01 07 2020 281845 ID:
image
حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی:

دین هرگز از مسئله معیشت و معاش جامعه غافل نبوده است/ فقر و اختلاس نتیجه انحراف از دین و انقلاب است

معیشت رکن اساسی حیات انسان است، اما اگر در تأمین معیشت انسان خللی ایجاد شود، ابعاد مختلف زندگی او نیز دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌گیرد. دین به مسئله معیشت و تأمین آن از راه شرعی، عقلانی و اخلاقی تأکید دارد، ولی با همه این اوصاف اگر در معیشت انسان خللی ایجاد شود، این امر به اعتقادات دینی او نیز...

معیشت رکن اساسی حیات انسان است، اما اگر در تأمین معیشت انسان خللی ایجاد شود، ابعاد مختلف زندگی او نیز دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌گیرد. دین به مسئله معیشت و تأمین آن از راه شرعی، عقلانی و اخلاقی تأکید دارد، ولی با همه این اوصاف اگر در معیشت انسان خللی ایجاد شود، این امر به اعتقادات دینی او نیز خدشه وارد می‌کند و حتی می‌تواند باعث بدبینی و دین‌گریزی انسان و جامعه شود. خبرنگار ایکنا در اصفهان در همین رابطه گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر دینی و رئیس بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء، داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

ایکنا ـ با توجه به شرایط اقتصادی کشور، برخی معتقدند که در حال حاضر مسئله اصلی مردم، نان و معیشت است و مردم دیگر دغدغه دین ندارند. اگر با این گزاره موافقید، چرا مردم به جایی رسیده‌اند که فقط به فکر معیشت خود هستند و دیگر دغدغه دین ندارند؟

نسبت بین دین و معیشت، نسبت روشنی است. دین به امر معیشت به عنوان مسئله‌ای ضروری توجه داشته و هرگز از مسئله معیشت و معاش جامعه غافل نبوده است، بلکه معاش را با معاد همراه و همسان دیده و گفته «من لا معاش له لا معاد له»؛ یعنی آن کس که معاش و زندگی برای او نیست، اعتقادی نیز نخواهد داشت. این سخن امام علی(ع) بسیار گویا و رساست و می‌تواند همانند پرچمی برای امروز جامعه به اهتزاز دربیاید تا مشخص شود که چقدر دین درباره معاش و معیشت و همراهی آن با اعتقادات دینی سخن گفته است. امام علی(ع) در توصیه به محمدبن حنفیه، می‌فرماید: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ؛ ای فرزندم، من از تهیدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان می‌کند و عامل دشمنی است». امام(ع) در اینجا به فرزند خود توصیه می‌کند که از ترس فقر به خدا پناه ببر، چون وقتی فقر آمد، همه حیثیت وجودی و جهات وجودی انسان از دین و آخرت را دربرمی‌گیرد و او را پاره پاره می‌کند. براساس این فرمایش امام علی(ع)، فقر سه اثر منفی و سوء را برای انسان و جامعه به همراه دارد؛ دین انسان را ناقص و خردورزی او را مختل می‌کند و انگیزه‌ای برای دشمنی با جامعه به وجود می‌آورد. بنابراین کسی نمی‌تواند بگوید دین نسبت به معیشت و معاش جامعه فکری نکرده و معیشت مردم را رها کرده است.

آموزه‌هایی که در دین درباره نوع زندگی و معاش جامعه مطرح شده، مثل اینکه چه چیزی حلال و چه چیزی حرام و چه چیزی پاک و طیب و چه چیزی خبیث و آلوده است، همه این‌ها برای این است که معیشت انسانی، شایسته و متناسب با جایگاه انسان الهی باشد. اگر گفته شده «الفقه ثم المنجر» باید بدانیم «الفقه ثم المعیشه» هم وجود دارد؛ یعنی اگر کسی بخواهد تجارت کند، ابتدا باید فقه بداند، بعد تجارت کند. بر همین اساس اگر کسی بخواهد معیشت و زندگی داشته باشد، اول باید نسبت فقه و دین را به معیشت و کیفیت زندگی خود بیابد و معاش خود را با تشخیص حلال و حرام و خبیث و طیب و صحیح و فاسد و نظایر آن تامین کند. بنابراین هیچ کس نمی‌تواند بگوید که دین نسبت به معاش و زندگی جامعه بی‌توجه بوده است، بلکه دین سعی کرده شایسته‌ترین و پاکیزه‌ترین زندگی را برای انسان‌ها فراهم کند.

ما باید بین دین و آموزه‌های دینی و آنچه به نام دین و اسامی حکومت و نظام است، تفاوت قائل شویم، گرچه توده مردم نمی‌توانند این تفاوت را قائل شوند. آن‌ها وقتی می‌بینند حاکمان با لباس و زبان دین حکومت می‌کنند، نمی‌توانند ببینند که جامعه در معاش خود به تنگ‌دستی و فقر مبتلاست و این حاکمان نیز با لباس و زبان دین سخن می‌گویند، آن وقت به آنها گفته شود که بین دین و حکومت و نظام فاصله وجود دارد. این را خواص متوجه می‌شوند، ولی توده مردم نمی‌توانند باور کنند دین غیر از این است. توده مردم دین را از زبان مسئولانی که در راس کار هستند و مسئولیت دارند می‌بینند.

مسئله فقر و مشکل معیشت و زندگی که به آن مبتلا هستیم، قطعا از ناحیه دین نیست، بلکه مسئولان به دلیل مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به خودشان توجه دارند و از اهدافی که برای دین و معاش مردم است، در غفلت هستند. این نشان می‌دهد که ما از مرام، آیین و اندیشه و آرمانی که امام برای انقلاب و نظام داشتند، فاصله گرفته‌ایم. ما اکنون از امام(ره) به عنوان شخصیتی بزرگوار یاد می‌کنیم، ولی امام(ره) فعلا در حد اسم برای ما مانده است. از انقلاب هم ممکن است خدای ناکرده گاهی به این صورت یاد شود. آرمان‌ها، خواسته‌ها و انتظارات امام(ره) امروز پیش روی ما قرار دارد. امام(ره) انقلاب را برای مقاصد دنیوی و اخروی می‌خواستند.

اگر امروز از آرمان‌ها و اندیشه‌های امام فاصله گرفته‌ایم، باید فکر کنیم که شاید انحرافی در مسیر حرکت جامعه به وجود آمده است. امام(ره) مردی صادق و راستین بودند و انقلاب شکوهمند اسلامی می‌توانست در مسیر این‌گونه مقاصد قرار بگیرد و معیشت و زندگی سعادتمندانه‌ای را برای جامعه به ارمغان بیاورد، ولی تردیدی نیست که اختلافات سیاسی و طبقات اقتصادی فراوانی که ایجاد شده، باعث فاصله گرفتن از آرمان‌های امام(ره) شده است. امام(ره) معتقد بودند اگر انقلاب در مسیر درست خود حرکت کند، هرگز جامعه به فقر، فلاکت و تنگدستی نخواهد رسید. اگر امروز جامعه را در چنین وضعیتی می‌بینیم، قطعاً از راه دین و انقلاب حاصل نشده، بلکه به خاطر انحراف و تحریف در دین و انقلاب این وضعیت شکل گرفته است. باید برای توده مردم این موضوع را روشن کنیم که بین دین و انقلاب اصیل با دین و انقلاب تحریف شده تفاوت وجود دارد.

ایکنا ـ برخی متولیان دینی همواره این ادعا را مطرح می‌کنند که دین برای تمام عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی برنامه دارد، ولی مردم در عمل شاهد مشکلات و چالش‌های متعددی در تمام این عرصه‌ها و مناسبات هستند. آیا فکر نمی‌کنید که این مسئله باعث بدبینی و روی‌گردانی آنها از دین می‌شود؟

بله، قطعاً همین‌طور است. اگر واقعاً وعده‌هایی از راه دین مطرح شود، ولی در عمل چنین حوادثی اتفاق بیفتد، قطعا همین‌طور بوده و متأسفانه بخش وسیعی از جامعه دچار این آسیب سنگین شده است و آن را متوجه دین می‌داند. مطلب کاملاً حقی است، ولی آیا دین واقعاً در این رابطه برنامه دارد یا نه؟

سه پاسخ برای این مسئله وجود دارد. مسئله اول، به سیاست‌های اصلی و راهبردها برمی‌گردد که دین در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تربیت و ... راهبردها و چارچوب‌های اصلی را بیان کرده است. مسئله دوم اینکه اهل‌بیت(ع) در مقام تفسیر این راهبردها و اصول به میدان آمدند و آنها را به صورت قاعده‌های عمده بیان کردند و مباحث مختلف را تا جایی که ظرفیت اجتماعی دوران ائمه(ع) اجازه داده و فرصت‌های سیاسی و اجتماعی مجال می‌داد، توضیح دادند. مسئله سوم، به مقام قانون‌گذاری و برنامه دادن مربوط می‌شود. برنامه‌ها متغیرند و در هر دوره‌ای ممکن است متفاوت باشند. اینکه بگوییم دین برنامه‌های خاص برای هر دوره دارد، قطعا نمی‌توان در قرآن و سنت معصومین(ع) چنین چیزی را یافت، بلکه در اصل باید مبتنی بر آموزه‌ها و اصول و قواعدی که از ناحیه قرآن و اهل‌بیت(ع) بیان شده و با بهره‌مندی از عقلانیت وحیانی، برنامه تولید کرد.

اینکه بگوییم دین برنامه دارد، به این معنا نیست که جزئیات عصر و روزگار ما را در نظر گرفته و بر اساس آن، به صورت صفر تا صدی گفته که چه کاری انجام دهیم. مسلما این‌طور نیست، بلکه دین اصول و قواعد و چارچوب‌هایی را مشخص و بیان کرده است که اگر بر اساس آنها و نیز بهره‌گیری از عقلانیت وحیانی پیش برویم، می‌توانیم برنامه‌هایی را از منظر دین برای جامعه تعریف و تبیین کنیم. در واقع این برنامه‌ها باید مبتنی بر اصول و قواعد تولید شود، نه اینکه به صورت پیش‌ساخته وجود داشته باشد. امروزه نه عقلانیت وحیانی وجود دارد که بتواند به آن منابع مراجعه کند و نه باوری به آن منابع یعنی کتاب و سنت وجود دارد و که مبتنی بر آنها و با روش اجتهادی عقلانیت وحیانی برای جامعه برنامه دینی تولید شود. فقاهت باید به صحنه بیاید، اکنون چیزی به عنوان فقاهت در صحنه حکومت وجود ندارد و آنچه وجود دارد، سلایق شخصی و نظریه‌هایی است که افراد برای اداره حکومت تشخیص می‌دهند.

در یک کلام می‌توان گفت دین اصول و قواعد و ضوابطی را برای ایجاد و تولید برنامه‌های شایسته در هر دوره‌ای دارد، ولی چون امروزه نه از عقلانیت وحیانی به عنوان روش اجتهادی استفاده شده و نه از منابع وحیانی بهره گرفته می‌شود، فکر می‌کنیم آنچه در حال حاضر از ناحیه حکومت ارائه می‌شود، همان برنامه دینی است و چون این برنامه‌ها متأسفانه با معیشت و زندگی مردم که در شرایط سخت اقتصادی به سر می‌برند، در تضاد است، فکر می‌کنیم ناکارآمدی به دین مربوط می‌شود و آسیب‌های وارده به اجتماع و دین ناشی از همین مسئله است.

ایکنا ـ با توجه به اینکه گفتید توده مردم دین را همانی می‌بینند که از زبان مسئولان و حاکمان می‌شنوند و گاه تصور ناکارآمد بودن از دین دارند، آیا در این شرایط دین می‌تواند خود را از این نگاه‌های منفی نجات دهد و در عین حال، قابلیت دارد که به وضعیت نابسامان جامعه بهبود ببخشد؟

تا زمانی که چنین نگاهی به دین و جامعه دینی داشته باشیم، دین در اسارت است. امام علی(ع) به مالک اشتر فرمود: «فَإِنَّ هذا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَارِ»؛ امروز مشکلاتی در زمینه اقتصادی وجود دارد، مثل اختلاس‌ها و دست‌اندازی به مال مردم و بیت‌المال، آن هم در برخی سمت‌های بالا، این‌ یعنی همان‌‎طور که بیت‌المال در اسارت است، دیگر جنبه‌ها نیز همین‌طور هستند. تا زمانی که دین در قالب چنین تفکری وجود داشته باشد، ما راه نجاتی نداریم، دین باید آزاد شود. وقتی دین آزاد شد، آن وقت نشان می‌دهد که چه قدرتی دارد و می‌تواند جامعه را به شکل شایسته و سعادتمند در عرصه دنیوی و اخروی پیش ببرد.

متأسفانه شرایط و مشکلاتی که اکنون به دلیل اختلافات سیاسی و اقتصادی پیش آمده، باعث شده زمام امر از دست برود، و به همین دلیل نمی‌توانیم بگوییم که دین حکومت می‌کند. اکنون باید برای مردم تبیین کنیم آنچه که اتفاق می‌افتد، ار ناحیه دین نیست. دین آموزه‌های خاص خودش را دارد. باید دین را برای مردم تبیین کنیم تا در این شرایط به اعتقادات و باورهای آنها و دوستی‌شان با قرآن و عترت آسیب نزند. جامعه ما از بن دندان اعتقاد راسخ به توحید، رسالت و امامت دارد. این اعتقادات برای کشور ما سرمایه محسوب می‌شود. امام(ره) به اسلام و اعتقادات مردم به این مسائل تاکید داشتند. باید تلاش کنیم جلوی این نوع آسیب‌ها گرفته شود و اجازه ندهیم تفکری در جامعه حاکم شود که افکار عمومی فکر کنند مسائل امروز جامعه از ناحیه دین و انقلاب اصیل شکل گرفته است.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments