به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در دومین جلسه از سلسله سخنرانی های خود با موضوع «حیات اجتماعی بر مبنای تعالیم وحیانی»، که به مناسبت دهه آخر ماه صفر در حسینیه هدایت شهرستان آمل برگزار شد، اظهار داشت: در پرتو نورانیت نهضت اباعبدالله الحسین(ع)، اسلام، معارف اسلام، حقایق اسلام، احکام و حِکَم اسلام باقی ماند و اگر نبود نهضت سالار شهیدان، نه تنها از اسلام بلکه از هیچ دینی اثری باقی نمیماند؛ شاید یک دین تاریخی که به گذشته پیوند داشت در اذهان و در کتابها و تاریخ می بود، اما هرگز یک دین پویا، زنده، بالنده و دینی که بتواند سعادت دنیا و آخرت بشر را تأمین کند و بستر رشد و تعالی را برای افراد و آحاد جامعه و همچنین زندگی جمعی فراهم آورد وجود نداشت. همان گونه که امروز از مسیحیت و یهودیت چنین دینی باقی مانده است، یک دین تاریخی به تحلیل رفته مستهلک فرسوده که نمیتواند حتی خود را از جهات فکری و فرهنگی باز بشناسد تا چه رسد به اینکه جوامع را زنده و پایدار نگه دارد، لذا همه ادیان و همه پیروان ادیان، مرهون این نهضت هستند و آنچه که در پرتو این نهضت به جامعه انسانی رسیده و میرسد همواره درخشان و تابنده است.
ریاست بنیاد بین المللی علوم وحیانی اذعان داشت: امروزه بشر برای زندگی اجتماعی خود به دنبال فلسفههای گوناگونی است. جامعهشناسان و فیلسوفان تلاش و چارهاندیشی میکنند که چگونه می توان یک حیات اجتماعی مناسبی را برای انسان ساخت تا انسانها براساس این حیات اجتماعی، مناسبات و روابطشان را بهتر کنند و رشد اجتماعی بهتر و بیشتری داشته باشند؟ اما این تلاش ها تا مبتنی بر شناخت حقیقی از حقیقت انسان نباشد قطعاً یک تلاش ناکام و ناموفق خواهد داشت، «الانسان ماهو؟»؛ آخرین دستآوردی که فیلسوفان امروز و دانشمندان علوم طبیعی و علوم انسانی در غرب از انسان گفتهاند این است که انسان را یک موجود طبیعی میدانند که از خاک برآمده است، بر روی خاک زیست میکند و در درون خاک میمیرد. در این تعریف انسان با سایر موجودات تفاوت چندانی ندارد. تنها از غرائز بیشتری برخوردار است، خواستهها و تمایلات بیشتری دارد، یک عقل زمینی و معاش هم دارد، این تعریفی است که فیلسوفان غرب از انسان ارائه میکنند.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیات کلام الله مجید تصریح داشتند: سورهای در قرآن مجید هست به نام سوره «انسان»، می فرماید بر انسان، زمانی گذشته است که هیچ چیز نبود؛ ﴿لَمْ یكُن شَیئاً مَذْكُوراً﴾[1] ما این انسان را از خاک آفریدیم، از ﴿طینٍ لازِبٍ﴾ و گِل چسبنده او را آفریدیم. در این مسیر و به تعبیری فرآیند رشد او را از مرحله جمادی و نباتی و حیوانی، به مرحله انسانی رساندیم. بخشی از انسان طبیعی است درست است؛ اما آن بخشی که الهی و آسمانی است؛ ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾، این تعبیرات بلند آسمانی تنها برای انسان به کار رفته است، خدای عالم این همه موجود را آفرید، از عمق اقیانوسها تا اوج کهکشانها همه و همه موجودات الهی با پیچیدگیها، اما در آفرینش هیچ کدام از آنها نمیفرماید: ﴿فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ﴾[2] اما همین که این حقیقت انسانی و نفس انسانی آفریده شد، خود را به عنوان ﴿أَحْسَنُ الْخالِقینَ﴾ معرفی کرد، چه وقت خدا ﴿أَحْسَنُ الْخالِقینَ﴾ است؟ آنگاهی که «احسن المخلوقین» آفریده شود و انسان «احسن المخلوقین» است.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در شرح عبارت ﴿أَحْسَنُ الْخالِقینَ﴾ ابراز داشت: هر کسی تفسیری از این احسن بودن دارد، برخی پیچیدگیهای طبیعی و برخی عجائب معنوی انسان را مد توجه قرار می دهند، انسان آخرین موجود در عالم است و همه موجودات در وجود این انسان وجود دارند. هیچ موجودی در عالم نیست مگر اینکه کاملش «انسان» است. اگر درخت است، اگر سنگ است، اگر آسمان است، اگر فرشته است، اگر عرش است، اگر فرش است، اگر کرسی و قلم است، اگر حیوان است، همه و همه در این «انسان» جمعاند. انسان یک موجودی در عرض موجودات دیگر نیست؛ اگر در عرض موجودات دیگر بود که خدا نمیفرمود: انسان گاهی اوقات: ﴿ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِی كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾؛[3] این انسانها گاهی اوقات دلشان از سنگ سختتر است، یا اینکه برخی انسانها در حد یک نباتاند، برخی در حد یک جمادند، برخی در حد حیواناند؛ ﴿أُولئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[4] بنابراین انسان یک موجودی در عرض موجودات دیگر نیست، بلکه یک موجود کاملی است که هر موجودی در نظام هستی از کرّوبیان گرفته، تا زمینیان تا حیوانات تا جمادات، بر همه آنها هم به ظاهر هم به باطن حاکم است، این موقعیت انسانی است.
وی خاطرنشان کرد: برای انسان با این تعارف مگر میشود برنامه بشری تنظیم کرد؟ آن قدر این انسان پیچیده است که مشکلاتش هرگز با هیچ نسخهای از نسخ بشری درمان نخواهد شد، جز نسخه وحی. لذا خدای عالم اول نسخه انسانیت را پیچید، بعد انسان را آفرید؛ ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ﴾، آن نسخهای که بناست انسان را بسازد و در جایگاه امن و قرار مطمئنش قرار بدهد، توسط خدای عالم پیچیده شده، آنجاکه به اسم رحمان تجلی کرد؛ ﴿الرَّحْمنُ﴾، اول نسخه انسانی را به عنوان «قرآن» پیچید! قرآن نسخه انسانیت است. اگر کسی میخواهد انسان بشود، اگر کسی میخواهد به جلوههای برتر انسانیت راه پیدا بکند، اگر انسان میخواهد به سعادت دنیا و آخرتش بیاندیشد و ابدیت خودش را تأمین کند و ارتباطش را از ازل بگیرد، این انسان باید بر مبنای قرآن، مشی کند: ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ﴾.
پاورقی......................
[1]. سوره انسان، آيه1.
[2]. سوره مؤمنون, آيه14.
[3]. سوره بقره،آيه74.
[4]. سوره اعراف،آيه179.