19 04 2021 280270 بطاقة تعريف:
image

«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» جلسه هفتم

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ،

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ، هر روز ساعت 14 عصر  از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد.

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین» با نوای قدسی دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان نشانههای رحمت الهی را در این ماه زیارت کردیم و با جلوههای ارزشمند دعا و نیایش در این روز هم بیشتر آشنا شدیم آنچه که در این دعاها در روزهای ماه مبارک رمضان بیشتر مورد توجه است به چگونه زیستن و رفتار شایسته و مناسب و اخلاق زیست و زندگی را میتوانیم به درستی الهام بگیریم این دعاها سراسر معرفت را و اخلاق را و معنویت را و شایستگی را در خُلقیات و رفتار انسانی به ارمغان میآورد این دعاها فقط یک جریان نیایش نیست بلکه نیایش آمیخته با معرفت با ارادت و با دوستی و محبت است خدای عالم این جهات وجودی را میخواهد در نهاد انسان نهادینه کند و این بدون معنویت بدون اخلاق و بدون در نظر گرفتن ملکوت امکانپذیر نیست و این ماه رمضان است که ملکوت را بیدار و آگاه میکند و با نغمههای الهی جان را آشنا میکند یک وقت ما در کلاس درس هستیم یا در یک بیان آموزشی دانشگاهی حوزوی و نظایر آن هستیم یک سلسله مفاهیمی منتقل میشود اینها ذهنی است اینها به حوزه ذهن انسان میرود ممکن انسان اینها را هم خوب بیابد خوب بفهمد خوب بیان کند اما آن چیزی که بخواهد در جان بنشیند و اثر کند و روح برای انسان بسازد ملکوت برای انسان بسازد این با نغمههای رمضانی با الهامات آسمانی با دعاهایی که در این ماه خدای عالم قرار داده است امکانپذیر است لذا اتفاقاً آنچه را که در دعاهای روز ما زیارت میکنیم و مشاهده میکنیم کاملاً ناظر به اخلاق زیستی و چگونه زیستن و چگونه بودن در حیات دنیا را در حقیقت برای ما رقم میزند خدا را سپاسگزاریم شاکر درگاه الهی هستیم اینها فرصتهایی است که خدای عالم برای ما فراهم فرموده است سپاسگزار درگاه الهی هستیم بحثمان را با عنوان چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی پی میگیریم ملاحظه فرمودید که سه پرسش اصلی در مقابل انسان قرار دارد چگونه بودن چگونه شدن و چگونه زیستن چگونه بودن ناظر به آغاز راه و حرکت انسانی است و چگونه شدن به فرجام و انجام وجود انسانی منتهی میشود و بین این آغاز و انجام را هم چگونه زیستن تأمین میکند بسیار پرسش مهم و اساسی است ما چگونه زیست داشته باشیم تا آن بودنِ ما با آن شدنِ ما ارتباط پیدا کند ما مثل بذر گندم یا برنج نیستیم یا مثل هسته خرما نیستیم که در درون وجود ما یک حقیقتی تعبیه بشود و «گندم از گندم بروید جو ز جو» این نیست هسته خرما بدون تردید مطابق با آنچه که در نهاد او نهادینه شده است و بالقوه در وجود او موجود است این به فعلیت میرسد و هرگز هسته خرما درخت پرتقال درخت گلابی تحویل نمیدهد همانگونه که گندم جو نمیشود و جو گندم نمیشود اما انسان متفاوت است انسان در درون او براساس ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ بذرهای فراوانی نهفته شده است انسان یک بذر نیست اگر خدای ناکرده جریان سبُعیت و غیض و غضب انسانی غالب بشود انسان میشود «سبُعا زارعا» اگر آن جنبههای خشونت و افراطگرایی و قساوت و امثال ذلک بشود میشود انسانی که ﴿فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾ میشود یا اگر انسان آن جنبههای بهیمیت و شهوترانی و هوسرانی و نظایر آن در او تقویت بشود این انسان شهوتگرای دنیاخواه و کامجو و لذتجو به سمتی میرود که به یک بهیمهای مبدّل میشود بنابراین انسان در درونش بذرهای بیشماری وجود دارد بلکه این نفس انسانی بذر همه موجودات است از جمادی گرفته تا نباتی حیوانی و نهایتاً به ملکی بلکه به الهی شدن بله در نهاد انسان بذری وجود دارد همان فطرت الهی است که اگر همان فطرت به درستی شکوفا بشود ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها﴾ انسان را به سمت خدا میبرد و خدایی میکند الهی میکند و انسان را شاهد مشهد توحید قرار میدهد ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾ معلم فرشتگان میشود در مقابل او فرشتگان خاضع و ساجد میگردند و نظایر آن بنابراین این انسان یک سرزمینی است یک اقلیمی است که همه بذرها در او وجود دارد تا کدام بذر را در چه شرایط و اوضاعی در حقیقت بپروراند و رشد بدهد از این نظر بایستی در باب چگونه زیستن بسیار مطالعه کنیم و بررسی کنیم و نحوه زیست خودمان را در نشئه طبیعت به درستی سامان بدهیم در این رابطه لازم بود که زیستگاه خودمان را بشناسیم ما در عالم طبیعت زندگی میکنیم و روشن شد که عالم طبیعت یک مکان یک جا یک پایگاه راکد و ساکت نیست بلکه یک حیات مستمر و حیات مستقر است به معنای استقرار در اوست نخستین حلقه حیات و زنجیره حیات انسانی از دنیا آغاز میشود و راه شکلگیری و هیئتیابی انسان و صورتبندی شدن انسانی در نشئه طبیعت شکل میگیرد لذا طبیعت و عالم دنیا چگونه است چه خصایصی دارد چه ویژگیها و شاخصهایی دارد و در این حیات باید چگونه زیست و تعامل انسان با این حیات بایستی چگونه باشد از عمدهترین پرسشها و سؤالاتی است که در جلوی دیدگان بشر وجود دارد آن انسانهایی که به این پرسشها توجه کردهاند غافل نبودند برای اینها پاسخ و جواب درخور فراهم کردند و نسبت خود را با دنیا یک تعامل سازنده داشتند آنها مفلِحاند آنها فائز و رستگارند اگر فرمود ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ مؤمن کسی است که نسبت خود با عالم طبیعت را به درستی تبیین بکند و راه زیست سازنده و شایسته را برای خود فراهم کند در جلسات گذشته راجع به اینکه دنیا چیست و چه خصایصی و ویژگیهایی دارد فی الجمله نکاتی بیان شد الحمد لله دوستان و همه شنوندگان و بینندگان و ناظران به این صحنه اهل قرآنند اهل معارف قرآنیاند و کاملاً در جریان شناخت دنیا از منظر قرآن هستند از منظر منابع وحیانیمان هستند روشن شد که دنیا یک حقیقت زنده است آغازین حلقه حیات و نخستین زنجیره حیات است زنجیرهای است که سرنوشت انسان در همین زنجیره شکل میگیرد این حقیقت یعنی این دنیا این موجود زنده ویژگیهایی دارد خصایصی دارد که باید آن خصایص شناخته بشود از جمله آنها اینکه خدای عالم توصیفاتی و تعریفاتی دارد و حیات دنیا را در لابهلای آیات الهی دارد توصیف میکند این اسماء و این عناوینی که برای دنیا بیان میشود که گاهی میفرماید دنیا متاع است گاهی میفرماید متاع قلیل است گاهی میفرماید متاع غرور است گاهی میفرماید این دنیا زینت داده شده است و عناوین دیگر و عناوین دیگر همه توصیفاتی است تبیینی است نسبت به حقیقت دنیا و چون قرآن با حق است در صحبت حق است اگر فرمود متاع غرور است متاع قلیل است متاع است مزین شده است یعنی در جوهر وجودش زینت نیست در متن حقیقت این دنیا حقیقتی زینتیافته به ذات نیست علم یک حقیقتی است که ذاتاً زینت دارد اخلاق حقیقتی است که ذاتاً زینت دارد تقوا حقیقتی است که ذاتاً زینت دارد اما دنیا ذاتاً زینت ندارد بلکه دنیا را با زینتها و زیورهای ظاهری آراسته کردند و ما باید متوجه این نکته باشیم یک وقت یک امری زینت ذاتی دارد همانگونه که خدای عالم فرمود که ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ ایمان یک حقیقتی است که حقیقتاً زینتبخش قلبها و جانهای شماست تقوا حقیقتی است مزین به ذاتش زینت است تقوا هر خیری را هر پاکی و طهارتی را هر زیبایی را با خود دارد اما در مقابل تقوا اگر انحراف است اگر فسق است و نظایر آن هرگز زیبایی اینهایی که ذاتاً زیبا نیستند یک زیبایی ظاهری به آنها داده میشود تا جلب توجه شود جذب توجه بشود و لذا شیطان کارش تزیین است زینت دادن دنیا و دنیا را مزین نشان دادن کار شیطان است این توصیفات در قرآن آمده است میخواهیم همانطوری که خدای عالم در قرآن اسامی فراوانی را برای قیامت ذکر کرد که ﴿یَوْمُ التَّغَابُنِ﴾ است «یوم الخسران» است روزی است که انسانها در آن روز در سختی هستند در مشکلات هستند روزی است که انسانها به حسابشان رسیده میشود رسیدگی اعمال دارند و اوصاف دیگری که در قرآن در باب روز قیامت آمده است اینها شاخصهاست اینها ویژگیها و مختصاتی است که برای قیامت بیان شده و الا خدا نمیخواهد با اسماء و الفاظ و عبارات از یک چیزی یاد کند تمام آنچه را که در باب یوم القیامة خدای عالم فرموده است همه و همه ناظر به ویژگیها شاخصها و مختصات است و انسانهایی که با این چهره قرآنی با قیامت آشنا میشوند میدانند که ﴿یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی‏ یَدَیْهِ﴾ یعنی چه خدای عالم یوم الندامة را یوم الخسران را ﴿یَوْمُ التَّغَابُنِ﴾ را و نظایر آن را یاد میکند یعنی این حقیقت این جلوهها را دارد در باب دنیا هم همینطور است اگر گفته است دنیا متاع است اگر گفته شده است متاع قلیل است اگر گفته شده است متاع غرور است اگر گفته شده است امری که زینت داده شده و نظایر آن که این معنا در قرآن منتشر است در سراسر قرآن شما این ویژگیها را در باب حیات دنیا ملاحظه فرمودید و ما در چند جلسه خدمت شما برخی از این ویژگیهای برجسته قرآن را عرض کردیم در جلسه امروز راجع به اینکه انسانها در برابر این دنیا چند دسته هستند را که قرآن بیان فرموده است را ذکر میکنیم این چگونه زیستنها این ویژگیها را به همراه دارد اگر بحث این است که چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی این عقل وحیانی است که به ما میگوید انسانها در مقابل دنیا براساس آنچه که وحی به ما آموخته است و عقل پذیرفته است انسانها بر سه دسته تقسیم میشوند در جای جای قرآن خدای عالم این سه گونه زیستن را این سه نحوه حیات داشتن را در جامعه انسانی بیان میکند در سوره مبارکه بقره خدای عالم میفرماید ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾ توجه بفرمایید عزیزان برادران خواهران مؤمنان شایسته صائمان در روز و قائمان در شب این بیانات رسا و بلیغ الهی میتواند به برکت ماه مبارک رمضان ما را به یک معرفت عمیق به یک معرفت حضوری در باب نحوه زیستن در نشئه طبیعت و دنیا را بیابیم و راه صحیح را انتخاب کنیم خدای عالم میفرماید که انسانها در دنیا سه گونه زیست دارند سه نحوه زیست در دنیا نسبت به دنیا و این عالم وجود دارد یک عده هستند که حالا مبنای معرفتیشان یا کفر است یا نفاق است یا الحاد و زندقه است هر چه که میخواهد باشد ولی تمام توجهشان به دنیاست و به بیش از دنیا نمیاندیشند و تمام لذایذ را میخواهند در همین دنیا داشته باشند ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾ این دسته از انسانها هیچ بهرهای هیچ نصیبی را در باب آخرت طلب نمیکنند اعتقادی معاذالله ندارند فکر نمیکنند که مثلاً از پس پرده عالم دنیا عالم دیگری وجود داشته باشد که در آن عالم همه انسانها زنده میشود حیات پیدا میکنند و ابدیت آنها آنجا رقم میخورد اصلاً معاذالله منکر هستند ملحد هستند و هیچ باوری نسبت به حیات پس از مرگ ندارند متافیزیک را به تعبیری انکار میکنند و معتقدند که میگویند ﴿نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ﴾ اینها یک دسته هستند یک چهرهای از برخورد انسانها با دنیا به این صورت است ما داریم چگونه زیستن را بر مبنای عقلانیت وحیانی تحلیل میکنیم یک دسته از انسانها اینگونه زیست میکنند بسیار سؤال و پرسش هست که آیا ما از جایگاه قرآن این پرسشهای اساسی را چگونه میتوانیم پاسخ بدهیم سؤال و پرسش زنده امروز بشر این است که ما چگونه زیست کنیم زیست ما باید چگونه و با چه ساز و کاری باشد خدای عالم دارد تشریح میکند و انحاء زیست را بیان میکنند و انجام و پایان این زیستها را هم دارد تشریح میکند میفرماید آنهایی که دنیا میخواهند ما به آنها دنیا میدهیم دنیا که همه و همه به اراده حق سبحانه و تعالی است دنیا متاع قلیل است ﴿قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ﴾ برای خدایی که فضل کبیر در اختیار اوست اصلاً دنیا نامی ندارد ارزشی ندارد عدهای دنیا میخواهند میخواهند که لذایذ دنیا را کامجویی داشته باشند هوا و هوس داشته باشند غرائزشان را اعمال کنند خواستههایشان را آلاف و الوف را هزار سال میخواهند زنده باشند ﴿یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ﴾ اینها دنیاست این یک دسته از انسانها اینها بدانند که آخرت هیچ بهرهای ندارد ﴿وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾ هیچ بهرهای نیست لذتهای دنیاییتان را بردید و تمام شد اما آن روزی که سر از خاک برمیآورید و عالم دیگر در مقابل شما گشوده میشود آن وقت بایستی که پاسخگو باشید اینها یک دستهاند دسته دوم کسانیاند که نه! اعتقاد به آخرت دارند اعتقاد به حیات پس از مرگ دارند به رستاخیر باور دارند و خودشان را هم در آنجا در آن نشئه حاضر میبینند اما میخواهند در دنیا هم یک زندگی مناسبی داشته باشند اینها اوساط جامعهاند عمده مؤمنین هم در این ساحت هستند ﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً﴾ اینها کسانیاند که ﴿أُولئِکَ لَهُمْ نَصیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَریعُ الْحِسابِ﴾ اینها دسته دوماند دسته دوم کسانیاند که هم دنیا را باور دارند هم آخرت را باور دارند هم در دنیا حسنه و حسنات دنیا را طلب میکنند هم در آخرت حسنه و حسنات آخرت را طلب میکنند اینها انسانهای شایستهای هستند اینها انسانهای مؤمنی هستند اما اینها را خدای عالم اوساط از جامعه و انسانهای مؤمن میداند این هم یک نحوه دیگری از زیست و عمده انسانها به این صورتاند یک دسته دیگری هستند که از اوحدی از انسانها هستند از خواص از انسانها هستند انسانیهای سرفرازیاند بلند همت و بلند جایگاهاند مرتبه آنها این است که از بام دنیا بلکه بام آخرت برآمدهاند و دنیا و آخرت زیر پای آنهاست آنها خدا نگرند جلوههای خدایی را میبینند ابتغاء وجه الله را طلب میکنند در همین سوره مبارکه بقره کنار این دو قسم قسم سوم را هم یاد میکند میفرماید که ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ عدهای هستند که آنچه را که میطلبند و طلب میکنند نه دنیاست نه آخرت نه حسنات دنیا و نه حسنات آخرت بلکه مینگرند خدای عالم چه برای انسان صلاح میداند آنچه که خیر است و آنچه که رضای خداست «یکی وصل و یکی هجران پسندد یکی درد و یکی درمان پسندد من از وصل و هجران و درد و درمان پسندم آنچه را جانان پسندد» «رِضَی اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت» اهل البیت کسانیاند که نه تنها به دنیا نمینگرند نه تنها به حسنات دنیا نمینگرند نه تنها به آخرت نمینگرند و به حسنات آخرت که بهشت و نعمتهای بهشتی نمینگرند بلکه تمام توجهشان این است که آنچه که رضایت الهی هست و خشنودی خدای عالم است به او توجه میکنند آنها مشتاقانه با شیدایی و حیرت ممدوح به دنبال خطاباند که ﴿یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ٭ ارْجِعی‏ إِلی‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً ٭ فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی ٭ وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏﴾ اینها یک نوع زیست برتر دارند اینها فرازمندند اینها فرهیختهاند اینها انسانهایی هستند که فراتر از زمان و مکاناند از دنیا و آخرتاند و در عالمی دیگر میاندیشند و لذا فرمود ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ اینها نوع سوماند همانطوری که در سوره مبارکه انسان در جایگاهی که از موقعیت خطیر و والای اهل بیت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حسنین(سلام الله علیهما) و حتی جناب فضه که شاگرد این مکتب است اینها وقتی روزه گرفته بودند و غذایشان را به مسکین و فقیر و اسیر داده بودند سخنشان این بود که ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً﴾ اینها از این طرف و آن طرف تشکر نمیخواهند چه تربیتی چه زیبا زیستنی انسانهایی را خدای عالم میپروراند و زیست شایستهای به آنها عطا میکند که این نوع زیستن فرازمند است فراتر از جنت و بهشت است بهشتی که این همه خیر و زیبایی با او هست اینها با بهشت لقاء حق و جمال حق سیر میکنند ﴿طُوبی‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب﴾‏ آنهایی که ابتغائاً لوجه الله «پسندم آنچه را جانان پسندد» این هم یک نوح زیست است البته این دسته از انسانها بسیار نادرند کماند آنهایی که چنین معرفتی اندوختند و چنین ایمانی و بلکه به چنین یقین و ایقانی بار یافتند که بتوانند با خدا معامله کنند همین مسئله ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ مصداق بارز این آیه مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است که در لیلة المبیت اینگونه زیست کرد و اینگونه رضایت پیامبر بلکه خدایش را فراهم آورد که خدا فرمود عدهای به این نگاه میکنند وقتی رسول گرامی اسلام به علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فرمود یا علی آیا حاضر هستی در بستر من بیارمی در حالی که شمشیرهای تیز و برّان آماده قطعه قطعه کردن تو هستند امام(علیه السلام) علی بن ابی‌طالب تنها سؤالش این است که اگر جان شریف شما در صحت و سلامت است این را به جان میپذیرم هیچ نگران شمشیرها و درّندگی تیز بودن و تند بودن این شمشیرها نیستم آنچه که برای من است و من برای او زندهام حیات الهی است و رضایتمندی پروردگار عالم لذا خدای عالم میفرماید ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾ این یعنی چه این آیه در کنار آن دو دسته آیه است بله یک بخشی از آیات هم در این وسط هست که مبنای معرفتی دنیاگرایان را مطرح میکند عدهای از انسانهای منافق هستند ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا﴾ اینها دنبال حیات دنیا هستند منافقانه سخن میگویند نفاق آن بنیان معرفتی آنها را تشکیل میدهد و رویکرد دنیاگرایی و دنیاطلبی هم آن جلوه ظاهری آنهاست بنابراین انسانها بیش از این سه دسته نیستند یا بر مبنای کفر و نفاق و زندقه و الحاد و امثال ذلک میآیند و دنیاگرا میشوند اینها سخنشان این است که ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾ این یک نحوه از زیستن و چگونه بودن و زیستن در حیات دنیاست در کنار او انسانهای مقتصد و معتدلی هستند که هم از حسنات دنیا نه از سیئات دنیا نه از حرام آنها نه از شرور و افتها نه اینکه دنیا بخواهند به هر قیمتی که شده است نه اینکه دنیا بخواهند به اینکه حق و حقوق دیگران را ضایع کنند اختلاس کنند دروغ بگویند و فریب بدهند نیرنگ کنند تا احیاناً به یک دنیایی و به مقامی برسند نه ﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً﴾ حسنات دنیا عمل صالح است مال حلال است زندگی طیب و طاهر است معاشرت حلال است کسب حلال است زندگی پاک و تمیز و سالم است اینها میشود حسنات دنیا آن کسی که مال حرام معاذالله میاندوزد اینکه حسنهای ندارد آن که مال مشتبه به حرام دارد اینکه حسنهای نخواهد داشت آن زندگی که بر مبنای صحت در احکام وضعیه و حلال بودن در احکام تکلیفیه تأمین کننده حیات او باشد این از حسنات برخوردار است و در کنار این دو دسته دسته سوم است که ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾ این مجموعه آیات در سوره مبارکه بقره از آیه 200 تا 206 و 207 این چگونه زیستن در مقابل آن دنیایی که تشریح شده است با دنیا چگونه بخواهیم ارتباط برقرار کنیم این سه نوع بودن را بیان میکند همین سه گونه بودن را خدای عالم در سوره مبارکه إذا وقعت الواقعة یک با یک بیان دیگر با یک شیوایی و با یک بلاغت دیگری بیان میفرماید شما سوره مبارکه إذا وقعت الواقعة را حتماً بارها ملاحظه فرمودید تلاوت کردید قرائت فرمودید در این سوره خدای عالم این سه نحوه زیستن را و سه گونه بودن را بیان میکند میفرماید که ﴿وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً﴾ شما انسانها در زندگی و در دنیا به سه دسته تقسیم میشویم یک دسته کسانیاند که اصحاب یمیناند انسانیهای خوبی هستند انسانهای معتدلی هستند بر مبنای ایمان و اخلاق و تقوا رفتار میکنند از بدیها و شرور و آفات و معاصی و گناهان دور هستند سعی میکنند که اجتناب کنند احتیاط کنند بین خود و بین معاصی و نافرمانی حائط و دیواری بکشند به نام دیوار احتیاط بین خود و بدیها و شرور و آفات و معاصی و آنچه که خدای عالم حرام شمرده است جانب گیرند خود در یک جانب باشند معاصی در جانب دیگر که میشود اجتناب عدهای دیوار اجتناب را و عدهای دیوار احتیاط را بین خود و بین معاصی گذاشتند «اللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِکَ ما یَحُولُ بَیْنَنا وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِک» یکی از خواستههای همیشگی ما و مسلّم ما این است که خدایا یک خشیتی به من عطا کن که این خشیت حائل بشود حائط بشود جانب بشود بین من و معاصی و گناهان تو و نافرمانیهای تو «اللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِکَ» انسان بترسد از بدیها و گناهان و معاصی اجتناب کند احتیاط کند اگر چیزی را خدای عالم بد شمرده است او را حقیقتاً بد بداند چون خدایی که از حق سخن میگوید امکان ندارد چیزی را بد بداند و بد نباشد امکان ندارد چیزی را حق بداند و حق و صحیح و حلال نباشد لذا بر این مبنا داریم زیست میکنیم و معرفتمان را اصلاح میکنیم «اللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِکَ ما یَحُولُ بَیْنَنا وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِک» اصحاب یمین کسانیاند که اینگونه زیست میکنند چگونه زیستن را بر مبنای چگونه تعامل با دنیا از جایگاه عقل وحیانی داریم فرا میگیریم ﴿وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً ٭ فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ﴾ خدای عالم این دسته از انسانها را به عنوان اصحاب یمین یاد میکند یا اصحاب صالح و تقوا یاد میکند که اینها معتدلاند اینها بسیار خوباند دسته دوم ﴿وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ﴾ اصحابی که اگر آنها با یمن و برکت و خیر توأماند اینها با شئومت و بدی و زشتی توأماند ﴿وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ﴾ اینها کسانیاند که با بدیها و شوم و زشتیها همراه هستند بله یک عده هستند که نحوه زیستشان اینهاست همواره ظلم و ستم و به تعبیر قرآن اهلاک حرث و نسل به هر قیمتی که شده است حاضرند که برای خود متاع قلیل دنیا را بخرند مقام را کرسیهای دنیایی را مال را ما چه تجربه تلخی را در این ایام در این سالها جامعه ما داشت عدهای با این نحوه از زیستن این خسارت سنگین را به یک جامعه و امتی که دارد مقاومت میکند پایداری میکند در مقابل این نانجیبیها جهان استعمار و سلطه عدهای هم از درون با این نوع رفتار دنیاگرایانه سودجویانه کامروایی کردن و لذت جویی کردن دارند به اصطلاح تلخ میکنند این مقاومت را این پایداری و استواری شیرین که مایه عزت یک جامعه است را تلخ میکنند یک جامعهای دارد مقاومت میکند در مقابل بیرحمیها بیمروّتیها ناجوانمردیها دارد مقاومت میکند یک عدهای هم با این کارهای زشت و به تعبیر قرآن شوم که اصحاب مشئمه هستند این مقاومت از رشید و ارزشمند را دارد تلخ میکند ناگوار میکند و عدهای را از مقاومت پشیمان میکند اینها هم اصحاب مشئمهاند اما دسته سوم و المقربون اینها کسانیاند که خدای عالم اینها را در سطحی دیگر و مستوایی دیگر قرار داده از آنها به مقربون یاد میکند اینها در پیشگاه خدا از قربی برخوردارند لذتی برای آنها هست خوشا به حال این دسته از انسانها که به این جایگاه رسیدند که در جوار قرب حق جای گرفتند از لذت لقاء الله برای ابد بهرهمندند اگر خدای عالم در قرآن میفرماید که عدهای از انسانهای باتقوا هستند﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ ٭ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾ وای که چه مقامی است چه جایگاهی است بهشت چقدر زیباست بهشت چقدر خوب است بهشت مظهر رحمت الهی است اما جنة اللقائی که خدا به متقین صاحبان تقوای قلب وعده داده است این خدای برتر است خدای بالاتر و والاتر است به این حیات خدای عالم ما را فرا خوانده است این چگونه زیستن به آن چگونه شدن انسان را بدل میکند مبدل میسازد و این صیرورت را به ارمغان میآورد اگر ما به دنبال آن مقام ﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ﴾ هستیم بایستی که ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾ را مسیر کارمان قرار بدهیم اگر در آن حد همّت نداریم اگر در آن حد ارج و قرب نداریم و نمیتوانیم خودمان را با این سطح از خواستهها که رضایتمندی پروردگار عالم است که بسیار جایگاه عظیمی است و نمیشود از نوع بشر انتظار داشت اینها برای اوحدی از انسانها هستند لااقل در حد انسانهای مؤمن که بهشت الهی را رحمت خدا را در مقام فعل و ظهورات فعلیه حضرت حق بتوانیم زیارت بکنیم لذا در سوره مبارکه اذا وقعت الواقعه در پایان میفرماید ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ ٭ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ٭ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ ٭ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ ٭ فی‏ کِتابٍ مَکْنُونٍ ٭ لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ٭ تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ بعد از این مسایل دوباره میفرماید ﴿فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ ٭ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ ٭ وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ ٭ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمینِ ٭ وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبینَ الضَّالِّینَ ٭ فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ ٭ وَ تَصْلِیَةُ جَحیمٍ﴾ چه بگوید انسان در مقابل این وعده الهی و این چگونه شدن انسانی که این در سایه ماه مبارک رمضان امکانپذیر است انسانها میتوانند اینگونه زیست بکنند بنابراین ما چگونه زیستن را با آشنایی به حیات دنیا میتوانیم براساس این آموزههای وحیانی برای خود و جامعه خصوصاً در پرتو ماه مبارک رمضان که این ماه رمضان گرچه یک ماه است اما در تمام سال حاکم و فرمانرواست غرّه شهر است غرّه سنه است اول سال است و میتواند انسانها را در یک فضای خاص دیگری قرار بدهد امیدواریم إنشاءالله همهمان خواستهمان باشد که از اصحاب مقرب درگاه الهی قرار بگیریم و همواره باید همت را بلند کنیم خودمان را در یک ساحت بلندی دعوت کنیم همانگونه که خدای عالم این را برای ما خواسته است خدا محدودیتی قائل نشده است راه را برای همگان باز کرده است ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾ ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً﴾ اینها را خدای عالم قرار داد محدود نکرد البته طبقه اول این دسته از افراد مصادیق بارزی هستند که از آنها به اهل بیت عصمت و طهارت یاد میکنیم اینها به جای خود محفوظ اما راه نبستند محدود نکردند وقفنامهای نیست که این کمالات برای یک دسته از افراد است نه انسانها میتوانند امید داشته باشند میتوانند چشم امیدشان را و دل ایمانی خودشان را به آن نقطه بدوزند ما باید جنة اللقاء را بخواهیم تا لااقل ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾ نصیب ما بشود هرگز از جنة اللقاء کوتاه نیاییم نگوییم که اینها برای یک عدهای بله برای یک عدهای هست اما راه بسته نیست وقفنامهای هم وجود ندارد امکان این معنا هست خدا دوست دارد خدا میپسندد خدا این را را باز کرده تا ﴿عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾ انسانها را فرا بخواند این رمضان را برای این آورده است که این جایگاه هیچ وقت تنگ نمیشود بلکه همواره مقربان آمادهاند تا انسانهای شایسته را در جلوههای دیگر ببینند هزاران هزار اسم دارد و در آن ساحت کبریایی حضرت حق انسانها میتوانند با جلوههای متعدد پروردگار روبه‌رو شوند آرزومندیم امیدواریم که خدای عالم اینگونه برای ما بپسندد و ما را در ﴿عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾ راه بدهد جای بدهد و رضایتمندی خاص را با خطاب ﴿یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾ برای همه ما فراهم آورد این چگونه زیستنی است که قرآن به ما آموخته است از درگاه الهی به برکت ماه رمضان برای همه خیر و صلاح در اقصی نقاط این عالم مسئلت داریم

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات