پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه ، هر روز ساعت 14 عصر از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد.
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین» از پروردگار عالم میخواهیم که در این ایام و لحظات پایانی ماه مبارک رمضان بر همه ما ببخشاید و لطف آمرزشش را شامل حال همه ما بفرماید و ما را از هدایت و نورانیتش در آینده بهرهمند بفرماید در باب ماه مبارک رمضان سخن بیانتها و بیپایان است این دریای بیکران لطف الهی است که شدنی و پایانپذیری در آن ندارد «لَا نَفَادَ لَه» از اینرو ما باید نسبت به ماه مبارک رمضان یک عذرخواهی جدی داشته باشیم به هر حال هر کداممان از ضعفهایی و نقصهایی در حقیقت آمیختگی داریم و با نقص و ضعف آمیختهایم این رحمت بیانتهای حق که با این نسیم لطف آمده است ما نمیتوانیم واقعاً فهم بکنیم و درک بکنیم و او را در آغوش بگیریم آنگونه که شایسته او هست وظایف خودمان را انجام بدهیم یکی از شبهای ماه مبارک رمضان لیله قدر است که ﴿وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ ٭ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ این ماهی که ماه نزول قرآن است و هدایتش و فرقانش محصول این ماه است این ماهی که صیام و روزه در این ماه از طرف پروردگار عالم فرض و واجب شمرده شده و محصول این روزه هم تقوا و پرهیزگاری است ماهی است که خدای عالم در این ماه فرشتگان و ملائک را برای سلام در آن شب قدر میفرستد و دهها لطف و عنایت ویژه پروردگاری این ماه رمضان یک حقیقت جامع و کاملی است که انسان با ارتباط با او میتواند خود را به سعادت برساند به هر حال ما در پایان ماه مبارک رمضان هستیم ضمن سپاس و تقدیر از پروردگار عالم به جهت این هدیه بزرگ و اینکه ما توفیق داشتیم این ماه را درک بکنیم در پیشگاه این ماه هم ساجدیم خاضعیم و این ماه زنده و حیاتبخش و حیاتآفرین را هم قدر میدانیم و در مقابل این ماه عزیز و عظیم اظهار عجز میکنیم و از اینکه از ما مفارقت میکند و جدا میشود ما نادم و پشیمان هستیم از اینکه نتوانستیم بهره لازم را ببریم اما از این ماه میخواهیم که یادگارش را خوبیها و نیکیها و خیراتش را در وجود ما باقی بگذارد آمرزشش را رحمتش را هدایتش را فرقانش را تقوایش را طهوریاش را همه ویژگیهایی که برای این ماه برشمرده شده است را از خدای عالم میخواهیم که به برکت این ماه در وجود ما قرار بدهد از پروردگار عالم در باب این ماه هر چه عذرخواهی کنیم و اظهار عجز و ضعف و نقص داشته باشیم کم است آنگونه که امام سجاد(علیه السلام) و سایر امامان بزرگوار به ما آموختند که این اکرم مقصود است اکرم مطلوب است فراقش دردآور است رنجآور است و بودنش برای انسان یک رفیقی است یک مؤانستی است یک مشفق و رفیق و شفیقی است که همراهیاش برای انسان برکات و خیرات فراوانی را به همراه دارد همچنان در بحث چگونه زیستن بر پایه عقلانیت وحیانی هستیم و سعی هم شده در این روزها آن مباحث راهبردی و اساسی را در جمع دوستان با هم گفتگو کنیم و إنشاءالله پرونده این بحث باز است و همواره ما نیاز داریم که در باب این پرسش اساسی و همیشگی و همگانی پاسخ شایسته و مناسبی را همواره فراهم کنیم بر مبنای عقلانیت وحیانی آنچه که بشر در این رابطه فهمیده است و کشف کرده است هم میتواند ذخیرهای برای انسان در فهم درست چگونه زیستن مؤثر واقع بشود یکی از مسایلی که در باب چگونه زیستن به صورت جدّی مطرح است مسئله مسئولیت داشتن و زیستن مسئولانه اجازه بدهید در این جلسه که جلسات پایانی این بحثها در این ماه عزیز و در این سال 1400 هجری شمسی و 1442 هجری قمری هست داریم راجع به آن سخن میگوییم در باب یک زیستن مسئولانه حرف بزنیم انسانها دو گونه میتوانند زیست داشته باشند یک زیست بیپروایانه باز و آزاد و رها که احساس کنند هرگز مسئولیتی متوجه آنها نیست در مقابل این همه نعمت و موقعیت و کرامت انسانی و آنچه که در اختیار او هست او آزاد و رهاست به هر صورتی و در هر نوع بهرهمندی و استفاده از این مواهب طبیعی و انسانی آزاد است و هرگز در مقابل این نعمتها مسئولیتی ندارد هر جور که به صورت رها از این مواهب استفاده کرد لذت برده است و کامجویی کرده است کامروایی کرده است و این تمام است عدهای اینگونه میاندیشند و لذا هرگز برای اینکه یک روزی در مقابل محکمه عدلی قرار بگیرند حالا یا محکمه عدل انسانی در فضای طبیعت یا الهی در فضای ملکوت و عالم قیامت هیچ وقت خودشان را در مقابل چنین جایگاهی نمیبینند و لذا هر کاری را که بخواهند انجام بدهند آزادانه و بیمسئولیت این کار را انجام میدهند این یک نوع زیستنی است که از آن به زیستن بیپروایانه و بدون مسئولیت یاد میشود در مقابل این نوع از زیستن یک زیستن دیگری است که از آن به زیستن مسئولانه یاد میکنیم در این زیستن نحوه زندگی متفاوت است فراخور آن امکانات و فرصت و نعمتی که برای انسان فراهم شده است انسان خود را در مقابل آنها مسئول میبیند یعنی بایستی یک روزی یک مرحلهای از حیات را تجربه کند که در آن مرحله در مقابل این پرسشها که این نعمتها و مواهب طبیعی و الهی که در اختیار او قرار داده شده است در مقابل اینها و به جهت داشتن اینها چه مسئولیتی متوجه او بوده است و آیا توانسته است در مقابل این نعمتها و به جهت این نعمتها پاسخگو باشد یا نه یکی از مسایلی که اتفاقاً امروز به لحاظ مسایل سیاسی و اجتماعی در جوامع پیشرفته و نوین و متجدد کاملاً این مسئله جدی هست بله یک حق انسانی است انسانها حق دارند اگر به کسی مسئولیتی میدهند امکان و توانی در اختیار دیگری قرار میگیرد ضمن اینکه خودش به اندازه لازم بهره میبرد باید در مقابل آن نعمت پاسخگو باشد امروزه مسئله پاسخگویی یکی از بهترین شیوههایی است که بشر در زندگی سیاسی و اجتماعی خودش دارد تجربه میکند و این را بایستی که در فضای انسان نهادینه کنیم ببینیم که آیا از منظر عقلانیت وحیانی و مبتنی بر این بینش وضعیت انسانها در این دو نوع از زیست چگونه است آیا انسانها آزادند هر گونه که بخواهند با هر نوع نعمتی و هر نوع منّتی اعم از منّتها و نعمتهای طبیعی و مادی یا فرامادی آیا میتوانند به هر سو و به هر سمتی حرکت کنند بدون اینکه پاسخگو باشند یا نه زیستن انسان بر مبنای عقلانیت وحیانی یک زیستن مسئولانه است و باید در مقابل هر نعمتی که به آنها داده شده است خواه نعمتهای طبیعی خواه نعمتهای فراطبیعی بایستی که پاسخگو باشند این مسئله در حقیقت در نحوه زیست و چگونگی زیستن انسان بسیار دخیل است انسان مسئول و انسان غیر مسئول انسانی که در مقابل دادهها و نعمتها بایستی پاسخگو باشد و انسانی که پاسخگو نیست و مسئولیتی را متوجه خودش نمیداند این دو زیستن را ما ببینیم که چگونه است عدهای که اینگونه فکر میکنند که آنچه که در اختیار آنها قرار میگیرد از تمکّن و ثروت و مال و مقام و امثال ذالک اینها در حقیقت آزاد هستند به هر صورتی میتوانند استفاده بکنند حتی نعمتهایی که الآن با آنها هست مثل چشم و گوش و زبان و امثال ذلک اینها در مقابل این نعمتها مسئولیتی ندارند هر جوری که میخواهند چشم را گوش را زبان را اگر آمدند مثلاً مالی در اختیار آنها قرار گرفت و مال آنها شد و آنها تمکّن پیدا کردند نسبت به آن مال و مقام به هر صورتی میتوانند استفاده کنند این یک نوع ایده است و تفکر است و بینش است که در مقابل این نعمتها هیچ مسئولیتی نیست آیا انسان در مقابل نعمت چشم مسئول است آیا انسان در مقابل نعمت گوش و زبان مسئول است آیا انسان در مقابل نعمت عقل و تفکر و اندیشه مسئول است یکی از پرسشهای اساسی است بر پایه عقلانیت وحیانی اتفاقاً این نعمتهایی که با هویت انسانی قرین و عجین شده است اینها اول اموری است که انسان باید نسبت به اینها پاسخگو باشد آیا چشمت را آیا گوشت را آیا قلبت را و قوه عقل و تفکرت را به درستی استفاده کردی ﴿وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ ببینید خدای عالم با صراحت تمام در کلام وحیانیاش کلام شریف و عزیزش که با اعجاز وحی همراه است و احدی نمیتواند همانند خدای عالم سخن بگوید حتی پیغمبرش عاجز است که بتواند اینگونه سخن بگوید با صراحت تمام میفرماید که انسانها این چشم و گوشی که در اختیار آنها هست همینجوری نیست ﴿کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ مسئولیت متوجه نفس است اما نعمت چشم نعمت گوش نعمت قلب و تفکر را باید نفس پاسخ بدهد ای نفس انسانی ای حقیقت انسانی آیا این نعمتهایی که خدا در اختیار تو قرار داد که بهترین نعمتهاست که از این مواهب داری استفاده میکنی آیا بر چشمت مراقب و راعی بودی آیا زبانت را کنترل کردی آیا دست و پا و جوارح و جوانحت را با مسئولیت با آنها برخورد کردی ﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ﴾ دقت کنید لام لام تأکید نون نون تأکید ثقیله با قاطعیت تمام در سوره مبارکه تکاثر میفرماید که ﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ﴾ حتماً و حتماً در روز قیامت از نعمتها سؤال میشود البته سراپای نعمتها از آنِ پروردگار عالم است ﴿وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه﴾ اما سرآمد نعمتها نعمت قرآن است نعمت ولایت است انسان از نعمت ولایت چگونه بهره برده است لذا ذیل همین آیه کریمه اهل بیت(علیهم السلام) میفرمایند «نَحْنُ النَّعِیم» آن نعمتی که خدای عالم در باب آنها از انسان میپرسد و سؤال میکند عبارت است از نعمت ولایت از نعمت رسالت از نعمت وحی اینها به آسانی در اختیار انسان قرار نگرفته است هر چند صد سال حدود 550 سال بعد از هجرت و رحلت حضرت عیسی(علیه السلام) به اراده الهی در ملکوت اعلی رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد آن اصلاب شامخه و ارحام مطهرهای که بتواند چنین زمینهای را فراهم بیاورد که انسانی همانند پیامبر تا قابل و حامل وحی الهی بشود این کار آسانی نیست انسانهایی که خدای عالم بر کل انسانها اطلاع بیابد و بین همه افراد آنها را انتخاب بکند آیا در مقابل انبیای الهی چه کردند ﴿وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ﴾ رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(صلوات الله و سلامه علیه) فرمودند که هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشده است «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیت» خدای عالم هم در قرآن میفرماید که آن کسانی که پیامبر را اذیت کردهاند خدا را اذیت میکنند نهی کرده است از اینکه در مقابل این پیغمبر این انسانی که خدای عالم او را به عظمت ستود و فرمود ﴿وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ چگونه برخورد کردند در مقابل حتی معجزههای پیغمبر همانند شتر صالح چه کردند به هر حال اینها باید پاسخگو باشند بنابراین بر پایه عقلانیت وحیانی انسان یک زیست مسئولانه دارد و هرگز در مقابل نعمتهایی که به او داده شده است رها و آزاد نیست بیمسئولیت نیست این مسئولیت در نظام هستی به عنوان یک پایه اصلی و عنصر اصلی در حیات معنا پیدا کرده است اصلاً خدای عالم خودش را در مقابل وعدهای که به اهل ایمان داده است اهل تقوا داده است خودش را مسئول میداند ﴿کانَ عَلی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً﴾ خدای عالم وعده داده است که اهل ایمان را اهل تقوا را به بهشت ببرد و آنها را از نعمتهایش برخوردار بکند آیا این وعده خدا با مسئولیت الهی روبهرو هست یا نه آیا خدای عالم در مقابل این وعدهای که به اهل ایمان داده است مسئول است یا نه بله لذا خدا خودش را مسئول میداند ﴿کانَ عَلی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً﴾ وعده حق اگر در نظام هستی خدای عالم که ﴿لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ﴾ ﴿لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ خدا که تخلفی در کارش نیست اگر خدای عالم وعدهای داد قطعاً «وَ أَنْجَزَ وَعْدَه» وعدههای خودش را منجز و قطعی میکند این قصه مسئولیت از خدا تا انسان از انسان تا خدا در سراپای هستی وجود دارد هر کجا که نعمتی داده شد و در مقابل این نعمت تکلیفی آمده است یک وقت است که نعمتی داده نشده به یک انسانی مال داده نشده مقامی داده نشده است مسئولیت متوجه او نیست اما آن کسی که دارای مال شده مقام شده مسئولیتی متوجه او هست آیا نباید پاسخگو باشد در مقابل این نعمت حتی خدای عالم میفرماید همین انبیای الهی که در نزد من عزیز هستند یکی صفوه است یکی خلیل است یکی کلیم است یکی روح الله است یکی حبیب الله است همه انبیا ﴿وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین﴾ ما از همه انبیا سؤال میکنیم کما اینکه برای نسبت به آن امتی که ﴿أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ﴾ نسبت به آن کسانی که انبیا مأمور شدند که برای آنها هدایت را ببرند از آنها هم سؤال میکنیم ﴿وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین﴾ ما از پیامبران سؤال میکنیم دقت بفرمایید با لام تأکید نون تأکید ثقیله همه پیامبران مسئولاند که آیا در مقابل آنچه را که خدای عالم به عنوان عهدش به آنها سپرده است ﴿کانَ عَلی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً﴾ عهد و پیمان الهی مسئولیت دارد اول خدای عالم مسئولیت و عهدش را متوجه پیامبران و اولیا میکند و بعد نسبت به جامعه و امت که آیا در مقابل این نعمت الهی چه میکنند و چگونه برخورد میکنند بنابراین منطق زیست را فرمول حیات را فرمول زیستن مسئولانه تلقی کنیم بدانیم که خدای عالم حتماً در مقابل آنچه را که به ما نعمت داده است از ما سؤال میکند در قرآن انسان یک موجود مسئول کسی که در مقابل نعمتها از او سؤال میشود معرفی شده است با صراحت تمام ﴿کانَ عَلی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً﴾ آنچه که خدای عالم به عنوان عهد خودش معرفی کرده است انسانها در مقابل آن مسئول هستند این مسئولیت امروز با توجه به شرایطی که برای جامعه ما وجود دارد به مراتب جدیتر و رسمیتر است اجازه بدهید یک بیان روشنتری را از رسول مکرم اسلام در این باره عرض کنیم و وضعیت خودمان را و شرایط خودمان را برای حال و آینده بسنجیم و بر مبنای مسئولیت زندگیمان را بسازیم رسول گرامی اسلام با صدای رسا و با ندای جلی فرمود «أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» به صورت کلی به صورت عام همه انسانها را در مقابل آن نعمتی که در اختیار قرار گرفته است آن چیزی که به عنوان رعیت در اختیار اوست مسئول دانستند همه انسانها را با دو ویژگی خطاب کرد یک آنچه که در اختیار شما قرار گرفته است الزاماً و حتماً باید رعایت آن را بکنید «أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» نه تنها از شما خواسته شده است بلکه امر شده است که رعایت کنید مراعات کنید دقت کنید جوانب امر را بسنجید آنچه که مربوط به آن نعمت است را در حقیقت رعایت کنید این نکته را هم اضافه میفرماید که شما در مقابل این مسئولیت در مقابل این رعیت و نعمت مسئول هستید بعد رسول گرامی اسلام تک تک را یاد میکند «فَالْأَمِیرُ عَلَی النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ فَالْمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ» هم امیر را هم مرد را هم زن را در این بیان شریف نبوی رسول گرامی اسلام مسئول دانسته است و فرموده است که باید در مقابل این مسئولیت پاسخ بدهند آنچه که در حقیقت برای ما هست این است که نسبت به همه مراتب حالا این سه چهار نمونه اصلی که گفته شده است نه همه مراتب در حقیقت به گونهای است که انسان باید نسبت به آنها پاسخگو باشد پس به صورت کلی فرمود «أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» امیر یک قافله رهبر یک جامعه آن کسی که زعیم و قائد و رهبر یک جامعه است یک امت در اختیار او هست او نسبت به آن جامعه باید راعی باشد مراعات کند احوالات آنها شرایط آنها اوضاع آنها زندگی آنها سختیهای آنها مرارتهای آنها تلخیهای آنها شیرینیهای آنها آنچه که به زندگی آنها مربوط است بایستی که مراعات بکند و در مقابل آنها خودش را مسئول بداند یک رئیس یک مسئول یک وکیل یک وزیر یک کسی که قائد و زعیم یک جامعه هست مطابق با آن جمعیت و امت و امکاناتی که در اختیار او قرار گرفته است او باید پاسخگو باشد ما نداریم در منطق ما چنین چیزی وجود ندارد که نعمتی باشد امکانی باشد و انسان در مقابل او مسئولیت نداشته باشد ما که الآن برای این پُستها و این مقامها خیز برداشتیم و داریم با همه سر همه چیز میجنگیم تا آن مقام را و آن جایگاه را احراز بکنیم چقدر آمادگی مسئولیت را و رعایت نسبت به آن را واقعاً داریم آیا فقط و فقط گرفتن آن کرسی و آن جایگاه ذاتاً مطلوب است وای بر این انسانی که نمیداند دارد چکار میکند این مسئولیت متوجه آن انسانی است که اینگونه خیز برداشته و خودش را دارد برای رسیدن به آن مقام از هر چیزی میگذرد در سلوک بندگی بزرگان و شخصیتهای ممتاز انسانی این است که سعی میکنند از این مسئولیت و از این جایگاهی که اینگونه انسان را در خطر سؤال میبرد که بعضاً نقرهداغ میشوند انسانها در مقابل این پرسشها فاصله بگیرند هراس دارند از اینکه این کرسی را داشته باشند آنهایی که میفهمند راعی بودن و مسئول بودن یعنی چه هرگز اینگونه سراسیمه مشتهی واله و مشتاق نشان نمیدهند اگر براساس این فرمایش رسول گرامی اسلام فرمود هر امیری هر فرماندهای هر زعیمی هر رئیسی نسبت به آنچه که به عنوان امکانات در اختیار او قرار میگیرد باید نسبت به آنها پاسخگو باشد و رعایت حال آنها را داشته باشد اگر به این مسئله انسان توجه کند اینگونه خیز برنمیدارد و اینگونه با شتاب و عجله خودش را به این فضا نمیرساند بعضیها توهم و وهم این معنا آنها را گرفته است که بتوانند خدمتی داشته باشند به هر حال زندگی مسئولانه خیلی مسئله است و هر نعمتی که انسان به آن نعمت متنعّم شده است و منعَم به آن نعمت شده است از همان روزی که این نعمت در اختیار او قرار گرفته این باید که پاسخگو باشد خدای عالم میفرماید که مسئله رسالت این یک نعمتی نیست که حالا اگر کسی پیغمبر شد یا امام شد خوش به حالش باشد نه اینها مسئولیت است اینها جایگاهی است که ﴿وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین﴾ ما همواره پیامبران را میآوریم و مینشانیم و از آنها سؤال میکنیم که آیا در مقابل این نعمتی که به رسالت مبعوث شدی و مسئولیت متوجه تو شده است آیا نسبت به وظیفهات کارهایت به درستی عمل کردهای راعی بودی همه جوانب را ملاحظه کردی و اکنون میتوانی پاسخگو باشی یا نه این مسئله بایستی امروز در جامعه ما حالا به لحاظ مسایل مدنی و اجتماعی و سیاسی دارند مسئله را دنبال میکنند بسیار هم لازم است بسیار هم خوب است در قدرتهایی که سلاطین و پادشاهان داشتند فعال ما یشاء بودند هر چه که میخواستند انجام میدادند هر کاری هر دستوری هر فرمانی را که از روی دلشان و خواستهشان بود انجام میدادند حالا البته آنها هم بایستی در محکمه عدل الهی پاسخگو باشند ولی این سرمایه اجتماعی و قدرت انسانی وقتی در اختیار یک نفر قرار میگیرد به عنوان وکیل وزیر رئیس رهبر هر چه که باشد این مسئولیت در مقابلش باید پاسخگویی باشد ما نداریم که انسان دارای قدرت باشد امکانات باشد شرایط بهتر و برتر باشد ولی مسئولیتی متوجه او نباشد چنین چیزی ما در منطق وحی نداریم «أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» هم در مقابل مردم مسئولاند هم در مقابل پروردگار عالم و این در سنت و سیرت امامان معصوممان(سلام الله علیهم اجمعین) بوده است که وقتی مردم سؤال میکردند در مقابل کارها اعمالی که انجام داده بودند پاسخگو بودند این پاسخگویی و این منطق زیست ما را به یک نوع دیگری از زیست فرمان میدهد نکته قابل توجه این است که ما دو گونه زیست داریم یک زیست عام و عمومی داریم که در حوزه مسایل خصوصی ما میگذرد یک نوع زیست خاص داریم که به جهت داشتن آن موقعیت خاص اجتماعی بر انسان میگذرد اگر انسانی عالم و فرزانه شد قدرت علمی به او داده شد قدرت تحلیل به او داده شد عقلانیتی شریف و عزیز به او داده شد او دو گونه مسئولیت دارد و دو گونه زیست دارد یک زیست عمومی دارد که نسبت به وضعیت خودش و خانواده خودش و زندگی خودش که به شرایط خاصش برمیگردد بایستی که با عقلانیت زیست کند خودش را همسرش را فرزندانش را آنهایی که به هر حال با او دارند زیست میکنند را بر مبنای عقلانیت اداره بکند اما آن نوع دومی که در حقیقت برای او هست و نعمتی است که خدای عالم برای او ایجاد کرده است این نعمت یک عرصه اجتماعی دارد باید در عرصه اجتماع حضور پیدا کند و از علمش و آگاهیاش و شناختش و عقلانیتش جامعه را تأمین بکند گوشهای بنشیند و بخندد و بعد به دیگران مثلاً بگوید که آنها در جهل زندگی میکنند خودش را در مقابل آنها مسئول نداند خدای عالم فردای قیامت همین عقل را وبال گردنش میکند ﴿سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا﴾ خدای عالم میفرماید ما این مالی که به شما دادیم این مال بخشی را در زندگی خصوصی خودتان مصرف میکنید بخشی باید به جامعه برگردد تا نفقها و شکافها و گسستهای جامعه را برطرف بکند انفاق کنید و اگر نکنید ﴿سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا﴾ ما همین امکانات مادی شما را به گردنتان میاندازیم و شما را در عذاب قرار میدهیم همین علم همین عقلانیت به گردن آن انسانهایی است که آن گوشه نشستند میخندند مسخره میکنند و یک زندگی برای خودشان درست کردند نه اگر شما میفهمید باید بیایید جامعه را روشن کنید با عقلتان با علمتان با زبانتان با بیانتان با سخنرانیهایتان اکنون که در فضای مجازی امکانی برای گفتگو و سخن باز شده است دیگر هیچ کس عذری ندارد یک وقت است که انسان معذور است ممنوع التصویر است ممنوع السمع است ممنوع البصر است اما اگر ممنوعیتی برای او نیست قطعاً مسئول است بایستی که بیاید و در مقابل آن نعمتی که به او داده شده است پاسخگو باشد که اینگونه است پس یک عدهای با علم و آگاهی و شناخت باید بیایند و جامعه را مشروب کنند و سیراب کنند و آگاهی ببخشند حالا اگر احیاناً جامعه توجه نکردند و گوش نکردند عیب ندارد انسان مسئولیتی ندارد ولی صِرف اینکه مردم گوش نمیکنند فایده ندارد باید در صحنه بود و بیان کرد آیا پیامبر گرامی اسلام آن وقتی که مشرکین ﴿یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ﴾ این انگشتهایشان را در گوشهایشان میگذاشتند که حرف پیغمبر را نشنوند مگر پیغمبر ساکت بود یک روزی حضرت یونس(علیه السلام) احساس کرد که گفتگویش شاید اثری نکند نظرش مورد توجه مردم واقع نشود تصمیم گرفت که از جامعه فاصله بگیرد خدای عالم او را با حوت و ماهی در دریا در سیاهچال قرار داد به پیامبرش فرمود ﴿وَ لاَ تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ﴾ حضرت یونس از جایگاه نبوت و رسالت مأمور بود مسئول بود نباید جامعهاش را ترک میکرد نباید از وحی و چراغی که خدا به دست او برای جامعه روشن کرده و مشتعل داشته بود را از جامعه دور بکند بگوید که جامعه گوش نمیکند بنابراین هر کسی در جامعه هر امکانی دارد اگر امکان وکالت است اگر امکان وزارت است اگر امکان ریاست است هر امکانی که برای انسان وجود دارد این امکان یک شرایط خاصی است و برای آن نوع دوم از زیستن که زیستن با جامعه است باید خودش را آماده بکند هر کسی در جامعه بالأخره شغلی دارد بنّا است کارگر است کشاورز است و امثال ذلک یک مسئولیت متوجه کشاورزان است کارگران است صنعتگران است پزشکان است مهندسان است مسئولان اداری است مسئولان قضایی است همه و همه در آن جایگاه اجتماعی که از آن به عنوان شغل یاد میشود در شغلشان مسئولاند اگر کسی میآید مثلاً برای یک کابینتکاری مراجعه میکند میتواند انسان در این شغلش و این کارش هر جوری که خواست هر جنسی که خواست هر نوع سبکی که خواست بکار ببرد و معاذالله با کلاه و فریب و نیرنگ بخواهد زندگی بکند آیا این امکان دارد به صورت صریح و روشن یک سورهای در قرآن است به نام مطفّفین ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ مطفّفین چه کسانی هستند آنهایی که کم میگذارند در مقابل آن جایگاهی که دارند پاسخگو نیستند و از نعمتی که خدای عالم به آنها عطا کرده است به درستی استفاده نمیکنند بنابراین یک زیست مسئولانه یک نوع خاصی است که به دو زیست خاص شخصی و زیست خاص عمومی هر دو زیست در حقیقت با مسئولیت باید همراه باشد لذا رسول گرامی اسلام در اینجا فرمود در این حدیث شریف که مرد مسئول اهل بیتش است مسئول خانوادهاش است و باید نسبت به آنها مراعات بکند هرگز نسبت به اهل بیتش نباید که بیتوجهی کند و بدون مراعات باشد نسبت به آنها مسئول است «أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ» حتی از مرأه و خانم و بانو یاد کرده است «فَالْمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ» هم راعی است نسبت به همسر و بیت همسر و فرزندان و هم نسبت به آنها مسئول است بله یک زن به لحاظ شخصش مسئولیتی متوجه اوست اما اگر همسر شده است مثل اینکه مرد اگر همسری دارد نسبت به آنها مسئولیت دارد بنابراین زیست مسئولانه یک زیست دیگری است انسان در مقابل همه چیز باید احساس بکند اگر ما عینک مسئولیتپذیری در روی چشم خود قرار بدهیم و زندگی را و حیات را با این عینک ببینیم به گونه دیگری زیست میکنیم اینجور نیست که رها باشیم و هر کسی بخواهد هر حرفی را بزند هر سخنی را بگوید مهمتر از همه چیز آنهایی که اصلاً ما به آنها فکر نمیکنیم ﴿لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ﴾ هرگز آنچه که به آن عمل نداری از آن تبعیت نکن پیروی نکن چرا چون ﴿إِنَّ الْسَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الفُؤاد کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً﴾ چشمها امانت الهیاند گوشها امانت پروردگاریاند این قلب و عقل امانتی هستند در اختیار ما که ما باید راعیانه و مسئولانه با آنها برخورد کنیم امروز روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان است اگر تقدیر بر این بود که ماه 29 روز باشد و در حقیقت فردا که پنجشنبه است عید فطر باشد همگان را در این ماه عزیز به خدا میسپاریم و از پروردگار عالم میخواهیم که با دو بال غفران و رحمتش همه ما را دریابد و اعضا و جوارح ما از یک سو جوانح ما از سوی دیگر و جانهای ما و ارواح ما و عقول ما را از دست هوا و هوس و ظن و گمان و خیال نجات عنایت بفرماید و ما را بازسازی کند و بعد از ماه مبارک رمضان با یک وجود نوساخته و بازسازی شده و نوسازی شده به عرصه هستی برگرداند و إنشاءالله از نورانیت و تقوا و هدایت قرآن و ماه مبارک رمضان بهرهمند باشیم اگر چنین امری مقدّر نشد و روز پنجشنبه هم به عنوان روز سیم ماه مبارک رمضان بود همچنان در خدمت شما خواهیم بود و این بحث پُر دامنه را إنشاءالله ادامه خواهیم داد و اگر قصه ماه مبارک رمضان تمام شده است این اکرم مطلوب را با شدیدترین احساس درد و نگرانی از او وداع میکنیم اما نه وداعی که هرگز نباشد بلکه وداعی که إنشاءالله توفیق درک این ماه را در سالهای متمادی خدا به همه ما مرحمت بفرماید و ما بتوانیم این ماههای رمضان را برای خود ذخیره کنیم نگاه بداریم که ابدیت ما با سرمایه رمضان ما إنشاءالله تأمین خواهد شد
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»