اسمای الهی؛ تبلور توحید (جلسه 24)

15 04 2023 1354102 شناسه:
دانلود فایل تصویری

بسم الله الرحمن الرحيم

«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْ‏ءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ‏] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ يَا صَمَدُ فِی غَيرِ شَبِيهٍ وَ لَا شَيْ‏ءَ کَمِثلِهِ يَا بَارُّ فَلَا شَيْ‏ءَ كُفْوُهُ وَ لَا مُدَانِيَ لِوَصْفِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا بَارِئُ الْمُنْشِئُ [النُّفُوسَ‏] بِلَا مِثَالٍ خَلَا [مَضَى‏] مِنْ غَيْرِهِ يَا زَاكِي الطَّاهِرُ مِنْ كُلِّ آفَةٍ بِقُدْسِهِ يَا كَافِي الْمُوسِعُ لِمَا خَلَقَ مِنْ عَطَايَا فَضْلِهِ يَا نَقِيُّ [نَقِيّاً] مِنْ كُلِّ جَوْرٍ لَمْ يَرْضَهُ وَ لَمْ يُخَالِطْهُ فِعَالُهُ يا حَنَّانُ انْتَ الَّذِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ يا مَنَّانُ ذَا الإِحْسانِ قَدْ عَمَّ الْخَلائِقَ مَنُّهُ يا دَيّانَ الْعِبادِ فَكُلٌّ يَقُومُ خاضِعاً لِرَهْبَتِهِ يا خالِقَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ الْأَرَضِينَ فَكُلٌّ إِلَيْهِ مَعادُهُ يا رَحْمانُ وَ راحِمَ كُلِّ صَرِيخٍ وَ مَكْرُوبٍ وَ غِياثَهُ وَ مَعاذَهُ يا بارُّ فَلا تَصِفُ الْأَلْسُنُ كُنْهَ جَلالِ مُلْكِهِ وَ عِزِّهِ ...»

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

ماه مبارک رمضان است «أَعُوذُ بِجَلَالِ‏ وَجْهِكَ‏ الْكَرِيمِ‏ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْه‏»[1]. در آن جمعه پاياني ماه عظيم شعبان، رسول گرامي اسلام بياني فرموده است که در ضمن آن بيان اين جمله است که آن کسي که از غفران و مغفرت اين ماه بهرهاي نگيرد او محروم حقيقي است[2]. انساني محروم و شقي است که از اين رمضاني که خداي عالم با دو دست باز صحنه غفران و آمرزشش را ايجاد کرده است بهره نبرد.

در خصوص اين دهه پاياني ماه، ما با استعاذه به ساحت خدا پناه ميبريم: «أَعُوذُ بِجَلَالِ‏ وَجْهِكَ‏ الْكَرِيمِ‏ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ‏» خدايا به تو پناه ميبريم که اين ماه بر ما بگذرد و غفران تو و رحمت تو شامل حال ما نگردد، اگرچه تو غفور هستي و تو رحيم هستي، قابليت و لطف و عنايت توست که ميتواند چنين زمينهاي را براي همه افراد و خصوصاً کساني که اهتمام ويژه براي اين ماه قائل هستند را فراهم آورد.

در يک اسم از اسماي حسناي الهي که در دعاي حضرت ادريس آمده است اينگونه ميخوانيم: «يا بارُّ فَلا تَصِفُ الْأَلْسُنُ كُنْهَ جَلالِ مُلْكِهِ وَ عِزِّهِ»[3]. حق - سبحانه و تعالي - گرچه براي ما ظاهر و بارز است و خود را به ما نزديک کرده است، اما عظمت و جلال و شکوه او به حدي است که نه عقلي نه قلبي نه زباني، به هيچ­چيزی نميشد خدا را شناخت و خدا را توصيف کرد و با زبان از اين خداي عظيم ياد کرد. فقط او را در حدّ نامحدود و مطلق و محيط ميشناسيم اما اين چه حقيقتي است و چه عظمتي دارد براي ما مقدور نيست، بلکه خود را از جايگاهي نشان ميدهد که ﴿يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[4]، اما ما با همين خدايي که در اين حد از اطلاق و احاطه است از طريق اسمائش ارتباط داريم با او نزديک هستيم و او هم به ما نزديک است که ﴿وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ[5].

توصيف حق - سبحانه و تعالي - آنگونه که شايسته است مقدور احدي نيست. هيچ کس حتي انبياي الهي و اولياي عظام قدرت توصيف حق را ندارند: «فَلَا تَصِفُ الْأَلْسُنُ كُنْهَ جَلَالِ مُلْكِهِ وَ عِزِّه‏»؛ بله ما ميتوانيم به حد خودمان با اين اسماء شريف ارتباط داشته باشيم، ولي ذات حق - سبحانه و تعالي - و اسماء ذاتيه به حدي والا و ارجمند و باشکوه است که نزديک شدن به آن راهي ندارد و حريم حق - سبحانه و تعالي - مبرّاست از اينکه کسي به آنجا وارد بشود «جلّ جناب الحقّ عن أن يكون شريعة لكلّ وارد»[6].

يکي از اسماء بارز حق - سبحانه و تعالي – که در اين کريمه و در اين جمله و اسم آمده است: «يا بارُّ»، اي خدايي که برّ و نيکي تو همه جا را فرا گرفته بلکه جز خير و برکت و برّ و نيکويي از تو صادر نميشود. هرگز بدي به سوي تو راه ندارد و از تو بدي صادر نميشود، زيرا تو عين برّي و عين خيري. همانطوري که از عين نور، ظلمت صادر نميشود، از عين علم، جهل صادر نميشود، از عين هدايت ضلالت صادر نميشود، خداي عالم عين برّ و نيکي است و خير از او صادر ميشود و لاغير.

اما همين خداي عالم داراي اوصاف جلالي و جمالي است. نه ما اوصاف جمالي او را ميتوانيم توصيف بکنيم و نه اوصاف جلالي او را. هم خدا جميل است و هم خدا جليل است. اما جليل بودن حق - سبحانه و تعالي - که صاحب جلالت است صاحب شکوه است براي آن است که از هر نقصي و هر ضعف و عيبي مبرّا و منزه است. چرا به اوصاف سلبي ميگويند، اوصاف جلاليه؟ چون ما وقتي اين اوصاف نقص را از خداي عالم برطرف کرديم و رفع کرديم، جلال حق و عظمت و شکوه بارز ميشود و آشکار ميشود. از اين جهت به اوصاف سلبي اوصاف جلاليه و اسماء جلاليه ميگويند.

در قرآن در سوره مبارکه «الرحمن» خداي عالم هم وجهش را و هم خود را صاحب جلالت ميداند: ﴿وَ يَبْقَي‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجْلاَلِ وَ الْاكْرَام‏[7]، ﴿تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ﴾[8]، در اين دو آيه، هم اسم حق - سبحانه و تعالي - ذات که برتر از اسم است بجاي خود محفوظ است، اين اسم مبارک است و صاحب ارجمندي و شکوه و عظمت است، همانطوري که وجه حق هم صاحب جلال و شکوه است همه چيز فاني ميشوند: ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ﴾[9] اما ﴿وَ يَبْقَي‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجْلاَلِ وَ الْاكْرَام‏، آن خدايي که هر وصف نقصي و عيبي و امري که باعث منقصت ذات الهي بخواهد باشد از او دور است، اسم او هم اينگونه است. هم وجه رب، ذو الجلال و لإکرام است و هم اسم حق ذو الجلال و الإکرام است.

اين ذو الجلال و الإکرام در حقيقت ناظر به دو وصف سلبي و ثبوتي است. وقتي ميفرمايد ذو الجلال يا ذي الجلال، ناظر به اسماء سلبي است که جلالت ميآفريند شکوه و ارجمندي ميآفريند و اما کرامت و ذو الإکرام، جنبه ثبوتي دارد و اوصاف کمالي خير و ثبوتي را ايجاد ميکند آن هم در نهايت کرامت و إکرام است. هر دو اسم هم جلالت دارند و هم اکرام دارند و اين انساني که خدا را با اين اسماء ميشناسد در حقيقت ميداند که خدا توصيفشدني نيست، وصف و توصيفي براي کنه جلال حق و جمال حق وجود ندارد. نه عارف ميتواند نه عاقل و حکيم ميتواند، هيچ کس نميتواند به کنه عظمت الهي راه بيابد، بلکه اعتراف به اين عجز و اعتراف و اقرار به اين جهل نسبت به ساحت قدس الهي خود کمال است «فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي‏»[10]؛ خدايا، ما آن چيزي که وسيله تقرب به ساحت تو در اندوختهمان داريم اين است که جهل نسبت به تو و عدم شناخت نسبت به جلال و جمال تو داريم «فَلا تَصِفُ الْأَلْسُنُ كُنْهَ جَلالِ مُلْكِهِ وَ عِزِّهِ».

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1] . الکافی، ج، ص160.

[2] . ر.ک: الامال(للصدوق)، ص93 ؛ اقبال الاعمال، ج1، ص2.

[3] . اقبال الاعمال، ج1، ص80.

[4] . سوره آل عمران، آيه28.

[5] . سوره بقره، آيه186.

[6] . شرح اصول الکافی(صدرا)، ج2، ص101.

[7] . سوره الرحمن، آيه27.

[8] . سوره الرحمن، آيه78.

[9] . سوره الرحمن، آيه26.

[10] . اقبال الاعمال، ج2، ص686.

​​​​​​​


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات