30 01 2017 308224 شناسه:
image

امام راحل جامع بين غيب و شهادت، عرفان، فلسفه و سياست بود

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: یکی از عناوین مهم در کتاب ارزشمند "بنیان مرصوص امام خمینی(ره) در بیان و بنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی" سیر تاریخی شخصیت انقلابی امام راحل را تبیین نموده اند که به مناسبت ایام فرخنده دهه فجر، فرازهایی از آن را از نظر می گذرانیم.

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: یکی از عناوین مهم در کتاب ارزشمند "بنیان مرصوص امام خمینی(ره) در بیان و بنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی" سیر تاریخی شخصیت انقلابی امام راحل را تبیین نموده اند که به مناسبت ایام فرخنده دهه فجر، فرازهایی از آن را از نظر می گذرانیم:

آیت الله العظمی جوادی آملی بیان می دارند: امام راحل (قدّس سرّه) يك سير تاريخي دارد كه مورّخان مي‌توانند دربارهٴ او و شناسنامهٴ او بررسي كرده و سخن بگويند: «او 19سال در خمين زندگي كرد، و پس از آن كم كم وارد مسايل علمي شد، ادبيات، فقه و اصول را مانند ديگران فرا گرفت، تا به حدود سنّ ‌27 سالگي رسيد، و….»، كه ديگران نيز اين مراحل را داشته‌اند، ولي در زندگي90سالهٴ امام امّت (قدّس سرّه)، دو دهه را بايد از يكديگر جدا كرد، كه ديگران اين دو دهه را نداشتند و اين دو دهه مخصوص ايشان است؛ دههٴ اوّل، دههٴ انس او به جهان «غيب» و «عرفان» است و دهه دوّم، دههٴ انس او به عالم «شهادت» و «رهبري» است.

معظم له در تبیین و توضیح مراحل بالا مرقوم می دارند: دههٴ اوّل از اواخر سنّ 27سالگي تا اوايل 38 سالگي است كه از سال (1347 هـ‌ق) شروع و تا سال1358(هـ ـ ق) ادامه مي‌يابد، يعني سالهايي كه حضرت امام (قدّس سرّه) كتابهاي عميق عرفاني را نوشت؛ در 27سالگي كتاب شريف «مصباح الهداية إلي الخلافة و الولاية» را نوشت، سپس تعليقات بر فصوص، تعليقات بر مصباح الأُنس و آنگاه «سرّ الصّلاة» را به رشتهٴ تحرير در آورد. اينها كتابهايي نيست كه هر كس ده يا بيست سال در حوزهٴ علميّه بود و درس خواند، بتواند بفهمد. اينها نظير رسائل، مكاسب، جواهر يا منظومه نيست. اين دههٴ 27 تا ‌‌37 سالگي دههٴ غيب و قلمرو غيبي شخصيت امام راحل (قدّس سرّه) است.

ایشان در ادامه بیان می دارند: امّا‌ دههٴ دوم كه‌ دههٴ شهادت و‌‌نشأهٴ شهادت اوست‌، از‌ پايان‌ سال (1357هـ‌ش) تا آغاز سال (1368هـ‌ش) است كه در اين دهه عالم را زير و رو كرد.

معظم له تاکید می کنند: دوران زندان و تبعيد نشانهٴ «مظلوميّت» بود، نه اقتدار، و خيلي از افراد به زندان رفتند، ولي آيا توانستند پس از آزاد شدن، كشور را رهبري و جنگ را هدايت كرده، انقلاب را به سامان رسانند؟ بسياري مظلوم بودند، ولي آيا اين قدرت را داشتند كه اگر بر سرير اقتدار بنشينند، چون حضرت على (عليه‌السلام) حكومت كنند؟ اين مطلب براي ديگران ثابت نشد، ممكن بود كه «مدرّس» بتواند، ولي ثابت نشد، ممكن بود كه ديگران بتوانند، ولي عملي نشد. آنكه همهٴ يافته‌ها و اسفار اربعه را از علم به عين آورد و از گوش به آغوش رساند، امام امّت (قدّس سرّه) بود. اين دو دههٴ شاخص و بارز، تميز دهندهٴ زندگي حضرت‌امام خميني (قدّس‌سرّه) از ديگران است، بقيّهٴ آنچه كه ايشان در قم بود، يعني چهل سال وسط، هر چند با رياضت و تهذيب نفس هماهنگ بود، تدريس مي‌كرد، ولي ديگران نيز چنين دوراني را پشت سر گذاشتند و تفاوتي كه با ديگران بود، در اين جهات قابل تبيين بود، اگر تعمق در «اصول» يا تحقيق در «فقه» داشت، هر چند با ديگران فاصله داشت، ولي نه آن قدر كه عالم آرا و عالم گير باشد، بنابراين امام راحل (قدّس سرّه) را بايد با اين دو دهه شناخت: دههٴ اوّل، دههٴ «غيب» و دههٴ ديگر دههٴ «شهادت» اوست.

آیت الله العظمی جوادی آملی سپس بیان می دارند: طوبي براي كسي كه بين غيب و شهادت از يك سو، بين عرفان و سياست از سوي ديگر، و بين فلسفه و سياست از سوي سوّم جمع كرد. او نه تنها قائل به «ولايت فقيه» بود، بلكه چون حكيم بود، قائل به «ولايت حكيم» بود و چون عارف بود، قائل به «ولايت عارف» بود؛ او «ولايتي» را آورد كه در آن فقاهت، آميخته با حكمت و حكمت، عجين شده با عرفان بود.

--------------------------------------------------------------------------

منبع:کتاب بنیان مرصوص امام خمینی(ره)در بیان و بنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی