06 01 2019 586806 بطاقة تعريف:
image
در قالب کرسی ترویجی برگزار شد؛

بررسی مفهوم شناختی «علم اسلامی» در نظریه آیت الله العظمی جوادی آملی با حضور صاحبنظران

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: کرسی ترویجی نقد مفهوم شناختی «علم اسلامی» در نظریه آیت الله العظمی جوادی آملی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مبینی و نقد حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی و حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفی‌پور ۱۳ دی ماه در تالار شیخ طوسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن دفتر...

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: کرسی ترویجی نقد مفهوم شناختی «علم اسلامی» در نظریه آیت الله العظمی جوادی آملی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مبینی و نقد حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی و حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفی‌پور ۱۳ دی ماه در تالار شیخ طوسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مبینی در ابتدا، با طرح دو نقد مفهومی بر نظریۀ علم اسلامی آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشت: تعمیم‌های مفهومی نامناسب در مورد دین و علم که موجب عبور از فهم متعارف و خروج از مسئلۀ مورد بحث و نیز نادیده گرفتن حکمت‌های لحاظ شده در مفهوم‌سازی «دین» و «علم» و همچنین عدم تحفظ بر مفاهیم برگزیده شده و لغزش از یک مفهوم به مفهومی دیگر که به تناقض‌نمایی در دیدگاه ایشان منجر می شود، دو نقد مفهومی اساسی این دیدگاه است.

وی افزود: این در حالی است که برای دینی نشان دادن علوم نیازی به چنین تعمیم‌های مفهومی دیده نمی‌شود و انتظار مخالفین علم دینی هم این نیست که ما علوم را به گونه‌ای دینی نشان دهیم که بیان کنندۀ دین و گزاره‌های دینی باشند، بلکه همین که بتوان نسبتی مثبت میان دین و علم برقرار کرد و به گونه‌ای نقش دین را در سرنوشت علوم مؤثر نشان داد کفایت می‌کند، حتی انتظار این نیست که برای دینی ساختن یک علم، تک تک گزاره‌های آن را دینی کرد، بلکه همین‌که دین نقشی مؤثر در مجموعۀ علم داشته باشد کفایت می‌کند، هرچند در بسیاری از گزاره‌های آن تغییری ایجاد نکند و نتوان دینی بودنشان را نشان داد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مبینی خاطرنشان کرد: این مثلِ آن می‌ماند که ما برخی تفاسیر قرآن را تفسیر شیعی می‌دانیم. معنای این سخن این نیست که تفسیر تک تک آیات قرآن رنگ و بوی شیعی دارد و با تفسیر غیرشیعی تفاوت دارد، بلکه مراد آن است که در مجموع نگاه شیعی در تفسیر قرآن رعایت شده و در تفسیر برخی آیات آن تأثیر گذاشته است. در مورد علم دینی هم نیازی نیست که تبیینی ارائه دهیم که بر اساس آن، همۀ گزاره‌های روشمند و صادق آن، دینی شمرده شوند، بلکه همین که در مجموع، دین تأثیرگذار باشد کفایت می‌کند.

این محقق با بیان اینکه اگر ما مجموعه ای از پالایش‌ها را در این نظریه اعمال کنیم که پاسخی باشد به سوال مطرح در این نظریه؛ آن وقت این پرسش پیش می‌آید که در این صورت، تفاوت این نظریه با دیگر نظریه‌ها چه خواهد بود و اساسا چه نوآوری در آن وجود خواهد داشت.

در ادامه حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در پاسخ به نقدهای مطرح شده، مباحث خود را مطرح کرد و اظهار داشت: در اینکه این نظریه هم توسعه معنایی دارد هم توسعه مصداقی؛ شکی در آن نیست. برای نمونه اینکه نظام طبیعت را با نگرش الحادی به نظام خلقت تغییر دادیم بسیاری از امور تغییر می‌کند. دیگر جهان مانند یک لاشه بی ابتدا و انتها نیست و مبدأ و معادی دارد، اما به نظر می‌رسد در سخنان حجت الاسلام مبینی میان «دین» و «دینی» خلط صورت گرفته است. برای درک بهتر این نظریه باید میان سه مقوله «دین»، «علم به دین» و «علم دینی» تفکیک قائل شد. دین همان طور که به آن اشاره شد عبارت است از مجموعه عقائد، اخلاق، حقوق، حکم و احکامی که از جانب پروردگار عالم در قالب کتاب و سنت بیان شده است. آیت الله العظمی جوادی آملی هرگز از این فضا خارج نشده اند و معنای دیگری از دین اراده نکرده اند، البته شاید کلامی از ایشان در جایی باشد که متشابه باشد و نیاز به تبیین داشته باشد.

وی ادامه داد: علم در جایی است که ما به این آموزه ها معرفت پیدا می کنیم. فقیه که استنباط حکم شرعی می کند علم او علم به دین است، اما دینی الزاما در کتاب و سنت نیست مانند حکمی در مورد آب اما این حکم از آن جهت که مخلوق است و مخلوق شناسی همواره مرتبط با خالق است. بنابراین اگر شناختی داریم آن شناخت، دینی است. بنابراین علم دینی است این عالم است که سکولار بودن خود را بر علم تحمیل می کند. تفکیک میان علم عالم و معلوم نیز به درک مسئله کمک می کند. معلوم الهی است به استناد آیه «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» عالم هم الهی است، چون هر درک حقیقی که برای انسان حاصل شود خدا عالم آن را برای انسان قرار می دهد.

سپس حجت الاسلام مصطفی‌پور به ارائه مطالب خود پرداخت و اذعان داشت: آنچه که باید مد نظر داشت و حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی بر آن بسیار تأکید می کنند این است که باید میان بعد هستی شناختی و معرفت شناختی دین تفکیک قائل شد. در بعد هستی شناختی دین باید ببینیم منشأ هستی چیست؟ اگر آن منشأ تشریعی باشد که همان قول خداست و یا تکوینی باشد که همان فعل خداست. خداوند هم در قرآن می فرمایند: «و له اسلم من فی السماوات و الارض» به بعد هستی شناختی اسلام اشاره دارد. بنابر این به استناد قرآن اسلام می تواند یک معنای عام داشته باشد و یک معنای خاص به معنای «ما انزل علی قلب النبی» داشته باشد، اما دین بعد دیگری دارد که بعد معرفت شناختی دین است که ما دو راه برای کشف آن داریم یا نقل که در کتاب و سنت آمده و یا عقل با همه انحاء خودش یعنی عقل تجربی علم تجریدی، عقل نیمه تجریدی و عقل ناب. این دو راه کاشفند و چراغی هستند برای کشف دین. از این رو تهافتی به اینکه ایشان گاهی همه علوم را دینی می دانند و گاهی تصریح می کنند که این عالم است که سکولار بودن خودش را به علم تحمیل می کند، در کلام آیت الله العظمی جوادی آملی وجود ندارد.


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات