03 06 2021 279586 بطاقة تعريف:
image
در محضر استاد؛

توکّل معنایش این است که انسان خدا را وکیل خود قرار بدهد

معنای توکّل این نیست که تا آنجا که به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می‌ دهم، آن حوادث پیش‌بینی نشده را به خدا واگذار ‌کند؛ این #تبعیض_در_توکل است که با #توحید سازگار نیست. توکّل معنایش این است که انسان خدا را وکیل خود قرار بدهد.

در محضر استاد
آیت الله العظمی جوادی آملی:

معنای توکّل این نیست که تا آنجا که به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می‌ دهم، آن حوادث پیش‌بینی نشده را به خدا واگذار ‌کند؛ این #تبعیض_در_توکل است که با #توحید سازگار نیست. توکّل معنایش این است که انسان خدا را وکیل خود قرار بدهد.
 هر آدم عاقلی وقتی می‌خواهد کاری را انجام بدهد که به همه شئون آن کار آگاهی ندارد (یک) بر فرض آگاهی، توان آن را ندارد (دو) وکیل می‌ گیرد (سه). ما نسبت به همه کارهایمان این سه امر را باید رعایت کنیم، چون هیچ کاری نیست که ما به جمیع شئونش آگاه باشیم، هیچ کاری نیست که ما نسبت به جمیع شئون آن توانمند باشیم، چون به جمیع شئون علم نداریم و به جمیع شئون آن کار توانایی نداریم چاره جز این نیست که #وکیل بگیریم ﴿وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلاً﴾.[1] پس معنای توکل این نیست که آن مقداری که می توانیم به خودمان اسناد بدهیم و آن مقداری که نمی ‌دانیم و نمی ‌توانیم توکّل کنیم.
 اگر ما در همه امور به خدای سبحان توکّل کردیم، آن‌گاه آن مدیر و مدبّر گاهی خود ما را اداره می ‌کند، آن بخشی که به حسب ظاهر معلوم و مقدور ماست؛ گاهی دیگران را تسخیر می‌کند، آن بخشی که معلوم و مقدور ما نیست؛ آن وقت اگر ما به او توکّل کردیم و او را وکیلِ مفَوَّض و مطلق قرار دادیم او شروع به کار می ‌کند؛ او خود ما را #تدبیر می ‌کند، دیگران را تدبیر می ‌کند، از مجموعه این دو تدبیر آن مقصد صحیح به دست می ‌آید؛ لذا در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ پس معنای توکّل، تبعیض یا تشریک در کار نیست.
 اگر در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ برای اینکه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾[2] آن وقت توکّل ما ثمربخش می ‌شود.
 پس توکّل، تبعیض در وظیفه نیست که بخشی از کارها را خودمان انجام بدهیم، آن مقداری که مقدور ما نیست به عنوان حوادث پیش ‌بینی نشده توکّل کنیم. چرا خدا کافی است؟ برای دو جهت، چرا ﴿مَن یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾/ برای دو جهت: یکی اینکه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾، یکی اینکه ﴿ قد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ او #مهندسی_عالم را به عهده گرفته برای هر چیزی یک اندازه مشخص قرار داده (یک)، نسبت به همه چیز هم قدرت مطلق دارد (دو). خب پس خود ما هم از این دو نظر زیرمجموعه این دو اصل هستیم؛ یعنی اینکه فرمود: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ برای ما هم یک قدر مشخّصی است که او قرار داده است. اگر فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾ خدای سبحان مقصد خود را بالأخره می ‌رسد و می‌ رساند، ما هم جزء مقاصد او هستیم در مقام سوم یعنی مقام فعل. بنابراین اگر کسی خدا را وکیل مطلق قرار داد چه اینکه باید او را وکیل مطلق قرار بدهیم، خود ما را او دارد #اداره می ‌کند. وقتی ما را او دارد اداره می‌کند ما دیگر نباید نگران باشیم!

[1] . سوره نساء، آیات 81 ،132 ،171 ؛ سوره احزاب، آیات 3 و 48.
[2] . سوره طلاق، آیات 2 و 3.



منبع: جلسه درس تفسیر آیت الله العظمی جوادی آملی، سوره فرقان جلسه 23
تاریخ: 1390/11/30


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات