ویژه برنامه تلویزیونی «شعائر حسینی» ؛ جلسه 38

16 07 2024 2949016 شناسه:

برنامه تلویزیونی شعائر حسینی، سلسله سخنرانی استاد مرتضی جوادی آملی که در آن به تبیین شعائر حسینی پرداخته و در هر قسمت از آن، یکی از #شعائر_حسینی را شرح می نماید.

تاریخ: محرم و صفر 1446هـ

 

 

دانلود فایل تصویری

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

آنچه که موضوع سخن است بررسي فرازها و مواضع و مواقف ويژهاي است که سالار شهيدان حسين بن علي در اين نهضت پربار و ارزشمند و الهي خود بجاي گذاشته است تا بتواند براي همه دورانها و همه اعصار و امصار درسآموز و قابل توجه باشد. يکي از جهاتي که در نهضت ابي عبدالله(عليه السلام) بايد ملاحظه کرد اين است که ابي عبدالله(عليه السلام) در ابتدا براساس دعوت کوفيان و اجابت آنچه را که آنها به عنوان نصرت و کمک به دين و به امام داشتهاند حرکت کرده است، ولي برخورد ناجوانمردانه کوفيان با نماينده و سفيرش بنام مسلم بن عقيل و برخوردی که هنگام ورود حضرت به کربلا از ناحيه آن مأموران اموي انجام شد، براي آن حضرت بسيار سخت و ناگوار بود و از آن مقطع حضرت شروع کردند تا با يک قاطعيت بيشتر و اهميت و شدّت بيشتري پيام خودشان را ابلاغ کنند.

جا داشت که کوفيان با يک استقبال بسيار عظيمي از سالار شهيدان درها را بگشايند و چهرهها و آغوش را به سمت حضرت بگشايند و اينگونه نباشد که با آن همه پيکها و نامهها و مأموران و سفرايي که فرستاده بودند برخورد اين چنين باشد. در اينجا وقتي ابي عبدالله اين برخورد را از ناحيه کوفيان ديد و ملاحظه فرمود دست به قلم شدند و نامهاي را تنظيم فرمودند. در اين نامه خطابي را به بزرگان و اشراف کوفه داشتند همان کساني که نامه نوشتند اصرار داشتند و سفير فرستادند که ابي عبدالله به کوفه بيايد. در آن نامه يادآور سخني از رسول گرامي اسلام شدند که اين سخن بحق ماندني شد. اين سخن اگر در نهضت ابي عبدالله تبلور و تجلي پيدا نميکرد به اين حد در اوج معرفتهاي ايماني و اعتقادي ما قرار نميگرفت، اما اين سخن رسول مکرّم اسلام و اين حديث نوراني که به قلم و زبان ابي عبدالله آمد اينگونه بوده است.

رسول گرامي اسلام به امت اسلامي خطاب ميکند و ميفرمايد که اگر امت اسلامي ديدند يک سلطان جائري زمام امر را بدست گرفته است قدرت به دست اوست و او براساس اين قدرت دارد مسير بيراهگي را براي خود و جامعه رقم ميزند حلال خدا را حرام ميکند حرام خدا را حلال ميکند سنتهاي الهي را بيتوجهي ميکند سنتهايي که پيامبر گرامي اسلام به امر الهي در جامعه قرار دادند بيتوجهي ميکند، اگر اين امت برنخيرند قيام و نهضتي نداشته باشند و اين سلطان را از جايش نکَنند و بيرون نياندازند اگر خداي عالم همان حکمي را که در قيامت براي سلطان دارد نسبت به اين امت هم داشته باشد اين کاملاً بجا و روا و شايسته است. معنا ندارد که امت اسلامي با داشتن اين همه پيامها و اين همه ارزشهاي والاي انساني و الهي، يک سلطان جائري را که حلال خدا را حرام کند و حرام الهي را به حلال کند و امر الهي را بيتوجهي کند و نهي الهي را بخواهد تبليغ کند با سنتهاي الهي و نبوي بخواهد مبارزه بکند و نظاير آن، تحمل کنند.

بعد از اينکه اسامي اين افراد را بُرد اين جمله را فرمود، حضرت فرمود که «فَقَدْ عَلِمْتُمْ» شما ميدانيد که «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِي حَيَاتِهِ» در زمان حياتش اين سخن را فرموده است که «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ» اگر کسي يک امتي يک گروهي از جامعه اسلامي ببيند يک کسي سلطان شده و زمام امر سياست را به عهده گرفته و دارد اينجوري عمل ميکند حرام خدا را حلال ميکند «مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ، نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ» عهد الهي را مواثيق الهي را بيتوجهي ميکند بياعتنايي ميکند «مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ» با سنت رسول الله دارد مخالفت ميکند «يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» با دشمني با عداوت با گناه دارد با جامعه اسلامي برخورد ميکند رفتار گناهآلود دارد و عمل و تعاملي که با بندگان دارد براساس ظلم و جور است با عدوان و دشمني هست بعد اين جامعه هم ببينند و شاهد باشند اين رفتار و اين کردار و اين گفتار را «ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ» زباناً از نظر لسان و زبان، و از نظر فعل با او برخورد نکنند و او را سر جايش نشانند آن را از جايگاه خودش خلع و سلب نکنند «ثُمَّ لَم يغير بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ» حق است سزاوار است شايسته است که خداي عالم اين چنين امتي را به همان حکمي براند و سزاي عملي براي آنها قائل باشد که براي آن ظالم و آن سلطان جائر بنا داشته است.

آيا شما نميبينيد که دستگاه ظلم اموي و يزيدي دارند چکار ميکنند حلال خدا را دارند حرام ميکنند  عهد الهي را نکث ميکنند سنت رسول الله را زير پا ميبرند امر الهي را بيتوجهي ميکنند معروف در نزد آنها منکر و منکر در نزد آنها معروف است آيا شما اين دستگاه ظلم اموي را نميبينيد؟ آيا سخن پيامبر را که اينگونه هدايت فرمود نشنيدهايد؟ «قَد قَالَ فِي حَياتِه» اين سخن را پيامبر در زمان حياتش بيان فرموده است. شما ميدانيد که اين دستگاه ظلم و حاکميت اموي «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّي أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِي مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص» اينجا ديگر حرف نهايي را سالار شهيدان حسين بن علي در اين نامه با خطاب به اين دسته از افراد فرمود. اينها اشراف کوفه و جماعتي از مؤمنين که مخاطب شدند به اين خطاب، بودند؛ يعني هم کبراي کلي مشخص شد، فرمايش پيغمبر  «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً» اگر يک قومي يک سلطان جائري را ديد که با اين ويژگيها هستند و در مقابل آنها اينها موضع نگيرند حق است بر حق - سبحانه و تعالي - که به حکم آن سلطان جائر محکوم بشوند، اين کبراي کلي و منطق کلي است؛ اما در مقام تطبيق در مقام مصداق آيا شما نميبينيد که جريان اموي و حاکميت اموي ملتزم به دستورات شيطاناند «قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ» اينها عملاً در مسير اطاعت طغيان و شيطان و عصيان هستند و هرگز مسير بندگي خدا را ندارند. سنتهاي الهي را بيتوجهي ميکنند راه و رمزي را که خداي عالم براي سعادت انسانها ايجاد کرده است بيتوجهي ميکنند.

بعد در پايان اين مکتوب عزيز و نامه بياد ماندني و تراث عظيم تشيع و اسلام اين را مرقوم فرمودند: شما ميدانيد که قرابت من و نزديکي من نسبت به پيغمبر(صلوات الله عليه) اين حقّيت را براي من ايجاد ميکند، من احق هستم به اينکه اين قدرت را و اين حکومت را براي اجراي سنت الهي و برنامههاي الهي داشته باشم و جلوي اين طغيانگري و عصيانگري را بگيرم و اين با همّت شما مردمان هست و اين بيان را در پايان فرمود که «وَ إِنِّي أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِي مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»[1] من شايسته امر حکومتم نه براي اينکه بخواهم حاکميت را براي خود بخواهم نه! آن پيامبري که اين سخنان وحي را آورده است و براي اجرا و تحققش تلاش کرد، من هم به همان انگيزه بيانگر بيان پيامبر و اجراي منويات عاليه رسول مکرم اسلام هستم.

«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي أولاد الحسين و علي اصحاب الحسين السلام عليکم جميعاً و رحمة الله و برکاته».

 

[1] . بحارالانوار، ج44، ص382.

​​​​​​​