پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در جلسه درس مظاهر الاهیه امروز خود با اشاره به چهلمین سالگرد ارتحال علامه طباطبایی در سخنانی به تبیین ویژگی های شخصیتی و علمی این مفسر و فیلسوف بزرگ پرداخت.
وی اظهار داشت: نقش این شخصیت ارزشمند و گرامی و کمنظری در عالم اسلام در دوره معاصر بسیار نقش کلیدی و حیاتی بود، قوامبخش بود و زمینهی یک جریان علمی سنگینی را در حوزه علمیه رقم زد.
در ادامه مهمترین مباحث این جلسه تقدیم حضور می گردد :
حوزه علمیه در دوره فقیه نامی آیت الله العظمی بروجردی به اوج خودش رسید
حوزه علمیه که با مبانی فقه و اصول کار خودش را آغاز کرد، در دوره فقیه نامی جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی بروجردی تقریباً به اوج خودش رسید و مرجعیت عامه این شخصیت گرانقدر نظام علمی حوزههای علمیه را هم جهت علوّ و برتری بخشید و هم مسیر آن را مشخص کرد که نگرشها، نگرشهای فقهی است و یک جامعه علمی اما فقهی در حقیقت دارد رشد پیدا میکند.
اما مسیر دیگری که کنار آن با عنایت الهی یک شخصیت تنها اما قابل و ارزشمند رقم زد در همان ابتدا یک جوانه بسیار کوچکی بود و به هر حال هیچ توانی نداشت که در مقابل قدرت علمی پیشرفته عرصه فقه و فقاهت یا مقابلهای داشته باشد یا لااقل عرض اندامی داشته باشد. لذا وقتی تصمیم بر این شده بود که این جریان حتی در همین حد هم دوام نیابد اما به لحاظ عقلی و قلبی این را با یک مدیریت و درایت بسیار خوبی رقم زد و اراده الهی هم بر این بود که جمعی که با این رویکرد آشنا هستند و علاقمند هستند بیایند و این مسیر را با همراهی مرحوم علامه طباطبایی جلو ببرند.
علامه طباطبایی یک مسیر فکری را مبتنی بر منابع وحیانی در کنار جریان فقاهت راه انداخت
علامه در گوشه این حوزه و در زاویه دور این حوزه قرار گرفت و یک مسیر فکری دیگری را که آن هم مبتنی بر منابع وحیانی بود و بسیار اصیل و ریشهدار بود با آوردن متون حِکمی در صحنه درس و بحث و امثال ذلک، این خط سیر فکری را در کنار جریان فقاهت راه انداخت و با درس و بحثهای مستمر و آمد و شدهای علمی و حضور فضلای جوان در آن دوره شخصیتهایی که بعدها برای خودشان ستارگانی در آسمان و سپهر دیانت و فقاهت و فرهنگی دینی شدند همانند علامه شهید مرحوم مرتضی مطهری، آیت الله شهید مرحوم محمدحسین بهشتی و دیگر شخصیتهایی که به نوبه خود در آن روزگار در کنار مرحوم علامه طباطبایی قرار گرفتند و این خط فکر حِکمی را در کنار خط فکری فقهی رشد دادند و برازنده یک مسیر علمی استواری داشتند.
تفکر عقلی در بین حوزههای علمیه شیعی یک امر اصیل بود
دو تا جهت وجود داشت جهت اول این بود که خود این دانش سابقهای در حوزه علمیه نداشت و پیشینه شناخته شدهای نداشت و جناب علامه طباطبایی در این رابطه پیشقدم بود پیشگام بود و اولین شاید شخصی بود که با این مبنای فکری به میدان آمد و حکمت را در قالب یک دانش اصیل پیشنیهدار پرسابقه حکمت اسلامی معرفی کرد و با آوردن این متون به حوزههای علمیه متون فلسفی مشائی اشراقی و مشخصاً حکمت متعالیه مسیر حکمت را در حوزه علمیه گشود و این راه برای راهیان این راه در حوزه علمیه کاملاً گوارا قرار گرفت از آن جهت که تفکر عقلی در بین حوزههای علمیه شیعی یک امر اصیل بود و گوارایی این حکمت از دو جهت بود هم از جهت تعقل قوی که در این حکمت وجود دارد و هم از جهت وابستگی که به منابع وحیانی پیدا کرده است و شخصیتهایی همانند علامه با تعهد و تضلعی که نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) داشتند این غنای علمی را به قوّت وحیانی تقویت کرد و بسیار عزیز و گوارا کرد و شخصیتهایی همانند شهید مطهری شهید بهشتی و دیگرانی که در این عرصه حضور پیدا کردند و آثار خوبی را هم آفریدند. شاگردان مرحوم علامه طباطبایی در این سه چهار دوره تدریس، شاگردان بنامی شدند که هر کدام در زمینههای مختلف قلمهایی خوبی زدند من جا دارد هماکنون از شخصیت ممتاز حوزههای علمیه مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی که در مظلومیت و غربت در جریان کرونا به دیار ابد شتافتند هم یاد بکنم. ایشان یک طلبه جوانی بودند اما خوشفکر روشنبین و میتوانستند کنار علامه قرار بگیرند و نگرشهای ارزشمند مرحوم علامه را به صحنه بیاورند.
مرحوم علامه طباطبایی باور داشت حکمت میتواند در کنار وحی بسیار غنی و قوی بشود
خود مرحوم علامه طباطبایی یک زاویه دیگری هم داشتند که آن بسیار ممتاز بود یعنی هم دانش اصیل حکمت را براساس منابع و متون به صحنه آوردند کتاب الهیات شفا، اشارات، کتاب حکمة الإشراق، اسفار و سایر متون غنی و قوی فلسفی از مسائلی بود که جناب علامه براحتی اینها را در حوزههای علمیه تدریس میکردند. از سوی دیگر هم اتصال این جریان به جریان وحیانی و منابع کتاب و سنت بحث را بسیار گوارا و عزیز کرده بود و آن حکمت تنها صرفاً یک سلسله مسائل عقلی محض فلسفی نشد بلکه هم ظرفیت حکمت متعالیه از یک سو، و هم اراده شخصی مرحوم علامه طباطبایی که باور داشت این حکمت میتواند در کنار وحی بسیار غنی و قوی بشود و لذا در کنار تدریس متون فلسفی مثل اسفار، تدریس چند جلد بحار الأنوار احادیثی که در باب توحید هستند احتجاجات صدوق و نظایر آن.
بنیانهای اصیلی مانند آزاداندیشی، تفکر آزاد و ارتباط گرفتن با مجامع علمی و تحقیقی از علامه طباطبایی یک شخصیت بینظیر برای جهان اسلام رقم زد
آیت الله جوادی آملی میفرمودند که ما چند سال مباحث روایی بحار را در باب توحید خدمت مرحوم علامه تتلمذ میکردیم و اینها را فرا میگرفتیم. اما از سوی سوم خود شخصیت علامه متفکر بزرگوار طباطبایی آن روشنفکری و روشنبینی و افق بازی که در اندیشه ایشان وجود داشت و ایشان با گرفتن ارتباطاتی در این ساحت با روشنفکرانی چه گرایش دینی و چه گرایش غیر دینی گفتوگو میکرد و جلساتی را داشت و افرادی هم با ظرفیتهای بسیار وسیعی همانند جناب آقای دکتر حسین نصر و در کنار ایشان همچنین جناب دکتر یا پرفسور هانری کربن و دیگران، همراهی میکردند. امروزه هم که جناب آقای دکتر ابراهیم دینانی از شخصیتهای ممتاز فلسفی کشور ما در رکاب مرحوم علامه طباطبایی بودند و این آمد و شدها بسیار گوارا کرده بود این بحثها را و چند جانبه ساخته بود.
تعبیری را جناب آقای دکتر دینانی از آیت الله علامه طباطبایی دارند که این تعبیر بسیار ماندگار است فرمود من کسی به باز بودن اندیشه و اندیشه آزاد به عظمت مرحوم علامه طباطبایی نمیشناسم. بله در عین حالی که در فضای نجف اشرف بزرگ شدند و تحت تربیت و استادی یک شخصیت ممتاز مرحوم آسید علی آقای قاضی در نجف بودند و فضای حوزه نجف هم بر ایشان حاکم بود اما بنیانهای اصیلی که در ایشان وجود داشت آن آزاداندیشی و آن تفکر آزاد و ارتباط گرفتن با مجامع علمی و تحقیقی و نظایر آن یک شخصیت بینظیری را برای جهان اسلام رقم زد، چون ممکن است ما دانشمند داشته باشیم اما اندیشمند و متفکر و آزاداندیش در فضاهای حوزوی بسیار کماند اگر هم افرادی با اندیشه آزاد هستند اینها خیلی در فضاهای سنّتی رشد نکردند. بله ما داریم افرادی که بسیار خوشفکر هستند روشن هستند در فضای اندیشه آزاد نظرات خوبی را دارند اما بنیانهای سنّتی که در مثلاً حوزه نجف رشد کرده باشند و تحت تعالیم و تربیت مرحوم سید علی آقای قاضی با همان باورهای اصیل و سنّتی همراه باشند اینها این جمع این دو جبهه و وجهه وجودی بسیار کم است. این هم از امتیازات بارز مرحوم علامه است.
برای جامعه ما وجود علامه طباطبایی بسیار بسیار ضرورت دارد
بنابراین جمع این ویژگیها از شخصیت ممتاز علامه طباطبایی شخصیت دیگری را رقم زد که امروزه برای همه کسانی که در مباحث علوم عقلی میاندیشند در حقیقت نمونه و الگویی است. برای جامعه ما وجود علامه طباطبایی بسیار بسیار ضرورت دارد و حوزههای علمیه اگر چنین شخصیتهایی را نداشته باشد یک بُعدی رشد میکند و این رشد یک بُعدی یک شخصیت کاریکاتوری در حقیقت برای حوزهها و شخصیتهای حوزوی ایجاد میکند اگر بخواهیم یک رشد متعال و همه جانبه داشته باشیم باید با بال عقل و نقل و توأمان و با هماهنگی تام باهم داشته باشیم تا مبتنی بر عقلانیت وحیانی یک حوزه متعادل ایجاد کنیم.
حوزههای علمیه امروز افتخار میکنند که المیزان از آنهاست
مرحوم علامه طباطبایی از حوزه نجف برخواسته بود و در مباحث فقهی و اصولی همانند نجفیون میاندیشید و آثار ایشان در این زمینه کاملاً مشهود است و ایشان چیزی کم نداشت از آن شخصیتهای ممتازی که از نجف برخواستهاند نظرات اصولی ایشان در این کتابهایی که از ایشان است هم نشانگر قوت و توان اصولی این بزرگمرد عالم اسلامی است و در نهایت هم بارقهای که برای حوزهها ایجاد کردند که منحصر بفرد است و آن بارقه تفسیر المیزان است. این جایگاهی که ایشان در نهایت و در پایان عمر از خود به یادگار گذاشتند و تفسیر المیزان را خلق کردند و به عالم فرهنگ مکتب تشیع اهدا کردند در واقع، این بسیار فخرآفرین است و حوزههای علمیه امروز افتخار میکنند که المیزان از آنهاست و المیزان جبهه بزرگی است برای اینکه با جهان اسلام بتواند وارد گفتوگو بشود. مرحوم علامه طباطبایی در این کتاب عظیم المیزان یک جبهه دیگری را با جهان اسلام و حتی جهان بشریت گشود؛ یعنی هم با نحلههای فکری و فرهنگی که در فضای اسلام اهل تسنن داشتند و آثاری همانند المنار را در نهایت ارائه کرده بودند جناب علامه با تمام توان به میدان آمد و بدون اینکه تنشی را ایجاد کند حرف تند و سخن تندی را که برای آنها نامأنوس باشد بزنند کاملاً در یک صف علمی قرار گرفتند و تک تک نظرات آنها را به میدان تحلیلهای دینی و نقلی و عقلی آوردند و به زیبایی تمام شبهات و نظرات ناصائب را تحلیل کردند و به این صورت المیزان را در کنار المنار و سایر آثار تفسیری اهل تسنن به میدان آوردند و از سوی دیگر در کتاب شریف المیزان نشان دادند که قرآن چقدر قوت عقلی دارد و تحلیلهای عمیق قرآنی میتواند نکته نظرات فلسفی را در حوزه هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی با قوت تمام آنها را ارزیابی کند تحلیل کند و نظرات صائب را بیان کند.
علامه طباطبایی فاتح فتح المبین قرآنی هستند
چقدر زیبا مرحوم علامه طباطبایی بعد از اینکه تفسیر میکردند و مباحث روایی را هم کنار کار داشتند به صورت مستقل بحثهای تاریخی بحثهای اجتماعی بحثهای فلسفی را به میدان آوردند این باور به اینکه قرآن یک کتاب علمی است را میتوان در کتاب المیزان به صورت زیبا مشاهده کرد. امروزه برخی از روشنفکرها به اصطلاح میگویند قرآن یک کتاب علمی نیست شما قرآن را با خوانش علامه طباطبایی در المیزان بخوانید بفهمید که آیا قرآن یک کتاب علمی هست یا نیست؟ آن کسی که میتواند و زبان قرآن را میفهمد میتواند این کتاب را به صورت علمی بخواند و در آورد و باید آن گونه دید آنگونه که یک انسان عمیق آثار را میبیند. خیلیها فکر میکنند که اینگونه قرآن را تلاوت کردن و خواندن یک خواندن مثلاً شاید مناسبی نباشد در حالی که این نوع خواندن و خوانش است که ژرفنگری را و تعمّق را و تأمل را و تعقل را که خواسته قرآنی است ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾،[1] ﴿لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾[2] این تفکر اگر بنا باشد سطحی باشد که تفکر نمیخواهد! اگر بخواهد یک فکر سطحی گذرای بدون عمق و ژرفنگری باشد که تفکر نیست. اینجور خدای عالم به تفکر اصرار دارد به تعقل اصرار دارد به تفقه تأکید دارد که تفقه کنید و امثال ذلک، یعنی ژرفنگری کنید با این ژرفنگری کردن فلسفه را و مباحث اجتماعی را مباحث تربیتی و اخلاقی را میتوانید بیابید و ببینید که چقدر زیبا مرحوم علامه طباطبایی مبتنی بر همین قرآن و مبانی اهل بیت عصمت و طهارت به زیبایی دارند مطرح میکنند.
بله، آن کسی که یک عمق فلسفی قوی دارد یک ریشه عمیقی در حوزه عرفان و کلام دارد، وقتی به خدمت قرآن میآید چنین دستآوردهایی را برای جامعه بشری میتواند به ارمغان بیاورد. بله، المیزان امروز یک منبعی است برای اینکه نشان بدهد دین اصیل اسلامی ما خصوصاً قرآن عزیز ما چقدر توانمند است چقدر قدرتمند است در حوزه مسائل علمی میتواند حرف بزند میتواند در صحنههای اجتماعی حضور پیدا کند. چقدر زیبا مباحثی که در عرصه نبوت است ولایت است رسالت است خلافت انسانی است جناب علامه طباطبایی در خلال این آیات بیان داشتند. علامه طباطبایی این مسیر را باز کردند ایشان فاتح فتح المبین قرآنی هستند در قضیه علمهایی که امروز مطرح است و الحمدلله خدا این نعمت را هم به ایشان ارزانی داشت که یک شاگردی همانند استاد آیت الله جوادی آملی در کنار ایشان قرار گرفت و المیزان را به اوج رساند بیان و تبیین المیزان چه در فضاهای تفسیری چه در فضاهای فلسفی چه در فضاهای اخلاقی و تربیتی و اجتماعی در این کتاب تفسیر تسنیم کاملاً نشان از قدرت علمی داد.
شخصیت اخلاقی علامه طباطبایی برای همه ما درسآموز است
امروز حوزههای علمیه میراثدار این تفکر این بنیانهای معرفتی و نهایتاً این شخصیتاند ما مرهون شخصیت علامه طباطبایی هستیم و الحمد لله این تفکر راهاندازی شده و همین دوستانی که در فضای اندیشههای سیاسی میاندیشند فکر میکنند چقدر از این تفکر و این نحوه نگاه و خوانشی که علامه در فضای وحیانی و خصوصاً قرآنی داشتند بهره بردند و از آن استفده کردند. یکی از دوستان خوشفکر و خوشکار ما در همین پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی مرتّب در فضای اعتباریاتی که از جایگاه مرحوم علامه طباطبایی دارد ارائه میشود کار میکنند و این را نشان میدهند و این بسیار ارزشمند است و این قدر عمیق وارد این حوزه شدن، اظهار نظر کردن، تحلیل کردن، به صحنه آوردن اینها نشان عمقی است که در کلام جناب علامه طباطبایی وجود دارد.
به هر حال شخصیت اخلاقی ایشان از سوی دیگر برای همه ما درسآموز است و ادب ایشان نزاکت ایشان منش و روش ایشان سبک زندگی که مرحوم علامه در حوزههای علمیه واقعاً آوردند و شخصیتهایی همانند علامه حسنزاده آملی(رضوان الله تعالی علیه) و دیگران را پروراندند و به جهان اسلام اهدا کردند وقتی از ایشان سؤال میکردند که آیا چه کسانی در روز ایام شهادت مرحوم آیت الله مرتضی مطهری چه اشکی میریخت و چه گریهای میکرد و چه صحبتهای شیرینی در خصوص این مناسبات استادی و شاگرد داشتند که همواره دلنشین است و مسیری که ایشان در این دو حوزه باز کرد شاید بینظیر باشد. هرگز کسی استادی برای شاگردش دستمال به دست بگیرد و اشک بریزد و در فراقش بگرید و متأثر باشد ما کمتر داریم. این شاگردی مثل مطهری و استادی مثل علامه طباطبایی اثری را میآفرینند مثل فلسفه و روش رئالیسم این اتحاد استاد و شاگردی را در این کتاب ما میبینیم همچنان این کتاب در قله مباحث فکری میتواند نقشآفرین باشد و در آن روزگار این کتاب چه نقش عظمی را بازی کرده است.
آزاداندیشی و ارتباط با مجامع علمی و شخصیتهای ممتاز جهانی، با هر گرایشی با هر نوع تفکری باید در حوزههای علمیه باشد
این مسیر باید ادامه پیدا کند این شخصیتها باید در حوزهها باشند. آزاداندیشی و ارتباط با مجامع علمی و شخصیتهای ممتاز جهانی، با هر گرایشی با هر نوع تفکری باید در حوزههای علمیه باشد و ایشان این بزرگمرد با همه حرفهای تندی که بعضاً در کنار بود این فضای فکری را آوردند. به هر حال وجود دارد و ما باید بپذیریم سخنان تلخ و تند و ناروایی در این حوزهها وجود داشت و مرحوم علامه هم از این مسائل بیبهره نبود نامههای تند و حرفهای تند تا حد تفسیق و تکفیر و امثال ذلک جلو رفتند اما ایشان همچنان بر آن اعتقاد و باور عقلی و قلبی خودش ایستاد و همه این حرفها را تحمل کرد اما دست از آن اعتقاد و باوری برنداشت و این اتفاق افتاد آنچه که اکنون ما شاهدش هستیم. آن اعتماد و اعتقاد به باورهای وحیانی و اینکه این سخنان باید باشد.
ما از دو جهت مرحوم علامه را باید قدر بدانیم:
1ـ جبهه ایجاد یک سپر دفاعی در مقابل هجمههایی که در آن زمان مارکسیستها داشتند و حملات ناجوانمردانهای که از ناحیه چپیهای آن روزگار به دین و دیانت شده بود که آیت الله جوادی آملی میفرمودند که ما کاملاً ناامید بودیم از اینکه آینده مسیر معرفتی جوامع بخواهد چگونه باشد؟ چون قدرت انحرافی که چپها داشتند و مارکسیست و جریانهای همسو داشتند میرفت تا مسیر فکری را کاملاً قفل بکند. برای اینکه حوزههای علمیه در مدار فقه و اصول مشغول کار بودند هرگز این هجمه عظیم فکری و فرهنگی و فلسفی که میرفت تا همه افکار و عقاید را زیر سؤال ببرد و بلکه نفی کند، این را متأسفانه نمیدیدند. دانشگاههای ما کاملاً تحت تصرف قوای فکری چپ قرار گرفته بود و بچههای مسلمان شیعه با تسبیح و سجاده میرفتند دانشگاه و متأسفانه از آن طرف با نگرشهای انحرافی چپ برمیگشتند. ایجاد یک سپر دفاعی قوی که مرحوم علامه با آثار تکوینی و تدوینی خودش، یا شهید مطهری به دانشگاهها میرفتند یا دیگر شاگردان ایشان مثل شهید بهشتی، از سوی دیگر هم تدوین این کتابها و درس و بحثها و نظایر آن بود. اینها ایجاد یک سپر دفاعی بود که از مکتب اسلام و دین و دیانت و خصوصاً مکتب تشیع دفاع کرد.
از سوی دیگر مرحوم علامه با ژرفنگری با عمقاندیشی که در فضای تفکر الهی اسلامی شیعی ایجاد کردهاند گوهرهای نابی را به صحنه آوردند و جهت استفاده از این منابع وحیانی این جواهر ارزشند لازم بود که در دریای معارف غواصی بشود چه کسی میتواند غوص بکند غور بکند و در عین حال گوهرهایی را بیاورد بدون اینکه غرق بشود؟ خیلیها غوص میکنند غور میکنند اما غرق میشوند اما مرحوم علامه طباطبایی تحت تعالیم والای وحیانی به دریای این معارف غوص میکرد اما غرق نمیشد قدرت این را داشت که بتواند از اعماق این بهار معارف سخنان ارزشمندی را بیاورد و تحلیلهای خوبی را ارائه کند و نکات سودمندی را بیاورد گرچه دیگران اینها را به درستی نمیدیدند و نمیتوانستند تحلیل کنند اما ما این شخصیت را به این صورت داریم و بسیاری میتوانیم در باب این شخصیت سخن بگوییم حرف بزنیم و آثار ایشان را بیابیم و بشناسیم و به جامعه خود معرف کنیم.