اسمای الهی؛ تبلور توحید (جلسه 19)

10 04 2023 1331595 شناسه:
دانلود فایل تصویری

بسم الله الرحمن الرحيم

«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْ‏ءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ‏] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ يَا صَمَدُ فِی غَيرِ شَبِيهٍ وَ لَا شَيْ‏ءَ کَمِثلِهِ يَا بَارُّ فَلَا شَيْ‏ءَ كُفْوُهُ وَ لَا مُدَانِيَ لِوَصْفِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا بَارِئُ الْمُنْشِئُ [النُّفُوسَ‏] بِلَا مِثَالٍ خَلَا [مَضَى‏] مِنْ غَيْرِهِ يَا زَاكِي الطَّاهِرُ مِنْ كُلِّ آفَةٍ بِقُدْسِهِ يَا كَافِي الْمُوسِعُ لِمَا خَلَقَ مِنْ عَطَايَا فَضْلِهِ يَا نَقِيُّ [نَقِيّاً] مِنْ كُلِّ جَوْرٍ لَمْ يَرْضَهُ وَ لَمْ يُخَالِطْهُ فِعَالُهُ يا حَنَّانُ انْتَ الَّذِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ ...»

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

در ليالي ارزشمند قدر آنچه که ميتواند اين شبها را براي ما هنيأ و گوارا قرار بدهد حشر با حقائقي است که در اين شبها از طرف حق - سبحانه و تعالي - نازل شده است و برترين اين حقائق که تجلي برتر حق - سبحانه و تعالي - است قرآن کريم و مجيد و عظيم ماست که طبق بيان شهيد اين ماه علي بن ابيطالب(عليهما السلام): «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏»[1]، خداي عالم در اين کتاب تجلي کرده است. نه تنها اين سخن خداست و کلام خداست بلکه اين تجلي خداست که اگر کسي خوب قرآن را ملاحظه بکند و در درون قرآن غور کند و حقائق قرآني را بيابد يکي پس از ديگري جلوههاي حق را مشاهده ميکند و اسماي الهي را شاهد خواهد بود.

اميدواريم که خداي عالم تفضلش شامل حال ما بشود و به برکت اين شبهاي ارزشمند قدر و منزَّل در اين ماه يعني قرآن به جامعه اسلامي به نظام ما و آحاد جامعه ما خير و رحمت و برکت را مرحمت بفرمايد، اولاً آمرزش و غفرانش را شامل حال همه بندگان بفرمايد و ثانياً زمينه خير و کمال را برای همه مضاعف بگرداند.

يکي ديگر از اسماء حسناي الهي که در دعاي شريف حضرت ادريس وارد است و در سحرگاهان اين دعاها ميتواند در جان و قلب و دل ما اثربخشتر باشد اين است که فرمود: «يا حَنَّانُ انْتَ الَّذِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ»[2]. يکي از اسماء حسناي الهي که نوعاً در دعاهاي مختلف اعم از اين دعا يا دعاي جوشن کبير يا دعاي مجير يا دعاي مشلول و ساير ادعيه آمده است ويژگي حنانيت است که خداي عالم در مِهر و محبت به صورت غالب و به صورت فاتح همه جلوههاي محبت را از خود دارد و عطا ميکند و کساني که با اين ويژگي هستند جلوهاي الهي دارند. خداي عالم در قرآن مجيد در باب حضرت يحيي ميفرمايد: ﴿يَا يَحْيَي خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ٭ وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كاَنَ تَقِيًّا﴾[3]، يعني وضعيت حضرت يحيي اينگونه بوده است که اگرچه در کودکي خداي عالم حکم را و حکمت را به او عطا فرموده است اما از ناحيه خود از جايگاه لدن و نزد خدا اين ويژگي حنانيت را و محبت و مِهر را به حضرت يحيي عطا فرمود.

فرمود: ﴿يَا يَحْيَي خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ٭ وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كاَنَ تَقِيًّا﴾، او نه تنها با اين اسماء آشنا بود بلکه اين اسماء را دارا بود واجد اين اسماء بود و خداي عالم او را به اين اوصاف معرفي فرموده است. او لطفش بسيار فراوان بود. محبت وقتي فراوان باشد زياد باشد مکرر باشد به حنان و حنّان ياد ميشود. در يکي از دعاها ميخوانيم «سُبحَانَکَ وَ حَنانَيکَ»[4] يعنی رحمتي پشت سر رحمت و رحمتي پشت سر رحمت، هرگز رحمت الهي قطع نميشود. يکي از معانياي که براي اين حنانيت حق - سبحانه و تعالي - شده است اين است که حتي آن کسي که اعراض ميکند و روبرميگرداند و حتي اظهار عدم شناخت نسبت به خداي عالم ميکند خدا اقبال ميکند. خدا در جايگاه حنانيت نشسته است و از جايگاه مهر و محبت حکومت ميکند. ما اگرچه نسبت به انسان­های ظلوم و کفور، خداي اشدّ المعاقبيني را داريم، اما حاکميت اسم حنايت و رحمت الهي بر همه است، حتي خداي عالم کسي است که «يَا مَنْ‏ سَبَقَتْ‏ رَحْمَتُهُ‏ غَضَبَهُ»[5] که غضب به اقتداي رحمت الهي حرکت ميکند و رحمت الهي زمام غضب را به دست دارد.

اينجا هم ما خداي عالم را با اين وصف و اين عنوان او را خطاب ميکنيم. خيليها ميگويند که شب قدر چه بخواهيم؟ همه اين اسماء خواستني است، از خداي عالم مهر و محبت را بخواهيم. اين مهر و محبت که خداي عالم به انبياي خودش به عنوان مظهر اين اسماء داد به يحيي فرمود: ﴿وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا﴾، يعني اين محبت يک محبت عاطفي و زميني نيست بلکه يک محبت آسماني و بلکه از جايگاه خدا ﴿مِّن لَّدُن﴾ است لدن يعني از نزد حق. آن نزد ويژه را لدن ميگويند ﴿وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كاَنَ تَقِيًّا﴾. ما از خداي عالم اين را بخواهيم. اگرچه وقتي از معصوم(عليه السلام) سؤال کردند که اگر ما شب قدر را درک کرديم چه بخواهيم؟ فرمودند که: «العافية»[6]، از حق - سبحانه و تعالي - عافيت را بخواهيم. «يا ولي العافية نسألک العافية»، اللهم اني «اَسأَلُکَ العَفوَ و العَافِيةَ و المُعَافَاةَ»[7] اينها اوصاف جمال هستند کمال هستند و انسانها در سايه اين اسماء ميتوانند به جايي برسند.

سرّ اينکه در شبهاي قدر دعاي جوشن کبير اين دعاي هزار اسم توجيه شده است و براي ما اين دعا مقدّر شده، اين است که اينها انسانساز هستند اينها درون انسان و حقيقت انسان را ميسازند. اگر ما به نوبه خود مظهر اسماء الهي بشويم در هر شأني از شؤون الهي اين اسماء را در خود پياده کنيم ميتوانيم جايگاه پيدا کنيم. در اين سه شب قدر شب نوزدهم شب بيست و يکم و شب بيست و سوم مناسب است که اين دعاي جوشن کبير خوانده بشود چرا؟ سرّ اين امر چيست؟ براي اينکه خدا عالم در اين دعاي شريف هزار اسم از اسماء خود را قرار داد هم اسماء کليه هم اسماء جزئيه هم اسماء جماليه هم اسماء جلاليه در همه سطوح اين اسماء را قرار داد، از جمله اسماء حق - سبحانه و تعالي - حنّان است.

عرض ميکنيم: «يا حَنَّانُ انْتَ الَّذِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ»، تو آن خدايي هستي که رحمتت و مهر و محبتت و حنانيتت شامل همه چيز شده است نه تنها به همه چيز هستي بخشيدي بلکه هستي را در سايه محبت و مهر عطا کردهاي. اگر فيلسوفان از وجود سخن ميگويند در منطقِ وحي از رحمت سخن گفته ميشود زيرا وجود منهاي رحمت منهاي عطوفت منهاي حنّانيت از ذات حق - سبحانه و تعالي - صادر نميشود وجود با مهر و عشق و شوق همراه است.

اميدواريم که خداي عالم ما را - به نوبه­ی خود - مظهر اين اسماء شريف قرار بدهد.

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1] . نهج البلاغه، خطبه147.

[2] . اقبال الاعمال، ج1، ص80.

[3] . سوره مريم، آيه12و13.

[4] . الفقه المنسوب الی الامام الرضا علیه السلام، ص 104 ؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص36.

[5] . کتاب المزار-مناسک المزار(للمفيد)، ص161 ؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص696.

[6] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص458.

[7] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص64.

​​​​​​​

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments