23 04 2021 280225 بطاقة تعريف:
image

«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» جلسه یازدهم

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ،

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ، هر روز ساعت 14 عصر  از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد.

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین» صفای ماه مبارک رمضان در این مناجات و دعاها و سحرها و افطارهاست بلکه به هر لحظهای و آنی و دقیقهای و ساعتی است خدا را در برابر این نعمت بیپایان سپاسگزاریم و حمد و ثنای الهی را داریم و امیدواریم که إنشاءالله خدای عالم از همگان به احسن وجه قبول بفرماید دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان را زمزمه کردیم و دوری از فسوق و عصیان و نزدیک شدن و تقرب به احسان و نیکی را از ساحت پروردگاری مسئلت داریم در این ایام گرانقدر ماه مبارک رمضان پیرامون یکی از عمدهترین پرسشهایی که بشر در طول حیات خود همواره داشته و دارد بلکه همزاد با بشر این پرسش هست که چگونه زیستن هست را راجع به آن سخن میگفتیم عرض شد که سه چگونگی در مقابل و برابر انسان هست چگونه بودن چگونه زیستن و چگونه شدن چگونه بودن ناظر به انسانشناسی و هویت انسانی و موقعیت انسان است که انسان چگونه موجودی است چه جایگاهی دارد رتبه و مرتبه او در عالم هستی چه حدی است و تراز انسانی را بایستی با چه معیار و ملاکی دید و سنجید پرسش دیگر و چگونگی دیگر در باب چگونه شدن است از امهات مسایلی که بشر دارد که ابدیت او با این امر گره میخورد مسئله صیرورت و تحول و انقلاب وجودی است انسانها میروند تا به یک حقیقتی دیگر مبدل بشوند انسان مثل یک هسته خرمایی نیست که نهایتاً نخل باسق بشود یا مثل یک حبه گندمی نیست که به یک سنبله تبدیل بشود انسان یک عرض عریضی دارد که از سویی میتواند در جایگاه اعلی علّیینی قرار بگیرد و از سوی دیگر معاذالله در حضیض اسفل سافلینی این انسان برای چگونگی و چگونه شدن بایستی برنامه داشته باشد نسبت به این امر خطیر و مهم خودش را آماده کند مهیا کند به تلاش و کوششی در این رابطه بپردازد و به گونهای حرکت کند که چگونه شدن را در نهایت در آغوش بگیرد و این حقیقت را که عین هستی انسانی است در حقیقت با خود همراه داشته باشد اما بحث امروز ما و این روزهای ما بلکه این ماه ما در باب چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی است که انسان بین این آغاز و انجام و بین این مبدأ و منتها را بین چگونه بودن و چگونه شدن را چگونه بایستی تأمین کند با چه برنامهای با چه اقدامی با چه ویژگیهای ایمانی اخلاقی عملی و رفتای و نظایر آن پروردگار عالم این هر سه پرسش اساسی را با پاسخهای وحیانی در عالیترین شکلش برای انسان تصویر کرد و به انسان نشان داد در قرآن که سید کتب است و همه حقایق در این کتاب بازگو شده است و چیزی فروگذار نشده ﴿ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ﴾ بلکه ﴿تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ است در خصوص این ابعاد سهگانه چگونه بودن و چگونه شدن و چگونه زیستن فرمایشات و نظرات صائبی دارد و این عقل وحیانی است که خود را در حریم قرآن آورده و فرش آن عرش شده و توانسته است یافتههای الهی را به جریانات انسانی و فکری و عقلانی مبدل کند و وحی شهودی را به زبان علم حصولی مبدل کند و راه را برای حرکت و اقداماتی که بشر بدان نیاز دارد هموار گرداند یکی از جهاتی که خدای عالم در قرآن بدان تصریح روشنی دارد همین مسئله چگونه زیستن است در باب چگونه زیستن خدای عالم انسانها را به سه دسته تقسیم کرد فرمود به صورت روشن در سوره مبارکه واقعه ﴿وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً ٭ فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ٭ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ٭ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ٭ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ﴾ این سه دسته با سه ویژگی لذا هر کدام از آنها را با ویژگیها و خصایص آنها در قرآن برشمرده است وقتی فرمود ﴿وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ﴾ این ویژگیها و چگونه بودنها و شاخصها را بیان فرموده است و یا در باب اصحاب یمین فرمود که ﴿ما أَصْحابُ الْیَمینِ﴾ این باز کردن و ویژگیهای اینها را برشمردن معنا دارد شاخصها را ذکر کردن معنا دارد عرض کردیم وقتی ویژگیهای اصحاب شمال را برمیشمرد که ﴿إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظیمِ﴾ ﴿وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ﴾ ﴿وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ﴾ و نظایر این ویژگیها هم ویژگیهای عقاید و ایمان و باورها را بیان فرمودند هم شاخصهای عملی و اخلاقی و رفتاری را ذکر کردند در باب اصحاب یمین هم باز همینطور است که ویژگیها و خصایصی که برای اصحاب یمین یاد میشود برای این است که انسانها میل کنند شوق پیدا کنند رغبت پیدا کنند اتفاقاً یک کار بسیار ارزشمندی و یک بیان بسیار اثرگذاری را خدای عالم در این رابطه بیان میفرمایند یعنی ضمن اینکه دنیای اینها و ویژگیهای دنیایی اصحاب شمال و اصحاب یمین را ذکر میکنند وضعیت اخروی آنها را هم بیان میکنند میفرمایند که اصحاب میمنه کسانیاند که کتاب آنها به دست راستشان داده میشود ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ ٭ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً ٭ وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ با این ویژگیها طمأنینه و اطمینان و آرامش خاطری به انسان میدهند که انسانهایی که در دنیا نیکفرجاماند و زندگی شایسته و زندگی صالحان را دارند اینها هیچ مشکلی برای آنها نیست اینها در رهن و گرو چیزی نیستند اگر همه انسانها در رهن و در گرو کارها و اعمال خودشان هستند که ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ﴾ یا ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ﴾ ﴿إِلاَّ أَصْحابَ الْیَمینِ﴾ یا «الا اصحاب المیمنة» اصحاب میمنه کسانیاند که چون در دنیا در رهن کسی نبودند نه حق الله را معاذالله تضییع کردند نه حق الناس را ضایع کردند نه احدی از انسانها بر گردن آنها حقی دارند بلکه از هر کسی اگر حتی شائبه حق داشتن هم بود رفتند رضایت طلبیدند و آنها را راضی کردند درود و سلام خدا بر آن مؤمنانی که چنین دغدغهای دارند که میخواهند احدی در جامعه نسبت به آنها نگران نباشند بدگمان نباشند ذهنیتهای منفی نداشته باشند با گذشت خودشان با عفو و بخشش خودشان با صفح خودشان و ایثار و انفاقشان تلاش میکنند تا رضایت را بگیرند تا آنها خشنود باشند که اینها در روز قیامت آزاد باشند ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ﴾ اما اصحاب میمنه و اصحاب یمین اینها آزادند چرا که هیچ حقی بر عهده و گردن اینها نیست ذمه آنها درگیر نیست نه درگیر به مسایل حق اللهی و نه درگیر به مسایل حق الناسی اما افراد سوم و دسته سوم که از آنها در قرآن به عنوان مقربین یاد میشود واژه مقربین در فرهنگ دینی و قرآنی یک واژه بسیار والا و ارزشمندی است همین معنا و مضمون را برای اینکه عرض کردیم که اتفاقاً قرآن عزیز ما آیاتش و سورش در باب این سه دسته از انسانهاست مؤمنان و صالحان و شایستگان از یک سو کافران و مشرکان و منافقان از سوی دیگر و پیشگامان به خیرات و سابقین ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ﴾ و این دسته از انسانها که در جایگاه رفیعتر و برتری قرار دارند همین معنا و همین مضمون هم در بیانات دیگر در سورههای دیگر آمده است یکی از سورههای که این معنا و مضمون را در بیان و عبارات خودش دارد سوره مبارکه مطففین است در این سوره خدای عالم انسانها را به سه دسته تقسیم کرد مثل همان تقسیمبندی که در سوره مبارکه واقعه فرمود ﴿وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً﴾ اما لقبها و عناوین دیگری داد یک دسته را فجار نامید دسته دیگر را ابرار نامید و دسته سوم را مقربین خواند سوره مبارکه مطففین را یکی از سورههایی که خدای عالم با نگرانی و دغدغه آغاز میکند ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ یکی از مسایلی که همواره جامعه اسلامی با آن درگیر است مطفف کسی است که موقع دریافت کالا را کامل و تمام بگیرد اما موقع پرداخت و دفعش به انسانهای دیگر کم بگذارد در کیلش در وزنش کم بگذارد که خدای عالم اینها را با تهدید ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ از آنها یاد میکند ویژگی مطفف هم میفرماید که ﴿الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴾ اما ﴿وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴾ موقع گرفتن با همه تلاش و کوشش سعی میکنند کامل بگیرند اما موقع پرداخت سعی میکنند که کم بگذارند سعی میکنند که مخلوط بکنند ممزوج بکنند که چقدر امروز در جامعه اینگونه از مسایل فراوان است و اهل بازار البته برخی از آنها اینگونه از مسایل را رعایت نمیکنند مثلاً برنج است برنج مخلوط میدهند گندم است جو است حبوبات است چایی هست همینهایی که مورد نیاز جامعه و آذوقه مردم است و هیچ وقت هم خودشان را در این رابطه ملامت نمیکنند این تطفیف است اگر گفته میشود مثلاً فلان نوع از برنج یا فلان نوع از مثلاً گندم اگر مخلوط باشد ممزوج باشد امر دیگری با او بیاید این شائبه پیدا میکند قطعاً این همان خالص نخواهد بود و این تطفیف است ﴿وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴾ بعد خدای عالم این مسایل را با آن چگونه شدن مرتبط میکند الآن ما چگونه هستیم چکار میکنیم معاذالله کار تطفیفی میکنیم کم میگذاریم مخلوط میکنیم قاطی میکنیم و امثال ذلک اینها در حقیقت میفرماید که ﴿أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ﴾ آیا اینها فکر نمیکنند که بالأخره یک روزی مبعوث میشوند و کارهایشان را خدای عالم جلوی چشمشان قرار میدهد این قاطی کردنها این مخلوط کردنها این کم گذاشتنها را خدا جلو چشمشان قرار میدهد و نشان میدهد که چه کاری کردید ﴿أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ٭ لِیَوْمٍ عَظیمٍ ٭ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ﴾ بعد اینجا این سه دسته را خدای عالم ذکر میکند ﴿کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ﴾ بعد شروع میکنند به بیان ویژگیهای فجار و عذابی که برای آنها به عنوان سجین وجود دارد ﴿وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ ٭ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ که اینها را با این عنوان در کنار اینها دسته دوم هستند که از آنها به عنوان انسانهای نیکوکار و ابرار یاد میشود میفرمایند که ﴿ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ٭ کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ ٭ وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ ٭ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ ما راجع به ابرار یا راجع به اصحاب میمنه و اصحاب یمین سخن گفتیم براساس این شاخصهایی که در آیات الهی بیان شده است مطالب فی الجمله بیان شده است دوستان و اصحاب علم و معرفت و آشنایی با منابع وحیانی اینگونه از مسایل را کاملاً در جریان هستند و زیاده توضیح شاید لازم نباشد تطویل بشود در آن دو باب که باب اول باب اصحاب مشئمه است اصحاب شمال است یا به تعبیر سوره مبارکه مطففین فجار است دسته دوم هم که اصحاب میمنهاند اصحاب یمیناند و به تعبیر همین سوره مبارکه مطففین هم از آنها به ابرار یاد میشود نیکان نیکمردان صالحان و شایستگان اما بحث امروز را بیشتر به مقربین و کسانی که از درجه قرب برخوردارند و پیشگام این نهضت و این جریان هستند در باب ابرار و نیکان یا به تعبیر دیگر اصحاب میمنه و اصحاب یمین اینها در حقیقت در مقام فعل حق تلاش میکنند یعنی یا «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» یا «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ» اگر امتثال واجبی دارند «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» است اگر اجتناب از محرّمی دارند «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» است چون از وعده عذاب الهی و وعید عقوبت پروردگار هراسناک هستند این عمل را انجام میدهند این واجب را یا آن محرَّم را ترک میکنند یا اینکه نه انگیزه حرکت آنها در اجتناب از محرّمات و امتثال نسبت به واجبات عبارت است از شوق به بهشت نعمتهای بهشتی ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾ و نظایر آن که اینها در مقام فعل حق و جریانهای بهشت و جهنم حرکت میکنند اما نسبت به اصحاب سابقین یا مقربین که جایگاه برتری دارند اینها یک چگونه زیستن دیگری دارند اینها در نوع زیستشان و زندگی که در نشئه طبیعت دارند اصلاً دنیای دیگری دارند جهان دیگری و پنجره دیگری برای آنها باز شده است افق دید آنها به مراتب فرازمندتر از قضیه بهشت و جهنم است اصلاً نگاهشان به مقام فعل حضرت حق سبحانه و تعالی نیست بهشت و جهنم را حجاب میدانند آن کسی که به بهشت و جهنم مینگرد خدا را نمیبیند بهشت حجاب اوست جهنم حجاب اوست او از خوف به عذاب گناه نمیکند یا شوق به جنت عمل خیر انجام میدهد این دو فعل حق حجاب شدند ولو حجاب نورانی قدرت دیدن حوزه الهی را و ساحت پروردگاری را ندارند اما انسانهایی که در جایگاه مقربین قرار میگیرند اینها از مرتبه والاتری هستند اصحاب یمین یا اصحاب میمنه یا ابرار کسانیاند که به این و آن مینگرند «ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت روزی تفقدی کن درویش بی نوا را» اینها در این مرتبه هستند به جهت اینکه میخواهند خدا را شکر کنند چون سلامت پیدا کردهاند یک درویش بینوا را کمک میکنند «ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت روزی تفقدی کن درویش بی نوا را» اما آن انسانهایی که در مرتبه برتر و والاتر هستند نه به ساحت بهشت مینگرند نه جهنم را حجاب خودشان قرار میدهند فرازمندتر از اینها اگر علی بن ابی‌طالب(علیه افضل صلوات المصلین) در امثال دعای کمیل و نظایر آن میفرماید «هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی کَرَامَتِک‏» آتش جهنم برای من قابل تحمل است این سخن سخن علوی است کسی نمیتواند ادعای این سخن را داشته باشد عدهای خاصاند اولیای الهیاند البته محدودیتی و ممنوعیتی وجود ندارد هر انسانی در این مسیر تقرب به ساحت پروردگاری این امکان برای او هست اما بسیار نادرند انسانهایی که در این جایگاه قرار بگیرند «قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست قومی دگر حواله به تـقـدیـر می‌کنند می خور که شیخ و حافظ و مفتیّ و محتسب چون نیک بنگری همه تـزویـر می‌کنند» آنانی که در مرتبه اخلاص نیامدند که فراز از مقام فعل گام ننهادهاند اینها یک زندگی مزورانه البته در سطحی دیگر دارند یک تزویر فقهی داریم اما یک تزویر عرفانی داریم تزویر فقهی همین است که در کالاهایشان در خرید و فروششان معاذالله کلاه سر دیگری میگذارند با تدلیس و تزویر و نظایر آن این کارها را انجام میدهند این تزویر تزویر فقهی است اما وقتی عارف از تزویر سخن میگوید آن وقتی است که اخلاص صد درصد نباشد آنانی که «قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست» تلاش میکنند کوشش میکنند تمام همّتشان در این است که به ساحت دوست برسند «قومی دگر حواله به تـقـدیـر می‌کنند» اما اگر خوب بنگرید فرق بین ابرار و مقربین مشخص میشود «می خور» این می می اخلاص است «می خور که شیخ و حافظ و مفتیّ و محتسب چون نیک بنگری همه تـزویـر می‌کنند» اگر خدای عالم فرمود ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً این شراب شرابی است که انسان را از ماسوی الله پاک میکنند انسان را به ساحت پروردگاری نزدیک میکند این همان تقربی است که خدای عالم به عنوان مقربین آنهایی که نزدیک شدهاند ما یک دستهای داریم که مقترباند اقتراب دارند تلاش میکنند که به خدا نزدیک بشوند اما یک عدهای را خدای عالم نزدیک کرده است فرمود ﴿فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی ٭ وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏﴾ اینها مقرباند آنهای کسانیاند که این مراحل را طی کردهاند «قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست» تمام آنچه را که میخواهند این است که در پیشگاه ربوبی زندگی کنند این یک نوع چگونه زیستنی است یک مرتبهای از زیست است چقدر این زیستن فرازمند است بلندجایگاه است و چه جایگاهی پیدا میکند آن انسانی که اینگونه زیست بکند که حتی بهشت و جهنم برای او حجاب باشد و این حجابها را کنار بزند اگر گفتن «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‏» یعنی بالأخره به بهشت نگاه کردن خیلی خوب است انسان به خاطر آخرت دنیا را ترک بکند بسیار بسیار ارزشمند است به خاطر اینکه معاذالله از عذاب الهی در امان بماند اینجا خطا را لغزش را عصیان را فسوق را رها بکند بسیار و بسیار ارزشمند است اما وقتی ما مقایسه میکنیم به آن جایگاهی که انسانها بر فرازند و اصلاً توجهی به بهشت ندارند توجهی به جهنم ندارند از اینها رد شدند و بر بام بهشت و جهنم پای نهادند و تمام توجهشان به وصل دوست است اینها دارند به اندیشه اخلاص ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً مینگرند اینها مقرباند اجازه بدهید راجع به مقربین یک سخنی را با هم داشته باشیم این سخن گفتن و حرف زدن و از این واژههای شیرین و عزیز و درخشان قرآنی سخن گفتن إنشاءالله ما را هم به برکت ماه رمضان بالا خواهد بُرد یک بیانی است که خدا در قرآن دارد اما این بیان خیلی تفسیر پیدا نکرده و بعید است که مفسران به این حوزه بخواهند در این حد نزدیک بشوند اگر سخنی باشد سخن اولیای الهی است و آن عبارت است از ﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ابرار و نیکان که در پیشگاه پروردگار عالم از یک موقعیت والایی برخوردار هستند این ابرار و نیکان که دارای حسنات فراوانیاند و خدای عالم آنها را آزاد دانسته است و در رهن و گرو کسی نیستند اینها کتابی دارند صحیفه عملی دارند مرتبه وجودی آنها و تراز هستی آنها به گونهای است که مقربون برتر و والاتر به همه وجودی آنها اشراف دارند بلکه هر خیر و کمالی که به آنها میرسد از ناحیه همین مقربون است مقربون وقتی گفته میشود که ﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ این کلمه شهید در قرآن جایگاه بسیار والا و ارزشمندی دارد یک شهید فقهی داریم همان شهیدی است که در میدان کارزار شربت شهادت مینوشد در دفاع از دین ایمان ارزشهای والای انسانی به امر الهی به امر ولی الهی به میدان میآید و شربت شهادت مینوشد این شهادت که بسیار شهادت ارزشمندی است شهادت فقهی است شهادتی است که فقه بر این شهادت صحه میگذارد و این شخص را شهید میداند و احکام فقهی بر آن مترتب است اما شهادت قرآنی و شهادت عرفانی به گونه دیگر است ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ﴾ با این واژه در قرآن که از شیرینترین و جذابترین واژههای قرآنی است بایستی که بیشتر آشنا بشویم انسان شاهد که خدای عالم پیامبرش را شاهد معرفی میکند ﴿إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً ٭ وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً﴾ این شاهد بودن به این معناست که اشراف دارد همه خوبیها و زیباییها و کمالها از جایگاه انسانهای مقرب برای انسانهای نیکوکار و اصحاب یمین و اصحاب میمنه و یا ابرار حاصل میشود هر کمالی هر خیری برای آنهاست از ناحیه اولیای آنهاست چرا به اولیای الهی و عترت طاهره شهدا میگویند در زیارت جامعه و نظایر آن آنها را شهدا میخواند رسول مکرم اسلام شهید بر امت است یعنی هر خیری هر برکتی هر عمل صالح و علم صائبی وجود دارد از این جایگاه است و هر دورباشی دور بودن از بدیها و زشتیها و منهیات هم از جایگاه همین شهادت و آگاهی این ولیّ خدا و این پیامبر و این معصوم است اولیای الهی که شاهدان امتاند و بر اعمال ما شاهدند بر چگونگی زیست ما شاهدند کسانیاند که مرتبه وجودی آنها برتر و والاتر و از آن جایگاه به ما خیری میرسد اگر بناست بلایی دفع بشود بلیهای از ما دور بشود به حرمت و برکت آنهاست لذا ما به آنها متوسل میشویم اینها چون در پیشگاه الهی وجیه هستند از وجاهت آنها و آبروی آنها استمداد میجوییم متوسل میشویم تا دامن خود را از بدیها و زشتیها و قبایح دور بداریم پاک کنیم جایگاه مقربین به لحاظ ابرار خیلی متفاوت است لذا میفرماید که ﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾ اما ﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ مقرب آن کسی که خدای عالم او را به درجه قرب رسانده آن که از بام افعال الهی و فعل الهی که بهشت و جهنم است برآمده و بر این بام استوار ایستاده و خدای عالم او را برای این جایگاه قرار داد که نسبت به بهشت و بهشتیان قضاوت بکن این علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است که قسیم جنت و نار است اوست که شاهد بر امت است امتی که در حوزه خوبیها و زیباییها هستند جزء ابرارند جزء اصحاب یمین و میمنهاند و آن بخشی که معاذالله از فجار محسوب میشوند و اصحاب شمال و مشئمه هستند اینها همه و همه تحت پوشش ولایت انسان کاملاند که اینها ﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ هستند این قسیم جنت و نار که صاحب مقام ولایت است این قرب را از جایگاه پروردگاری دریافت کرد به مقام قرب یعنی جلوههای حق و اسماء و صفات الهی در یک انسانی تلألؤ میکند تجلی میکند و چنین انسانی از اوصاف و اسمای الهی برخوردار است انسانی که به مقام قرب رسیده است آن انسان بیشائبه است آن انسانی است که جز به خدای عالم نمینگرد محو جمال و جلال پروردگاری است اینها جایی نیست که احیاناً ما از آنها بخواهیم در نشئه طبیعت سراغ ببینیم اینها انسانهای برتر هستند ویژگیهای اینها آنگونه که در منابع وحیانی یاد شده است اینگونه است انسان مقرّب آن انسانی است که در ساحت الهی قرار گرفته است و خدای عالم او را به این ساحت راه داده است چه انسانی میتواند به این ساحت راه پیدا بکند باید چه ویژگیهایی داشته باشد ویژگیهایش دو جنبه دارد جنبه سلبی و جنبه اثباتی انسانهای مقرب انسانیاند که هرگز به خود نمینگرند بلکه به هر چه که غیر خداست نمینگرند اگر عارفاند نه به عرفانشان نه به خودشان و نه به هیچ چیز دیگر فقط و فقط او هست و معروف او عجیب است عالم چه جایگاهی است این مقام مقام فناء است این مقام جایگاهی است که انسان از خودیت خود به تمام معنای کلمه بیرون آمده و شراب طهور به دست پروردگاری را استفاده کرده است این تعابیر قرآنی بسیار تعابیر عزیزی است و بینظیر است بیمانند است ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً این شراب طهور چه میکند این همان خطاب ﴿یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ٭ ارْجِعی‏ إِلی‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّة﴾ است این ﴿ارجعی﴾ همان شراب طهور است این انسان را به حدی و به مرتبهای از علو و رفعت میرساند که انسان دیگر به هیچ وجه خودیتی ندارد این مقام مقام فناء فی الله است از این به بعد خدای عالم سکاندار این وجود است و با چشم خود میبیند با گوش خود میشنود با دست خود مقام دفع دارد این حدیث قرب فرائض و قرب نوافل که مرحوم کلینی عزیز در کتاب کافی شریف این حدیث قرب نوافل را آورده است «إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ» همواره انسانهای مؤمن والا مؤمنی که درجه ایمانش به حد تمام رسیده که به هیچ چیزی جز پروردگار عالم نمیاندیشد نه بهشتش دلخوش است نه از جهنمش هراس دارد و تمام توجهش به ساحت پروردگاری است اینها یک نوع زیستن است ما این حرفهایی که داریم میزنیم یک امر خیالی و وهمی معاذالله نیست در فضای ذهن حرف نمیزنیم در یک فضای موهوم و خیالی و انتزاعی حرف نمیزنیم اینها در عین و خارج واقعیتاند بودند و هستند کسانی که با این وجه از زندگی ارتباط خودشان را با خدای عالم این قدر مستحکم و پولادین کردهاند به جایی رسیدند که خدای عالم آنها را صاحب نفس مطمئنه میداند چه کسی صاحب نفس مطمئنه است آن کسی که میگوید ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ این ﴿بذکر الله﴾ مقدم شده است یعنی فقط و فقط آن چیزی که آرامش بخش است هر چه غیر خدا باشد هر چه غیر خدا باشد ناآرام است بیقرار است بیثبات است وجودش و کمالاتش وابسته است انسان به کجا میرسد به چه جایگاهی میرسد که هر چه غیر خدا را ناثبات میداند بیقرار میداند نامطمئن میداند و به او دل نمیبندد و به تنها موردی که توجه میکند ذکر حق است ﴿أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ این آگاه بودن نشان از این است که قدرت انسانی هم میتواند به اینجا راه پیدا کند بنابراین مقربین از چنین جایگاهی برخوردارند اینکه خدای عالم یک ویژگی برتر از آنها میشمارد این ویژگی شهدا بودن این شهید امت بودن این ناظر و مشرف بودن برترین و والاترین صفتی است که خدای عالم به اولیایش عطا فرموده است البته اینها در بهشت در یک جایگاهی هستند که خدای عالم مرتبه رزق و روزی آنها را از تسنیم قرار داد ﴿عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ﴾ چه جایگاهی است خدایا تو را به حرمت این ماه مبارک رمضان ما را از این سفره والا محروم مگردان مقربین کسانیاند که خالصانه فقط و فقط از چشمه تسنیم استفاده میکنند حالا این چشمه چه چشمهای است این چشمه آبهای معمولی که در جهان طبیعت است که نیست این چشمهای است که سرچشمهاش الوهیت است و اسماء الهی است انسانها با اسماء الهی سیراب میشوند مظهر اسم رئوفاند اسم خلوقاند اسم عطوفاند اسم علیماند اسم قدیرند جایگاهی پیدا میکنند وای این علم خدا این قدرت خدا این هزار اسمی از اسمای الهی از این مجرا میجوشد این چشمه و قناتی که ایجاد شده است این قنات عمقی بیپایان و وسعتی بیکرانه دارد و جایگاهش این است که از چشمه تسنیم میجوشد ﴿عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ﴾ ابراری که خدای عالم از آنها به این عظمت یاد میکنند کسانیاند که ﴿مِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ بله مقربین هم ابرار هم دارای جایگاهی هستند و چشمه مخصوصی دارند اما آن چشمه چشمه تسنیم نمیشود یک بخشی یک مقداری از چشمه تسنیم به آنها داده میشود رحیق مختوم است اما ﴿مِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ اگر این شراب سر به مُهر نصیب اصحاب یمین و میمنه و ابرار میشود اینها بخشی از آن ﴿مِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ از چشمه تسنیم استفاده میکنند چه جایگاهی است چه مقامی است این چگونه زیستن دنیایی برای انسان چه چگونه شدنی را تصویر میکند و به چه مقامی انسان را واقعاً واصل و عائد میکند این مرتبه را هم خدای عالم برای ما ترسیم فرمود که یک نحوه از زیستن زیستن مقربین است ولی اینها به حق از همه مراتب رستند اگر عدهای صاحب کرامتاند و شکرانه سلامت انفاق میکنند «ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت روزی تفقدی کن درویش بی نوا را» اینها از این طرف درویش بینوا اصلاً در تحت سیطره انسان کاملی که شاهد است و ولیّ خداست تأمین میشود «قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست قومی دگر حواله به تـقـدیـر می‌کنند می خور که شیخ و حافظ و مفتیّ و محتسب چون نیک بنگری همه تـزویـر می‌کنند» امیدواریم که به برکت این ماه مبارک رمضان راه خیر برای همه ما باز باشد و همه ما در مسیر راهیابی به تقرب خاص پروردگاری باشیم

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات