هجدهمین اجلاسیه اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم قبل از ظهر امروز پنج شنبه 30 اردیبهشت ماه و با حضور شخصیت های برجسته حوزوی و دانشگاهی در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در سخنان خود در این اجلاس ، به جایگاه عالم از منظر قرآن اشاره کرده و بیان داشتند: تعبیر قرآن از جامعه علما و فقها و محققان صرف عالم نیست؛ بلکه قرآن به همان دلیل که حرف اول و آخر را می زند برای عالمان دین مقامی قرار داده است که گرچه در ظاهر خبر است اما انشا است. قرآن کریم بیان می کند که علما باید تلاش کنند که اولو بقیة باشند که غنی تر و قوی تر از اولوالابصار و الوالالباب است.
آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه جامعه ای ماندنی است که فکر ماندنی داشته باشد، اظهار داشتند: جامعه ای ماندنی است که فکر ماندنی داشته باشند؛ خداوند بیان فرمود؛ چرا جامعه ای نساختید که اولوبقیه بشوند؛ اولو بقیه یعنی اینکه بقا، ملک اوست؛ کسی ولی بقا است که بتواند جلوی مرگ بقیه را بگیرد.
ایشان افزودند:" اولوا بقیه" مردان الهی هستند که مالک بقا بوده و می توانند جامعه را سرپا نگاه دارند؛ اگر بخواهید فکر نو پیدا کنید ناچار هستید سخن دیگران را جمع کنید و به گوش دیگران برسانید و حق را از ناحق تشخیص دهید و سپس نشر دهید و سپس اولوبقیه شوید.
این مرجع تقلید بیان کردند: در بیان اهل بیت(ع) آمده، حوزه زمانی حوزه می شود که از مدار تنگ فقه و اصول بگذرد؛ اگر همه علوم مورد نظر ائمه(ع) را صرفا در فقه اصول ببنیم کافی نیست؛ زیرا باید اخلاق و کلام و فلسفه و تفسیر داشته باشیم تا به سنت قائمه برسیم.
آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه مسئولیت عظیم روحانیت، انقلاب فرهنگی است، بیان داشتند: اگر بر جاهلان تعلم واجب است بر عالمان نیز تعلم واجب است؛ امام علی(ع) بیان فرمودند که عالمان دین، فقیه باید مواظب باشند که مشکل فقر و ستم ازجامعه رخت ببندد. جامعه فقها و علما موظف به جهل زدایی و فقر زدایی و ستم ستیزی هستند و اگر چنین نکنند شامل آن فراز بلند «العلما باقون ما بقی الدهر» نمی شوند.
ایشان با بیان اینکه اهل بیت علیهم السلام میدان انقلاب فرهنگی هستند، اظهار داشتند: امروزه از حوزه انقلابی سخن گفته می شود ولی باید مشخص
کرد که میدان انقلاب کجاست؛ امام علی(ع) فرمودند که ما میدان انقلاب هستیم و اگر کسی در میدان ما عمل نکند در میدان انقلاب نیست؛ باید به سمت
انقلاب فرهنگی بشتابیم تا اینکه این میدان خشک نشود. علی(ع) و اولاد علی(ع) میدان انقلاب فرهنگی است؛ اگر علوی و صادقی و باقری فکر کردیم در میدان انقلاب هستیم.
حضرت آیت الله جوادی آملی اظهارداشتند: بخش عظیمی از دین متروک است و به آن پرداخته نشده؛ اگر اینها عرضه شود، میدان اصلی انقلاب مطرح می شود و مشخص می شود که چه کسی انقلاب کرده، چرا فکر مبارک اهل بیت(ع) توانست همه این سخنان را تحت الشعاع قرارداد و در این سال ها و در همان زمان، هیچ سخن جدیدی شنیده نشد.
ایشان با تاکید بر اینکه طلاب باید خود را وقف پژوهش در دین کنند، بیان داشتند: باید همسان با سید مرتضی کار کنیم؛ ایشان بهترین شیوه مدیریتی را به کار می بستند که ابن براج و شیخ طوسی در محضر ایشان پرورش یافتند؛ اگر یک طلبه تیزهوش به حسب مشکلات زندگی به کار دیگری مشغول شد، دیگر شیخ طوسی نخواهد شد و ایشان سعی می کردند که طلابی که از نظر علمی و هوشی با هم متفاوت بودند را به شکلی مدیریت کند که همه فعالیت ها به بهترین شکل اداره شود و شیخ طوسی صرفا پژوهش کند و کسی که توان علمی قوی ندارد، به کارهای دیگر مشغول می شد.
این مرجع تقلید بیان کردند: استعدادها و نبوغ فراوانی در حوزه وجود دارد ولی روزی که کسی بگوید که همین مقدار بس است به نوعی خود را کشته است؛
کسی نباید به راحتی خود را مجتهد بداند و حرف های دیگران را نقل کند؛ ما در برابر کسانی خاضع هستیم که نه استاد داشتند و نه شاگرد؛ از جمله
بزرگانی چون ابوعلی سینا و ابوریحان و... چنین بودند که نه شاگرد داشتند و نه شاگرد کسی بودند.
معظم له با بیان اینکه استعداد شناسی و مسیردادن به طلاب تیزهوش برای تربیت در عرصه های مختلف از اصلی ترین وظایف مدیریت حوزه هست، اظهار داشتند:مدیریت عقلی و علمی در حوزه لازم است؛ قرآن کریم عالم وعاقل نمی خواهند، زیرا آنها مشکل خود را حل می کنند، بلکه مثل امام راحل و شهید مدرس، قائم به عقل و علم می خواهد.در بحث قضا نیز قائم به قسط کافی نیست، بلکه قوامین بالقسط لازم است؛ مشکل حوزه، قائم بالعقل و قائم بالعلم حل می کند، وقتی کسی عالم شد همه فعالیت های او با علم انجام می شود.
آیت الله العظمی جوادی آملی بیان کردند: امام علی(ع) می فرماید: باید معلومی تهیه کنید که در دنیا و برزخ و معاد نیز با ما همراه باشد. علوم تجربی و بخشی از امور عقلایی صرفا عمل آن باقی می ماند و علم آن رخت می بندند؛ باید به علمی دست یازیم که معلوم آن با ما همراه باشد و این علم علم نافع است.
معظم له اظهارداشتند: اگر موظف به حفظ چشم و گوش خود هستیم به همان معیار هم لازم است که جامعه و مردم را نیز حفظ کنیم؛ اگر مردم را رها کنیم، چگونه می توانیم خود را مشمول العلما باقون بدانیم.
ایشان افزودند: در مساله دین و سیاست نظرات مختلفی بیان شده که برخی دین را قبول دارند، ولی سیاست را قبول ندارند که نظر آنها همان نظر خوارج
است؛ بخشی دیگر دین را منکر می شوند و بخش سوم دین و سیاست را مجزا از هم می داند و بخش دیگر این است که دین، سیاست را دارد ولی همه فشارهای سیاست را به روی دین می گذارد تا میز خود را محفوظ بدارد؛ رای دیگر آن است که سیاست تابع دین است و دین نیز تمام شئوون سیاست را راهنمایی می کند که این نظر ،نظر امام و مراجع و همان مسیر ائمه(ع) است