به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاعرساني اسراء: حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در درس اخلاق اين هفته خود كه با حضور جمعي از طلاب و دانشجويان و علاقهمندان به قرآن و عترت در نمازخانه بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء برگزار شد با تكيه بر آيات و روايات به تبيين مسئله علم و فراگيري آن پرداختند و اظهار داشتند:
دين به ما گفته است كه فراگيري علم لازم است اگر بخواهيم جاهليت را به عقلانيت تبديل كنيم، تنها راهش فرهنگ و علم است، لذا فراگيري علم را واجب كرده است.
معظم له ادامه دادند: بعضي از علوم واجب عيني است و بعضيها واجب كفايي؛ اين دين براي اينكه ثابت كند ميشود جاهليت را به عقلانيت تبديل كرد و راهش هم علم است كليگويي نگفته است. لذا همانطور که گفتند باید به دنبال علم بروید، گفتند که چه چیزی هم باید بخوانید. هم از وجود مبارك پيغمبر(ص) هم از وجود مبارك امام صادق(ع) رسيد «انما العلم ثلاثة آية محكمة فريضة عادلة و سنّة قائمة» آيه محكمه برميگردد به اصول دين, آن دو يكي برميگردد به فقه و لوازم فقه, يكي هم برميگردد به اخلاق و حقوق.
ايشان در ادامه به برخي مشكلات علمي در حوزه اشاره كرده و بيان داشتند:
آنچه مشكل حوزههاي فعلي ماست اين است كه ما هر سه را در فقه و اصول خلاصه كرديم در حالي كه آن كسي كه گفت: «طلب العلم فريضة» اوّلين «انّما»ي آن، علوم عقلي و استدلالي است فرمود: «انما العلم ثلاثة آيةٌ محكمة». ما خيال ميكنيم اخلاق با سفارش حل ميشود اخلاق علم است و غير از موعظه است؛ بخشي از مسائل دقيق اخلاقي هم از فقه و اصول, علميتر و قويتر و غنيتر است چطور ميشود انسان يك مسئله را ميداند و عمل نميكند؟! چطور ميشود ما عالِم بيعمل داريم؟! يقين دارد قرآن اين را گفته, خودش هم درسش را داده ولي باز از منبر پايين ميآيد و به نامحرم نگاه ميكند مشكلش چيست؟ ما چرا عالِم بيعمل داريم؟ براي اينكه اخلاق نيست تا ما ندانيم و نشناسيم نفس را كه «النفس ما هي؟» تا شئون نفس را نشناسيم, مشکل حل نخواهد شد. مگر اين موارد با موعظه حل ميشود؟! اين شخص را اخلاق تربيت ميكند نه موعظه, اخلاق هم يك جان كَندن علمي ميخواهد.
حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در ادامه سخنانشان به تبيين واژه «غيرت» پرداخته و فرمودند:
اينكه گفتند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» وقتي انسان الله را با معرفت ميشناسد دين و وحي را و نمونههايش را در خود مييابد. خدا ما را با سرمايه خلق كرده است! ما يك صاحبخانهاي داريم و يك مهمان, آنقدر در ما غيرت باشد كه مهمان ناخوانده را نياوريم يكي از برجستهترين اوصاف مؤمن «غيرت» است.
ایشان ادامه دادند: در غيرت سه اصل و فضيلت بايد با هم جمع بشوند تا غيرت تشكيل شود: غيرت يعني غيرزدايي و وارد حريم غير نشدن يك; غيرزدايي يعني غير را وارد حريم خود نكردن دو; اين دو غيرزدايي در رهن معرفت هويّت است تا آدم قلمرو خود, هويّت و محدوده خود را نشناسد نه خروجياش را بلد است نه ورودياش را بلد است. ما وقتي ميتوانيم غير را راه ندهيم و در حريم غير وارد نشويم که معرفت خود را بشناسيم سه; تا اين سه عنصر پيدا نشود شخص غيور نخواهد بود و از اوصاف برجسته خدا اين است كه خدا غيور است. در نهجالبلاغه وجود مبارك حضرت امير ميفرمايد هيچ انسان باغيرتي زنا نميكند حالا زنا فرق نميكند يا زناي چشم است يا زناي گوش است يا زناي اعضاي ديگر است چون شخص زناكار وارد حريم غير ميشود. اين غيرت را انسان بايد كاملاً بشناسد و مرزبندي كند.
معظمله در پايان سخنانشان با اشاره به آيات قرآن كريم و اينكه انسان بيسرمايه خلق نشده و خداوند ما را با سرمايه دروني آفريده, بيان داشتند:
ما باید علمي ياد بگيريم كه هر روز در خودمان تجربه كنيم كه اين با غيرت ما سازگار است يا نه. بيان ذلك اين است كه خداي سبحان گرچه در سوره مباركه نحل فرمود: روزي كه از بطن مادر بيرون آمديد هيچ چيزي نميدانستيد. اين علومي كه بايد از راه تجربه در حوزه و دانشگاه ياد بگيريد هيچ كدام از اينها را نميدانستيد اما من به شما لوح نانوشته ندادم شما را با سرمايه خلق كردم ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ فرمود ما هر كسي را با اين سرمايه خلق كرديم اينها صاحبخانهاند شما كه رفتيد در حوزه يا دانشگاه، غيور باشيد، علمي بياوريد كه با صاحبخانه بسازد، آن صاحبخانه که داريم الهام الهي است كه نه بيراهه برويم نه راه كسي را ببنديم, يك علمي ياد نگيريم كه با صاحبخانه نسازد. در همه موارد، علمي فراهم كنيم كه با غيرت ما هماهنگ باشد.