28 05 2022 821805 ID:
image

پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به نمایشگاه «حضور صد ساله خورشید»

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: نمایشگاه «حضور صد ساله خورشید» شنبه هفتم خرداد ماه ساعت 17:30 با پیام تصویری آیت الله العظمی جوادی آملی در سآلن همایش های غدیر قم واقع در چهارراه شهدا برگزار گردید.

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: نمایشگاه «حضور صد ساله خورشید» شنبه هفتم خرداد ماه ساعت 17:30 با پیام تصویری آیت الله العظمی جوادی آملی در سآلن همایش های غدیر قم واقع در چهارراه شهدا برگزار گردید.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در این پیام، به تبیین برنامههای علمی و عملی یک قرنه امام راحل(قدس سره) پرداختند و بیان داشتند: یک قرن قبل، این مرد الهی هم زمان با تأسیس حوزه علمیه به برکت وجود مبارک آیت الله العظمی حائری(رضوان الله تعالی علیه) وارد حوزه قم شد. این حوزه سابقه یک قرنه دارد، گرچه قبل از این هم در قم حوزه بود و بزرگانی از اینجا برخاستند. سرّ اینکه مرحوم امام(رضوان الله تعالی علیه) در این یک قرن شکوفا شد و در این یک قرن کار چند قرن را انجام داد، چون هر بیانش «یک شبه ره صد ساله میرفت» هر قلمش «یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود»؛ کاری که در طی بیش از ده قرن نشده بود به وسیله این مرد بزرگ الهی انجام شد، سرّش این است.

ایشان اظهار داشتند: برخیها دست و پا دارند چشم و گوش دارند و از آنها بهره نمیبرند؛ برخیها بهرههای علمی میبرند اما بهرههای عملی نمیبرند؛ برخیها بهرههای عملی میبرند اما از فیض و فوز علمی محروماند. آنها هم که از فیض علمی بهره میبرند گاهی تکبُعدیاند در یک رشته یا دو یا سه رشته جامعاند؛ برخیها جامعاند و جمع بین معقول و منقول کرده اند اما جمع بین معقول و منقول و مشهود نکرده اند؛ آن که جامع بین معقول و منقول و مشهود باشد نیز گاهی ضعیف جمع کرد یعنی جمع کرده است اما به نحو جمع مکسّر نه جمع سالم! آن که بین عقل و نقل و شهود، جمع تام و جمع دقیق کرد، از او به عنوان اینکه جمع سالم دارد یاد میکنند.

معظم له بیان داشتند: امام امت(رضوان الله تعالی علیه) بین معقول و منقول و مشهود جمع سالم کرد، بین علم و عمل جمع سالم کرد، بین اندیشه و انگیزه جمع سالم کرد. آنچه را میفهمید درست میفهمید آنچه را عمل میکرد درست عمل میکرد؛ نه علمش از عمل معزول بود و نه عملش از علم. جامع بین علم و عمل بود به جمع سالم، جامع بین عقل و نقل و شهود بود به جمع سالم، جامع بین سیاست و درایت و مدیریت و فقاهت بود به جمع سالم، لذا _ به لطف الهی_ نقصی در برنامههای علمی و در برنامههای عملی این بزرگمرد الهی دیده نشد.

متن کامل پیام معظم له بدین شرح است:


أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین و فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین بهم نتولی و من أعدائهم نتبرء الی الله».

مقدم شما علما فضلا اساتید نخبگان و فرهیختگان را گرامی میداریم. محور سخن در این محفل وزین علمی، تبیین برنامههای علمی و عملی یک قرنه امام راحل(قدس سره) است. یک قرن قبل، این مرد الهی هم زمان با تأسیس حوزه علمیه به برکت وجود مبارک آیت الله العظمی حائری(رضوان الله تعالی علیه) وارد حوزه قم شد. این حوزه سابقه یک قرنه دارد، گرچه قبل از این هم در قم حوزه بود و بزرگانی از اینجا برخاستند.

سرّ اینکه مرحوم امام(رضوان الله تعالی علیه) در این یک قرن شکوفا شد و در این یک قرن کار چند قرن را انجام داد، چون هر بیانش «یک شبه ره صد ساله میرفت»[1] و هر قلمش «یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود»؛[2]  کاری که در طی بیش از ده قرن نشده بود به وسیله این مرد بزرگ الهی انجام شد، سرّش این است. برخیها دست و پا دارند چشم و گوش دارند و از آنها بهره نمیبرند؛ برخیها بهرههای علمی میبرند اما بهرههای عملی نمیبرند؛ برخیها بهرههای عملی میبرند اما از فیض و فوز علمی محروماند. آنها هم که از فیض علمی بهره میبرند گاهی تکبُعدیاند در یک رشته یا دو یا سه رشته جامعاند؛ برخیها جامعاند و جمع بین معقول و منقول کرده اند اما جمع بین معقول و منقول و مشهود نکرده اند؛ آن که جامع بین معقول و منقول و مشهود باشد نیز گاهی ضعیف جمع کرد یعنی جمع کرده است اما به نحو جمع مکسّر نه جمع سالم! آن که بین عقل و نقل و شهود، جمع تام و جمع دقیق کرد، از او به عنوان اینکه جمع سالم دارد یاد میکنند.

امام امت(رضوان الله تعالی علیه) بین معقول و منقول و مشهود جمع سالم کرد، بین علم و عمل جمع سالم کرد، بین اندیشه و انگیزه جمع سالم کرد. آنچه را میفهمید درست میفهمید آنچه را عمل میکرد درست عمل میکرد؛ نه علمش از عمل معزول بود و نه عملش از علم. جامع بین علم و عمل بود به جمع سالم، جامع بین عقل و نقل و شهود بود به جمع سالم، جامع بین سیاست و درایت و مدیریت و فقاهت بود به جمع سالم، لذا _ به لطف الهی_ نقصی در برنامههای علمی و در برنامههای عملی این بزرگمرد الهی دیده نشد.

رازش این است که او شاگرد ابراهیم خلیل بود. ابراهیم خلیل (علی نبینا و آله و علیه الصلاة و علیه السلام) را قرآن کریم  صاحبدل، صاحبدست و صاحبچشم معرفی کرد؛ فرمود این خلیل من، پدر شماست، شما فرزندان این خلیل هستید، میتوانید دست داشته باشید میتوانید چشم داشته باشید میتوانید دل داشته باشید. آن دل را اگر کسی داشت میشود صاحبدل، آن دست را اگر کسی داشت میشود صاحبدست، آن چشم را اگر کسی داشت میشود صاحبچشم. اگر خدا خلیل حق را پدر ما نامید، امام راحل فرزند راستین خلیل حق شد.

خدا ابراهیم خلیل را و برخی از انبیای ابراهیمی را به این وصف میستاید که اینها ﴿أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ﴾[3] اند؛ همان گونه که اینها ﴿اولوا الالباب﴾[4] اند یعنی صاحبدلاند، اینها دست دارند اینها چشم دارند. آن که تبر میگیرد و بتها را ریز ریز میکند او دست دارد، آن که کارد میگیرد که فرزندش را قربانی کند او دست دارد، پسرش که برای قربانی شدن حاضر است او دل دارد؛ او صاحبدل است نمیلرزد، او صاحبچشم است نمیلرزد، او صاحبدست است نمیلرزد؛ فرمود: ﴿أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ﴾. آنها در بخشهای قلب ﴿اولوا الالباب﴾ اند، در بخشهای علمی﴿اولوا الالباب﴾ اند، در بخش شهود ﴿اولوا الالباب﴾ اند، در بخش تعقلات   ﴿اولوا الالباب﴾ اند و در بخش عمل ﴿أُولِی الْأَیْدی﴾ اند دست دارند.

آن که نمیلرزد و در درایت، شبههای در او راه پیدا نمیکند مثل امام راحل، میشود لبیب، صاحبدل، دل دارد و آن که قلم به دست میگیرد، بعد از حوادث تلخ، اعلامیه می دهد و فرمانی میدهد، او دست دارد و آن که این صحنه را نگاه میکند و دقیقاً بررسی میکند او چشم دارد. اینکه فرمود انبیای ابراهیمی دست دارند یعنی در مبارزه با بُت اهل تبر هستند در مبارزه با بُت اهل قلماند؛ امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) از نمونههای شاگردان و فرزندان خلیل حق بود که فرمود: ﴿أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ﴾.

درباره بت بی روح فرمود: ﴿أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها﴾[5]، این بت است، آن کسی که دستی ندارد کاری بکند، پایی ندارد که جایی برود، یک بت جامد بسته است؛ اما امام راحل در هر زمینهای که لازم بود هم در مطالب علمی قلم زد هم در مطالب عملی فریاد زد. هم آن دل را و هم این چشم را و هم این دست را خدا ستود و به ما فرمود: ﴿مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ﴾[6]؛ شما هم مانند پدرتان دست داشته باشید، شما هم مانند پدرتان چشم داشته باشید. ما به پدرتان که ابراهیم خلیل است دل دادیم، او اهل شهود بود: ﴿کَذلِکَ  نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏﴾؛[7] او باطن عالم را دید شما نگاه کنید بلکه ببینید.

مستحضرید همانطوری که در فارسی بین دیدن و نگاه کردن فرق است، در عربی نیز بین نظر و رؤیت فرق است؛ فرمود او دید شما نگاه کنید بلکه ببینید. در سوره «اعراف» و در سوره «انعام» این دو بیان هست؛ در یک جا درباره خلیل حق فرمود: ﴿وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏﴾ که رؤیت است، درباره ما فرمود: ﴿أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏‏﴾؛[8] چرا آسمانها را نگاه میکنید چرا زمین را نگاه میکنید، چرا آسمانآفرین را نگاه نمیکنید چرا زمینآفرین را نگاه نمیکنید، چرا ملکوت آسمان را نگاه نمیکنید. منجم شدن کار سختی نیست، هیوی شدن کار سختی نیست، ملکوت عالم را دیدن مهم است؛ فرمود چرا درباره ملکوت فکر نمیکنید.

او اهل رؤیت بود شما اهل نظر باشید؛ این نظر مقدمه رؤیت است؛ شما هم فرزند خلیل حق باشید، در ملکوت نظر کنید بلکه ببینید.

 

امام راحل هر قدمی که برداشت «یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود»، هر قدمی که برداشت «این طفل یک شبه ره صد ساله میرود» که امیدواریم حشرش با صدیقین و صالحین باشد حشرش با انبیای الهی باشد!  

ما در نیایشها میگوییم: «و الحقنا بالصالحین»[9] ولی امیر ما علی بن ابی طالب(صلوات الله و سلامه علیه) فرمود اگر میخواهی  این دعایت که گفتی «و الحقنا بالصالحین» مستجاب شود، «تخففوا تلحقوا»[10]؛ سبکبار شو تا به صالحین ملحق شوی.

امیدواریم خدای سبحان روح مطهر امام راحل و همه شهدا و علما و صلحا و صدیقین را با انبیای الهی محشور بفرماید! رهبر معظم ما نظام ما مسئولین ما و مردم ما را مشمول عنایت ویژه ولی عصر(ارواحنا فداه) قرار بدهد و این نظام الهی را به ظهور حضرت ختمی امامت متصل بفرماید!

                                           «غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»  

 

[1]. ر.ک: دیوان حافظ، غزل 225.

[2]. دیوان حافظ، غزل 214.

[3]. سوره ص، آیه 45.

[4]. سوره بقره، آیه 269؛ سوره آل عمران، آیه 7؛ سوره رعد، آیه 19.

[5]. سوره اعراف، آیه 195.

[6]. سوره حج، آیه 78.

[7]. سوره انعام، آیه75.

[8]. سوره اعراف، آیه185.

[9]. الدروع الواقیة، ص 114.

[10]. نهج البلاغه، خطبه 167.


دیدگاه شما درباره این مطلب
0 Comments