به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجتالاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی، رئيس بنياد بينالمللی علوم وحيانی اسراء به مناسبت فرا رسیدن ایام نخستین سالگرد ارتحال حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی در گفتوگو با ایکنا؛ به ارائه توضیحاتی در زمینه ویژگیهای اخلاقی این فقید سعید پرداخت. حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، علاوه بر اینکه مرحوم حجتالاسلام طباطبایی را دارای بعد علمی و فرهنگی برجستهای میداند، در عین حال معتقد است که ویژگی بارز ایشان در این بود که توانست در اخلاق به قدری کار کند که اخلاقی زیستن ملکه نفسانی او شده بود نه اینکه صرفا در برخی فعل و انفعالات اخلاقی عمل کند. او معتقد است مرحوم طباطبایی به دلیل حشر و نشری که با مردم داشت توانست بین اخلاق و اجتماع نیز پیوند وثیقی ایجاد شود و لازم است که جامعه نخبگانی از این فقید سعید الگوبردای کنند.
در ادامه توجه شما را به متن کامل این مصاحبه جلب می کنیم:
ایکنا؛ در ابتدا قدری در مورد ویژگیهای شخصیتی مرحوم طباطبایی بفرمایید، کدام وجه شخصیتی ایشان از نگاه شما متفاوت و برجسته بود؟
گاهی اوقات این طور است که صبغه اجتماعی شخصیتهای علمی و فرهنگی، کم است و بعضا هم شاهد هستیم که صبغه اجتماعی و فعالیت آنها در جامعه بیش از دیگران است. حجتالاسلام طباطبایی که یک شخصیت علمی و فرهنگی بودند، دو ویژگی ممتاز دیگر را هم به صورت برجسته داشتند؛ یکی ویژگی اخلاقی و دیگری ویژگی اجتماعی. این دو ویژگی نه به عنوان یک فعالیت، بلکه به عنوان اعتقاد و باور دینی که متفاوت از مرحله کار و فعالیت است برای ایشان وجود داشت.
برخی از افراد، فعالیتهای اجتماعی دارند، اما به دلیل شرایطی که برایشان به وجود میآید و در مضیقه و تنگنا قرار میگیرند، ممکن است که از این فضا فاصله بگیرند و یک عدهای نیز به این مسائل باور دارند، همواره در عرصه اجتماع حضور دارند و خدمات اجتماعی را به عنوان یک باور دینی و مولفه در زندگی خود و به تعبیر امروزی سبک زندگی خود انتخاب میکنند.
شخصیت حجتالاسلام طباطبایی، از این دو ویژگی برجسته برخوردار بود و بنده نیز مثل سایر دوستانی که نسبت به ایشان دارای ارادت هستند و از نوع نگاهشان استفاده میکنند این نظر را در مورد ایشان دارم. البته بنده ارتباط اجتماعی زیادی با ایشان نداشتم، چراکه ما در قم هستیم و ایشان در تهران بودند، اما به همان میزان که مراودات اجتماعی داشتیم تحلیلم را ارائه میکنم.
بنده شخصیت آقای طباطبایی را از جایگاه دیگری رصد میکنم و ایشان را به عنوان یک شخصیتی که باید در نخبگان حوزوی و جامعه ما از این دسته از افراد فراوان وجود داشته باشد میشناسم. آنچه که در باب شخصیت آقای طباطبایی باید گفت این است که برخیها زندگیشان را بر مبنای فقه قرار میدهند که بایدها و نبایدهای فقهی برایشان اصل و اساس است، اینها احیانا فقیهانه و یا مقلدانه زندگی میکنند، اما مبنا و سبک زندگیشان، سبک فقهیانه است. برخیها نیز مبنا و پایه مسائل خود را مبنای حقوقی فرا میدهند که رعایت حقوق دیگران را داشته باشند که این حقوق اعم از حقوق جامدات، حیوانات و تا انسانها است و حتی حقوق مربوط به محیط زیست را نیز در نظر دارند. بنابراین نگرشهای حقوقی را اصل قرار میدهند.
اخلاق؛ مبانی اصلی زیست حجتالاسلام طباطبایی
اما برخی دیگر، مثل حجتالاسلام طباطبایی، ضمن اینکه به دیگر جهات فقهی و حقوقی اهمیت میدهند، اما نگرشهای اخلاقی برای آنها اصل است و مبنای زندگی ایشان اخلاقی است. این دسته از افراد متخلقانه زندگی میکنند و نشانه زیست متخلقانه نیز این است که، هر چیزی که بخواهد به زیست اخلاقی آنها آسیب برساند، هیچ وقت به آن سمت نمیروند و اخلاق به تعبیری، خط قرمز آنها است و در نوع ارتباطی که در جامعه و در هر موضوعی اعم از اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... دارند، در ابتدا میبینند که آیا این امر با اخلاق سازگار است یا نیست.
همچنین ممکن است که در زندگی که دیگر افراد دارند، اخلاق به عنوان یک مولفه اصلی و حیاتی برایشان مطرح نباشد، بلکه منحصر به رفتارهایی است که سعی دارند آنها را انجام دهند، اما این مسئله لزوما پایه و مبنای اخلاقی آنها نیست.
ایکنا؛ به صورت ویژه در مورد بعد اخلاقی ایشان توضیح میدهید؟
در مورد شخصیت اخلاقی حجتالاسلام طباطبایی، باید بگوییم که اخلاق برای ایشان به عنوان یک مبنا و اساس مطرح بود که همه فعالیتهایشان بر محور اخلاق باید انجام میشد؛ لذا ویژگی که ایشان در فضای اخلاق داشتند این بود که وقتی به مقولاتی نظیر سیاست و فرهنگ وارد میشدند، همه افراد، ایشان را به عنوان یک شخصیت اخلاقی میشناختند و باید بگویم که سیاست ایشان از اخلاق تبعیت میکرد.
برخیها چون سیاست را اصل قرار میدهند، اخلاق را در حد یک امر متغیر مطرح میکنند و صرفا جایی که لازم باشد، اخلاقی برخورد میکنند، ولی ایشان در حقیقت، پایه و اساس زیست خود را متخلقانه بنا نهادند. حتی در سیاست نیز مبنایی که داشتند همینطور بود؛ لذا برخی از مواضعی که انتظار میرفت به جهت شرایط سیاسی طور دیگری حرف بزنند، از آن نگرشهای اصیل اخلاقی به عنوان خط قرمز خود عبور نمیکردند و سعی میکردند تعاملات خود را با سایر افراد داشته باشد.
برخیها، اخلاق را در حد رفتار و کردار اجتماعی برای خود دارند، اما برخیها اخلاق را مبنا و پایه و اساس قرار میدهند و بر اساس همین مبنا است که رفتارها را تنظیم میکنند. برجستگی بارز شخصیت ایشان در این بود که اخلاقمحور بود و بر این اساس تعامل میکرد و دیگر، رفتارهای اجتماعی و ... برایشان رهزنی نداشت که اگر کسی در یک رده یا مسئولیتی است، این مسئله باعث شود که ایشان از معیارهای اخلاقی فاصله بگیرند.
اخلاق؛ ملکه نفسانی حجتالاسلام طباطبایی
این نکته نیز مبتنی بر این است که انسان، این فضائل اخلاقی را حد ملکات نفسانی قرار دهد. اگر کسی به این مقام نرسد که اینها به عنوان ملکات نفسانی برایش حاصل شود و اخلاق در جایگاه ملکوت وجودی انسانیاش راه نیابد، در شرایط مختلف اجتماعی و ...، ممکن است که این رفتارهای اخلاقی را از دست بدهد.
یک تعبیر در قرآن است که فرموده «لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی»، یعنی اگر دیگران شما را تشویق میکنند و وادار میکنند که با توهین و تحقیر، شما از محور عدالت خارج شوید، شما خارج نشوید چون این عدالت، شما را به تقوا میرساند و این ملکه نفسانی است.
ویژگی ممتاز حجتالاسلام طباطبایی این بود که این جنبههای اخلاقی و فضایل، به صورت ملکات نفسانی در ملکوت و نفس ایشان مستقر شد و زمانی که چنین شود، این انسان به هیچ وجه از مسائل اخلاقی فاصله نمیگیرد و اخلاق برای او رفتار نیست، بلکه رفتار اخلاقی برای او ثابت است، چراکه، کنشی است که از یک اعتقاد و باور شکل میگیرد.
اضافه کنم که این اخلاق نه تنها به عنوان یک اخلاق و ملکه نفسانی برای ایشان بود، بلکه چون ایشان یک انسان معتقد و باورمند و موحدی بود، بر اساس این اعتقاد موحدانه و باورمندی توحیدی که داشت به این اخلاق صبغه الهی میداد و به این سمت میرفت که از باب «تخلقوا باخلاق الله» جنبههای الهی یابد.
این انسانی که به این حد برسد، اخلاق برای او یک ارزش میشود، نه یک حرکت اجتماعی که به فراخور فعالیتها تعریف میشود. از سوی دیگر نیز اخلاق به یک باور الهی، در جان تبدیل و مستقر میشود و انسان به هیچ وجه از اخلاق فاصله نمیگیرد و در هر مرحلهای از مراحل و هر سطحی سعی میکند که با این اخلاق، کار خود را انجام دهد و جناب حجتالاسلام طباطبایی امتیاز اخلاقی و اجتماعی را نیز با هم داشت.
ایکنا؛ نسبت اخلاق و مردمداری چطور است و ایشان به چه صورت این اخلاق را به حوزه اجتماع و ارتباط با مردم تسری داده بود؟
خیلیها صاحب ملکات نفسانی بوده و اخلاقی هستند و رفتار اخلاقی دارند، اما چون اجتماعی نیستند و با کنشهای اجتماعی آشنایی ندارند، با مردم نیز ارتباط اجتماعی خوبی نخواهند داشت، بنابراین در پیادهسازی اخلاق، دچار چالش میشوند، اما ایشان این امتیاز را داشت که این اخلاق را داشت. در حالی که از قدرت ارتباط با مردم، حشر با مردم، پذیرش و تحمل سخنان مردم نیز برخوردار بود و با سرد و گرم و تلخ و شیرین آنها بودن و تعامل اجتماعی را با اخلاق پیش بردن از سوی حجتالاسلام طباطبایی، موجب شد که شخصیت ممتازی از ایشان در بین حوزویان و مردم شکل بگیرد.
امید که حشرش با اولیاء و اجداد طاهرینش باشد و همه جامعه، به ویژه روحانیت، بتوانند از ایشان درس بگیرند و چنین روشهای اخلاقی، شایسته، خداپسندانه و مردمپذیری را داشته باشند.