پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به کنگره بین ‌المللی علم و قرآن

19 05 2024 2677222 شناسه:

 پایگاه اطلاع رسانی اسراء: کنگره بین ‌المللی علم و قرآن امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 همزمان با نودمین سال تاسیس دانشگاه تهران و با مشارکت دانشگاه‌های مختلف با پیام آیت الله العظمی جوادی آملی در تالار علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد.

آیت الله العظمی جوادی آملی در این پیام ابراز داشتند: انسان موجودی ابدی است و موجود ابدی خود را به جنگ جهانی اول و دوم و #غزه و امثال غزه نمی فروشد!
بداند با خدایی است که به دانش ما قسم یاد کرده است، به قلم قسم یاد کرده است، ما را به فرهنگ عادت داد و به فرهنگ قسم خورد؛ فرمود به مرکب قسم، به قلم قسم، به مقال و مقالت قسم ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ﴾،
ـ جامعه تا نفس می کشد با علم،
ـ سخن می گوید با علم،
ـ بنان و بیانش با علم [باید باشد]!

دانلود فایل تصویری

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمّة الهداة المهديّين و فاطمة الزّهراء بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».

مقدم شما فرهيختگان، علما، دانشوران، انديشمندان و بزرگاني که درباره پيوند ناگسستني قرآن و علوم خواه گذشته و خواه آينده محفلي تشکيل داديد را گرامي ميداريم و از همه بزرگاني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين نشست و اين کنگره افزودند و ميافزايند حقشناسي ميکنيم! از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم نظام علممدار و دانشپرور را در سايه ولياش تا حضور و ظهور آن حضرت حفظ کند!

قرآن کريم نه تنها در بسياري از آيات فرمود قرآن کتاب جهاني است و براي جهانيان پيام دارد، بلکه آن پيام را در مائده و مأدبه علمي بيان کرده است. اگر کتاب جهاني است که است، اگر براي جهان پيام دارد که دارد، بايد مائده و مأدبه اش جهاني باشد. تنها چيزي که جهاني است و مشترک بين گذشته و آينده است مسئله فرهنگ است؛ انسان بداند از کجا آمد، به کجا ميرود، در چه شرايطي است، نظام سپهري چيست، روح انسان چيست، جامعه چيست.

در قرآن کريم دو بخش از علوم يادآوري شده است: يکي علوم متعارف است که فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ[1] فقه است اصول است حقوق است و امثال ذلک؛ بخش ديگر از علوم قرآني اين است که در قرآن يک سلسله مسائلي است که نه در گذشته بود و نه در عصر فعلي هست و هيچ جايي غير از قرآن بيانگر آن علوم نيست. به وجود مبارک پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) فرمود تو با همه نبوغ و فروعي که داشته و داري، اگر قرآن نبود به آن علوم دسترسي پيدا نمی کردي و به جامعه بشري هم ميفرمايد شما هر چه رشد بکنيد و قدرت علمي پيدا کنيد، بدون قرآن به آن معارف بار نمييابيد.

اين قسم دوم از ره آوردهاي خاص قرآن کريم است که هم به امت اسلامي بلکه به جهان بشريت اين حرف را دارد و هم به پيامبر که صدر و ساقه عالم مهمان او هستند. اين مضمون در چند جاي قرآن کريم آمده است؛ گذشته از ﴿وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾.[2] اين ﴿مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ در ادبيات تازي مشابه تعبيرات فارسي است که ميگوييم: «اگر اين نبود شما در هيچ جا نميتوانستيد ياد بگيريد»! فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ به وجود مبارک پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) هم ميفرمايد: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ﴾؛[3] خدا چيزي به تو آموخت که براي تو مقدور نبود که بدون وحي آن را ياد بگيري.

اين تعبير مخصوص قرآن کريم نيست؛ اين تعبير هم در ادبيات عرب هست هم در ادبيات غير عرب که يک وقت ميگوييم ما چيزي به شما ياد داديم يک وقت ميگوييم چيزي به شما ياد داديم که اصلاً ممکن نبود از غير طريق ما ياد بگيريد. فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ، به وجود مبارک پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) هم فرمود: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ؛ يعني زير اين آسمان غير از قرآن کتابي نيست که اين مسائل را به شما بگويد.

آن معارف چيست؟ آن معارف ابديت انسان است. انسان يک موجود ابدي است که هست که هست که هست! يک موجود ابدي فرهنگ ابدي ميخواهد؛ نه ميپوسد و نه از هستي خارج ميشود. درست است که انسان در قبر ميرود و بدن ميپوسد ولي انسان همچنان مسافر است به سوي ابد؛ از دنيا وارد برزخ ميشود، از برزخ وارد ساهره معاد ميشود و از آنجا _ان شاء الله_ وارد بهشت ميشود و براي ابد ميماند؛ نه سال دارد نه ماه؛ نه زمان دارد نه زمين. انسان يک موجود ابدي است و يک موجود ابدي، فرهنگ ابدي ميخواهد.

اين نه با کشتار غزه و امثال غزه به دست ميآيد نه با ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلي،[4] به دست ميآيد نه با حرف نمرود که گفت: ﴿أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ[5] به دست ميآيد نه با جنگ جهاني اول و دوم به دست ميآيد و نه با صنايع و حِرَف. فرمود شما بايد بدانيد انسان يک موجود ابدي است. انسان ساکن نميشود تا خستگي احساس کند، ثابت ميشود که ثبات، منزه از خستگي است. اگر انسان يک موجود ابدي است که به دار القرار ميرود و ثابت ميشود، بايد يک فرهنگ ثابت تهيه کند. فرهنگ ثابت در خوردن و پوشيدن و نوشيدن نيست، اينها مشترک بين انسان و دام است؛ اينها بدن را تأمين می کند.

خدا غريق رحمت کند فارابي را! خدا غريق رحمت کند ابن سينا را! اينها بزرگاني بودند که بخش بسيار کوتاهي از انسان را شناختند و با بيان شفاف و روشن به ما گفتند که انسان جاني دارد که حقيقت اوست و اين حقيقت نه زن است و مرد. ذکورت و انوثت مربوط به بدن است نه مربوط به روح. روح، مذکر و مؤنث ندارد؛ نميشود گفت زن، ناقص العقل است و مانند آن. گاهي ممکن است محيطهايي پيدا بشوند که توفيق فراگيري علم و دانش و مسائل سياسي و اجتماعي و امثال ذلک را به زنها ندهند؛ اما اين نشانه قصور آنها نيست. حرف بلند مرحوم بوعلي در الهيات شفا اين است که ذکورت و انوثت بيش از مرحله بدن بالا نميرود؛ روح نه مذکر است نه مؤنث.

شما اين حرف را کجا ميشنويد؟ البته قبل از مرحوم بوعلي زمينهاش را فارابي فراهم کرده است. بارها به عرضتان رسيد فارابي يک حکيم کمشناخته است. خدا غريق رحمت کند استاد علامه طباطبايي را! ميفرمود اگر کسي بخواهد فارابي را بشناسد بايد ابن سيناي به علاوه صدرالمتألهين را ارزيابي کند، تازه دوتايي بشوند فارابي! او تحقيق کرد در آراء مدينه فاضله. دقيقترش و مبسوطترش و مشروحترش در الهيات شفا است که انسان نه مذکر است نه مؤنث. حقيقت انسان، روح مجرد است؛ مادامي که در دنياست احکام بدني دارد، در برزخ، همين انسان است بدن برزخي دارد و در قيامت عين همين انسان است که بدن اخروي دارد که عين همين بدن دنيا خواهد بود منتها صبغه اخروي دارد.

فرمود ما حرفهايي گفتيم که در هيچ جاي عالم نيست. ما به شما گفتيم که ذات اقدس الهي از مقداری دود شمس و قمر ساخت: ﴿ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخَانٌ﴾؛[6] فرمود ما با مقداری دود آفتاب آفريديم با مقداری دود قمر آفريديم. «اي يار قمر بهتر يا آن که قمر سازد»؛[7] آن که با دود قمر ميسازد، آن که با دود شمس ميسازد، آن خداست.

 انسان يک موجود ابدي است، موجود ابدي فرهنگ ابدي ميخواهد. فرهنگ ابدي نه در جنگ جهاني اول و دوم پيش ميآيد نه در تحريم اين و آن پيش ميآيد نه در غارت اين و آن پيش ميآيد نه در کشتار اين و آن پيش ميآيد. فرهنگ ابدي در عدل است و در عقل؛ بدون عقل و عدل، فرهنگ ابدي به دست کسي نميآيد. درباره اين حرفها ذات اقدس الهی به پيغمبر فرمود که در غير قرآن، اين حرفها نيست: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ؛ به جوامع بشري هم فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ. در ادبيات عرب مثل ادبيات عجم بين اينکه من چيزي به تو ياد دادم و اينکه من چيزي به تو ياد دادم که تو آن نبودي که از غير من ياد بگيري فرق است؛ بين ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ با ﴿وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ تفاوت است.

آنچه فعلاً به نام جاذبه زمين مطرح است يا کار اديسون و امثال اديسون است که نور برق است و امثال اينها خيلي قوي و غني هستند اما علومي هم هست که قرآن درباره آنها ميگويد با ابديت کار دارند. در ابديت، رياضيات راه ندارد؛ اگر ما در دوره ای، رياضيات را ملکه علوم می خوانديم، برای اين بود که دسترسي به فلسفه نداشتيم. اگر انسان به فلسفه عاليه و به الهيات بار يابد، ميبيند رياضيات که از ميلياردها ميليارد سخن ميگويد، نسبت به علوم الهي که فلسفه تا حدودي نسبت به خودش به آنها دسترسي دارد کودکستان و دبستان است! اين را انسان ميتواند به اندازه خودش تلقي کند. اينها را قرآن گفت که ما بفهميم اولاً در صددش بربياييم ثانياً مقدماتش را فراهم کنيم عالم بشويم ثالثاً به آنها عمل کنيم رابعاً به ديگران منتقل کنيم خامساً.

 اين گونه از کنگرههايي که در دانشگاهها و حوزهها برگزار ميشود، روابط قرآن و علوم را تبيين ميکند. ما بايد بفهميم انسان موجود ابدي است و موجود ابدي خود را به جنگ جهاني اول و دوم و جريان غزه و امثال غزه نميفروشد و خودفروشي نميکند. انسان بايد بداند با خدايي در کار است که به دانش قسم ياد کرده است به قلم قسم ياد کرده است، ما را به فرهنگ عادت داد و به فرهنگ قسم خورد فرمود به مرکّب قسم، به قلم قسم، به مقال و مقالت قسم: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ﴾.[8] جامعه تا نفس ميکشد بايد با علم باشد، سخن ميگويد بايد با علم باشد، بنان و بيانش بايد علم با باشد.

اميدواريم حوزههاي علميه اين چنين باشند، دانشگاهها اين چنين باشند، جوامع بشري اين چنين باشند که هم از ﴿وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ طرفي ببندند و هم از ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ استفاده کنند!

من مجدداً مقدم همه شما را گرامي ميدارم. کساني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين کنگره افزودند خداي سبحان به آنها پاداش مرحمت کند و پايان امور همه را به خير و صلاح و فلاح ختم کند و نظام الهي را به ظهور صاحب اصلياش منتهی فرمايد!

«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1]. سوره بقره، آيه129.

[2]. سوره بقره، آيه151.

[3]. سوره نساء، آيه113.

[4]. سوره نازعات، آيه24.

[5]. سوره بقره، آيه258.

[6]. سوره فصلت, آيه11.

[7].ر.ک: ديوان شمس تبريزي، غزل 628؛ «اي دوست شکر بهتر يا آن که شکر سازد         خوبي قمر بهتر يا آن که قمر سازد».

[8]. سوره قلم, آيه1.

 

فیلم با کیفیت بالا را از اینجا مشاهده نمایید

↙️ آپارات:
https://aparat.com/v/xpynvh8
↙️ یوتیوب:
https://youtu.be/e81envji3xk

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments