17 05 2019 288978 ID:
image
یادداشتی از حجت الاسلام اختر:

نقش عقل در کسب معارف ماه مبارک رمضان و تاثیر این ماه نورانی بر رشد عقلانی انسان

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در میان ماه های سال قمری ماه های رجب المرجب و شعبان المعظم و رمضان الکریم دارای اهمیت خاص خود است. اگر این ماه ها بسان سلسله جبال باشد این سه ماه قلل این سلسله جبال است که بلند ترین این قله ها و نزدیکتر به آسمان معرفت را می توان ماه رمضان الکریم دانست.

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام اختر طلبه حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی در یادداشتی به تبیین نقش عقل در کسب معارف ماه مبارک رمضان و تاثیر این ماه نورانی بر رشد عقلانی انسان، پرداخته است که در ادامه این یادداشت را از نظر می گذرانیم:

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام اختر طلبه حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی در یادداشتی به تبیین نقش عقل در کسب معارف ماه مبارک رمضان و تاثیر این ماه نورانی بر رشد عقلانی انسان، پرداخته است که در ادامه این یادداشت را از نظر می گذرانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ»

در میان ماه های سال قمری ماه های رجب المرجب و شعبان المعظم و رمضان الکریم دارای اهمیت خاص خود است. اگر این ماه ها بسان سلسله جبال باشد این سه ماه قلل این سلسله جبال است که بلند ترین این قله ها و نزدیکتر به آسمان معرفت را می توان ماه رمضان الکریم دانست.

این عظمت ماه رمضان الکریم را می توان از دو جهت دانست هم از جهت نزول رحمت  خدا در قالب هدایت الهی بواسطه قرآن  و هم از جهت صعود نیاز وناز بشر در قالب دعا از زبان همتایان قرآن و سفناء نجات الهی اهل البیت علیهم السلام است قرآن کتابی است که خداوند آن را برای هدایت بشر با تقوا نازل کرده است «الم‏ ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ». انسانی می تواند کوهنورد موفقی شود که دارای ابزار  و نقشه ی صحیح باشد. خداوند متعال با دادن قوای حسی و باطنی تحت مدیریت عقل به انسان او را یک نقشه خوان صحیح آفریده است. انسان با کاربرد صحیح عقل خود و قوای تحت ربوبیت آن می تواند به صراط مستقیم راهنمایی شودوبا قرار گرفتن در صراط مستقیم با راهنمایی رسول باطنی خود یعنی عقل و رسول بیرونی که مقام عالی نبوت و امامت می شود به غایت خلقت خود که همان لقاء الله می باشد« فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً »[1] نائل شود. در این مسیر خداوند متعال انسان متقی را موصوف به صفت خلافت خود نموده است «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة» انسانی در این مسیر  می تواند مقام بلقوه خلافت اللهی را فعلیت ببخشد صاحب قلب سلیم باشد «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ‏ سَلِيم‏» گوش شنوا نسبت سخن انسان های کامل پیدا کرده«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‏ الْأَمْرِ مِنْكُم‏» و چشم بینا نسبت به خلقت عالم و خود پیدا می کند «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار». انسانی می تواند صاحب عقل سلیم گردد که قوه نظر خود را مزین به فکر و اندیشه صائب یعنی إیمان نماید و رفتار و عمل خود را متجلی به صفت صالح و أیمان گرداند«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّة» در این مسیر انسان کریم هم راه خود را می پیماید و هم از خداوند درخواست می کند که او را امام جامعه  و خانواده اش قرار می د هد «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ‏ إِماما» انسان که به مقام امامت نائل شد با روش هایی چون حکمت غواصان بحر توحید و جدال احسن متفکران سلک توحید و موعظه دوستداران طریق رحمانیت را احیا نموده و دفینه های وجودی ایشان را که چون معادن طلا و نقره تعبیر شده است را استخراج کند« اَلّناسُ معادِنُ كَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ »[2] و اگر انسانی در اثر حجاب ظلمت حس گرایی وسوسه های سامری« قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُ‏ * فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ فَنَسِيَ»[3] و تحت امامت طاغوت قرار گرفته است که فریاد «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏»[4] را سر داده است  را نتوانست بیدار کند به واسطه ی نزول حدید« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ »[5] به اجرای عدالت   پرداخته و ایشان را چون غبار های پراکنده در عالم قرار میدهد.« فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا »[6]

در ماه رمضان الکریم انسان روزه دار به واسطه ی بستن چشم سر و خاموش نمودن زبان و بستن گوش های خود نسبت به دنیایی که در قرآن موصوف به صفت لعب و لهو  شده است ،« اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ‏ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد» چشم دل را گشوده و خط سیر مستقیم و ممتد و مستمر و جامع سفرای الهی را درک می کند و می فهمد که برای انسان از ابتدای خلقت تا به امروز ماه  مبارک رمضان بود « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» تا بشر بتواند در این شب های پر برکت رمضان الکریم و با مرکب نماز سیر و هجرت خود را به سمت معبود خود آغاز نماید« إِنَ‏ الْوُصُولَ‏ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْلِ » [7].  این وصل  فقط با  هجرت از گناه ظاهری و باطنی و جهاد در مقابل وسوسه  ها و موانع شیاطین بیرونی و درونی میسور می شود.  این هجرت و جهاد مناسب حال مقام و مرتبه  هر یک از مومنان است . عده ای در هجرت و جهاد اولیه هستند  و خدا وند را به طمع بهشت الهی و ترس از جهنم عبادت نموده و  صرفا جوارح خود را روزه دار نموده و انسان ظاهری را گرسنگی و تشنگی می دهند« انَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ طَمَعا فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجّارِ، وَ اِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ خَوْفا فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ »[8] اما دسته ای دیگر علاوه بر جوارح جوانح خود را نیز تحت تربیت و تزکیه سفراء الهی قرار می دهند و در جنگ عقل و نفس افسار نفس خود را به دست عقل وحیانی داده و عدالت را بر جان حود حاکم نمودند«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ‏ النَّاسُ‏ بِالْقِسْط» این گروه فائزون جهاد اوسط اند که به مقام ابرار نائل و از چشمه معین « یطاف علیهم بکاس من معین »[9] سیراب می شوند « إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ ...يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ‏ مَخْتُومٍ‏ » اما گروهی دیگر در این شب ها براق خود را چنان آماده می کنند که آنچه برای متقین و ابرار حسنه بود برای ایشان سیئه گشته و با گذشتن از خود و نفس مطمئنه به چنان مقامی می رسند که در شب های قدر نه چون گروه اول اسماء دعای جوشن کبیر را صرفا می خوانند و نه چون گروه دوم می فهمند  بلکه قدم از علم الیقین فراتر نهاده و حرف از دیدن حقیقت در بارگاه تجلی اسماء الهی به فراخور مراتب خود گذاشته و هر آنچه را که حکیم می فهمد و از سرچشمه رحیق مختوم می نوشد او می بیند و می نوشد و از سرچشمه کوثر کاس های شراب برای مامومین خود هدیه می آورد.« ومزاجه من تسنیم• عینا یشرب بها المقربون »[10]این کاملان راه می دانند که به آن ذات  را نه راه فکر است و نه راه شهود« وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني»[11]

اما تازیانه لن ترانی محبت دیدن جلوه یار را در مقام فعل بهمراه داد« لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‏»[12] در این سفر ,مسافر سالک در پایان سفر خود در ماه رمضان بواسطه شناخت صائب از مقام میزبان که خداوند متعال بوده است و این که میزبان چه اهمیتی برای این میهمان قائل است و خلیفه مهمان مستخلف عنه شده است فریاد تکبیر سر می دهد و درآن ضیافت جز توحید اثری باقی نمی ماند« اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَوْلانَا ».

وبه شکرانه این هدیه هم بلا را از جسم انسانی به واسطه زکات فطره دفع می کند و هم بواسطه نماز نفخه الهی« فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ‏ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ »[13] که به امانت در دست اوست را از فحشا و غفلت می رهاند « إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ‏ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» و هم زبان به ناز گشوده و از میزبان در خواست مهمانی ویژه را نموده و خود را موصوف به نام حاجی می نماید.« اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام ».

[1] - کهف 110
[2] - كافى، ج 8، ص 177؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 380؛ بحار الانوار، ج 58، ص 65 و 106؛ ج 64، ص 121.
[3] -طه 87-88
[4] -نازعات 24
[5] -حدید 25
[6] واقعه6
[7] - بحارالانوار، ج75, ص380
[8] - حکمت 237 نهج البلاغه
[9] -صافات 45
[10] -مطففین 27-28
[11] -اعراف 134
[12] - نجم 18
[13] -الحجر29


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments