استاد مرتضی جوادی آملی، رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء در گفتگو با شفقنا تأکید دارد: رسالههایی که در گذشته تدوین شدهاند، بیشتر به نیازهای فردی پاسخ میدادند و هرگز قدرت لازم برای حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی و بینالمللی را ندارند. در بسیاری از مسائل کلان کشور، از جمله اقتصاد، سیاست، روابط بینالملل و موضوعات مشابه، نمیتوانیم با این رسالههای عملیه پاسخگو باشیم بلکه لازم است در حوزه های عظیم اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی، رسالههای جدیدی تدوین شود.
وی معتقد است: رسالههای فردی، متناسب با نظام فردی حاکم بر گذشته بودهاند، اما در عرصه حکمرانی، اقتصاد کلان، روابط بینالملل و اجتماعاتی که در سطح جهانی شکل گرفته است، به ویژه در موضوعاتی مانند روابط میان ادیان و همگراییهای جهانی، فقهی که بتواند نقشآفرینی کند، متأسفانه تدوین نشده است. فقهی که بتواند روابط بینالملل را پوشش دهد و نظام حاکمیتی ما بر اساس آن عمل کند، وجود ندارد. تصمیماتی که در سطح کلان کشور اتخاذ میشود، بیشتر فردی و غیر مبتنی بر فقه حکومتی یا فقه سیاسی است.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی را می خوانید:
آیا ادبیات، محتوا و ساختار رسالههای عملیه با نیازهای امروز جامعه همخوانی دارد؟ تا چه اندازه رسالههای عملیه با زبان امروزی و قابلفهم، بهویژه برای نسل جوان، نوشته شدهاند؟
مسئولین امور دینی باید خود را با فضای نوین آشنا کنند
جامعه دینی بهطور کامل دگرگون شده است و فضای فهم دینی و معرفت دینی از یک سو، و انتظارات نسبت به دین و معرفت دینی از سوی دیگر، تغییرات چشمگیری یافتهاند. طبیعی است که دینداران و کسانی که مسئولیت امور دینی را بر عهده دارند، باید خود را با این فضای نوین آشنا کنند و با آن تطبیق دهند؛ تا ابتدا مباحث علمی شکل واقعی خود را بیابند و سپس نحوه ارائه آنها به گونهای باشد که مانع ایجاد نشود؛ به ویژه در برابر تغییرات ظاهری و شکلی که حتی در بسیاری از مسائل و تغییرات محتوایی رخ داده است، همخوانی و هماهنگی شکل بگیرد. این پرسش، پرسشی واقعی و جدی است که با تغییر زمان، معرفت نیز باید خود را در پاسخگویی تطبیق دهد. چنین هماهنگی و همسویی تا کنون حاصل نشده است. هم منابع دینی نیازمند بازخوانی هستند و هم برداشتها و استنباطات علمی و فقهی در حوزههای مختلف دینی باید دچار تغییر شود. ما نمیتوانیم صرفاً با بازسازی ظاهری، تغییر در اشکال و عبارات، و بهروزرسانی الفاظ، خود را با این تغییر ماهوی جامعه تطبیق دهیم.
در عین حال که باید تلاش دوستان و آشنایان فعال در حوزه دین را قدر نهاد، هرگز نباید از نظر دور داشت تغییرات ماهویای در حوزه معرفت دینی از جانب جامعه رخ داده است. انتظار بر این است که ماهیت دین به گونهای ارائه شود که بتواند نیازها، خواستهها و مطالبات علمی، معرفتی و به ویژه دینی را پاسخگو باشد؛ این تغییرات باید به گونهای شکل گیرد که همراه با تغییر زمان و شرایط حاکم، وضعیت معرفت نیز دگرگون شود. در پاسخ به سوال مطرح شده باید گفت که اگرچه تلاش دینداران و کسانی که در این حوزه زحمت میکشند شایسته تقدیر است، اما با تغییرات سطحی، گذرا و موقتی نمیتوان به ماهیت آنچه امروز در جامعه ما رخ میدهد پاسخ شایسته داد و انتظارات و مطالبات جامعه را برآورده ساخت.
آیا ابواب سنتی رسالههای عملیه کفایت میکند یا نیازمند افزودن موضوعات نوین (مانند رسانه، مهاجرت، محیط زیست و اقتصاد دیجیتال) هستند؟
در گذشته، جامعه ماهیتی بسیط و ساده داشت و طبیعتاً محدوده فعالیت و حضور آن نیز محدود بود. علمای پیشین، خود را با این شرایط تطبیق میدادند؛ در حوزه اخلاق، فقه، کلام یا فلسفه، همواره تلاش میکردند نیازهای جامعه را پاسخ دهند. در هر دورهای، علما بر اساس ظرفیتهای اجتماعی موجود، خود را هماهنگ میکردند و تا حدود زیادی نیازهای جامعه را برطرف میساختند، اما با تغییرات بنیادی و اساسی که بهواقع نوعی انقلاب و تحولی در جامعه محسوب میشود، ماهیت جامعه دگرگون شده و افکار جدیدی بر آن حاکم شده است. به تعبیر دیگر، جامعه جهانی امروز به یک جامعه کوچک و محدود تبدیل شده که همه افراد به اطلاعات گستردهای دسترسی دارند. طبیعتاً نیازها نیز تغییر کرده است و بسیاری از حوزههایی که در قالبهای سنتی ما وجود داشتهاند، گرچه همه آنها محترماند، اکنون نسبت به وضعیت نوین جامعه، نیازمند بازسازی و تحولاند. شاید بتوان گفت که دو سوم از این تغییرات اجتماعی در حوزههای مختلف معرفتی نیازمند ساختار جدید و ابواب تازهای است که دقیقاً با آنچه جامعه امروز بر اساس آن شکل گرفته، تطبیق یابد.
نمیتوان با دانش و معرفت گذشته و ابواب سنتی سابق، نیازهای جامعه در حال تغییر را پاسخگو بود
در حوزه فقه، ما با مسائل بسیار نوینی مواجه هستیم که در فضای جدیدی مطرح میشوند و این مباحث جدید به نوعی حاکم و حکمرانیکننده بر عرصهاند؛ مشابه آنچه امروز در فضای رسانهها رخ میدهد و رسانهها آن را منتشر میکنند. واقعیتی که پیشتر در خلوتهای جامعه رخ میداد، اکنون در میدانهای باز و در صحنههای اجتماعی، اخلاقی، تربیتی و موارد مشابه ظهور یافته است. در چنین وضعیتی، نمیتوان با دانش و معرفت گذشته و ابواب سنتی سابق، نیازهای جامعه در حال تغییر را پاسخگو بود.
نیازمند موضوعشناسی جدیدی هستیم
برای مثال، امروزه اینکه بخواهیم همان سنت گذشته را با تغییراتی اندک و متناسب با وضعیت جدید تطبیق دهیم — رویکردی که برخی دنبال میکنند — پاسخ مناسبی برای جامعه امروز نیست. این موضوع نیازمند بازسازی و تحولی بنیادین در نوع نگاه ما به مباحث دینی است. در گذشته، در دورهای که تحول صورت گرفت، پاسخهای معرفتی ارائه شده کافی بود؛ مانند دوران مرحوم شیخ طوسی، سید مرتضی و شیخ مفید که حوزه مسائل کلامی و اعتقادی شکل گرفت. اما امروزه مسائل اعتقادی جامعه به کلی متفاوت شده است و باید مبتنی بر منابع وحیانی خودمان این مسائل را بازسازی کنیم. متأسفانه این موضوعات به شکل مناسبی برای جوامع علمی و به ویژه حوزههای علمیه تبیین نشدهاند. مثلاً موضوعاتی مانند رسانه، اقتصاد دیجیتال، محیط زیست و دیگر مسائل نوپدیدی که امروز در جامعه ما وجود دارند، به آن صورتی که هستند و موقعیتی که دارند، نشان داده نشدهاند و بهوضوح نیازمند موضوعشناسی جدیدی هستیم.
ما معمولاً تصور میکنیم که مجموعهای از مسائل نوپدید صرفاً با تغییراتی ظاهری همراه بودهاند، نه تغییرات بنیادین، و به همین دلیل فکر میکنیم که نیازی به تحولی اساسی یا اجتهاد و استنباطی نوین وجود ندارد. اما تردیدی نیست که اجتهاد و استنباط در حوزههای مختلف از فلسفی، عرفانی، تفسیری، فقهی، اخلاقی و تربیتی گرفته تا دیگر حوزهها، به عنوان نقشه راه ما محسوب میشوند؛ با این حال، آنچه امروز در حوزه اجتهاد و استنباط رخ میدهد، تفاوت بسیار زیادی با گذشته دارد. اگر در گذشته گفته میشد که مثلاً پانزده یا هجده علم در اجتهاد نقش دارند، امروز علومی که در این فرآیند نقشآفرین هستند، نه تنها تغییر یافتهاند، بلکه بر تعدادشان نیز افزوده شده است. بنابراین، ضمن ارج نهادن به تلاش پیشینیان و ارزشمند شمردن پاسخهای آنها در زمان خود، باید اذعان داشت که این تحول بنیادین معرفتی که امروز در جامعه و جوامع انسانی رخ داده است، همراه با تبادل گسترده اندیشهها و معرفتها، ایجاب میکند که با امکانات و استنباطی نوین به میدان بیاییم، مسائل را مورد بازبینی و بررسی قرار دهیم و ابواب تازهای را به صحنه علوم اسلامی، بهویژه حوزههای مختلف دینی، وارد کنیم تا بتوانیم پاسخگوی نیازهای جامعه باشیم.
آیا نیاز به گشودن بابهایی مستقل برای «حقوق» و «اخلاق» در رسالههای عملیه وجود دارد؟
سلاح اجتهاد امروز کُند شده و قدرت استنباط به دلیل ضعف امکانات و تجهیزات لازم، شاید توانایی گذشته را ندارد
در گذشته، جامعه بر محوریت «تکلیف» سازماندهی میشد؛ اما امروز، اداره جامعه بر پایه «حقوق» استوار است. جهان انسان در گذشته با محوریت تکلیف تعریف میشد، ولی اکنون با نگاه حقمحور تعریف میگردد و بر اساس این تعریف باید خود را هماهنگ کنیم. حضرت آیتالله جوادی آملی در کتاب خود با عنوان «حق و تکلیف» بیان میکنند که ضمن احترام به حقوق انسانی، در کنار هر حق، یک تکلیف وجود دارد و در مقابل هر تکلیف نیز حقی برای انسان مطرح است. بنابراین، باید مفهوم حق و تکلیف را برای جامعه خود به درستی تعریف کنیم. این حقوق یکجانبه نیستند؛ بلکه هر حق، در برابر خود حقی دیگر را برای انسان به همراه دارد. بر اساس این نگاه، لازم است فقه تازهای در این مدار به میدان آوریم. بدون شک فقه میتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، زیرا اصول و مبانی آن از منابع وحیانی قرآن و عترت استخراج شده و پاسخگو خواهد بود. با این حال، سلاح اجتهاد امروز کند شده و قدرت استنباط به دلیل ضعف امکانات و تجهیزات لازم، شاید توانایی گذشته را ندارد. اکنون با پیشرفت هوش مصنوعی بسیاری از پرسشها و مسائل پاسخ داده میشود، اما سؤال این است که تا چه حد این پاسخها برای ما قانعکننده خواهند بود؟ این پرسشی است که فقها در رشتههای مختلف تفقه در دین باید به آن پاسخ دهند.
باید قدرت اجتهاد و استنباط را بازسازی کنیم
موضوع هوش مصنوعی هم فرصت است و هم تهدید؛ از یک سو، ممکن است عدهای صرفاً به هوش مصنوعی اکتفا کنند و در مسیر انحراف قرار بگیرند؛ و از سوی دیگر، کسانی هم ممکن است از قدرت پردازش بالای هوش مصنوعی غافل بمانند و فرصت بهرهگیری از آن را برای رسیدن به اجتهادی برتر و استنباطی قویتر از دست بدهند. بدون شک، شرایط فعلی ایجاب میکند که ما قدرت اجتهاد و استنباط را بازسازی کنیم و با استفاده از امکاناتی که تکنولوژیهای امروز در اختیار بشر قرار دادهاند، توانایی خود را ارتقا دهیم. دوری کردن از این فناوریها و امکانات علمی و معرفتی، در واقع باعث عقبماندگی در قافله علم میشود. اکنون این امکان فراهم است و مجتهدان نباید تصور کنند که این فناوریهای نوین تهدیدی برای آنها هستند؛ بلکه اینها میتوانند بهترین فرصتها را برای مجتهدانی فراهم کنند که قدرت استنباط احکام الهی را دارند.
چه نسبتی باید میان «فتواهای فردی» و «سیاستهای کلان اجتماعی» در رسالههای عملیه رعایت شود؟ چه اصلاحاتی در محتوا یا ساختار رسالهها ضروری است تا مانع انفعال در برابر تحولات سریع اجتماعی و علمی شود؟
آنچه امروز در رسالههای عملیه موجود است، عمدتاً ناظر به مباحث فردی است و برای اداره حکومت و جامعه نمیتواند پاسخگوی نیازهای کلان باشد. ما نمیتوانیم ظرفیت فردی را معیار تعریف جامعه و حکومت قرار دهیم. رسالههایی که در گذشته تدوین شدهاند، بیشتر به نیازهای فردی پاسخ میدادند و هرگز قدرت لازم برای حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی و بینالمللی را ندارند. در بسیاری از مسائل کلان کشور، از جمله اقتصاد، سیاست، روابط بینالملل و موضوعات مشابه، نمیتوانیم با این رسالههای عملیه پاسخگو باشیم؛ بلکه لازم است در این دو حوزه عظیم اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی، رسالههای جدیدی تدوین شود. رسالههای فردی، متناسب با نظام فردی حاکم بر گذشته بودهاند، اما در عرصه حکمرانی، اقتصاد کلان، روابط بینالملل و اجتماعاتی که در سطح جهانی شکل گرفته است، به ویژه در موضوعاتی مانند روابط میان ادیان و همگراییهای جهانی، فقهی که بتواند نقشآفرینی کند، متأسفانه تدوین نشده است. فقهی که بتواند روابط بینالملل را پوشش دهد و نظام حاکمیتی ما بر اساس آن عمل کند، وجود ندارد. تصمیماتی که در سطح کلان کشور اتخاذ میشود، بیشتر فردی و غیر مبتنی بر فقه حکومتی یا فقه سیاسی است. فقاهت به معنای واقعی کلمه در عرصه کیان کشور، اعم از سیاست، اجتماع و موارد مشابه، نقش موثری ندارد و خلأ جدی در این حوزه احساس میشود. میتوان رسالههای عملیه گذشته را برای مسائل فرعی و فردی مناسب دانست، اما هرگز نمیتوان آنها را پاسخگوی مسائل اجتماعی و کلان دانست.
آیا رسالههای عملیه میتوانند نقش «راهنمای زندگی» را برای مسلمانان در شرق و غرب بهطور برابر ایفا کنند؟ و همچنین رسالههای عملیه چگونه باید برای شیعیان ساکن کشورهای اروپایی و دیگر جوامع بینالمللی بازنویسی یا بازآرایی شوند؟
در جوامع گسترده و میدانهای حضور اجتماعی که با تنوع فرهنگها، قومیتها و نوع معرفتهای مختلف در کشورهای گوناگون همراه است، طبیعتاً فقه متناسب با هر یک از این زمینهها باید تولید شود. آنچه تاکنون به عنوان رسالههای عملیه مطرح بوده، مخاطبش عمدتاً یک جریان فکری و فرهنگی خاص بوده و بیشتر متدینان همان جامعه را هدف قرار داده است. اما افرادی که با رویکردهای متفاوت وارد حوزه تشیع میشوند و قصد دارند احکام دینی را بدانند، نمیتوانند با همان فرهنگ، اخلاق و دامنه فکری پیشین وارد این مسائل شوند. در این بُعد نیز ما دچار خلاء هستیم؛ یعنی اگر بخواهیم عدهای از جامعه را به دین جذب کنیم یا مستبصر کنیم، با کسانی که در گذشته با فرهنگ دینی آشنا بودند، تفاوت اساسی وجود دارد و نمیتوان حکم واحد و یکسانی برای همه صادر کرد. گرچه حکم الهی تغییر نمیکند، اما همین حکم در بستر زمینههای اجتماعی و فرهنگی مختلف، به شکل یکسان نمیتواند اجرا و تبیین شود. در روایات ما به این نکته توجه شده است، اما چون مخاطبان گذشته، جمعی محدود با باور و اعتقاد کامل به احکام بودند، رسالهها نیز متناسب با آن فضا شکل گرفتند.
امروزه اما در ارتباط با جوامع نوپدید که به اسلام گرایش پیدا میکنند و با فرهنگها، آداب، رسوم، اخلاق و اجتماع متفاوت روبهرو هستند، لازم است با رویکردی حکیمانه و فقیهانه برخورد کنیم. این موضوع نیازمند بازبینی دقیق و جامع است. فقها و مجتهدان ما باید خود را در این فضای جدید ببینند و به خوبی درک کنند که محیطها و فرهنگهای نوینی به حوزه دین مراجعه میکنند که نمیتوان با آنها همانند افرادی که همزمان با ظهور اسلام و در جامعه شیعی زیستهاند، برخورد کرد و با همان زبان و روشها سخن گفت.
این یکی از خلأهای بزرگ در بخشهای مختلف ماست که باید فقه و تفقه در دین را در حوزههای مختلف علوم اسلامی با زمینههای اجتماعی، فرهنگی، آداب و رسوم و موارد مشابه همسو کنیم. این امر به معنای تغییر در ماهیت دین نیست، بلکه به معنای توسعه ماهیت دین است؛ گسترش فضای بستهای که تاکنون برای گروه محدودی ایجاد کردهایم تا امکان بهرهمندی دیگران نیز از مایههای ارزشمند و متعالی اسلامی، از دستورات قرآن و عترت فراهم شود.
تا چه میزان لازم است رسالهها در قالبهای نوین مانند اپلیکیشن، نسخههای چندرسانهای یا سامانههای آنلاین عرضه شوند؟
تلاشهایی از سوی برخی افراد مسئول در این حوزه صورت گرفته و به همین دلیل اپلیکیشنها و پلتفرمهای مرتبط شکل گرفتهاند، اما این فعالیتها هنوز در سطح محدودی قرار دارند. برای پیشرفت واقعی، هم نیاز است که منابع انسانی مستعد و توانمند تربیت شوند و هم امکانات مالی گستردهای فراهم گردد تا بتوان ورود جدی به عرصههای سختافزاری و نرمافزاری داشت. این ورود باید در بستر فهم عمیق مسائل، بهویژه در حوزههایی مانند علوم انسانی دیجیتال و حتی هوش مصنوعی، صورت گیرد تا بتوانیم بهره بیشتری برای جوامع فراهم کنیم. البته تلاشها و کوششهای دوستانی که در این مسیر زحمت کشیدهاند، به هیچ وجه نادیده گرفته نمیشود.
رسالههایی که امروز در فضای دیجیتال مطرح و قابل استفاده هستند، پرسشی مهم را مطرح میکنند: آیا این رسالهها توان پاسخگویی به نیازهای جامعه جهانی جدید را دارند؟! زیرا حتی جنگ پیروزمندانه ۱۲ روزه، به میدان معرفتی وسیعی نسبت به ایران و تفکر ایرانی تبدیل شده و تحول عظیمی که در ایام اتفاق میافتد، جهان را متوجه حرکت بزرگ و فکری جهان تشیع کرده است. بنابراین اگر از ایران اسلامی و تشیع میخواهیم نقشی مؤثر در این عرصه داشته باشد، باید همراه با شرایط زمان پیش برویم، امکانات را به خوبی بشناسیم و از آنها به شکل بهینه استفاده کنیم.
کاملاً درست است که امکانات نوین و سامانههای مختلف، پلتفرمها و نرمافزارها با زبانهای گوناگون باید تدوین شوند، و آنچه که در مقام معرفت، استنباط و اجتهاد صحیح است، از طریق این دریچههای رسانهای به جهان منتقل گردد.