به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در گفتگو با خبرگزاری شفقنا اظهار داشت: نهاد روحانیت در طول تاریخ ایران همواره نقشی تاثیرگذار در روند تحولات سیاسی داشته است و اقبال مردم به مرجعیت به گونه ایست که اظهارنظر و مواضع آنها میتواند مسیر تحولات را تغییر دهد. مرجعیت در آستانه انتخابات ریاستجمهوری و آزمونهای بزرگ سیاسی چه مسوولیتی به عهده دارد؟ در این زمینه خبرنگار شفقنا، نظر حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر دینی و استاد حوزه علمیه قم را جویا شده است .
متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی را در ادامه بخوانید:
*روحانیت در تاریخ ایران همواره به عنوان یک گروه مرجع نقش ایفا کرده و به ویژه در مقاطعی تاریخی نقشآفرین بوده است و جامعه به روحانیت بخصوص مرجعیت شیعی به عنوان یک راهنما نگاه کرده است. هم اکنون که در آستانه انتخابات قرار داریم، روحانیت چگونه میتواند در اخلاقیتر شدن روند انتخابات (از تبلیغات تا رقابتها و روز رأیگیری) موثر واقع شود؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: روحانیت تا قبل از انقلاب نقش ارشادی، هدایتی و راهنمایی داشت و رسالتش بیشتر در فضای آموزش، نصایح پدرانه و قابل تقدیر برای جامعه بود. اما بعد از انقلاب نقش روحانیت به تبع انقلاب متفاوت شد؛ زیرا با توجه به قانون اساسی و نظام ولایت فقیه، طبعا جریانهای حوزوی و روحانی با این نظام گره خوردند و جایگاه گذشته روحانیت به یک جایگاه جدیدی بدل شد. روحانیت به جایگاه قدرت آمد و در سطح مباحث کلان کشور اعم از بحثهای قضایی و اجرایی قرار گرفتند و الان ما شاهد هستیم در عمده مراکز، نقش روحانیت نقش اصلی و اساسی است. روسای جمهور نوعأ از روحانیت هستند، روسای دستگاه قضا که همه باید مجتهد باشند و همچنین در برخی از مناسب کلیدی دیگر مانند اجتهاد و استنباط احکام شرعیه، حضور روحانیت لازم است. بنابراین روحانیت بعد از انقلاب اسلامی خصوصا بعد از قانون اساسی یک ارتقاء موقعیتی به لحاظ ظاهری و اعتباری برای خود قایل شده است که این مساله نقش او را متفاوت کرده است. ما دیگر نمیتوانیم روحانیت را مثل گذشته ببینیم که نقش پدرانه، اخلاقی و ناصحانه داشته باشد. بنابراین درحال حاضر باید مدل و الگوی حضور روحانیت را در عرصه قدرت تعریف کنیم و ممکن است که روحانیت بخواهند به ظاهر جایگاه اخلاق را تعمیم کنند اما به واقع بسیار بعید است و پذیرش این مسوولیت از ناحیه مردم هم خیلی قابل قبول نیست؛ بنابراین فکر میکنم که ما باید نگاهمان را به جریان روحانیت از بعد از انقلاب خصوصا بحث قانون اساسی و نظام ولایت فقیه متفاوت و با قواعد بازی سیاست جریان روحانیت را ببینیم. روحانیت، دیگر نمیتواند به ظاهر نقش اخلاقی و پدرانه یا نقش قدرت و سیاست و نظایر آن را داشته باشد.
* پس چون جایگاه روحانیت بعد از انقلاب تغییر پیدا کرد نقش پدرانه و اخلاقی خود را از دست داد؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: بله! چون نظام ولایت فقیه، روحانیت را به کرسی قدرت میبرد و در رأس امور کلیدی قرار میدهد. همانطور که میبینیم برای جریان قضا و مباحث دیوان عدالت از روحانیت استفاده میشود یا شورای نگهبان که نسبت به جریان قوانین کشور مصونیت بخشی دارد باید از میان این افراد انتخاب شوند. البته معنای انتخاب افراد این نیست که جنبه فقاهتی وارد کار شود بلکه همه این انتخابها، قدرت را به همراه دارد. الان مساله انتخاب رییسجمهور، مجلس خبرگان و شوراها و در کل جریان حضور مردم در عرصه سیاست از جایگاه انتخابات میگذرد و زمام انتخابات به دست شورای نگهبان است و در کل زمام قدرت مردم در دست روحانیت قرار میگیرد؛ بنابراین، چنین روحانی نمیتواند اخلاقی کار کند و نوع نگاه گذشته که ناصحانه و پدرانه بود را داشته باشد. این گروه کاملا در قدرت آمده است و نمیشود چنین انتظاری را از روحانیت داشت.
*آیا شما موافق حضور روحانیون در پستهای مختلف هستید. اینکه روحانیون در پستهای مختلف مثل مجلس و وزارت و… حضور داشته باشد، چه تبعات مثبت و منفی میتواند داشته باشد؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: اگر حضور روحانیت در جایگاه قدرت و سیاست با مدلها و الگوهای روشن فقهی و علمی باشد مانعی ندارد. نمیشود روحانیت با همان کسوت گذشته وارد قدرت شود و از جایگاه نظام ارشادی بخواهد کار حکومتی انجام شود. من مخالف حضور روحانیون در پستهای مختلف نیستم ولی باید بر اساس آنچه که در نظامات سیاسی، علمی و پذیرفته شده در نزد عقل و نقل است، حرکت کند. اگر یک روحانی بخواهد بر اساس انتسابات یا ارتباط جناحی و جریانی وارد قدرت شود و هر کاری انجام شود، این مخالف عقل و نقل است و طبیعتا ما هم مخالف او هستیم.
* جامعه ما جامعهای مذهبی و مدعی پیروی از پیامبر (ص) و آموزههای امام علی(ع) است اما به ویژه در ایام انتخابات شاهد برخی بداخلاقیها و گاهی قربانیشدن اخلاق پای سیاست هستیم. این بداخلاقیها تا چه حد میتواند در جامعه تاثیر منفی ایجاد کند و آیا ممکن است به الگویی برای جامعه در راستای قربانی کردن اخلاق برای رسیدن به اهداف تبدیل شود؟ خطر این شیوهها را چطور ارزیابی میکنید؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: جامعه دینی ما نظام اخلاقی، اندیشه و فرهنگ اخلاقی خود را از روحانیت میگیرد و اکنون هم تا حد زیادی به روحانیت سنتی مراجعه میکند و نوع تفکر اخلاقی را از آنها میگیرد؛ اما با توجه به اینکه ما درحال ورود به جامعه مدرن و پیشرفته هستیم و روحانیت هم در همین حلقه قرار گرفته است، خیلی نمیشود انتظار داشت که از جایگاه روحانیت مثل گذشته تاثیرات اخلاقی را در جامعه شاهد باشیم بلکه نوع برخورد، تعاملات و کرداری که گاهی از برخی از روحانیت دیده میشود چه بسا آثار ضد اخلاقی میتواند داشته باشد و جامعه را نسبت به مباحث اخلاقی، بیتفاوت و حتی ضد اخلاق کند؛ بنابراین ما باید بپذیریم که روحانیت در مسیر یک تحول و دگرگونی اجتماعی و سیاسی است و باید با قواعد علمی پیشرفته امروز، نظام خود را اصلاح و تغییر دهد و در شرایطی قرار بگیرد که وقتی از خاستگاه دین حرف میزند، درست باشد و جامعه با عقل و تدبیر ذاتی که دارد بتواند آن را درست تشخیص دهد.
*این نوع برخورد و تعاملات یعنی ایجاد شکاف بین مردم و روحانیت؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: بله طبیعی است. قدرت و سیاست همواره هر کسی را که در کنار خودش قرار بگیرد، آلوده میکند. بسیار نادر هستند افرادی که در کنار قدرت و سیاست و توانمندیهای اعتباری باشند و مصون و سالم بمانند بنابراین این بدنه روحانیت امروز مبتلا به یک آزمون بسیار سختی است و برخی از رفتارها و رکردارهای دیده و شنیده شده سازگاری با جریانهای اصیل دین و اخلاقی ندارد که باعث نگرانی جدی است و نه تنها کارآمدی حکومت دینی را زیر سوال میبرد بلکه کارآمدی اصل دین هم ممکن است مورد سوال واقع شود. به هر حال در جریانهای انتخاباتی خصوصا انتخاباتی که پیش رو داریم مسایلی را که جامعه ما مشاهده میکند با باورها و اعتقادات اولیهاش متفاوت است و این نشان از آن است که روحانیت نتوانسته خودش را با یک نظام نوینی به عرصه سیاست و قدرت ببرد. روحانیت اگر بخواهد با همان ادبیات گذشته بدون اینکه از یک راهکار منطقی، عاقلانه و پیشرفته انسانی تبعیت کند و بخواهد بر اساس انتسابها وارد شود ممکن است مصونیت آنها را از انسان سلب کند. الان عمده حضور روحانیت بر اساس انتساب است و این انتساب زخمهایی را به همراه خواهد داشت بنابراین روحانیت نیاز به انقلاب و تحول در ساختار حضور خود در عرصه اجتماع و حکومت ایجاد کند.
*نقش و وظیفه عالمان و روحانیون برای جلوگیری از ترویج بیشتر دروغ و مقاومسازی جامعه در برابر این گناه کبیره چیست و آنها چگونه میتوانند در روند تحقق و تعمیق مردمسالاری دینی نقش ایفا کنند؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: مراجع این مسایل را هم در رساله ها و هم در سلوک خود بیان میکنند؛ اما وقتی مساله به عرصه قدرت میآید و همه در حضور صحنه های انتخاباتی به گونه ای میخواهند اظهار نظر کنند طبیعی است که آن سیاست منفی، اقتضائاتی به همراه دارد که از جمله آنها دروغ است یعنی دروغ را نمیتوان از سیاست غلط و منفی جدا دانست؛ مثلا وقتی در جریانهای اقتصادی بحث اختلاس مطرح شد و روحانیت هم منتسب به قدرت باشند طبیعتا چنین سیاست غلطی موازنههای اصیل را به هم میزند و صداقت، امانت و طهارت انسانها را در مسایل مالی میگیرد، پاکدستی را نه تنها از حکومت بلکه از مردم میگیرد و طبعا وقتی صداقت را گرفت، دروغ جایگزین می شود، امانت را که گرفت خیانت جایگزین می شود وقتی اخلاق را گرفت تهمت و افترا جایگزین می شود. «الناس علی دین ملوکهم» ملوک یعنی صاحبان قدرت. به هر حال وقتی صاحبان قدرت معادلات اجتماعی و سیاسی را تغییر و در مسیر منفی ببرند ما نباید گله کنیم که چرا دروغ در کشور وجود دارد. زمانی دروغ می تواند به عنوان یک جریان منفی و مذموم شناخته شود که سیاست اجتماعی صحیح در جامعه باشد ولی سیاست وقتی به انحراف و تخریب مبتلا شد، یکسری امور نادرست و ناصحیح،طبیعی است. در نهایت هم مبارزه اخلاقی با جریان دروغ نمی تواند شکل بگیرد.
*در دوره انتخابات چه انتظاری از مرجعیت دینی میرود؟ به نظر شما حمایت از یک شخص توسط مراجع چه آثار مثبت و منفی میتواند داشته باشد؟ یعنی حوزویان با توجه به نفوذ و معروفیت و مقبولیتی که نزد مردم دارند، میتوانند از شخص یا گروهی حمایت کنند؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: روحانیت دو نقش دارد یکی تعیین حکم و دیگری هم تعیین موضوع است. مرجعیت در تعیین حکم میتواند در خصوص حضور مردم معیارها، ملاکها و ضوابطی که لازم است را به صورت روشن و بر اساس آموزههای وحیانی بیان کند و این نقش اصیل و اساسی است که برای روحانیت وجود دارد. اما تشخیص موضوع کار ناصوابی نیست یعنی مرجعی بر اساس تشخیص موضوع اعلام کند که فلان شخص دارای این ویژگیهاست و همان ملاکها و ضوابطی که ما برای اصل انتخابات بیان کردیم در چنین شخصی وجود دارد و این بیان اشخاص و مصادیق نفی ذاتی ندارد و نمی شود آن را نادرست دانست. چون جایگاه مرجعیت جایگاه همه مردم است گاهی اوقات ممکن است تشخیصشان در مصادیق، خللی را ایجاد کند. این امر بالعرض است ولی ذاتا محکوم نیست. کما اینکه همه شخصیتهای طراز اول کشور یا با تعیین مصداق به صورت خاص یا با نشانهها و علایمی، نظرات خودشان را در خصوص این مصادیق بیان کردند. از سوی دیگر هم واقعا بسیاری از مقلدین از مراجع میخواهند که با توجه به تشخیص درستی که دارند نظرشان را اعلام کنند. الان هم واقعا مراجع در مقابل این سوال پاسخ دارند اما آن را ممکن است به خاطر برخی از این پیامدها اظهار نکنند. توقع جامعه یک توقع صحیحی است و انتظار نداشت که روحانیت چنین نحوه از حضور را در عرصه انتخابات و قدرت داشته باشد، چراکه قدرت نشان داد که هر کسی را که در کنارش قرار بگیرد را در هم میپیچد ولو یک شخصیت روحانی باشد. بسیار انسانهای نادر و استثنایی هستند که ممکن است در کنار قدرت مصونیت داشته باشند و قدرت بر آنها اثر نگذارد به هر حال آنچه را که قضاوت مردم در این رابطه است را می خواهم اعلام کنم که این نوع از رفتار را پسندیده برای روحانیت نمیدانند.