ویژه برنامه تلویزیونی «شعائر حسینی» ؛ جلسه 35

13 07 2024 2942262 شناسه:

برنامه تلویزیونی شعائر حسینی، سلسله سخنرانی استاد مرتضی جوادی آملی که در آن به تبیین شعائر حسینی پرداخته و در هر قسمت از آن، یکی از #شعائر_حسینی را شرح می نماید.

تاریخ: محرم و صفر 1446هـ

 

 

دانلود فایل تصویری

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

مکاتب الهي آموزههاي جهاني دارند و براي هدايت جامعه انساني اين مکاتب بهترين رهآورد و ارمغان الهي را با خود دارد و اين آموزهها در بهترين شکل و صورتي در نهضت ابي عبدالله تبلور، ظهور و تجلي يافت و ما ميتوانيم آن آموزهها را در بهترين و عاليترين سطح بنگريم. فرق بين علم و عمل هم کم نيست بسياري از مکاتب در ظاهر اظهاراتي دارند آموزههايي دارند که نشان از بلندي و عظمت و شکوه است اما در عمل رهبران آن مکاتب و پيروان آنها به درستي عمل نکردهاند اما سالار شهيدان حسين بن علي آموزه بلند صلح و دوستي و محبت را همواره در اين نهضت عزيزش رعايت کرد.

يکي از مسائلي که در روز دوم محرّم لحظه ورود ابي عبدالله(عليه السلام) به کربلا اتفاق افتاد اين بود که در حقيقت مأموران محدود جناب حرّ بين يزيد رياحي و آنچه که با ايشان بود بالاخره ميتوانست براي حسين بن علي و اصحاب و ياران يک فرصتي باشد که اينها بتوانند بر دشمن غلبه کنند و پيروزي را پيشهنگام براي خود فراهم آورند. وقتي مأمور کوفه با آن خطاب تندي که عبيدالله داشت که «فَجَعْجِعْ بِالْحُسَيْنِ» با حسين به سختي و صعوبت برخورد کن با دشواري و تندي و خشونت با او مواجه بشو، اين پيام را آورد و با اين انگيزه اعتقادي سخن گفت که من کاري نکردهام بلکه «أَطَعْتُ إِمَامِي وَ وَفَيْتُ بِبَيْعَتِي» من از امام خودم عبيد الله اطاعت کردم و وفاء به بيعت کردهام و اين يک کاري است که يک انسان مسلمان بايد انجام بدهد.

بله، انسان مسلمان بايد از امامش اطاعت داشته باشد و وفاء به بيعتي که با امامش بسته است را داشته باشد ترديدي نيست اما کدام امام؟ ما دو دسته امام داريم: يک امام جائري است که در حقيقت انسانها را به نار و دوزخ امامت ميکند راهبري ميکند فرمان ميدهد و يک امامي است که انسانها را به سعادت و خير و بهشت راهنمايي ميکند؛ لذا بايد اول امامشناس باشيم و تشخص بدهيم تابع کدام امام هستيم که اين يک امر نظري است، اما در مقام اطاعت و در مقام وفاء به بيعت براساس عقل عملي از آن امام اطاعت کنيم و به بيعت با آن امام وفادار باشيم. اينجا اين شخصي که آمد چنين حرف ناصوابي را گفت که من از امام خودم اطاعت ميکنم، اين امام کيست؟ اين امام پليدترين و پستترين انسانها بنام عبيدالله است. او که به تعبير قرآني ﴿وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ[1] است، اينها در روز قيامت مأمومي ندارند در تنهايي و در عذاب و رنج الهي به سر خواهند بُرد.

به هر حالا اين شخص وقتي وارد شد چنين سخني را گفت، يکي از اصحاب ابي عبدالله بنام جناب زهير بن قين يک سخني را با ابي عبدالله دارد. ما داريم شعائر حسيني را بررسي ميکنيم سخن ابي عبدالله در اين رابطه يک شعار است که ميتواند براي هميشه براي مکتب اسلام و اين ديني که با قرآن و عترت راهبري ميشود مشعل فروزان و سند فخر و عزت باشد. جناب زهير بن قين به ابي عبدالله عرض کرد يا اباعبدالله من اينگونه احساس ميکنم که يک لشکر سنگيني پشت اينها هستند و اگر آنها برسند ديگر مبارزه بسيار سخت و دشوار ميشود. شما اگر اجازه بدهيد ما ميتوانيم بر اين عده غلبه کنيم و پيروز بشويم و براي خودمان فتح و ظفر را پيشهنگام کنيم. با اين عبارت با ابي عبدالله صحبت کرد: «فَقَالَ لَهُ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ إِنِّي وَ اللَّهِ لَا أَرَى أَنْ يَكُونَ بَعْدَ الَّذِي تَرَوْنَ إِلَّا أَشَدَّ مِمَّا تَرَوْنَ» يا اباعبدالله، يابن رسول الله الآن من يک عده محدودي را ميبينم ولي عدهاي که اينها بعداً ميآورند آن قدر شديد است که از شدت قابل ديدن نيستند. «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ قِتَالَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ السَّاعَةَ أَهْوَنُ عَلَيْنَا مِنْ قِتَالِ مَنْ يَأْتِينَا مِنْ بَعْدِهِمْ» مبارزه با اين دسته محدود براي ما راحتتر است گرچه هزار نفر همراه جناب حرّ بن يزيد بودند اما آنچه که اين دو را يعني اين دو جريان را در مقابل جناب زهير بن قين قرار داد اين بود که فرمود با اينها راحتتر ميشود مبارزه کرد و آن مبارزه بسيار سخت خواهد بود.

عرض کرد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ قِتَالَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ السَّاعَةَ أَهْوَنُ عَلَيْنَا مِنْ قِتَالِ مَنْ يَأْتِينَا مِنْ بَعْدِهِمْ» آنهايي که بعداً ميآيند مبارزه با آنها سخت خواهد بود «فَلَعَمْرِي لَيَأْتِينَا مِنْ بَعْدِهِمْ مَا لَا قِبَلَ لَنَا بِهِ» قسم به جان خودم دور نيست که اينها يک عده زيادي را به عنوان لشکريان خود بياورند که پاياني و نهايتي براي اينتعداد نيست. «ثلاثون ألف يجتمعون» سي هزار نفر جمع ميشوند که پسر پيغمبر را به شهادت برسانند.

اين جمله ابي عبدالله يک جمله عرشي و والايي است اولاً و عمل به اين جمله هم بسيار سخت و عزيز است. حضرت ميفرمايد «فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع مَا كُنْتُ لِأَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ»[2] سيره ما روش ما آنچه که سنت ماست اين است که ما هرگز دست به قتال پيشهنگام نميبريم. ما اينگونه نيستيم که آغاز به جنگ بکنيم. هرگز هيچ پيغمبري و هيچ امامي قبل از اينکه ديگري دستور بدهد به جنگ اين کار را نکرد. در آن جايي که مسلم بن عقيل فرصت حمله و قتل عبيدالله را داشت هم اين کار را نکرد چون اين در سنت امامت به همين صورت هست حتي خود ابي عبدالله(عليه السلام) در روز عاشورا در عين حالي که همه اصحاب را جمع کرده بود فرمود «صَبْراً بَنِي‏ الْكِرَامِ‏ فَمَا الْمَوْتُ‏ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»[3] در آن لحظه اجازه نداد که تير اول از خيمه حسيني پرتاب بشود؛ لذا عمر سعد اين خائن پليد به لشکرش گفت که شما شاهد باشيد - به لشکرش گفت شما شاهد باشيد - من اولين تير را به سوي خيمهها و به سوي قتال با اباعبدالله(عليه السلام) پرتاب کردهام.

اين جمله ابي عبدالله يک شعار است يک جلوه برتر و والايي را با خود دارد که مکتب الهي، مکتبي که از ناحيه حق - سبحانه و تعالي - است با اين جلوه است که پيامش پيام جنگ نيست، پيام آغاز به جنگ و قتال نيست فرمود «مَا كُنْتُ لِأَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ» من کسي نيستم که در قتال و مبارزه ابتدا بکنم و آغازگر جنگ باشم.

بنابراين يکي از آموزههاي بلند دين اسلام اين است که صلح را دوستي را و مودّت را بايد حاکم کرد وهرگز دست به سلاح، جز براي دفاع و مصونيت از دين و آنچه که به دين وابسته و پيوسته است، نبايد باشد. اينطور نيست که انبياي الهي، خود رسول گرامي اسلام اينها آغازگر جنگ بودند، همانطوري که از قبل از اقدام جناب مسلم بن عقيل ، در اين وضع خود حضرت و در روز عاشورا هم اين جلوه است.

«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي أولاد الحسين و علي اصحاب الحسين السلام عليکم جميعاً و رحمة الله و برکاته».

 

 

 

 

[1] . سوره قصص، آيه41.

[2] . الارشاد، ج2، ص83و84.

[3] . بحارالنوار، ج6، ص154.


 

​​​​​​​