06 03 2024 2465751 شناسه:

جلسه درس اخلاق (1402/12/16)

دانلود فایل صوتی

جلسه درس اخلاق: آیت الله العظمی جوادی آملی؛ شرح حکمت  131

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

کلمه نوراني و حکيمانه 131 نهج البلاغه اين بود: «وَ قَالَ ع وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ‏] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ [تَفْتَتِنُ‏] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ، مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ» در اين کلمه نوراني 131 وجود مبارک حضرت امير ديد کسي دنيا را مذمت ميکند، حضرت به او فرمود چرا دنيا را مذمت ميکني؟ تو نسبت به دنيا بدهکاري يا او نسبت به تو؟ تو نسبت به او بد کردي يا او نسبت به تو؟ دنيا چکار کرد؟ دنيا يک زماني دارد يک زميني دارد و يک متاعي دارد؛ نه زمان ذاتاً بد است بلکه متزمن يا بد يا خوب است؛ نه مکان بد است، بلکه متمکّن يا خوب است يا بد است؛ نه کالاهاي دنيا دست اول است. فرمود من دنيا را طرزي تشريح بکنم که شما هيچ رغبتي نسبت به او نکنيد. نه ظرف گناه دارد - نه ظرف زمان و نه ظرف مکان - نه مادهها و متاعهاي مانده از نسل قبل. در همين ظرف زمان که کسي کار بد ميکند ديگري کار خوب ميکند، کسي آسيب ميبيند ديگري کامياب ميشود کسي مريض ميشود ديگري شفا پيدا ميکند، پس ظرف از آن نظر که ظرف است - چه ظرف زمان، چه ظرف مکان - حکمي ندارد.

در يکي از بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه)، کسي فالبيني ميکرد به حضرت عرض کرد امروز به جنگ نرويد چون اگر کسي امروز به جنگ برود شکست ميخورد، حضرت فرمود او هم امروز ميآيد، من اگر براي جنگ به طرف او ميروم، او هم امروز براي جنگ به طرف من ميآيد! پس هر کس امروز براي جنگ رفت شکست ميخورد که منطق صحيحي نيست[1].

يک بيان نوراني از امام دهم(سلام الله عليه) است که يکي از اصحاب وارد شد گفت چه روز بدي بود فلان چيز به لباسم خورد پاره شد دستم آسيب ديد، حضرت فرمود روز چه گناهي دارد؟ همين امروز که تو اين آسيبها را ديدي خيليها به برکات رسيدند، جُرم خودت را روي زمان و زمين نگذار. ظرف ظرف است.

وجود مبارک حضرت امير فرمود من دنيا را تشريح کنم تا معلوم بشود دنيا ذاتاً بد نيست، يک؛ قابل دلدادگي هم نيست، اين دو. ذاتاً بد نيست چون ظرف است، ظرف تابع مظروف است؛ کار بد در آن اتفاق بيافتد آن تاريخ تاريخ ننگيني است؛ کار خوب در آن اتفاق بيافتد تاريخ شرافتمندي است. کالاهاي دنيا هم «لُماظه» است. اين در يکي از کلمات نوراني ديگر همين نهج البلاغه است که فرمود من يک مرد آزاد ميخواهم که اين لماظه را رها کند. لماظه يعني مانده لاي دندان.[2] به غذايي که قبل از مسواک لاي دندان ميماند   ميگويند لماظه. فرمود: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ»؛[3] يک مرد آزاد ميخواهم که اين مانده لاي دندان نسل قبلي را رها کند، چون همه آنچه که در اختيار ماست دست دوم و سوم و  چهارم و پنجم است. نسل قبلي از اين مکان و متاع و خانه و مغازه و کالاهاي ديگر بهره بردند، يک؛ سير شدند، دو؛ تُف کردند انداختند، سه؛ يک مقداري لاي دندانشان مانده که به نسل بعد رسيد، چهار؛ اين را ميگويند لماظه. فرمود مانده لاي دندان نسل قبل که شرفآور نيست «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ»، اين هم يک بيان.

بعد فرمود من اين را شرح بدهم که متاع دنيا - چه دست اول چه دست دوم - شايسته دلباختگي و شرف دادن نيست. بهترين لباسهاي دنيا اطلس و استبرق است يعني همان ابريشم و بهترين غذاها و سالمترين غذاهاي دنيا عسل مصفّا است. فرمود اينها را قبول داريد که بهترين لباس دنيا اطلس و استبرق يعني ابريشم است و بهترين و سالمترين غذا عسل است. هر دو محصول کار دو تا کِرم است. يا کرم ابريشم است يا کرم(لارو) زنبور. دنبال چه ميگرديد؟ شما از جاي ديگر آمديد به جاي ديگر ميرويد. نتيجه کار دو تا کِرم شما را به جان هم انداخت. اين موجودي دنياست. سومي را هم که فرمود برخورد دو بولگاه است، چيز ديگري نيست. اين علي است! فرمود چرا دنيا را مذمت ميکنيد؟ يک زماني است و يک زميني است و هر دو ظرف هستند. ظرف که عيبي ندارد.

سؤال: ... مذمت دنيا از زبان اولياء ...

پاسخ: بله، روي حوادثي که شده است.

خدا غريق رحمت کند شيخنا الاستاد مرحوم آقاي الهي قمشهاي را، ايشان شعرهاي خيلي لطيفي دارد مثل ساير شعرايي که در اين سبک هستند. فرمود اينکه ما به روزگار بد ميگوييم به خاطر اين است که دست ما به وزير و وکيل نمي وگرنه روزگار، اي فلک، اي فلک، فلک که بد نکرد - در زمان پهلوي اين شعرها را ميگفتند - فرمود به ما بگويند چرا شما به روزگار بد ميگوييد؟ ميگوييم: ما به روزگار بد نگفتيم، ما دستمان به وزير و وکيل نميرسد ميگوييم اي فلک اي فلک! اگر روزگار يعنی آسمان و زمين و اينها که اينها آيات الهياند. چيزي در نظام آفرينش نيست مگر اينکه آيت حق است.

خدا غريق رحمت کند علامه طباطبايي را، ميفرمود تمام قسمهاي قرآن کريم به بينه است نه در قبال بينه. يک وقت است کسي دليل دارد دليل اقامه ميکند، يک وقتي کسي دستش خالي است دليل ندارد سوگند ياد ميکند. سوگند محاکم در قبال بينه است. ايشان ميفرمود تمام سوگندهاي قرآن کريم به بينه است نه در قبال بينه. آن جايي که قسم به خود بينه باشد مثل اينکه کسي در يک اتاق تاريکي است خبر ندارد بيرون شمس طلوع کرده يا نه! روز شده يا نشده! از کسي سؤال ميکند که روز شده يا نه؟ اين آقايي که بيرون ايستاده و آفتاب را ميبيند ميگويد به اين آفتاب قسم الآن روز است. اين به بينه قسم خورده است نه در برابر بينه.

قسم گاهي به بينه است، مثل اينکه در سوره مبارکه «يس» فرمود: قسم به اين قرآن، تو پيغمبري. اين قسم به دليل است، ﴿يس ٭ وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ٭ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ[4] اين قسم به بينه است. مثل اينکه کسي ميگويد قسم به اين آفتاب الآ ن روز است اين قسم در قبال بينه نيست به خود بينه است. قسم به قرآن که تو پيغمبري، قرآن معجزه اوست، چرا او پيغمبر است؟ براي اينکه معجزه آورده است، به معجزه قسم خورده به بينه قسم خورده است، نه در قبال بينه. اين را شايد ديگران هم بفهمند ولي ايشان فرمايشش اين است که تمام قسمهاي قرآن کريم به بينه است. آنجا که ميگويد قسم به انجير! انجير آيت الهي است، انجيرآفرين اگر نباشد انجيري نيست. تمام بشر از اولين و آخرين جمع بشوند بخواهند انجير خلق بکنند مقدورشان نيست، زيتون خلق بکنند مقدورشان نيست. يک خاک را که خوابيده است بيدار کند بعد زنده کند آن را تقويت کند به اين صورت در بياورد. بهار که شد فرمود به ياد معاد باشيد[5]. در سوره مبارکه «رعد» دارد که بالاخره يک باغ است يک آب است يک کود است يک خاک است يک هوا است ﴿وَ فِي الأرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ[6]، چندين درخت در کنار هم هستند هر کدام ميوه خاص، طعم خاص، شکل خاص! احدي چنين قدرتي ندارد که مرده را زنده کند، اين خاک مرده است. در بهار درختهايي که خوابيدهاند بيدار ميشوند و آن موادي که اطرافش هستند مرده هستند آنها هم زنده ميشوند، چه کسي آنها را زنده ميکند؟ اين درخت آنها را جذب ميکند. اين جماد را که غذاي درخت قرار ميگيرد تبديل ميشود به نبات که روح نباتي پيدا ميکند، همين کود مرده زنده ميشود به حيات گياهي، همين خاک مرده زنده ميشود به حيات گياهي، تا به مراحل بعدي برسد. احدي اين قدرت را ندارد که کود را به صورت گلابي در بياورد خاک را به صورت سيب در بياورد اينها آيت است. حالا اگر کسي ميگويد به جاذبه قسم که فلان دانشمند بود! اين قسم به دليل است. به نيروي برق قسم که فلان شخص بنام اديسون يا امثال ذلک بود، به دليل قسم خورده است. او بود که اين برق را اختراع کرد. او بود که جاذبه را اختراع کرد. اين قسم در قبال دليل نيست به خود دليل است. به انجير که قسم ميخورد به برهان قسم ميخورد يعني يک مفسر تام قدرت دارد صغري و کبري درست بکند که احدي قدرت ندارد که به جماد حيات ببخشد مگر ذات اقدس الهي چه تين، چه زيتون. تمام سوگندهاي قرآن کريم به بينه است نه در قبال بينه.

- ماه مبارک رمضان است ماه قرآن است شما بزرگوان قوم هستيد شما علماي قوم هستيد شما رهبران قوم هستيد، اين تفسير قرآن، تعليم قرآن مدح قرآن عظمت و جلال و شکوه قرآن را در سخنرانيها و در جلسات علميتان فراموش نکنيد، بگذاريد مردم قرآني فکر بکنند؛ البته قرائت قرآن حفظ قرآن همه اينها نور است؛ اما قرآنشناس بودن، قرآنفهم بودن، قرآن متحرک بودن، جامعه را عوض ميکند - .

به هر تقدير فرمود به اينکه بهترين غذاها عسل است، بهترين لباسها ابريشم است، اينها کارهاي دو تا کِرم است. بقيه هم که تماس دو بولگاه است پس آه کشيدن برای چيست؟ براي چه داريد آه ميکشيد؟

در همين جملههاي نوراني فرمود تو مجرم هستي يا دنيا؟ دنيا چه جرمي کرده؟ دنيا منافق نيست. آنچه که کرد علناً در دستش است. بيمارها را  جابجا کرد، پرستاري کرد نشانه پرستارياش هم هست. مردهها را جابجا کرد به قبرستان بُرد علامتش دستش هست. هم قبرستان را به تو نشان ميدهد هم بيمارستان را به تو نشان ميدهد هم دردمندان زندان را به تو نشان ميدهد. چيز خلافي نکرده است. ذرهاي نفاق در دنيا نيست. دنيا هيچ جُرمي نکرده «أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ»، اين مظروف است که ظرف را آلوده ميکند، وگرنه در همين دنيا شهدا بودند صلحا بودند صديقين بودند.

پس نه زمان بد است نه زمين بد است نه اين  نشأه، نشأه بدي است. فرمود تو ميتواني اين را گلستان بکني. صد درصد اين دنيا مؤمن است، مؤمن يعني چه؟ يعني هر کاري کرده، نشان ميدهد، هيچ نفاقي در زمان و مکان نيست، اين چنين نيست که کاري را مثلاً مستور بکند..

پرسش: روايت داريم که «الدنيا دار بلبلاء محفوفه»[7]

پاسخ: بله امتنان است. از آن طرف هم دارد که «مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»[8] است. مزرعه که بد نيست. شما اين مزرعه را مزبله کرديد. مزرعه چه عيبي دارد؟ مزرعه را کسي مزبله بکند بد است. دنيا مزرعه آخرت است.

فرمود مردان الهي - مثل وجود مبارک عيساي مسيح(سلام الله عليه) - اين گروه کسانياند که آبرومندند: ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ[9] درباره اين بزرگان دارد. وجيه يعني آبرومند، يعني وجهدار. آنها هم در همين سرزمين زندگي کردند. اگر کسي مزرعه را ويران کند، خودش متجرّم است. در قرآن دارد اينها ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِآبرومند دنيا و آخرتاند، چرا ما نباشيم؟ تقسيم که نکردند نگفتند سهم آنها اين است. فرمودند: ﴿سَارِعُوا[10].

قبلاً هم به عرضتان رسيد کهما پنج شش وظيفه داريم. فرمود تکان بخور حرکت بکن، اين کتاب بوسيدني نيست؟ اي کاش هر شب به ما ميگفتند قرآن به سر بکنيد! گفتند حرکت بکن. حرکت کردن هجرت کردن يعني ازسيئات به حسنات هجرت کنيد اين قدم اول. حالا که ميخواهيد هجرت کنيد خيليها در هجرتاند شما تندتر برويد ﴿سَارِعُوا اين بخش دوم. حالا که سرعت گرفتيد ﴿فَاسْتَبِقُوا[11] سبقت بگيريد. نه اينکه سبقت بگيريد کجا رفتيد کجا آمديد! سبقت بگيريد در فضائل علمي و اخلاقي. اين مرحله سوم. حالا که سبقت گرفتيد، اول معرفت بود بعد هجرت بود بعد سرعت بود بعد سبقت بود، حالا شديد جزء بزرگان حوزه، خواسته شما در دعا و تضرع و ناله  اين باشد که ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً[12] خدايا آن توفيق را بده که من در روستاي خودم، يا در شهر خودم، يا در حوزه خودم، يا در کشور خودم امام خوبها باشم که خوبها به من اقتدا بکنند. اين چيز بدي نيست. اينکه مقام دنيا نيست. ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً، خدايا، آن توفيق را بده که اهالي شهر من به من اقتدا بکنند من بشوم امام آنها. اگر اين دنيا بود که بله خوب است، اما اين آخرت است فضيلت است اين در همين دنياست. اول معرفت، ثم الهجرة، ثم السرعة، ثم السبقة، وقتي انسان سبقت گرفت در فضائل اخلاقي عالم عادل شد، به خدا عرض ميکند خدايا، اين نعمتهايي که به من دادي توفيقي به من بده که عدهاي به من اقتدا بکنند، نه اقتدا فقط در نماز جماعت، قيام و قعود من امام باشد. چرا نسبت به وجود مبارک حضرت ولي عصر اين همه عرض ادب ميکنيم «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ»؛ «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ»[13]؛‏ چون قيام و قعود او عبادت است، تعليم و تربيت او عبادت است. ««اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ»؛ «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ»؛‏ ما اينطور ميخواهيم باشيم. چيز بدي نيست. اينکه دنيا نيست.

پس بنابراين دنيا ميتواند اينطور تربيت کند. اگر قرآن اينطور تربيت کند که آدم از خدا بخواهد خدايا، آن توفيق را به من بده راستگو باشم درستکار باشم، نه بيراهه بروم، نه راه کسي را ببندم. ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً، خوبان جامعه به من رأي بدهند. اينکه چيز بدي نيست. خوبان جامعه مرا نماينده خودشان بکنند. خوبان جامعه به من احترام بکنند. خوبان جامعه به من اعتنا بکنند. من اينها را فقط براي رضاي تو ميخواهم اينکه چيز بدي نيست. فرمود وقتي مرحله معرفت اولاً، هجرت ثانيا، سرعت ثالثاً، سبقت رابعاً تمام شد، به کلاس اخير رسيدي بگو خدايا، مرا امام اين ملت قرار بده - حالا يا در روستا هستم يا در شهر هستم يا در حوزه هستم يا در دانشگاه هستم- که مردم ببينند من درست ميگويم، نه بيراهه را ميروم نه راه کسي را ميبندم.

اين بيان نوراني حضرت امير دنيا را کاملاً مفتضح کرد. فرمود بهترين لباسش که آن است. بهترين خوراکش که اين است. تو انساني حالا به کار دو تا کِرم ميبازي! اين معناي عظمت ولايت است که دنيا را ميشناسد آخرت را ميشناسد رابطه دنيا و آخرت را ميشناسد. «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ» - آزادي يعني همين - اين مانده لاي دندان نسل قبل را رها کند.

در همين بياني که امروز قرائت شد حضرت فرمود به اينکه يادت هست که پدرت يا مادرت يا بردارت معلول بودند مريض بودند -  علت يعني بيماري - تو اينها را جابجا ميکردي؟ تمام آن علتها جابجاييها نشانهاي که در کف دست تو بود را دنيا به تو نشان داد. بعد از اينکه اينها مردند جابجا کردي، آمبولانس خبر کردي همه اينها را به قبرستان بردي همه را به تو نشان داد. هم در دوران بيماري، هم در دوران مرگ، چيزي را کتمان نکرده است. کجايش بد است؟ چيزي را خلاف کرده؟ بد را خوب نشان داده؟! خوب را بد نشان داده؟! چکار کرده؟

فرمود به اينکه «أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا» از يک طرفي به فريب او فريب ميخوري، از يک طرفي داري او را مذمت ميکني! «[الْمُنْخَدِعُ‏] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا» آن کارهاي باطلي که در دنيا به وسيله ديگران اتفاق ميافتد تو مخدوع ميشوي خدعه ميگيري «أَ [تَفْتَتِنُ‏] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا» خودت مغرور ميشوي، دنيا را مذمت ميکني؟ «أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ» تو جُرم کردي يا او به تو جُرم کرد؟ او کاري با تو ندارد، تو مدام مرتّب به او فحش ميدهي! و اگر بد کردي اين زمان و زمين را تو آلوده کردي - تو يعني توي نوعي - آيا او تو را آلوده کرد؟ «مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى» بلاء يعني کهنگي «أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى» قبرهاي پدر و مادرت را به تو نشان نداد؟ بيماري آنها را نشان نداد؟ چه چيزي را نشان نداد؟ «كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ» - علت يعني بيماري - اين مريض علت دارد؛ يعني مرض دارد، آن پرستار تعليل ميکند يعني اين مريض را جابجا ميکند. فرمود: «كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ» چقدر اين مريض را جابجا کردي؟ همه را به تو نشان داد. «وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ» او مريض است و تو تمريض کردي؛ تمريض يعني درمان و علاج مريض؛ او مريض بود، تو تمريض کردي «وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ» اين را به تو نشان داد. او معلول بود «کَم عَلَّلتَ» به تو نشان داد. «تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ» براي آنها دعاء ميکردي شفاء ميخواستي، همه آنها را به تو نشان داد. «وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ‏ الْأَطِبَّاءَ» به سراغ پزشکان ميرفتي، بيمارها را وصف ميکردي بيماري را وصف ميکردي تا علاج بشوند همه را به تو نشان داد؛ يعني براي تو هم چنين صحنهاي هست، هيچ چيزي را او کتمان نکرده است. در اثر پرخوري و بدخوري اين شخص مريض شده است اين را هم به تو نشان داد. اين زمان و زمين چه کردند که به اين­ها بد ميگويي؟ چرا يک عده وجيه «في الدنيا و الآخرة» شدند؟ چرا يک عده ميگويند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً[14] يک عده ميگويند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا هر سه راه را قرآن کريم مشخص کرده است. آنکه عيسامنش بود فرمود که ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ؛ آنانکه جزء مؤمنين عادياند ميگويند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، ما دنياي آبرومند ميخواهيم آخرت آبرومند ميخواهيم، دنياي بدون آخرت نميخواهيم. اينها هم يک گروه ﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَة﴾، تمام شد؛ اما گروه سوم کساني هستند که ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا[15]. در قرآن کريم ميگويد اين فرد اصلاً کلمه «حسنه» را نميگويد که گروه سوماند. گروه دوم همان اکثري هستند که ميگويند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، اين برای گروه دوم. پشت سرش گروه سوماند گروه سوم چه کسانياند: ﴿مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا﴾، همين! چه بد چه خوب، چه حلال چه حرام! ولو حرفش را نزند، سيره علمي و عملي او همين است. ﴿مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا﴾ همين! اين چنين شخصی مجرم است ديگر.

فرمود به اينکه اين غداتي است که «غَدَاةَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ» اينها بيماراني هستند که کارشان گذشته و دوا اثر ندارد. «وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ» حالا بعد همينطور گريه ميکني اينها را يا از دست دادي يا علاجشان صعب است و گريه ميکني فايده ندارد، بالاخره گريه تو را هم به تو نشان داد «لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ» اسعاف يعني به مقصد رسيدن؛ تو تلاش و کوشش کردي مريض را نجات بدهي نشد. بيمار درست درمان بشود نشد! کاري را که خواستي براي آنها بکني بيثمر بود، آن را هم به تو نشان داد. چيزي در نظام هستي اتفاق نيفتاد که او به تو نگويد و نشان ندهد. پس چنين عالمي عالم خوبي است.

«وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ» اين دنيا مثل تابلوي خوبي خودش را نشان داد. تمام شؤون شما را به شما نشان داد. تمام کارهاي ديگران را هم به شما نشان داد. و تابلويش را هم ميبيني، مجسمهاش را هميبيني، خودش را هم ميبيني.

پرسش: در قرآن آمده ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ[16] ...

پاسخ: بله للناس اما فرمود به اينکه ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ[17]. توده مردم گرفتار همين﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ هستند، اما ميخواهيد آبرومند باشيد؟ ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ. زينت انسان همان علم صائب و عمل صالح است،اما براي توده مردم گفتند ﴿زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطان‏﴾[18]، ﴿سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ[19] اينها را که تزيين ميدهد؟ ذات اقدس الهي نيست، اين شيطنت شيطان و تسويل نفس مسوله و امر نفس اماره و امثال ذلک است، وگرنه ميفرمايد ميخواهي آبرومند باشيد بيايد مسجد ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ، نماز و صلات، زينت مؤمن است؛ آن دعا، آن خاک شدن، آن نماز شب خواندن زينت مؤمن است. ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ.

اميدواريم که اين نظام به برکت شما علما اسلامي است اسلاميتر بشود. اميدواريم اين حوادثي که دشمن پيش آورد يا خداي ناکرده دوستان نادان پيش آوردند که علاقه مردم به مسجد کم شد به حسينيه کم شد به اين عبادتها کم شد اين إنشاءالله به برکت شما آقايان که يک نوري هستيد و در جامعه راه ميرويد، حل بشود.

«و الحمد لله رب العالمين»

 

[1] . ر.ک: نهج البلاغه، خطبه79.

[2]. کتاب العين، ج8، ص164.

[3]. نهج البلاغه، حکمت 456.

[4]. سوره يس، آيات1 ـ 3.

[5] . التفسير الکبير، ج17، ص194.

[6] . سوره رعد، آيه4.

[7]. نهج البلاغه، خطبه226.

[8]. عوالي اللئالي العزيزية، ج‌1، ص267؛

[9] . سوره آل عمران، آيه45.

[10] . سوره آل عمران، آيه133.

[11]. سوره بقره، آيه148؛ سوره مائده، آيه48.

[12]. سوره فرقان، آيه74.

[13]. المزار الکبير(لابن المشهدی)، ص569.

[14] . سوره بقره،آيه201.

[15] . سوره بقره،آيه200.

[16]. سوره آل عمران، آيه14.

[17]. سوره اعراف، آيه13.

[18]. سوره انفال، آيه48.

[19] . سوره يوسف، آيات18 و 83.

​​​​​​​


دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
  • تفسیر
  • فقه
  • اخلاق