أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ بَارِئِ الْخَلائِقِ أَجمَعِين باعِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين رافِعِ السَّماوَاتِ وَ خَافِضِ الأَرَضِين ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلامُ عَلَي جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سِيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم حَبِيبِ إِلهِ الْعَالَمِين أَبَا الْقَاسِم الْمُصْطَفَي مُحَمَّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ عَلَي الْأَصْفِيَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ لَا سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاء حُجَّة ابْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي رُوحِي وَ أَرْوَاحُ الْعالَمِين لَهُ الفِداء بِهِمْ نَتَوَلَّيٰ وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأُ إِلَي اللَّه».
بيست و نهمين روز از اين ماه عزيز و عظيم را که ظاهراً روز پاياني اين ماه ارجمند و گرامي است را با دعاي روز بيست و نهم و سيام پشتسر ميگذرانيم. دعاهاي بسيار شريف و عزيزي است که ـ الْحَمْدُ لِلَّه ـ در نجواي بين صلاتين اين دعاها را داشتيم. در دعاي روز سيام اين فراز از نجوا و نيايش در درگاه الهي را داريم که «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُول»؛[1] اگر ـ إِنشَاءَاللَّه ـ خداي عالم اين اعمال را و خصوصاً روزه را مشکور بداند و مقبول در درگاه خود قرار دهد، چه حضّي و چه بهرهاي ما داريم! در اين دعا و نيايش عرض ميکنيم، خدايا روزهمان را در اين روز مورد قبول و شکر خودت قرار بده! چه دعاي شريف و عزيزي است! از درگاه الهي عاجزانه مسئله ميکنيم که ـ إِنشَاءَاللَّه ـ اين صيام را با شکر و قبول در درگاه خود بپذيرد و اگر عنايت الهي شامل حال شود و اين دعا به اجابت برسد، قطعاً عنايت الهي در غفران و آمرزش و رحمت خواهد بود: ﴿لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾،[2] آمرزش الهي و رحمت او از همه آنچه را که انسانها جمع ميکنند، به مراتب بهتر و برتر است.
در دعاي روز سيام بسيار نکته معرفتي و ايماني بسيار والا و ارزشمندي است. در اين دعا اينگونه از خداي عالم ميخواهيم که اين روزه ما و اعمال ما و طاعات ما به گونهاي باشد که مايه خشنودي و رضايت تو فراهم شود و همچنين رضايت رسولت حضرت محمد مصطفيٰ(صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم)، «عَلَي مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُول»؛ اما نکته اساسي که در اين دعاي روز سيام هست اين است که خدايا اين اعمال و طاعات را در ماه رمضان فروعش را با اصولش محکم و استوار بدار! «مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُول».[3] ما يک سلسله اصول و باورهاي اصلي و بنيادي داريم که اينها بنيانهاي ايمان و ساختار زندگي ايماني ماست و ما بر اساس آن، بنيانهاي اعتقادي خودمان را و باورهايمان را استوار ساختيم؛ همانگونه يک خانه، يک سلسله اصول و استوانههايي دارد و ديگر امور از سقف و از ديوارها و از حواشي مبتني بر اين اصول هستند، آن اصول ما که عبارت است از توحيد، اعتقاد به وحدانيت و يگانگي و يکتايي پروردگار عالم، اعتقاد به اينکه هيچ امري در عالم نيست، مگر اينکه به إذن و اراده الهي و رحمت پروردگاري است و اينکه خداي عالم آغاز و انجام هستي است و همه امور به دست اوست، ازمّه امور و زمام کارها به دست خداست. [4]اينها باورهاي اصلي ماست، اينها اصول اعتقادات ماست. ما معتقديم که در نهايت به سمت خدا منتهي ميشويم، ما به سمت خدا رجوع ميکنيم. رجوع ما، رجعت ما، پايان هستي ما لقاي الهي است و دهها امور ديگري که از امور عبادي، اطاعت، هدايت، اينها باورهاي اصيل و اصول اعتقادي است.
بله، توحيد و نبوت و معاد به عنوان اصول کلي شناخته شدهاند؛ اما اين روزه، اين اعمال، اين عبادات، اين طاعات تا زماني که به آن اصول و استوانههاي ايماني و باوري ما متصل نشود، آن ثمردهي را نخواهد داشت. شاخهاي که از ريشه جدا باشد، ساقهاي که از آن بنيان اصلي خود فاصله بگيرد، مثمر ثمر نخواهد بود. اميدواريم که خداي عالم دعاهاي هر روز ما در اين 29 روز و دعاي روز سيام را از همه ما قبول بفرمايد و آنها را به هدف اجابت مقرون بگرداند و ما را در اين ماه عزيز که ماه «ضيافت الله» است، «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَی ضِيَافَةِ اللَّهِ»،[5] خيلي شهر عزيزي است، شهر عظيمي است، ماه بزرگ و بزرگواري است، خدايا از همگان به أحسن وجه قبول بفرما و ما مهمانهاي ناقابل ناقابل و نالايقي بوديم و هستيم؛ اما تو کريمي و سفره کرامت تو همواره گشاده است، ما را از اين خوان کرامت بهرهمند بفرما! ـ صلواتي عنايت بفرماييد! ـ
در باب زکات فطر ـ الْحَمْدُ لِلَّه ـ احکامش را فرا گرفتيد. دو سه حديث را بنده عرض کنم در جهت اهميت و جايگاه اين زکات فطر. ما دو گونه زکات داريم: يک زکات مال است و يک زکات بدن. زکاتهايي که نوعاً به عنوان زکات مال داده ميشود که بر چند امر هست؛ بر طلا و نقره و شتر و گاو و گوسفند و مانند آن، اينها را ميگويند زکات مال که اگر کسي بخواهد مال او محفوظ باشد و مصون باشد و از خيانت و جنايت و مانند آن مصون بماند و خداي عالم عهدهدار صيانت از اين مال باشد، چون مالي که زکات داده شده است، خداي عالم عهدهدار است، ولو هم احياناً آفتي به آن اصابت کند، خداي عالم جبران خواهد کرد قطعاً. اين را ميگويند زکات مال؛ اما زکات فطره زکات بدن است؛ براي اينکه بدن سالم باشد و بدن در حفظ و امن الهي باشد، زکات فطره را لازم دانستند؛ لذا هر چه آدم کريمانهتر بتواند عطا کند، جا دارد. اين مطلب اول.
مطلب دوم اين است که زکات فطر يا فطريه، اين متمّم و مکمّل روزه است؛ اگر کسي يک ماه روزه بگيرد و زکات فطر ندهد، ميگويند؛ مانند يک عملي است که معلق بين آسمان و زمين است، وقتي زکات فطر داده شد، اين به ثواب و به هدف ميرسد. اجازه بدهيد اين دو ـ سهتا حديث را از بيان رسول گرامي اسلام و امامان عزيز و بزرگوارامان از روي کتاب بخوانم و اين احاديث را شرح کنيم تا حدي که ـ إِنشَاءَاللَّه ـ باورمان به اين زکات فطر روشنتر باشد.
قبل از اينکه اين حديث را عرض کنم، از آيه قرآن استفاده کنيم؛ شما مستحضر هستيد که نماز عيد فطر که از هداياي الهي است، قبلاً هم در همين جلسات عرض شد که وقتي خدا بخواهد به بنده عيدي بدهد، براي او نماز قرار ميدهد. نماز عود و عيدي خدا به بنده است، زيرا اين نماز راهي است که انسان ميتواند با خدا گفتگو کند و اجازه ملاقات با خدا دارد و ميتواند در پيشگاه خدا بايستد. وقتي که «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» گفته شد، هاتف غيبي ندا ميدهد که وقت زيارت خدا شده است، خودتان را آماده کنيد، براي زيارت با خدا: «حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَة»، «حان حين اللقاء».[6] از لقاي خدا چه بالاتر، اصلاً تصور ميشود؟! از اينکه خداي عالم به ما اجازه ميدهد، رخصت ميفرمايد که ما بتوانيم با خدا سخن بگوييم، اين سرآمد همه نعمتها و عيديهاست.
بنابراين در روز عيد فطر خداي عالم يک نماز شريف، عزيز، کريم، فضيلي قرار داده است. در نماز عيد فطر که دو رکعت است و دوتا خطبه هم دارد، در رکعت اول سوره مبارکه ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَي﴾[7] است و در رکعت دوم سوره مبارکه «الشمس» است. در سوره مبارکه «اعلي» ما اين کريمهها را ميخوانيم: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾،[8] معناي تحت اللفظي آن اين است که آن انساني که تزکيه کرد و زکات داد، رستگار است و آن کسي که ياد خدا و نام خدا را برد و نماز گزارد، او از رستگاري و موفقيت و سعادتمندي برخوردار است: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾. سهتا مسئله است: يک، زکات دو، ذکر سه، نماز و اين سهتا پشتسر هم آمده است. اول زکات فطره است، در مقام تطبيق و مصداق؛ همانطوري که فرمودند موقع أذان مغرب مشخص ميشود که زکات فطره براي چند نفر بر انسان واجب است. همانجا که مشخص شد، همانجا کنار بگذارند. همين اول أذان که شده و مشخص شد، چون بعد از أذان اگر کسي وارد شد، بر انسان واجب نيست؛ آن که هنگام أذان واجب ميشود و انسان ميداند که نانخور او هست، بر او واجب است که زکات اين دسته از افراد را بدهد. همان لحظه اين را کنار بگذارد و هر چه زودتر هم ادا کند. اخراج زکات فطر قبل از نماز فطر، خيلي ميتواند مؤثرتر باشد.
بعد وقتي استهلال شد و هلال ماه شوال ـ که شب اول ماه شوال است ـ ديده شد، اينجا بايد آن اذکار را بگويد: «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْد»[9] اين ذکر بسيار ذکر شريفي است، آسماني است، الهي است، فوقالعاده است، اين ذکر را شب مخصوصاً دوستان زياد بگويند، تا قبل از نماز عيد فطر و همچنين تا قبل از نماز ظهر هم گفتند گفتنش مستحب است. اگر ما با عطر «ذکر الله» خيابانهاي خودمان را، کوچههايمان را، خانههايمان را معطر نکنيم، بايد با همين آرايشها و عطرهاي شيميايي که معلوم نيست از چه گرفته شده است بايد خيابانها و خانههايمان را معطر کنيم. اين عطر ذکر الهي و ياد خدا ميتواند جانها و سرا و خانه و کوچه و خيابان را معطر کند. بسيار سنت خوبي است! جامعه توحيدي لذت ميبرد از اين ذکرهاي شريف و عزيز وقتي از صداي آهنگين، خوب، نمکين، گفته و بيان شود، قطعاً مؤثر است.
پس اول زکات فطريه است، بعد هم مسئله «ذکر الله» است که وقتي هلال ماه شوال ديده شد، هست و بعد هم نماز که فرمود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾، انساني رستگار است که اين سهتا را انجام بدهد: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي﴾ زکات فطر، ﴿وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ﴾؛ يعني ياد کند نام خدا را و أسماي الهي را و آن ذکر خاص شب عيد فطر و روز عيد فطر را بگويد و بعد هم نماز بخواند.
اين حديث را هم بعد از تبيين اين آيه عرض کنيم؛ از رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفيٰ(صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) شخصي سؤال ميکند که «سئل عن قوله ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾»، حضرت رسول(صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَيْه) فرمودند: «قَالَ زَكَاةُ الْفِطْرَة»،[10] اين يک حديث و همچنين از بيان آقا امام صادق(عَلَيْهِ السَّلام) حديثي را در جهت ارزش زکات فطر عرض کنيم: ـ به روح مطهر آن حضرت صلواتي اهدا بفرماييد! ـ «إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّكَاة»؛[11] يعني محققاً آنچه که باعث ميشود صوم و روزه کامل و تمام شود، زکات فطر است؛ زکات فطر متمّم روزه است. اينکه ـ الْحَمْدُ لِلَّه ـ جامعه ديني ما بسيار مقيد به زکات فطر هستند، چون مکمّل و متمّم است؛ البته آن افرادي که ندارند و در توان آنها نيست، بر آنها واجب نيست. آن قدر اين مسئله مهم و ارزشمند است که اگر به اندازه يک نفر در خانه دارند، اين را دست به دست بکنند. چه دين عزيزي است! «إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّكَاةِ يَعْنِي الْفِطْرَةَ كَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَي النَّبِيِّ ص مِنْ تَمَامِ الصَّلَاة»؛ اگر کسي در نماز ـ مَعَاذَالله ـ صلوات و درود بر پيغمبر و آل را نفرستد، نماز او درست نيست، تمام نيست. اگر کسي بخواهد نماز او کامل باشد بايد در نماز کامل درود بر رسول و اهلش را بفرستد. اگر در اين تشهد بعد از شهادتين ما ـ مَعَاذَالله ـ نگوييم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، اين نماز که درست نيست. «لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ يُؤَدِّ الزَّكَاةَ فَلَا صَوْمَ لَه»؛[12] آن کسي که روزه بگيرد و زکات فطر را ندهد، گويا اينکه روزه نگرفته است. روزه نگرفته يعني به کمال نرسيده است، به تمام نرسيده است. اميدواريم که خداي عالم همه اين دعاها، طاعات، اعمال، نماز و روزه و زکات فطر را از همه به أحسن وجه قبول بفرمايد!
روز پاياني بحث و جلسه ما هست و من با توجه به فرصت فقط ميتوانم به يک امر اشاره کنم و آن بحث وَداع ماه رمضان است. صحيح آن وَداع است، نه وِداع ـ چه دين عزيزي ما داريم آقايان! چه دين شريفي ما داريم! اصلاً چنين واژگاني و عناويني وجود ندارد ـ اين عنوان وَداع که از همان وديعه گرفته شده است؛ يعني ما ميخواهيم با ما ماه رمضان تعاملي کنيم. به هر حال ما يک ماه مهمان اين ماه بوديم و اين ماه هم ميزبان ما بود: «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَي ضِيَافَةِ اللَّه» و اين کرامت ماه شامل حال ما هست، ما با اين ماه کار داشتيم، به هر حال سحرها بيدار بوديم، ولو چشم ما بيدار بود به احترام اين ماه، سحرها بيدار بوديم و بر ميخواستيم به احترام اين ماه غذا را به عنوان سحر ميخورديم نه به عنوان شام، به عنوان افطار ميخورديم نه به عنوان ناهار، سفرههاي ما اين به عنوان افطار و سحر پهن بود و سحرها چراغ خانه ما روشن بود و دعاهاي اين ماه را در روز و شب ما تکرار ميکرديم. به هر حال تعاملي، گفتگويي، ارتباطي با اين ماه داشتيم. اين ارتباط يک امر رهاشدهاي نيست در عالم هستي، تمام اينها در جَريده اعمال ما و در نظام کيهاني در صحيفه الهي ثبت است. الآن اين ماه دارد ميرود و ما هم از اين ماه فاصله ميگيريم تا اگر خدا توفيق بدهد ـ إِنشَاءَاللَّه ـ دعا هم ميکنيم که در صحت و سلامت سال آينده را هم درک کنيم. ولي با اين ماه ما چکار کنيم؟ ميگويند با اين ماه وَداع کنيد. وَداع يعني چه؟ يعني وديعه بسپاريد؛ يعني چه که وديعه بسپاريم؟ يعنی همانگونه که شما به حرمت اين ماه يک سلسله اموري را رعايت کرديد، الآن ميتوانيد به اين ماه وديعه بسپاريد که من ايمانم را، تقواي خودم را، ديانت خودم را در صورتي که تو با من بودي، من حفظ کردم، مرا هم در طول سال فراموش نکن! من در طول اين ماه سعي کرديم زبانم را، چشمم را، دست و پا را، نيّتها را، دل را پاک کنم و شستشو بدهم، رُفت و روب کنم و از بديها فاصله بگيرم و به خوبيها و زيباييها روي بياورم. اين مدتي که با تو بودم، تو مرا به اين کار وادار کردي و من اين را دوست دارم، اين را با من باش، همراهي کن و اين وديعه را من به تو ميسپارم که هر وقت من گرفتار شدم، مشکلي بوده و شرايطي پيش آمده، من از صداقت، از امانت، از پاکي و طهارت، از خوبيهايي که در اين ماه انجام دادم، استفاده کنم. اين وديعه است. شما وقتي که به زيارت امام(عَلَيْهِ السَّلام) يا رسولالله مشرف ميشويد، آخرين مرحله که ميخواهيد برگرديد، ميگويند زيارت وَداع، اين زيارت وداع يعني چه؟ يعني يا رسولالله! يا اميرمؤمنان! يا فاطمه زهرا! ما به حرمت شما و به عظمت شما براي آستانبوسي شرفياب شديم و بسيار بر اين توفيق هم خدا را سپاس گزاريم؛ اما به هر حال شرايط زندگي و دنياي پيچيده و درون وسوسهگر نفس اماره و بيرون شيطان مجال نميدهد، ما از تو ميخواهيم يا رسولالله! يا علي بن ابيطالب! يا فاطمه زهرا! که ما را کمک کنيد، ما ايمانمان را به شما ميسپاريم و از شما هم ميخواهيم که در صيانت و حفظتان ما باقي بمانيم! اين را ميگويند زيارت وَداع است.
سلامهايي که انسان شروع ميکند ميگوييم که «السَّلامُ عَلَيْك»؛ ولي در سلام وداع «عَلَيْكَ مِنِّي السَّلَام» هست، که اين برگرداندن، نشان از سلام وَداع است. در سلام وَداع اموري را ما متذکر ميشويم که بهترين دعا، دو دعايي است که از آقا امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلام) و حضرت امام صادق(عَلَيْهِمَا أَفْضَلَََُُُُُُُُِِّّ صَلَوَاتِ الْمُصَلِّين) وارد شده است و اين دعاها، راه ارتباط و وداع با ماه مبارک رمضان را براي ما شرح ميدهد؛ اما يک فراز هست از اين دعاي امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلام) که به عنوان دعاي وَداع است را با هم مرور ميکنيم ـ إِنشَاءَاللَّه ـ سعي کنيم امشب تا آخر شب اين دعاي وداع آقا امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلام) را که در صحيفه سجاديه هم ثبت شده است را ملاحظه بفرماييد ـ به روح مطهر آقا امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلام) صلواتي اهدا بفرماييد! ـ خيلي دعاي عزيزي است! در بخش اولين اين دعا بحث حمد و ثناي الهي است و بعد يک نکتهاي دارند، ميفرمايند که «أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَی عَفْوِكَ وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ وَ جَعَلْتَ عَلَی ذَلِكَ الْبَابِ دَلِيلًا مِنْ وَحْيِكَ لِئَلَّا يَضِلُّوا عَنْه»؛[13] ميگويند: خدايا سپاسگزاريم که تو يک دري را به نام درِ توبه به سوي بندگانت گشودي و اين را هم در کتاب عزيزت ياد کردي و دليلي را براي اين امر هم اقامه کردي و به مردم وعده دادي که اگر کسي اين در را دقّ الباب کند و وارد در توبه شود، تو گناهانش را خواهي آمرزيد و از رحمتت برخوردار خواهي ساخت، ﴿وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار﴾،[14] اين وعده الهي است. اميدواريم که ـ إِنشَاءَاللَّه ـ خدا استغفار و توبه همه ما را بپذيرد و ما را از اين بهرهمندي فراوان در روز قيامت ـ إِنشَاءَاللَّه ـ برخوردار بگرداند!
اما آن جملهاي که انتخاب کردم خدمت شما سروران به عنوان يک فراز از فراز دعاي وَداع حضرت خوانده شود و ما هم با همين دعا با اين ماه خداحافظي کنيم، اين است: «هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِي اصْطَفَيْتَ وَ مِلَّتِكَ الَّتِي ارْتَضَيْتَ وَ سَبِيلِكَ الَّذِي سَهَّلْتَ وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ وَ الْوُصُولَ إِلَي كَرَامَتِك»؛[15] ـ آقايان! اينها چيزهايي نيست که مثلاً حالا فکر کنيم که يک نفر هزار سال هم در حوزه علميه باشد، بتواند از اينها چيزي بفهمد! اينها وحي است، اينها حقايقي است که فقط و فقط از زبان وحي و وحيشناساني همانند ائمه نصيب ما ميشود. اينها فوقالعاده معرفت والايي است و بايد خدا را شکر کنيم که با اين عبارتها از طريق ائمه مأنوس هستيم ـ عرض ميکند که خدايا تو را شکر ميکنيم که ما را به ملتي و ديني درآوردهاي که اين دين مورد عنايت تو و مورد رضايت و خشنودي توست. ما هدايت شدهايم به اين دين، «هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِي اصْطَفَيْتَ»، تو اين دين را براي ما انتخاب کردي. خيلي مهم است آقايان! خداي عالم يک چيزي را انتخاب کند، چيزي بالاتر از اين که نيست! يک وقت ميگويم که مثلاً فلان آقا، فلان خانم! يک آقايي است بسيار شريف و بسيار عزيز، سفرهاي که ميگذارد يا هديهاي که ميدهد، بسيار شريف و عزيز است، چون به اندازه همّتشان ميارزند، چقدر همت داريم، به همان اندازه ارزش داريم، «قِيمَةُ كُلِ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه».[16] اين خداي عالم است که دارد براي ما دين انتخاب ميکند. دين يعني چه؟ يعني راهي که ما را به هدايت و در نتيجه به سعادت برساند. آن راهي که خداي عالم براي انسان و سعادت انسان در نظر گرفته، ديگر بالاترين و ارزشمندترين دين است: ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَي﴾ خداي عالم از بين همه انسانها شريفترين را انتخاب ميکند به عنوان پيغمبر و اگر لقب شريف رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفيٰ(صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) «مصطفيٰ» است، مصطفيٰ يعني چند بار تصفيه شده و انتخاب شده است. دين هم دين مصطفيٰ است، دين مرتضيٰ است، دين منتخب و مجتباي الهي است. خدايا! تو ما را به يک ديني که مصطفاي توست هدايت فرمودي، و به ملت و ديني ما را متدين ساختي که بدان راضي هستي و ما را به راهي هدايت فرمودهاي که راه، راهي است آسان و ما را به نزد خود فرا خواندي، قُرب به خود را نصيب ما کردي، «وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ وَ الْوُصُولَ إِلَي كَرَامَتِك»؛ اينها را جز زبان وحي و ناطقه امام معصوم نميتواند براي انسان شرح بدهد، ميگويد خدايا! تو براي جايگاه زلفا را انتخاب کردي و وصول به کرامت خودت را براي ما انتخاب کردي و اين راه را هم دشوار نکردي، «وَ سَبِيلِكَ الَّذِي سَهَّلْتَ»؛ اين راه براي ما آسان شده است.
بعد اين جمله را عرض ميکند که خواستيم به اين شاهد برسيم اين است، فرمود اين راهي که تو انتخاب کردي در جلوهاي از جلوههاي اين راه، ماه مبارک رمضان است: «اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَان»؛ از آن بهترينها، از آن ويژگيها، اينکه ميگوييم؛ مثلاً ما يک مهمان ويژه داريم، از آن بهترينهاي از راههاي ارتباط و وصول به کرامت خداي عالم، شهر رمضان است. اين ماه را عزيز ميشماريم، اين ماه را گرامي ميداريم، اين ماه را که «ربيع القلوب» بوده است، با همه وجود تعظيم ميکنيم، تکريم ميکنيم، تجليل داريم و از خداي عالم ميخواهيم که به برکت اين ماه از همه ما خشنود و راضي و خرسند باشد!
«نَسْئَلُك اللَّهُم وَ نَدْعُوك بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَم يَا اللَّه ... يَا رَحمن يَا رَحيم»!
بار الها گناهان همه ما را ببخش و بيامرز!
توفيق عبادت و اطاعت و بندگي از ما سلب مفرما!
ما را حليف و هم پيمان با ماه رمضان قرار بده!
خدايا ماه رمضان را هم حليف و هم پيمان ما قرار بده!
خدايا با خروج ماه رمضان، ما را هم از بديها و زشتيها و باطلها و انحرافها و تحريفها، خارج بفرما!
مرضاي مسلمين، مخصوصاً منظورين، لباس عافيت بپوشان!
عواقب امور همه ما را به خير و سعادت ختم بفرما!
حوايج مشروعه امت اسلام، برآورده به خير بفرما!
در دنيا و آخرت ما را با ولاي قرآن و عترت، محشور بفرما!
ارواح مؤمنين و مؤمنات، گذشتگان از اين جمع، ارواح طيبه شهدا و روح عالي امام امت را با ارواح انبيا و اوليايت محشور بفرما!
قلب مطهر آقايمان، مولايمان، حضرت بقية الله الأعظم، از همه ما راضي و خرسند بفرما!
«بِالنّبيّ و آلِهِ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَ تَعَالَي فِي فَرَجِ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَان»
[1]. إقبال الأعمال(ط ـ القديمة)، ج1، ص266 و267.
[2]. سوره آلعمران، آيه157.
[3]. إقبال الأعمال(ط ـ القديمة)، ج1، ص267.
[4]. سوره هود، آيه56؛ ﴿إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم﴾.
[5]. امالی(للصدوق)، ص93؛ «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَی ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ و...».
[6]. التوحيد(للصدوق)، ص241.
[7]. سوره أعلی، آيه1.
[8]. سوره أعلی، آيات14 و15.
[9]. الخصال، ج2، ص609.
[10]. تفسير القمي، ج2، ص417.
[11]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص183.
[12]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص183.
[13]. الصحيفة السجادية، دعاي 45، ص194.
[14]. سوره تحريم، آيه8.
[15]. الصحيفة السجادية، دعاي 45، ص196.
[16]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت81، ص482.