حضرت آيت الله العظمی جوادی آملی در بخشی از جلد چهارم کتاب «ادب فنای مقربان؛ شرح زیارت جامعه کبیره» با بیان اینکه اهل بیت عصمت و طهارت به عنوان انسان هاي كامل معصوم، واسطه فیض خداوند هستند، بیان می دارند: انسانهاي كامل كه خليفه خدا و مجرا و مجلاي فيض او هستند، رابط غيب و شهودند، زيرا سبب بهرهمندشدن موجودات از فيض وجود ميگردند. به بيان ديگر، اگر آنها نميبودند پيوندي ميان خدا و مخلوقات نبود و فيوضات خداوند مجرا و مجلايي پيدا نميكرد؛ يعني هيچ چيز خلق نميشد، در نتيجه قدرت خدا و يگانگي او هيچ گونه ظهور و بروزي نميداشت.
ايشان در ادامه مرقوم داشتند: در دعاي روزهاي ماه رجب كه از توقيعات حضرت وليعصر (عجّلالله تعالي فرجهالشريف) است، اين حقيقت بدين صورت بيان شده است: «فجعلتهم معادن لكلماتك و أركاناً لتوحيدك و آياتك... فبهم ملأت سمائك و أرضك حتي ظهر أن لاإله إلاّ أنت»[1]؛ يعني با آن خلفا و وسائط فيض خود، آسمان و زمين را از موجودات گوناگون پر كردي و بدينگونه روشن شد كه الهي جز تو نيست، چون اولاً جايگاه خود آنها در نظام خلقتْ خلافت و وساطت در فيض است؛ نه الوهيّت. ثاني تنها از ناحيه تو عهدهدار خلافتاند؛ نه غير تو، پس الوهيت در انحصار توست.
آیت الله العظمی جوادی آملی در بخش دیگری از این کتاب به تبیین بلندای معارف دعای رجبیه پرداختند و مرقوم داشتند: دعاي هر روز ماه رجب كه محمد بن عثمان بن سعيد آخرين نايب خاص از نُوّاب اربعه حضرت ولي عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) از ناحيه مقدسه آن حضرت نقل كرده، با مضامين بلند خود به تبيين برخي از مقامهاي معنوي ائمه اطهار(عليهمالسلام) پرداخته است كه به نكاتي در يكي از برجستهترين قسمتهاي آن، يعني جمله «...فجعلتهم معادن لكلماتك و أركاناً لتوحيدك و آياتك و مقاماتك الّتي لا تعطيل لها في كل مكان؛ يعرفك بها من عرفك. لا فرق بينك و بينها إلاّأنّهم عبادك و خلقك. فتقها و رتقها بيدك. بدؤها منك و عودها إليك... »[2] اشاره ميكنيم:
أ. مراد از توحيد در اين جمله، توحيد افعالي خدا است، زيرا أولاًوحدت سياق (معادن كلمات الهي بودن، اركان توحيد و آيات و مقامات او[3] قرار گرفتن) تنها با توحيد افعالي سازگار است. ثانياً «تعطيل» تنها در باره افعال الهي توهّم ميشود كه آن نيز با گسترش فيض در علم و عين نفي شده است؛ اما تعطيل در ذات اقدس الهي و نيز در اوصاف ذاتي وي كه عين ذات اوست، اصلاً توهّم نميشود.
ب. استمرار خلافت انسانهاي كامل (ائمه اطهار(عليهمالسلام)) و اينكه آنان مجرا و مجلاي هميشگي فيض الهياند، از لوازم اصلي تعطيل ناپذيري مقامات و تجليات الهي است، چون فيض او تنها از راه وسايط به «قابل»ها ميرسد، زيرا قابلْ توان دريافت فيض را بيواسطه ندارد، هرچند فاعل ميتواند به هر موجودي فيض برساند.
ج. «يعرفك بها من عرفك»[4] ، مرادف «بنا عبد الله و بنا عرف الله و بنا وحّد الله تبارك و تعالي... »[5] است كه اشاره به معناي اول اركان توحيد بودن آن ذوات مقدس دارد.[6]
د. «لا فرق بينك و بينها إلاّ أنّهم»[7] درباره مقام ذات خدا نيست، زيرا ذات اقدس الهي منطقه ممنوعهاي است كه انبياي الهي نيز از ورود به آن و ادراكش عاجز و راجل ماندهاند[8] ، پس مربوط به مقام فعل اوست؛ يعني هر كاري كه از ذات اقدس الهي به صورت استقلالي برميآيد، از آنها به شكل تبعي براميآيد: «ياابن آدم! أنا أقول للشيء كن فيكون، أطعني فيما أمرتُك، أجعلك تقول للشيء كن فيكون».[9]
ه. «إلاّأنهم عبادك و خلقك فتقها و رتقها بيدك بدؤها منك و عودها إليك» به عدم استقلال آن ذوات مقدس اشاره دارد و اينكه تصرفات تكويني و تشريعي آنها تنها ناشي از مقام خلافت الهي آنان است. تقدم عبوديت بر ساير اوصاف، مؤكِّد اين معناست.
[1] ـ مصباح المتهجّد، ص803؛ مفاتيح الجنان، اعمال هر روز ماه رجب، دعاي پنجم.
[2] ـ مصباح المتهجّد، ص803؛ مفاتيح الجنان، اعمال روزهاي ماه رجب.
[3] ـ مقصود از «مقامات الهي» همان «مراتب تجلّي» است.
[4] ـ ضمير «ها» به اعتبار «جماعت» به ائمه(عليهمالسلام) برميگردد؛ يعني هر كس تو را شناخت، با آنها شناخته است.
[5] ـ الكافي، ج 1، ص 145، ح 10.
[6] ـ ر.ك: ص301.
[7] ـ مرجع ضمير «ها» و «هم» يكي است («ولاة أمرك» يا « [أركان] مقاماتك») كه مقصود ائمه(عليهمالسلام) هستند، چنانكه در آيه «وعَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُم » (سوره بقره، آيه 31) مرجع هر دو ضمير، يك چيز است.
[8] ـ «أما الذات الإلهية، فحار فيها جميع الأنبياء» (شرح فصوص الحكم، ج1، ص236).
[9] ـ مستدرك الوسائل، ج11، ص258، ح12928.