29 05 2023 1518049 شناسه:
image

معرفت دینی باید در کنار عقلانیت وحیانی،صورت پذیرد/ بدون تفکر درباره اندیشه و روح بلند امام نمیتوان درباره نهضت و نظام اسلامی سخن گفت

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: نشست علمی "امام خمینی؛ نهضت و نظام اسلامی" در ایام بزرگداشت سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در روز یک شنبه هفتم خرداد 1402 با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی به همت موسسه مفتاح کرامت و با حضور طلاب، فضلا و محققین علاقمند، برگزار گردید.

​پایگاه اطلاع رسانی اسراء: نشست علمی "امام خمینی؛ نهضت و نظام اسلامی" در ایام بزرگداشت سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در روز یک شنبه هفتم خرداد 1402 با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی به همت موسسه مفتاح کرامت و با حضور طلاب، فضلا و محققین علاقمند، برگزار گردید.

حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در این نشست ضمن بزرگداشت دهه کریمه، اظهار داشتند: امام خمینی رحمه الله علیه، شخصیت ممتازی است که جامعیت، روح بلند و خصال والا و ویژگی های ممتاز فردی، ایشان را از دیگران به حق ممتاز و جدا کرده و بدون تفکر درباره اندیشه و روح بلند و خصلتهای والای امام نمیشود درباره نهضت و نظام اسلامی سخن گفت.

ایشان بیان داشت: این شخصیت والا و متعالی با داشتن همه این خصلتهای انسانی شریف که در نزد عالمان و فرزانگان منحصر به فرد بود و قابل مقایسه با دیگران نبود، همه را به عنوان تابعی از خود همراه کرد و این همراهی یک اتفاق مبارکی رقم زد که اگر نگوییم بی نظیر که کم نظیر بود.  

استاد مرتضی جوادی آملی اظهار داشت: شخصیت امام از جنبه های مختلف قابل بررسی است، اما آن مهم ترین و عمده تری قسمتی و جهتی که به امام وابسته است، همین نظام اسلامی و نهضت است. امام با انقلاب خود، دین را به حق و با تمام قدرت، نه تنها به صحنه اجتماع آورد بلکه در قله مسائل اجتماعی و سیاسی قرار داد و امر سیاسی امت اسلام را عهده دار شد و قبل از امام اینقدر اندیشه ها رفیع و والا نبود که چنین اظهار نظراتی درباره جایگاه دین داشته باشند.

ایشان بیان داشت: معمولا نهضت ها برای جهات سلبی یک حرکت اجتماعی را عهده دار هستند، برای مردم ایران که زیر بار ظلم و ستم و وابستگی و دیگر جهات منفی و منفک از لحاظ عقل و شرع، آن هم با ریشه عمیق بیش از 2500 ساله، باید حرکتی اتفاق می افتاد که این جلبه سلبی را برطرف نماید و لذا نهضت چنین رسالتی را به عهده داشت، و امام برای رفع این امور و آنچه شایسته جامعه فاخر و عظیم ایران با آن هم شخصیت های علمی، این نهضت را راه انداخت.

ایشان بیان داشت: این نهضت اگر بخواهد قیامش توجیه گر این امور باشد، باید مبتنی بر یک جنبه اثباتی هم باشد، ما از چهار منظر به علل اربعه و ارکان چهارگانه یک پدیده می توانیم نگاه کنیم، تحلیل فلسفی پدیده های اجتماعی باید شناخته شود و در سایه این تحلیل نقاط ضعف و قوه آن شناخته شده و برای حل مسائل آن چاره جویی شود و آنها عبارتند از :  علت فاعلی، علت غایی، علت مادی و علت صوری این پدیده آسمانی و انسانی ـ الهی! که هر کدام مسائل عمدهای دارد که به اجمال مطرح می شود.

ایشان در توضیح علت فاعلی اظهار داشت: مراد از علت فاعلی فقط شخص و اشخاص نیست بلکه هر انچه در مسئله حرکت بخشیدن و محرک بودن یک حرکت به عنوان علت فاعلی موثر است باید مد نظر قرار گیرد، اینکه چه اتفاقی می خواهد تا یک درختی با ریشه 2500 رو ریشه کن کند؟! در دوران مشروطه آن فکر و اندیشه اگر بود منظورشان یک اصلاحاتی بوده با پذیرش ریشه و سلطنت! اما اینکه کسی بیاید و این سلطنت را معادل شرک بداند و اراده کند تا توحید را به جای سلطنت شرک بنشاند و شرک را از جامعه ایران ریشه کن کند تا کسی از سلطنت اصلا حرفی نزند چرا که معتقد است برای جامعه موحد جز توحید چیزی سازگار نیست و در شأن حکومت نیز جز سلطنت و سیاست الهی نباید باشد، این مسئله قابل مقایسه با دیگر نهضت ها نیست!

ایشان ادامه داد : انقلاب ایران، تنها یک حرکت سیاسی و اجتماعی نیست که بخواهد حکومتی را کنار بزند، بلکه امام با عمق وجودش در سرای توحید بود و از سرای توحید سخن می گفت و باور به این علت فاعلی داشت و لذا از حکومت الهی به جای حکومت طاغوتی سخن گفت، ما باید عمق علت فاعلی را بنشاسیم که امام از کجا مدد می گرفت تا به انتهای آن که به جهاد  و شهادت ختم می شود که از ابتدا تا انتها همه در بستر علت فاعلی و توحید هست و لذا امام با این باور چنان با صلابت و استحکام سخن می گفتند. این پدیده ای است که معادل ندارد که بخواهیم انقلاب ایران را با شناخت سایر نهضت ها و انقلاب ها مقایسه کنیم

ایشان درباره علت غایی این نظام بیان داشتند: آنچه در فضای انسانی شکل گرفته، کف انتظارات و پایه توقعات این نظام و نهضت بوده است، ولی در نظام اسلامی به سعادت انسانی چه در حیات دنیوی و چه اخروی می اندیشیده و امام کسی بودکه با نگرشهای عرفانی خودش به شهود حقایق پرداخته و حقایق را در جوار رحمت حق در فیض حق می دید و مسئله «عند ملیک مقتدر» برای او معنا و مفهوم دیگری داشت و آنجا منتهای نگاه بلند امام بود.

ایشان بیان داشت: بحث آزادی و رفع محرومیت و صحبت از حل معضل مسکن و اشتغال و اینها از اولیات نهضت های انسانی است و ما الان گرفتار این ابتدایتات هستیم، هر چند تمامی اینها حق است و نباید کوچک شمرده شود اما توجه به این مسئله که انسان نه تنها بعد حیوانی و انسانی که دارای بعدی الهی هم هست و باید و به حق متوجه این مقام هم بود و امام ما را توجه داد به اینکه متوجه این بعد الهی از شخصیت انسان هم باشیم.

ایشان درباره علت مادی نهضت بیان داشت: علت مادی به معنای جامعش، مکتب اسلام است، مکتب در قرآن و عترت خلاصه شده او این امری بوده که امام بر اساس آن به صحنه آمد و جامعه را به صحنه آورد و گفت ما با این شعارها و ارزش ها و اصول و قیم و باورها و اعتقادات و اخلاقیات جامعه را هدایت میکنیم؛ اینها اموری هستند که باید به عنوان علت مادی دیده شوند.

استاد مرتضی جوادی آملی بیان داشت: بیانی از حضرت والد آیت الله جوادی آملی هست که همواره می گویند: ما با نهج البلاغه انقلاب کردیم و می خواهیم با رساله این انقلاب را حفظ کنیم، نهضت ما یعنی علت مادی ما، نهج البلاغه بود و آیات جهاد و شهادت بود، الان می خواهیم با مسائل احکام فقهی مسائل را حل کنیم! مسائل فقهی عظیم، ارزشمند، به جای خود، اما آن کسی که جامعه را حرکت داد با شعارهای علوی حرکت داد، اینکه تاکید آیت الله جوادی آملی این است که حتما کتاب تمام نهج البلاغه را حوزه باید به صحنه بیاورد برای همین است و لذا خودشان نیز کتاب سلونی قبل ان تفقدونی را بر اساس کتاب تمام نهج البلاغه جلو می برند.

ایشان بیان داشت: دین، عبارت از کتاب و سنت است و تردیدی در این نیست، اما معرفت دینی باید در کنار عقلانیت وحیانی، به‌درستی، صورت پذیرد.در کنار قرآن و عترت که به عنوان علت مادی بیان شد باید از عقلانیتی که در مکتب اسلام هست نیز سخن گفت، ما عقلانیت وحیانی را باید در کنار این مکتب که علت مادی هست قرار دهیم، این وظیفه حوزه و حوزویان است که این مسائل را بشکافند و معنای درستی از مکتب ارائه کنند. یک نقص جدی که  در حوزه مادی داریم این است که عقلانیت وحیانی آنطور که بایسته است در کنار مکتب قرار نگرفته و حوزه و روحانیت باید کامل به این بپردازد


ایشان بیان داشت: این علل اربعه هر کدام در دیگری اثر گذار هستند، قوت و ضعف هر یک در دیگری اثر می گذارد، زمانی که این نظام با این سرعت، دقت و موفقیت بها نجام رسید، علت صوری‌اش وحدت، انسجام و تبعیت از امام بود و این بتمامه، کامل بود و شکل خود را داشت؛ یعنی علت‌های مادی، صوری، فاعلی و غائی‌اش شکل یافت و در تک‌تک آن‌ها می‌توانیم وارد تحلیل شویم و سخن بگوییم، ولی قصه، همین است و این وفقیت مرهون صحت این اصول و ارکان اربعه بود، اما مشکلی که امروزه وجود دارد و بر دیگرا رکان و علل، سایه‌افکن می‌شود و شده، مسأله علت صوری است.

وی ادامه داد: ما با چه صورتی می‌خواهیم این مواد ارزشمند خود را نگاه بداریم؟ با نظارت استصوابی؟ با این انتخابات؟ با این‌دست جریان‌هایی که حاکمند و از جایگاه حاکمیت، حکومت می‌کنند؟ آیا این‌ها می‌توانند مسائل علت مادی را به‌درستی در جایگاه خود، قرار دهد؟ ما در اینجا از این علت صوری، انتظار داریم که به همه آنچه در علت مادی دیده‌ایم، توجه کند. اگر رفع محرومیت، تبعیض، فساد، وابستگی و مانند آن، و از سوی دیگر، جنبه‌های اثباتی‌ای چون آزادی، عدالت، حق حاکمیت و حقوق انسان‌ها به‌عنوان مواد این نهضت و نظام، دیده شده، باید در چارچوب علت صوری و ساختار سیاسی ما احترام و تکریم شود و در صحنه باشند، ولی اگر یک علت صوری و ساختاری سیاسی پدید آوریم که تک‌تک آن‌ها را زیر سؤال ببرد؛ حرمت، اجلال و تکریم انسان‌ها محقق می‌شود؟ آیا (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ) که یکی از مواد این نهضت بوده و در قانون اساسی هم آمده، در ساختاری جای گرفته که بتواند اهمیت لازم را به این مواد، بدهد؟


ایشان بیان داشت: مشکل اساسی ما این است و برخی هم به‌درستی گفته‌اند که امروزه، تعارض بین ساختار سیاسی و منافع انسان‌ها و جامعه، شکل گرفته. این تعابیر، تعابیری درست است؛ چون عده‌ای با همه وجودشان می‌کوشند که این ساختار به هر نحوی، حفظ شود، ولو با علت فاعلی، علت غائی، ارزش‌ها و مطالبات اصلی جامعه ما در تضاد باشد؟ آنچه به‌عنوان غایت این انقلاب شمرده می‌شده، اکنون اصلاً مطرح نیست و انسانیت و آنچه شأنیت جامعه اسلامی است، نادیده گرفته می‌شود.

وی اظهار داشت: باید در ساختاری سیاسی، استقلال کشور، استقلال اقتصادی و فرهنگی، حرمت و تکریم انسانها محترم شمرده شود، در صورتی که عده ای تمام تلاششان این است که این ساختار حفظ شود حتی اگر با علت فاعلی در تضاد باشد!

ایشان بیان داشت: علت صوری نظام ما نیز در یک آشفتگی و اغتشاش فکری و فرهنگی، گرفتار آمده و اگر بعضاً اعتراضات و مسائلی رخ می‌دهد، بدین علت است که در آن محیط فکری و نظری، اغتشاش رخ داده و باعث این‌دست نگرانی‌ها و اظهارنظرها از مراجع، علما، فضلا، محققان، مدرسان، دانشگاهیان بزرگوار، اساتید محترم، دانش‌جویان عزیز، دختران و پدران، خوهران و زنان و مردان این جامعه است؛ و الا هیچ‌کس در اندیشه بیگانه نیست و از اجنبی، هیچ هزار به یک جو نمی‌خرند؛ هیچ‌یک از جریانها نه توجهی به بیرون دارد، نه وابستگی و نه دل‌بستگی‌ای؛ بلکه تمام وابستگی و دل‌بستگی، به این انقلاب، نظام، امام و چارچوبی است که ایشان ترسیم فرمودند و ما از این امر، دور مانده‌ایم.

ایشان در پایان اظهار داشتند: باید امام را حفظ کنیم، باید در حفظ این چهره تابناک انسانی، الهی، حوزوی و روحانی بکوشیم، ایشان دومی ندارد سخن این است که به هرحال ما حوزویان هستیم و این جایگاه و شخص امام را به درستی حفظ کند، امیدواریم که نظام، جایگاه خود را براساس اندیشه اصیل امام پیدا کند و همه ما در مسیری گام بر داریم که امام از ما خواسته بود، نامحرمان زمان این امر را به دست نگیرند، این انقلاب، به احدی، تعلق ندارد؛ بلکه مال روحانیت، جامعه اسلامی و امت اسلامی است. نباید بین این انقلاب و نظام، و روحانیت، مردم و جامعه، قهر و جدائی اتفاق بیافتد.

متن کامل سخنرانی استاد مرتضی جوادی آملی در نشست علمی"امام خمینی؛ نهضت و نظام اسلامی"


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات