اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ بَارِئِ الْخَلائِقِ أَجمَعِين باعِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين رافِعِ السَّماوَاتِ وَ خَافِضِ الأَرَضِين ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلامُ عَلَي جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سِيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم حَبِيبِ إِلهِ الْعَالَمِين أَبِی الْقَاسِم الْمُصْطَفَي مُحَمَّد(صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ عَلَي الْأَصْفِيَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ لَا سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاء حُجَّة ابْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي(رُوحِي وَ أَرْوَاحُ الْعالَمِين لَهُ الفِداء) بِهِمْ نَتَوَلَّي وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرّءُ إِلَي اللَّه».
اجازه بفرماييد در همين آغاز سخن سه مرتبه اين ذکر شريف شب عيد و روز عيد فطر را با هم بخوانيم، جلال و شکوه اين شب و روز به اين ذکر الهي است: «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَی مَا أَوْلَانَا»؛[1] «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَی مَا أَوْلَانَا»؛ «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَی مَا أَوْلَانَا».
حضور شما برادران و خواهران ايماني اين عيد بزرگ فطر را تبريک عرض ميکنيم و تهنيت الهي را براي همه شما عزيزان و مؤمنان و شايستگان در درگاه الهي تهنيت داريم. خداي عالم اين شب و روز را بزرگ دانسته و به عنوان ذخيرهاي براي اسلام و جامعه اسلامي و امت اسلام معرفي کرده است. اميدواريم که خدا به همه ما خير و برکتش را عطا بفرمايد و از اين شب و روزي که به عنوان «لَيْلَةَ الْجَوَائِز»[2] و «يَوْمُ الْجَوَائِزِ»[3] است همه ما را بهرهمند بفرمايد! به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد.
عرض کنم که روز عيد همان طوري که مستحضريد جلوه خداست، عنايت خداست، ما عيدي داريم که عيد طبيعت است که در حقيقت بهار طبيعت، وقتي سال به اصطلاح نو ميشود و تازه ميشود و به تبع طبيعت، ما هم يک سال را تجديد ميکنيم. تجديد اين سالها که از سالي به سالي 1396 به 1397 مبدّل ميشود، اين به لحاظ بهار طبيعت است و عيدي است که در عرف جامعه انساني مطرح است؛ اما يک عيد است که «عند الله» است؛ يعني از طرف پروردگار عالم معرفي ميشود. آنچه از نزد خداست باقي ميماند: ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾،[4] عيدهايي که ما داريم يک تازگي است که عبور ميکند گذر ميکند و از بين ميبرد؛ اما آنچه در نزد خداست باقي ميماند، ﴿ما عِنْدَكُمْ يَنفَدُ﴾، اما ﴿ما عِنْدَ اللَّهِ باق﴾. آن عيدي که «عند الله» عيد است آن شب و روزي که در پيشگاه پروردگار عالم معيار دارد و ملاک دارد و معتبر است آن حقيقت است. کلّ عالم طبيعت اعتبار است چه برسد به شب و روز آن و چه برسد به عيدش. خدايي که کلّ اين بساط طبيعت را برميچيند، نظام را نظام اعتباري ميداند؛ اما آنچه در پيشگاه خداي عالم است آن باقي است؛ مثلاً ما دوازده ماه داريم که ملاک ما عبارت است از فروردين و ارديبهشت و خرداد و تير و مرداد و اين ماهي که ما داريم، اينها در نزد انسان است؛ اما آنچه در پيشگاه خدا به نام ماه هست، ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً﴾،[5] در پيشگاه خداي عالم هم دوازده ماه است؛ اما اين دوازده ماه رنگي ديگر دارد، صبغه الهي دارد، از رمضان به عنوان اوّل سال آغاز ميشود، اوّل سنه «عند الله» ماه رمضان است.[6] ماه رجب، ماه شعبان، ماه ذي قعده، ذي حجه که اينها جلوههاي رحمت الهي است و خداي عالم از زاويه اين ماهها ارتباطش را با بندگان بنا ميکند؛ مثلاً اگر هلال ماه حج ديده نشود کسي نميتواند حج واجب انجام بدهد. حج واجب که از روز هشتم و نهم ذي الحجه شروع ميشود، آن چه وقت است؟ چه کسي ميداند که چيست؟ خداي عالم در قرآن ميفرمايد که از شما سؤال ميکنند: ﴿يَسْألونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ﴾؛ سؤال ميکنند که اين هلالها به خاطر چيست؟ چرا بعضي وقتها هلال خيلي ظريف و نازک است بعد کمکم تبديل به هلال ميشود به بدر ميشود. ﴿يَسْألونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ﴾.[7] يک وقت ما نگاه شب و روزي داريم ما و نگاه روشني در آسمان داريم و بعد ميگوييم: ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[8] و نگرشهاي طبيعي داريم، بله اين نگرش طبيعي زيبايي و جمال و حُسن نظام طبيعت به اين است؛ ولي خداي عالم به ملکوت اينها نظر دارد و ميفرمايد: اگر ما ماه را اين گونه قرار داديم که اول هلال است بعد کمکم شب دوم و شب شوم و ميرسد به نيمه و بعد ميرسد به «بدر» و باز کمکم کوتاه ميشود و ميرسد به بينهايت؛ اين براساس اين است که مواقيت و معيارهاي الهي را ما مشخص بکنيم. ماه رمضان چه وقت است؟ همين ماهي که خداي عالم راه ارتباط با بندگانش را از طريق روزه مشخص ميکند ميگويد: ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ﴾[9] چه وقت بايد روزه بگيريم؟ آن گاهي که هلال ماه مبارک رمضان ديده بشود و چه وقت نميتوانيم روزه بگيريم و حرام است روزه گرفتن؟ اين را چه کسي ميفهمد؟ اين را چه کسي ميداند؟ اين هلال ماه شوال است که براي ما مشخص ميکند که فردا روزه گرفتن حرام است. همان گونه که هلال ماه مبارک رمضان براي ما مشخص ميکند که اوّلين روز رمضان است و روزه گرفتن واجب است، آن هم همين طور است. در ارتباط با ماه «ذي الحجة» که حج واجب است دقيقاً نميشود يک روز زودتر يا يک روز ديرتر شروع کرد. روز ترويه است، بعد از روز نهم آغاز ميشود و عيد قربان؛ همه اين معيارها براساس آن ملاکي است که خداي عالم مشخص ميکند و ميفرمايد که ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً﴾؛ تعداد ماهها در پيشگاه پروردگار عالم، اين ﴿عِندَ اللّهِ﴾ مهم است. ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾.[10] بله ما به لحاظ نظام طبيعي خودمان اين ماه و سال را داريم و اين ماه و سال ارتباط اعتباري ما در جهان طبيعت ايجاد ميشود؛ ولي رابطه ما با خداي عالم را اين بهار و تابستان و پاييز و زمستان مشخص نميکند، اين ماه رمضان است و ماه رجب است و ماه شعبان است و ماه شوال است و ذي قعد است و ذي حج است و اين گونه از ماهها.
بنابراين ما ضمن احترام به مسائل اعتباري که در نظام طبيعت براي همه ما وجود دارد، آنکه براي ما متدينان، مؤمنان، باورمندان به جلوههاي الهي به دين خدا و کتاب الهي اين است که براساس اين معيار عمل ميکنيم. همان طوري که امروز بر ما روزي که گذشت روز بيست و نهم ماه مبارک رمضان بود و روزه واجب بود و أکل و شرب حرام بود، فردا اگر کسي امساک بکند، اين امساکش حرام است. اين معياري است که از ناحيه پروردگار عالم اعلام ميشود.
پس مطلب اوّل اين است که ما آنچه را که نزد خداست را معيار اصلي و ملاک حيات و زيست مؤمنانه خودمان قرار ميدهيم. اين بسيار امر مهمي است که ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾.
در روايات ما آمده است که چند شب هست که از يک اعتبار خاصي در پيشگاه پروردگار عالم برخوردار است؛ چهار شب را از اين ويژگي ممتاز معرفي فرمودند که شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان است و شب نيمه شعبان است و شب عيد قربان است و شب عيد فطر که اين چهار شب از شبهايي است که در کلّ شبهاي سال از يک اعتبار الهي برخوردار است و اولياي الهي آن گونه که در اين منابع روايي ما آمده است اين چند شب؛ يعني اين چهار شب را شب عيد فطر، عيد قربان، شب نيمه شعبان و شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان که از يک جايگاه خاصي برخوردار است.
از رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد حضرت که «يسح الله عز وجل من الخير في أربع ليال»؛[11] يعني اين چهار شب را خداي عالم تا صبحگاهان مصبّ خير خودش قرار داد، خير فراوان و خير کثير و خير جامع را در اين چهار شب قرار داد که عبادت است از شب عيد قربان و شب عيد فطر و آن دو شب ديگر.
از مهمترين مسائلي که آقايان! بايد ـ إنشاءالله ـ به آن توجّه بکنيم، اين است که ماه رمضان «مضمار» است. «مضمار»؛ يعني ميدان مسابقه است و روز عيد فطر روزي است که آنهايي که در ميدان مسابقه بودند، سعي ميکنند که جوايز خودشان را دريافت بکنند.[12] در چند روايت آمده است که اين شب و روز عيد فطر را محترم بشماريد و براي گرفتن جايزه خودتان را آماده کنيد، بيکار نباشيد، بيتوجّه نباشيد و به اين اموري که به هر حال اين روزها آدمها را مشغول ميکند مخصوصاً مسائل ورزشي و بازي، بازيهايي که اشتغالات بيخود و منشأ غفلت و نسيان و سهو و ديگر مسائل است که آدم دارند وقتي نگاه ميکنند ميبينند که اي کاش ورزش بود و اي کاش يک بازي بود؛ آنچه در پس پرده اين بازيهاست آن تراسها و آن کارتلها و آن پولهاي آن چناني و آن قمارها آن چناني که بعضيها همين اساماسهايي که ميدهند و مانند آن، اينها هم بيشبهه نيست انصافاً در اين گونه از مسائل، اينها چيزهايي است که ما را سرگرم کرده، جامعه ما را سرگرم کرده، من الآن که ميآمدم اين تلويزيون را که نگاه ميکردم، چند شبکهاش همين مسائل را اين شب عيد فطر، واي اصلاً يک اذاني، يک تکبيري، يک تعظيمي نسبت به اينها، ديديم که همه اينها مشغولاند به همين بازيها و بازيهايي که ديگران از پس پرده اين بازيها چهها ميکنند و چگونه ما را در غفلت قرار دادند و در قمار آنها و در حرام آنها ما هم به يک نوع ميدستيم و هورا ميکشيم و اين شده زندگي مؤمنان ما و جامعه ايماني ما اين هم شده به اصطلاح رسانه ما و مانند آن. اين که امشب بايد اين معارف، اين حکَم و اين سخنان ارزشمندي که از منابع وحياني ما هست و بايد جامعه ما را به سمت اين گونه از معارف سوق بده، يا تبليغ است و آنچه سرگرم کننده است نسبت به جامعه.
آنچه به هر حال ما به عنوان يک جامعه ديني، ايماني و برخاسته از نگرشهاي وحياني و بينشهاي الهي و مؤمنانه بايد سعي کنيم اينها را زنده کنيم. ما مأموريتمان، رسالتمان و وظيفهمان براي خود و اهل و عيال و کساني که در قلمرو زندگي ما هستند و ما نسبت به آنها اثرگذار هستيم، اين است که اين معارف را اين حکَم را اين احکام را به ما آموختند. اجازه بدهيد دو تا حديثي که در همين رابطه است و از بيانات امامان بزرگوار ما هم هست عرض کنم؛ به هر حال تعريفي که از ناحيه دين براي امشب شده که نسبت به هيچ شبي اين مسئله وجود ندارد، اين است که گفتند: «لَيْلَةَ الْجَوَائِز» است و بعد هم تصريح ميکنند که جايزهاي که در پيشگاه خداست غير از آن جايزهاي است که در نزد شماست. آن جايزهاي که در پيشگاه خداست که هدايت است، معنويت است، روحانيت است، صفای ضمير است، طهارت جان است، قلب پاک است، اينها هداياي الهي است، اينها جايزههاي خداست. آن کسي که قلبي تيره و کدر داشت و ماه رمضان آمد، امشب و فردا ميخواهد جايزه بگيرد و جايزه او اين است که قلب پاک ميگيرد، جان پاک ميگيرد، ضمير آراسته ميگيرد، آمرزش ميگيرد، هدايت ميگيرد. « وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَی مَا أَوْلَانَا»؛ اصلاً اين عيد، عيد هدايت است. هدايت کم چيزي است؟! انسان از ضلالت و گمراهي و غوايت نجات پيدا بکند، کم است؟! از اين جايزه بزرگتر چيست که ما بدانيم مقصد و مقصود کجاست و راه وصول به اين مقصد کرامت کجاست؟ اين کم چيزي است؟! ما فکر ميکنيم جايزه همهاش از اين پکهاي مادي باشد، حالا يا لباس ميدهند يا از همين. نه؛ مثل ضيافت الهي است، در ضيافت الهي آنچه که عطا هست، مناجات است، نجواست، تلاوت آيات الهي است، سلام به فرشتگان است، حضور روح است، تقدير عباد است؛ اينها در ضيافت الهي انجام ميشود و آنکه در شب جايزه و «لَيْلَةَ الْجَوَائِز»، من الآن روايت را خدمت شما بخوانم که اصلاً امشب را به عنوان «لَيْلَةَ الْجَوَائِز» دارند ياد ميکنند، اسم امشب «لَيْلَةَ الْجَوَائِز» است و بعد تصريح ميکنند که اين جايزه غير از جايزه ملوک و سلاطين است جايزه الهي است. بله، راحتي و آسودگي و بهشت عنبرسرشت که سراسر نعمت است، ﴿مَا تَشْتَهِيهِ الأنفُسُ وَ تَلَذُّ الأعْيُنُ﴾؛[13] هر چه که دلتان بخواهد آن در بهشت ابد است؛ اما در دنيا آنچه سرمايه است و جايزه است تقواست، ايمان است. تقوا کم چيزي است؟! اينکه علي بن ابيطالب(عليه السلام) وقتي با اموات سخن ميگفت، وقتي شخصي عرض کرد يا اميرالمؤمنين! با چه کسي داريد صحبت ميکنيد؟ فرمود با همين اموات دارم صحبت ميکنم که اگر اينها حرفشان را شما ميشنيديد حرفشان اين است که اي مردم! اي کساني که به ما منتقل نشدهايد، ﴿خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَي﴾[14] بهترين رهتوشه را که تقواي الهي است فراموش نکنيد.[15] تقوا کم چيزي است که انسان خودش را مواظبت بکند که گناه نکند. اجتناب از محرّمات و امتثال به واجبات، فرائض الهي محترم شمرده شدن، نوافل خداوند، عزيز و گرامي دانسته شده و از آنچه خداي عالم حرام کرده است، انسان با همه وجود از آنها اجتناب بکند، اينها کم چيزي نيست. فوق العاده است، فوق العاده است و اينها جايزههايي است که خداي عالم به انسان عطا ميکند.
اين احاديثي که من دو تايش را خدمت شما عرض بکنم که به عنوان «لَيْلَةَ الْجَوَائِز» هست، از امام باقر(عليه السلام) به روح مطهّر آن حضرت صلواتي اهدا بفرماييد! امام باقر از رسول گرامي اسلام حديث نقل ميکنند، ميفرمايند که «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُقْبِلُ بِوَجْهِهِ إِلَی النَّاسِ»؛ با تمام چهرهاش با مردم روبهرو ميشد و اين گونه آنها را خطاب ميکرد: «يَا مَعْشَرَ النَّاسِ إِذَا طَلَعَ هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ دستان شياطين بسته است. «حَتَّی إِذَا طَلَعَ هِلَالُ شَوَّال»؛ تا وقتي که هلال ماه شوال طلوع بکند. «نُودِيَ الْمُؤْمِنُونَ»؛ در اين شب ندا داده ميشود به مؤمنان، «أَنِ اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِكُمْ»؛ بشتابيد به سمت جايزههايتان. «فَهُوَ يَوْمُ الْجَائِزَةِ»؛ روز عيد روز جايزه است. جايزه همان عيدي و پاداشي است که خداي عالم به مؤمنان ميدهد ولو کسي نتوانست روزه بگيرد، مسافر بود، بيمار بود، به هر دليلي ضعف ايماني، ضعف ايماني داشت؛ اما حرمت ماه رمضان را، حرمت شب عيد را و روز عيد را نگاه بداريم و اين شب و روز را به عنوان «لَيْلَةَ الْجَوَائِز» و «يَوْمُ الْجَوَائِزِ» به آن اعتقاد پيدا بکنيم و سرگرم نشويم. با بازيها و اموري که ما را از اين امور دور ميکند سرگرم نشويم.
از آقا امام باقر(عليه السلام) است که فرمود: «أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ»؛ قسم به آن کسي که جان من به دست اوست، «أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا هِيَ بِجَائِزَةِ الدَّنَانِيرِ وَ لَا الدَّرَاهِم»؛[16] امشب و فردا روز جايز درهم و دينار نيست. اين درهم و دينار امر اعتباري است از آنِ سلطان است. الآن اين سلاطين که عکسشان روي اين درهم و دينار بود، وقتي مردند، اينها ميشود عتيقه و بايد بگذارند کنار؛ اعتبارشان همين است، اينها که اعتبار ندارد؛ اما آنکه هميشه اعتبار دارد، علمي است که نورانيت ميآورد، تقوايي است که صيانت نفس ميآورد، اطاعت و پيروي است که انسان را در مسير کمال و سعادت رهنمايي ميکند.
از امام صادق(عليه السلام) است ـ به روح مطهّرشان صلواتي اهدا بفرماييد ـ فرمود: «لَيْلَةُ الْفِطَرِ اللَّيْلَةُ الَّتِي يَسْتَوْفِي فِيهَا الْأَجِيرُ أَجْرَه»؛[17] خداي عالم در چنين شب و روزي به آن کسي که در ماه مبارک رمضان به امر الهي کار کرد و اجير امر الهي بود، مزدش را خواهد داد. خداي عالم يک مولاي کريمي است که هم کار از اوست هم مزد و اجر از اوست. آن کاري که ميگويد، موجب کمال ماست. يک وقت است که کسي کاري ميکند اين کار برای مثلاً صاحب کار و مالک است، مالک هم در مقابل آن اجري به آدم ميدهد؛ ولي اين خدا چقدر خداي عزيز و رحيم و رئوفي است! ميگويد که اين کاري که شما در ماه رمضان انجام داديد برای خودتان است، کمال خودتان است، سلامت خودتان است، صحت جان خودتان است، زکات وجودتان است؛ اما در عين حال چون من به شما گفتم، شما به عنوان امر من اطاعت کرديد، من به شما اجر و پاداش خواهم داد.
از مواردي که ـ إنشاءالله ـ حتماً مورد توجه هست، صلات عيد فطر است. اين صلات عيد فطر مستحضر هستيد که داراي ويژگيهايي است؛ اما اين مثل نماز جمعه است که دو رکعت است و بعد هم دو خطبه دارد و اين خطبهها هم توصيه به تقوا و به اموري است که در اين دو خطبه مورد عنايت است و علي بن ابيطالب(عليه السلام) هم خطبههايي را در همين مناسبتهاي عيد فطر داشتند[18] که نکات ارزشمندي است که اين را ـ إنشاءالله ـ ملاحظه خواهيد فرمود.
اما ديگر توصيههايي که براي شب و روز عيد فطر شده است، اين است که آن کسي که چنين شبي را احيا بکند و با ذکر الهي اين شب را احيا بدارد: «مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب».[19] اينکه عرض کرديم اين شب و روزها، اين ماهها با معيارها و ملاکهاي الهي، ملاکهاي حقيقي است، از جمله همين مسئله است که اين شب ممکن است به ظاهر با شبهاي ديگر فرقي نداشته باشد؛ اما در باطن اينها فرق اساسي دارند و آن اين است که اگر کسي در چنين شبي از احيا برخوردار باشد، «مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»؛ آن کسي که شب عيد را احيا بدارد، قلبش و جانش زنده است و قلب زنده و حياتمند آن قلبي است که طاهر است، پاک است متوجه است، قلب زنده از غفلت از نسيان از فراموشي نجات يافته است. قلب مرده حرکتي ندارد، توجّهي ندارد، حالا در ظاهر اين قلب زنده پويايي و پويش را در حقيقت در همه بدن ايجاد ميکند، وقتي قلب ايستاد، همه بدن ميايستد. قلب حقيقي هم همين طور است، اين توجه به «ربّ العالمين» که در حقيقت براي آن است که اين توجه به «ربّ العالمين» را در همه جوانح و جوارح پمپاژ ميکند. آن کسي که ميخواهد چشمش را مواظب باشد، بايد از جايگاه قلبش حيات بگيرد. آنکه ميخواهد گوشش را دستش را پا را جوارح و جوانح را مواظبت بکند، او بايد از قلبش پمپاژ حيات معنوي بشود. اگر قلب غفلت داشته باشد، قلب خوابيده باشد، قلب قسيّ شده باشد، قلب مُهر شده باشد، ختم و طبع گرفته شده باشد، اين قلب نميتواند کار بکند. آن قلبي که زنده است و پوياست ميتواند چشم را کنترل بکند، دست و پا را کنترل بکند. ميفرمايد که اگر کسي در شب عيد فطر احيا کند: «مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»؛ قلبش نميميرد، قلب زنده است، قلب حيات دارد و پوياست و از آن رسول گرامي آمده است که «مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ» که عيد فطر است و عيد قربان، «لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»؛ اصرار داريم که اين احاديث و روايات نوراني را بخوانيم و هيچ چيزي بهتر از اينها نيست؛ چون ما که نميدانيم شب قدر چيست؟ شب عيد فطر چيست؟ ما چه تحليلي واقعاً ميتوانيم داشته باشيم؟ اينها فقط و فقط به زبان وحي ميآيد؛ يا از قرآن ميآيد که ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ٭ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴾،[20] ما اينها را چه ميفهميم؟ اگر قرآن نبود، وحي نبود، بيان پيغمبر و اهل بيت نبود، ما چه ميدانستيم؟ براي ما هم مثل ديگراني که الآن دارند اين برنامهها را ميبينند، فرقي نميکرد؛ اما ما الآن در تحت روشنايي و چراغ و روشنگري بيانات رسول گرامي اسلام و اهل بيت هستيم. اين پيغمبر گرامي اسلام است که ميفرمايد: « مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ»؛ اگر کسي اين دو شب عيد فطر و قربان را احيا بکند، جانش را در مسير خداي عالم نگه بدارد، «لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب».
از امام رضا(عليه السلام) ـ به روح مطهّر آن حضرت صلواتي اهدا بفرماييد ـ ميفرمايد: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام»؛ آقا امام رضا نقل ميکنند که حضرت علي بن ابيطالب سيره ايشان اين بود که «لَا يَنَامُ ثَلَاثَ لَيَالٍ»؛ سه شب را در طول سال اصلاً نميخوابيدند. «لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ شب بيست و سوم ماه رمضان «وَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ»؛ شب عيد فطر «وَ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ»؛ و روز نيمه شعبان که همين در حقيقت سالروز ولادت حضرت بقية الله الاعظم است. آقايان! ما يک «ليلة القدر» پيغمبر داريم و يک «ليلة القدر» اهل بيت؛ «ليلة القدر» پيغمبر همين شبهاي نوزده و 21 و 23 رمضان است؛ ولي ما شيعهايم، ما اين افتخار را داريم، ما پيرو اهل بيت هستيم، از اين کمال براي ما بالاتر نيست، فوق العاده است، خدايا! تو را شکر ميکنيم که پيرو اهل بيت هستيم، علي و زهرا، حسن و حسين هستيم، اين اسماي مبارکهاي که از آسمان براي ما طلوع کرده است ما تابع اينها هستيم و «ليلة القدر» آنها نيمه شعبان است. ما نيمه شعبان را بايد بسيار بسيار عظيم بداريم. در روايات ما آمده است که اگر ليله قدر پيغمبر شب بيست و سوم رمضان است، ليله قدر اهل بيت شب نيمه شعبان است. حتماً نيمه شعبان را با يک برنامهريزي اساسي و با اعتقاد و با باور داشته باشيم. فرمود که اين سه شب را علي بن ابيطالب(عليه السلام) داشتند.
از امام سجاد(عليه السلام) است که «يُحْيِي لَيْلَةَ عِيدِ الْفِطْرِ بِصَلَاةٍ حَتَّی يُصْبِحَ»؛ با نماز اين شب را به صبح ميرساندند. «وَ يَبِيتُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ فِي الْمَسْجِدِ»؛ شب عيد فطر را در مسجد بيتوته ميکردند آقا امام سجاد(عليه السلام) و به فرزندانشان توصيه ميکردند ميفرمودند: «يَقُولُ يَا بُنَيَّ مَا هِيَ بِدُونِ لَيْلَةٍ»؛ امشب که شب عيد فطر است کمتر از شب قدر نيست. «مَا هِيَ بِدُونِ لَيْلَةٍ»؛ يعني کمتر از شب عيد فطر نيست.[21]
از امام باقر(عليه السلام) هست که «قَالَ النَّبيُّ صلّي الله عليه و آله و سلم» که حضرت ميفرمود: «إِذَا كَانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ»؛ وقتي اوّلين روز از ماه شوال ميشد، «نَادَی مُنَاد»؛ يک منادي غيبي ندا ميدهد: «أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِكُمْ»؛[22] بشتابيد به سمت جايزههايتان. فردا را آقايان مغتنم بشماريم، گرامي بداريم، از خدا جايزه بخواهيم و جايزهاي بالاتر از تقواي قلب، طهارت قلب، ضميري پاک و پاکيزه، اينها از بهترين جايزههايي است که ميتوانيم بگيريم کشور ما، نظام ما، جامعه ما، فرزندان ما، جوانان ما، دختران و پسران ما، همه اينها، همه و همه محتاج هستيم و ميتوانيم از خداي عالم اين هدايا را بگيريم، «اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِكُمْ»؛ بشتابيد به سمت جايزههايتان. بعد فرمود: «ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ»؛ امام باقر به جابر بن عبدالله انصاري ميفرمايد که «جَوَائِزُ اللَّهِ لَيْسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوكِ»؛ پاداشهايي که خداي عالم عطا ميکند، مثل پاداشهايي که ملوک و سلاطين اعطا ميکنند نيست. «يَا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَيْسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ هُوَ يَوْمُ الْجَوَائِز»؛ يعني روز عيد فطر روز جايزه است. «إِنَّ الْمَلَائِكَةَ يَقُومُونَ يَوْمَ الْعِيدِ عَلَی أَفْوَاهِ السِّكَّةِ»؛ سر کوچهها فرشتهها هستند، آن چشم ملکوتي پيامبر و اهل بيتاند که ميبينند. آن مقاطع حساس و رفت و آمد جامعه و مؤمنان ميفرمايد که «عَلَی أَفْوَاهِ السِّكَّةِ»؛ يعني سر کوچهها هستند و «يَقُومُونَ يَوْمَ الْعِيدِ»؛ ايستادهاند ميگويند: «اغْدُوا إِلَی رَبٍّ كَرِيمٍ»؛ بشتابيد به سمت پروردگار کريمتان «يُعْطِي الْجَزِيلَ»؛ خداي عالم امروز به صورت گسترده و فراوان، نعمت جزيل ـ صبر جميل و اجر جزيل ـ جزيل؛ يعني فراوان و سرشار. «يُعْطِي الْجَزِيلَ»؛ فردا خداي عالم به صورت سرشار هدايا و جوايزش را تقديم ميکند اين خدايي است که سلاطين معمولاً حالا پادشاهان خودشان را «ظل الله» ميدانستند و براساس ظل اللّهي يک چيزهايي ميدادند؛ اما آن پادشان اصلي خداي عالم است، مالک مُلک و ملکوت پروردگار عالم است، ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾،[23] در چنين روزي خداي عالم به عنوان «يُعْطِي الْجَزِيلَ»؛ خداي عالم سرشار عطا ميکند «وَ يَغْفِرُ الْعَظِيم»؛[24] فردا خداي عالم گناهان بزرگ را مورد آمرزش و بخشايش خودش قرار ميدهد. اينها از هداياي روز عيد فطر است. «إذا کان يوم الفطر»؛ وقتي روز عيد فطر شد «وقفت الملائکة علي أبواب الطرق»؛ فرشتگان روي درهاي ورودي راهها ميايستند «فنادوا»؛ ندا ميدهند: «اغدوا يا معشر المسلمين»؛ بشتابيد اي گروه مسلمين «إلي رب الکريم»؛ به سمت پروردگار کريمتان که «يمُنُّ بالخير»[25] خدايا! اين هداياي توست اين ماه مبارک رمضان با آن عظمتي که دارد، يک صوم داريم يک فطر. کل هستي را صوم و فطر ميپوشاند. ما آن وقتي که نميخوريم صائم هستيم، آن وقتي که ميخوريم مفطر هستيم. ما يا صائم هستيم يا مفطر هستيم. آن وقتي که ممسک هستيم و نميخوريم، صائم هستيم، آن وقتي که ميخوريم، مفطر هستيم. ما يک ماه چيزي نخورديم مثلاً، صائم بوديم، به امر الهي صائم بوديم. بعد انسان افطار ميکند. صوم از چه؟ افطار به چه؟ صوم از غير خدا و افطار به خدا، افطار به اذکار الهي. ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي ٭ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي﴾؛[26] اين ياد خدا، اين «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَی مَا أَوْلَانَا»، ما با اين اذکار افطار ميکنيم. يک لحظه از بدن فارغ بشويم بدن را بگذاريم کنار، جانمان، جان که غذا نميخورد، جان که ناهار و شام نميخورد، اين بدن ماست ناهار و شام ميخورد، اين بدن مشتهي ماست که ميخواهد مثلاً چرب و نرم بخورد؛ و الا جان که غذا نميخواهد. غذاي روح علم است و معرفت است و اخلاق است و تقوا هست و طهارت است و اينها غذاي روح است. ما به روحمان چه داريم ميدهيم؟ اگر بدنمان صائم بود، فردا نان و خرما ميخوريم و غذا ميخوريم. اگر روحمان صائم بود، از غير خدا بريديم، فردا مفطر هستيم به اين فطر که اذکار الهي را ميگوييم و جوايز الهي را دريافت ميکنيم.
اميدواريم که ـ إنشاءالله ـ خداي عالم اين شب و روز را که شب و روز جايزه است، براي همه ما خير و کمال و سعادت ـ إنشاءالله ـ مقرر بفرمايد.
«نَسئَلُکَ اللّهُمَّ وَ نَدعُوکَ، بِاسمِکَ العَظِيمِ الأعظَمِ الأعزِّ الأجَلِّ الأکرَمِ، يا اللهُ، ... يا رحمنُ و يا رحيمُ».
خدايا خودت فرمودي شب جايزه است، روز جايزه است، شب عيد فطر است، خدايا بهترين جوايز را که طهارت قلب، تقواي قلب، اخلاق کريمانه، معارف عاليه، حقايق والايي که مورد نظر توست، خدايا از همه اينها ما را بهرهمند بفرما!
خدايا دنيای ما را، آخرت ما را معمور و آباد بفرما!
مشکلاتي که براي جامعه ما هست، براي نظام هست، جوانان ما هست، خدايا به حرمت شب و روز عيد فطر اين مشکلات را برطرف بفرما!
به جمع حاضر ما؛ دوستان و برادران و خواهران گرانقدري که اين شبها همت ميکردند تشريف ميآوردند چراغ مسجد را، چراغ شبهاي ماه رمضان را، شبهاي قدر را روشن و مشتعل ميکردند، خدايا برای همه اين دوستان ما خير و برکت و رزق دنيا و آخرت مقرر بفرما!
بهترين جوايز را به همه اينها مرحمت بفرما!
گذشتگانشان را مورد مغفرت خودت قرار بده!
توفيق درک ماههاي آينده و سالهاي آينده ماه مبارک رمضان را به همه ما عنايت بفرما!
و اگر تقدير بر آن است که اين آخرين ماه رمضان باشد، همه ما را مورد رحمت و لطف و عنايت خودت قرار بده!
خدايا مرضاي مسلمين لباس عافيت بپوشان!
عواقب امور همه ما را به خير و سعادت ختم بفرما!
خدايا اين کشور، کشور امام زمان است، اين مملکت، مملکت امام زمان است، اين جوانها اين جامعه، خدايا به حرمت اين ماه، اين کشور را، اين نظام را، اين مملکت را، مراجع عظام تقليد، مقام معظّم رهبري، جوانها، حوزهها، دانشگاهها، همه و همه را در پناه امام زمان هدايت و حمايت بفرما!
ارواح مؤمنين و مؤمنات، گذشتگان از اين جمع، ارواح طيّبه شهدا، شهدايي که تصاويرشان اينجا هست، روح عالي امام امت، با ارواح انبيا و اوليايت محشور بفرما!
فردا را هم ما را موفق به پرداخت زکات عيد فطر و اذکار الهي روز عيد فطر و نماز عيد فطر همه ما را موفق بفرما!
قلب مطهّر آقايمان، مولايمان، حضرت بقية الله الاعظم را از همه ما راضي و خرسند بگردان!
«بِالنّبيّ و آلِهِ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَ تَعَالَي فِي فَرَجِ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَان»
[1] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص649.
[2]. الأمالي (للمفيد)، ص232؛ «فَإِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْفِطْرِ وَ هِيَ تُسَمَّي لَيْلَةَ الْجَوَائِزِ أَعْطَي اللَّهُ الْعَالَمِينَ أَجْرَهُم...».
[3]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص168؛ «قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله و سلّم): إِذَا كَانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَی مُنَادٍ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَي جَوَائِزِكُمْ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَيْسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ هُوَ يَوْمُ الْجَوَائِزِ».
[4]. سوره نحل, آيه96.
[5]. سوره توبه، آيه36.
[6]. تهذيب الاحکام, ج4, ص333؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) قَالَ: إِذَا سَلِمَ شَهْرُ رَمَضَانَ سَلِمَتِ السَّنَةُ وَ قَالَ رَأْسُ السَّنَةِ شَهْرُ رَمَضَانَ».
[7]. سوره بقره، آيه189.
[8] . سوره صافّات، آيه6.
[9]. سوره بقره، آيه183.
[10] . سوره نحل، آيه96.
[11] . کنزالعمال، ج12، ص322.
[12]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص168.
[13] . سوره زخرف، آيه71.
[14]. سوره بقره, آيه197.
[15] . كامل الزيارات، النص، ص321.
[16] . الکافی(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص67 و 68.
[17] . بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج88، ص124.
[18] . مجموعة ورام، ج2، ص157.
[19] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص76.
[20] . سوره دخان، آيات3و4.
[21] . إقبال الأعمال (ط ـ القديمة)، ج1، ص274.
[22] . الکافی(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص168.
[23] . سوره غافر، آيه16.
[24] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج6، ص154.
[25] . الطبري في الکبير، ج1، ص617.
[26] . سوره اعلی، آيات14 و 15.