بشود! حالا ما در اين رابطه بحث زياد داريم. مگر مي‌شود آن هدف غايي و اصلي و اساسي را به اين راحتي پيدا کرد؟! تا انسان خودش را نشناسد و جايگاه وجودي خودش را در عالَم نداند و نسنجد مگر مي‌تواند چنين هدفي را بشناسد و هدف‌گذاري بکند. به ما آموختند نحوه زندگي کردن را و حيات را به ما تعليم دادند. بنابراين با قطع نظر از نگرش‌هاي فيلسوفانه که با آنها کاري ندارم يعني نمي‌خواهم آن فضا را در اين جمع دوستانه مطرح کنم، نه! حرکت و سعي و تلاش بدون هدف و غايت بي‌معناست، بي‌هويتي است، بيهودگي است. خداي عالَم در قرآن مي‌فرمايد ﴿أَ يَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدي؛[10] آيا انسان بيهوده بي‌هدف بي‌مقصد آفريده شده؟! انسان مقصد ندارد واقعاً؟! وقتي از انسان سؤال بکنند که هدف شما از زندگي چيست بگويد من نمي‌دانم! شما براي چه زندگي مي‌کني؟ نمي‌دانم! تا الآن فکر نکردم. ما مجبوراً آمديم مجبوراً هم مي‌رويم مجبوراً هم زيست مي‌کنيم؛ اين جواب بخش قابل توجهي از افراد جامعه است. ما بايد اين هدف را بشناسيم بيابيم و در مسير زندگي با هدف مشخص هدف معين! به گونه‌اي که وقتي سؤال مي‌کنند که شما هدفتان چيست؟ مي‌گويد من مي‌خواهم اين باشم، وضعيت خود را مشخص مي‌کنم. من عرض کردم در مسابقه «دو» مي‌گويد من مي‌خواهم نفر اول باشم، من مي‌خواهم اين مدال زرّين را براي خودم در کلّ جهان ثبت بکنم، اين يک هدفي است البته هدف‌ها فرق مي‌کند هدف‌ها خيلي متفاوت است ولي اين هم يک هدفي است. خود همين هدف چقدر براي انسان انگيزه مي‌آورد، برنامه مي‌آورد، اقدام مي‌آورد، انسجام مي‌آورد، هماهنگي وجودي مي‌آورد. تمام جهات را انسان در اختيار مي‌گيرد و حتي الگوي رفتاري براي خودش تعيين مي‌کند تا خودش را به آن مقصد و هدف برساند. خداي عالَم اين خداي عزيز و اين خداي عظيم و کريم، نه تنها براي يکايک ما، هدفي را مشخص فرموده است که بايد برسيم و توجه کنيم، براي جامعه اسلامي! ما که حالا نظام اسلامي را هم عنوان آن را يدک مي‌کشيم. آيا براي اين مجموعه‌اي که از اسلام و خصوصاً مکتب تشيع ما داريم تعريف روشني از هدف‌مندي براي جامعه داريم؟! من مطالعه مي‌کردم برخي از اين مقالاتي که در اين زمينه آمده است را مي‌ديدم خيلي مباحث خوب و روشني را براي جامعه باز کردند و وقتي مسائل را از منظر قرآن آدم مطالعه مي‌کند مي‌بيند که هر آنچه که بشر به اين جهت بدان توجه کرده است براي فهم آيات و منابع ديني ما خيلي کمک مي‌کند. اگر انسان هدف نداشته باشد الگوي رفتاري نمي‌داند، دبنال اسوه نيست. چه کساني دنبال اسوه هستند؟ چه کساني الگو و نمونه اخلاقي و رفتاري را براي خودشان انتخاب مي‌کنند. وقتي يک طلبه مي‌آيد وارد حوزه علميه قم مي‌شود هدف او اين است که احکام الهي را بفهمد، حِکَم را بفهمد، معارف را بفهمد، اين هدف او است؛ الگوي او کيست؟ براساس چه الگويي بايد خودش را به آنجا برساند؟ مگر بدون معلمِ راه و بدون خضرِ راه در هر راهي مي‌شود کسي به مقصد برسد؟! مي‌آيند مي‌گويند که فلان شخصيت فلان کار را انجام داده است. شخصيتي مثل علامه طباطبايي(رحمة الله عليه) آمد و يک هنگامه‌اي را در عرصه قرآن و تفسير ايجاد کرد و همه و همه الآن به برکت تفسير مبارک الميزان حشر قرآني ما خيلي بالا رفته است. آقايان! شما فکر نکنيد که الميزان فقط يک کتاب تفسيري است که در حوزه علميه نوشته شده است؛ رشحات آن، تراوشات رحماني آن، فهم‌هاي ريز و درشت آن در کل جامعه ما در کل منابع و جاهاي علمي و آموزشي و پژوهشي ما الآن راه پيدا کرده است. يک ارتقاي قرآني و فرهنگ قرآني الآن در جامعه ما به برکت الميزان است. بله خواص از آن استفاده مي‌کنند، أخص از آن استفاده مي‌کنند؛ اما رشحات قرآني، تراوشات رحماني اين آيات، برداشت‌هاي لطيف، اين خيل عظيم و سيل عظيم قرآني که امروز به برکت الميزان در کشور راه افتاده است اين يک هدف بزرگ بوده است.

 همسر مرحوم علامه طباطبايي بدون اينکه کمترين دغدغه‌اي براي او ايجاد بکند هر از گاهي يک چاي استکان مي‌گذاشت در جلوي ايشان و مي‌رفت به دنبال کار خود و اين بزرگوار مشغول نوشتن اين کتاب عظيم بود و اين ذخيره براي ما ايجاد شد. علامه اميني اين بزرگ‌مردي که احياگر عترت طاهره است و ولايت است، چه هنگامه عظيمي را و حماسه پرخروشي را در حوزه عترت ايجاد کرد و ولايت را براي دوست و دشمن آشکار و هويدا کرد، اين هدف چقدر هدف بلندي بود و براي رسيدن به اين هدف چقدر تلاش کرد! سر از پا نمي‌شناخت سال‌ها ماه‌ها روزها با گرسنگي تشنگي در ولايتِ غربت دور افتاده از خانواده و مانند آن يک اثر ماندگاري براي هميشه ثبت کرد که درود خدا و سلام خدا بر اين دسته افراد!

مرحوم آقابزرگ تهراني کتابي را به عنوان الذريعة إلي تصانيف الشيعة نوشتند. مي‌گفتند مگر شيعه چه دارد؟! شيعه مگر کسي هست گروهي هست مگر مکتبي دارند چه چيزي دارند؟! اين بزرگمرد آمد در آن سختيها و دشواري‌های سرداب‌هاي نجف اين کتاب الذريعة إلی تصانيف الشيعة را نوشت، اين «أعيان الشيعة» را نوشت، بزرگان شيعه را در طول هزار سال معرفي کرد. من امسال که مشرف شده بودم کربلا، دوست داشتم «حلّه» را ببينم. «حلّه» يکي از شهرهاي بزرگي است که در تعظيم و تکريم جايگاه تشيع نقش بسيار بسيار عظيمي دارد. علمايي که از «حلّه» برخاستند. عجيب است اين شهر! يک شهر کوچکي است. از إبن ادريس، إبن فقيه حلّي تا محقق حلّي تا علامه حلّي تا إبن طاووس حلّي، همه اين بزرگان ما در يک شهر کوچکي به نام «حلّه» رشد کردند. الآن محقق حلّي صاحب شرايع، صاحب مدارک، صاحب مسالک، صاحب جواهر، همه و همه سر سفره او نشسته‌اند.

من رفتم در «حلّه» ديدم که يک قبر کوچکي در يک مسجد خيلي خيلي کوچک و محقّر يک قبر خيلي کوچکي، اين محقق حلّي است؟! آقاي جوادي را که مي‌شناسيد آدمي است که کتاب به راحتي به دست نمي‌گيرد، هر روز اين کتاب دست او است و دارد تدريس مي‌کند. اين بزرگوار در کتاب‌هاي فقهي خودش در همين شرايع در مسائل فقهي که برخورد مي‌کند گاهي اوقات به يک حکم قطعي نمي‌رسد و مي‌نويسد «و فيه تردد»؛ من رأيي ندارم، منابع را بررسي کردم رأيي ندارم. برخي از بزرگان آمدند در ترددات صاحب شرايع کتاب نوشتند. اين صاحب کتاب إقبال الأعمال، اين قطب عارفين ما، قطب داعيان ما، قطب مناجات‌گران ما، اين کتاب شريف برای شخصيتي است به نام إبن طاووس حلّي. اگر مسيرتان شد ـ إن‌شاءالله ـ حتماً زيارت کنيد. من اصلاً يک لذت فوق‌العاده‌اي در اين سفر داشتم. اينها بزرگان ما هستند، اگر اينها نبودند الآن تشيع به دست ما نمي‌رسيد، ما هم مثل ديگران بوديم مثل عربستان زندگي مي‌کرديم. اينها ما را به اينجا رساندند، به اين معارف و به اين حِکَم آشنا کردند. اين علامه حلّي چه بزرگمردي است قبرش زير پاي آقا علي بن ابيطالب در نجف اشرف است. حتماً مشرف شديد نوشته اينجا مرقد علامه حلّي است. اين بزرگان اينها کساني بودند که صاحب هدف بودند صاحب مقصد بودند. من شنيدم ـ حالا اين را بايد تاريخ بررسي کند ـ وقتي اين مغول‌ها آمدند و بغداد را اين‌طور ويران کردند کتاب‌خانه شيخ طوسي و اينها، چند نفر از اين علماي حلّه برخاستند رفتند بغداد به حاکمان خود گفتند شما که قدرت داريد اينجا را محل امن قرار بدهيد ما هيچ کاري با شما نداريم، شما اجازه بدهيد که ما در اينجا کارهاي علمي بکنيم. آن حاکمان مغولي هم اجازه دادند. قبل از اينکه حوزه نجف باشد حوزه حلّه بود.

من سؤال کردم که چرا اسم اين شهر را «حلّه» گذاشتند يکي از روحانيوني که در آنجا بود گفتند يکي از توجيهات اين است که علي بن ابيطالب(عليه السلام) در اين شهر حلول کرد. چهل روز علي بن ابيطالب(عليه السلام) در مسير بازگشت از جنگ با خوارج از رسيدن به کوفه چهل روز در اين شهر اقامت کرد، اين شده شهر حلّه! اين عظمت است اينها بزرگاني هستند که در مسير زندگي خودشان هدف‌گذاري کردند و برنامه داشتند. اگر کسي هدف نداشته باشد، برنامه ندارد. اگر کسي برنامه نداشته باشد، اقدام مناسب ندارد. اگر کسي اقدام مناسب نداشته باشد، قدرت براي انگيزش و انگيزه داشتن نخواهد داشت و انساني مي‌شود که مي‌گويد حالا ما که خودمان به اختيار خودمان که نيامديم و به اختيار خودمان هم که نمي‌رويم؛ بنابراين يک زندگي مي‌کنيم ـ متأسفانه ـ به يک نابساماني فردي و اجتماعي جامعه کشيده مي‌شود. آيا حيف نيست که يک جامعه‌اي با چنين فرهنگي و با چنين غناي علمي و قوّت معرفتي بيايد بگويد که من هدف ندارم؟! من غايتي و مقصدي براي زندگي ندارم؟! اين بسيار نقص است و بايستي که جامعه متوجه اين نقص باشد و وظيفه منابر اين است، گويندگان اين است و مبلّغان ديني اين است. ماه مبارک رمضان براي همين است و اگر ما به دنبال آثار اجتماعي و آثار فرهنگي اين ماه هستيم بايستي که اين معنا را ـ إن‌شاءالله ـ بيش از پيش دقت کنيم. بيش از اين شما را خسته نکنم و اميدواريم که ـ إن‌شاءالله ـ توفيق درک درست و شناخت صحيح به اهداف و غايات خودمان در مسير زندگي داشته باشيم.

«نسئلکَ اللّهم و ندعوک باسمک العظيم الأعظم الأعز الأجل الأکرم يا الله، ... يا رحمنُ و يا رحيمُ».

بار الها گناهان همه ما را ببخش و بيامرز!

توفيق عبادت و اطاعت و بندگي از ما سلب مفرما!

 اين ماه مبارک رمضان را بهترين فرصت و غنيمت براي ما و عمر ما قرار بده!

 همه آحاد و افراد جامعه را بهره‌مند از اين مواهب آسماني و ارزشمند ماه مبارک رمضان قرار بده!

بار الها گناهان همه ما را ببخش و بيامرز!

 مرضاي مسلمين خصوصاً منظورين و اگر در اين جمع کسي مريض است يا مريض دارد خدايا شفاي عاجل مرحمت بفرما!

حوائج امت اسلام برآورده به خير بفرما!

 ارواح مؤمنين و مؤمنات گذشتگان از اين جمع، خصوصاً کساني که سال‌هاي قبل در اين جمع بودند و الآن نيستند، همه و همه ارواح طيبه شهدا، شهداي عزيزي که تصاوير عزيز آنها در اين مسجد هست، روح عالي امام امت را با ارواح انبيا و اوليايت محشور بفرما!

خدايا کشور ما را مملکت ما را نظام اسلامي را مراجع عظام تقليد مقام معظم رهبري همه را در پناه امام زمان هدايت و حمايت بفرما!

قلب مطهّر و مقدس آقايمان مولايمان امام زمانمان را از همه ما راضي و خرسند بفرما!

«بِالنّبيّ و آلِهِ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَ تَعَالَي فِي‏ فَرَجِ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَان»



[1]. سوره طه، آيه50.

[2]. سوره بقره، آيه156.

[3]. سوره هود، آيه88؛ سوره شوری، آيه10.

[4]. سوره عنکبوت، آيه21.

[5]. سوره زخرف، آيه14.

[6]. سوره شوری، آيه53.

[7]. سوره بقره, آيه143.

[8] . الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحديثة)، ج‏1، ص135.

[9]. سوره بقره، آيات28 و 245؛ سوره يونس، آيه56.

[10]. سوره قيامت, آيه36.

دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات

محتوى الويب