12 01 2017 309295 شناسه:
image

جامعیت علمی و فکری آیت الله العظمی جوادی آملی

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: آیت الله سید محمد غروی در مصاحبه اختصاصی با سایت پژوهشگاه علوم وحیانی معارج به تبیین شخصیت معنوی و جامعیت علمی و فکری آیت الله العظمی جوادی آملی پرداخته است.

پایگاه اطلاع رسانی اسراء به نقل از سایت پژوهشگاه معارج: آیت الله سید محمد غروی در مصاحبه اختصاصی با سایت پژوهشگاه علوم وحیانی معارج به تبیین شخصیت معنوی و جامعیت علمی و فکری آیت الله العظمی جوادی آملی پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

برای شروع بحث بفرمایید شناخت حضرتعالی از آیت الله جوادی آملی به چه زمانی باز می گردد؟

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطبین الطاهرین، و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

سابقه آشنایی ما با حضرت استاد به اواخر دهه چهل شمسی باز می گردد و در آن زمان حضرت آیت الله جوادی آملی یکی از فضلای حوزه تلقی می شدند، و در همان سالها بود که ایشان کتاب «بدایه الحکمه» را که تازه توسط حضرت علامه طباطبایی به رشته تحریر درآمده  بود، در مدرسه حقانی تدریس می کردند.

پس از مدتی که شرایط تحصیل کتاب شریف اسفار برای ما حاصل شد، توفیق پیدا کردیم که در درس حضرت استاد جوادی آملی حضور پیدا کنیم. لذا چهار جلد از این کتاب را از محضر ایشان فرا گرفتیم. سپس دو دوره عرفان  شرح تمهید القواعد و نیز شرح فصوص) را از ایشان فرا گرفتیم. یعنی تقریبا حدود ده سال از وجود مبارک استاد استفاده علمی نمودیم.

این بهره بری علمی از حضرت استاد ادامه داشت تا اینکه بنده به عنوان یکی از کسانی در مسیر نگارش تفسیر تسنیم قرار دارد در حدود پنجاه جلد از مجموعه تفسیر را ملاحظه نمودم و نقطه نظرات خود را در این زمینه به ایشان منتقل کردم. بنابراین هم علوم فلسفی را از ایشان فرا گرفتیم و هم علوم عرفانی و تفسیری را.

به عبارتی می توان گفت این ارتباط مستمر تقریبا از اوایل دهه پنجاه آغاز شد و تا کنون نیز ادامه دارد.

با توجه به ارتباط و شناختی که شما نسبت به حضرت استاد دارید، بفرمایید جامعیت علمی ایشان به چه صورت است؟

یکی از ویژگی هایی که حضرت استاد داشته و دارند، جامعیت علمی ایشان است، و از رهگذر همین جامعیت، دید وسیعی هم نسبت به دیگر علوم و فنون دارند. بدین معنا که ایشان جامع علوم و فنونی مثل، فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، عرفان، کلام، اخلاق است، یعنی هم فقیه است و هم اصولی، مفسر، فیلسوف، عارف، متکلم، عالم اخلاق و ... . این آشنایی ایشان با علوم مختلف دینی، باعث شده است که یک بینش وسیعی نسبت به معارف الهی داشته باشند. طبیعتا منحصر در یک علم نیستند یا صرفا یک عارف نیستند که تنها در زمینه عرفان کار کرده باشند. اینچنین جامعیت علمی را کمتر می توان در میان علما و بزرگان دیگر مشاهده نمود. لذا جامعیت علمی ایشان بسیار قابل ملاحظه است، و دید وسیع ایشان می تواند در مباحث مختلف علمی و معرفتی تأثیر گذار باشد.

هر یک از این علوم روش های خاص خود را دارند، اما علی رغم این تفاوت روش ها، همه این علوم با یکدیگر ارتباط دارند، و به نحوی مکمل یکدیگر می باشند. لذا به همین دلیل است که ایشان واجد یک دید وسیع و گسترده در مبانی علمی و معرفتی شده اند و توانسته اند که سخنان و مطالب جدید و نوینی را عرضه نمایند.

یکی از ویژگی های ایشان تسلط به علم کلام و مباحث کلامی است که باعث شده است بتوانند مباحث پیچیده کلامی مثل؛ ولایت و امامت را به نحو شایسته ای تقریر و تبیین نمایند.

نکته ای که در اینجا باید به آن توجه شود این است که جامعیت علمی ایشان به این معنا نیست که صرفا نسبت به این علوم آشنایی دارند، بلکه به این معنا است که در همه این موارد مذکور تبحر و تعمق دارند و همه آنها را به نحو کامل و عمیق دریافت کرده اند و در هر کدام از آنها صاحب نظر هستند. یعنی به ضرس قاطع می توان وی را جامع معقول و منقول دانست.

بفرمایید که رمز موفقیت حضرت آقای جوادی آملی در دستیابی به این علوم متعدد چیست؟

دلیل موفقیت ایشان علاوه بر علاقه، هوش و استعداد سرشار خدادادی که دارند، اساتید بزرگی است که از آنها بهره برده اند.

حضرت استاد جوادی آملی چه آنگاه که در تهران بودند و چه آنگاه که به قم آمدند، از اساتید بزرگ حوزه استفاده های بسیار نمودند، اساتید بزرگی همچون آیت الله بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی، محقق داماد، الهی قمشه ای، علامه شعرانی، فاضل تونی، آشیخ محمد تقی آملی و همچنین دیگر بزرگان و اساتیدی که در آن زمان کرسی تدریس داشتند.

راجع به درس ها و مباحث تفسیری ایشان بفرمایید که به چه صورت است؟

همان طور که گفته شد چون ایشان جامع علوم و معارف دینی و اسلامی است در بحث های تفسیر هم هر جا که مناسبتی باشد بحث خاصی را مطرح می نمایند، مثلا جایی که زمینه بحث فقهی وجود داشته باشد به عنوان یک فقیه، در آن بحث ورود پیدا می کنند، هرچند که جای اصلی بحث فقه در درس های فقه ایشان است، اما در حد شرایط و زمینه هایی که در درس تفسیر وجود دارد، وارد بحث فقهی نیز می شوند. یا مثلا سعی می کنند مبانی اصولی را در درس های تفسیر رعایت کنند و در مواردی که ضرورت ایجاب می کند بحث های اصولی را هم مطرح می نمایند. همین طور راجع با سایر مباحث علمی دیگر از جمله فلسفه، عرفان، حدیث و ... که هر کدام از آنها با توجه به ظرفیت های که در بحث وجود دارد توسط ایشان مطرح می شود.

با توجه به اینکه ایشان به عنوان یکی از مفسران بزرگ قرآن هم شناخته می شوند، در مورد رویکرد تفسیری ایشان و ویژگی برجسته تفسیر تسنیم توضیحاتی بفرمایید

راجع به رویکرد تفسیری ایشان در تفسیر تسنیم باید بگوییم، اولا سطح و نوع تفسیر ایشان با تفاسیر دیگر کاملا متفاوت است، البته پوشیده هم نیست که آقای جوادی آملی در تفسیر، تا حدودی هم تحت تأثیر استاد خودشان، علامه طباطبایی هستند و سعی می کنند قرآن را هم با قرآن تفسیر نمایند و هم با روایات اهل بیت (ع). در این زمینه هم حداکثر استفاده را از قرآن و روایات می نمایند. زیرا علامه طباطبایی در واقع تفسیر قرآن به قرآن را زنده نمودند. ایشان هم در این مورد تحت تأثیر استاد خود هستند. اما در عین حال همیشه متذکر می شوند که ما بدون توجه به روایات نمی توانیم تفسیر دقیقی از آیات داشته باشیم. لذا مکرر می گویند که در تفسیر اگر یک آیه را ملاحظه نماییم، و تمام خصوصیات دلالی آن را مورد توجه قرار دهیم، حتی سیاق آیه را هم (اگر در مفهوم آیه تأثیر دارد) مورد ملاحظه قرار دهیم، آنچه که به دست می آید، در حقیقت تفسیر این آیه است، اما نمی توان آن را به کل قرآن نسبت داد و گفت که حکم قرآن هم همین است. بلکه زمانی می توانیم بگوییم حکم قرآن این است که همه آیات مرتبط با این آیه را هم ملاحظه نموده باشیم. یعنی باید پیش از حکم نمودن، همه آیاتی را که راجع به موضوع آیه مورد نظر، وجود دارد با هم جمع بندی نماییم، و ارتباط این آیه با آیات دیگر را بسنجیم و اگر تخصیص یا تقییدی وجود دارد آنها را هم لحاظ نماییم و نیز آیات مبیّن و مفسر این آیه را هم در نظر داشته باشیم، آنگاه مفهوم نهایی ای را که از آن استنباط می شود، می توان به قرآن نسبت داد. بنابراین بعد طی همه این مراحل می توان گفت که از قرآن چنین مفهموم یا حکمی استفاده می شود. اما باز هم نمی توان گفت که حکم اسلام هم همین است، بلکه زمانی می توان این حکم را به اسلام نسبت داد که روایاتی را که با این بحث در ارتباط است ملاحظه نموده باشیم. حال بعد از ملاحظه و بررسی همه اینها با هم، می توان مفادی را که به دست می آوریم به قرآن و اسلام نسبت دهیم.

حضرت استاد تأکید دارند که مرحوم علامه طباطبایی هم اینچنین بود، یعنی در عین حالی که تفسیر قرآن به قرآن را مورد توجه قرار می داد، در مورد هر آیه ای، عنایت خاصی هم به روایات مرتبط با آن آیه داشتند، و در نهایت با توجه به همه این مسائل، آیه مورد نظر را تفسیر می نمودند.

بنابراین، اینکه به زعم برخی ها مرحوم علامه طباطبایی، فقط متمرکز به تفسیر قرآن به قرآن بوده اند و توجهی به سنت نداشته اند، اصلا صحیح نیست و حضرت استاد بارها تذکر داده اند که اصلا رسم مرحوم علامه این چنین نبود که در تفسیر آیات، به روایات و سنت توجه نداشته باشند.

حال با توجه به اینکه فرمودید استاد از حیث علمی واجد ابعاد مختلفی هستند، آیا می توان گفت که ایشان در یک یا چند بعد از این ابعاد ظهور و بروز بیشتری دارند؟

البته شاید بتوان ایشان را در برخی از ابعاد بارزتر از دیگر ابعاد دانست اما آنچه قابل توجه است این است که ایشان همیشه به قرآن و تفسیر آن اهمیت ویژه ای می دادند، و غالبا بر این نکته تأکید دارند که حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی باید به قرآن و مباحث قرآنی توجه بیشتری داشته باشند و این مباحث را به عنوان محور و اصل جهت فراگیری دیگر علوم قرار دهند.

راجع به منش و روش اخلاقی و شخصیتی ایشان قدری توضیح بفرمایید.

نکته قابل ملاحظه این است که احاطه ایشان نسبت به این علوم، شخصیت ایشان را ساخته است، و از همان آغاز در مقام تهذیب و خودسازی نیز بوده اند و صرفا در مقام فراگیری نبودند. به عبارتی می توان گفت که این مباحث علمی را ابتدا باور می کردند و سپس با این باور زندگی می کردند، یعنی این باور ایشان، باعث شکل گیری شخصیت ایشان نیز شده است.

البته ویژگی ها و شخصیت اساتید برجسته ایشان هم بر شکل گیری شخصیت او بی تأثیر نبوده است، اساتیدی مثل استاد الهی قمشه ای که خودش یک حکیم و عارف الهی بوده و در جنبه های معنوی یک فرد واله بوده و یا اساتید دیگر ایشان مثل علامه طباطبایی و همچنین امام راحل و دیگر اساتید، تأثیر مستقیمی بر اخلاق و منش حضرت استاد داشته اند و باعث شده اند که او هم متخلق به این اخلاق متعالی شود.

خلاصه آنکه ایشان واقعا یک عالم وارسته است و عالمی است که علاوه بر تحصیل و تدریس علوم مختلف به خودسازی و تهذیب نفس نیز پرداخته است. انصافا هم ایشان از حیث اخلاقی در سطح بسیار بالایی هستند، خصوصا ادبی که ایشان دارد و همچنین کرامت اخلاقی ای که ایشان واجد آن است، صبر و حلمی که در برخورد با دیگران و خصوصا شاگردان دارد یا در برخورد با مسائل اجتماعی که احیانا پیش می آید، در همه اینها با نهایت اخلاق و فروتنی رفتار می نمایند. خصوصا این کرامت اخلاقی که به آن اشاره شد، یک خصوصیت اخلاقی است که نمود و بروز زیادی در شخصیت ایشان دارد.

بفرمایید مرادتان از کرامت اخلاقی چیست؟

کرامت اخلاقی یعنی اینکه حریم همه انسانها را حفظ می کنند و به کرامت آنها توجه دارند، یعنی هیچگاه با دیگران به گونه ای برخورد نمی کنند که حرمت آنها شکسته شود و آبروی آنها بریزد یا حتی باعث تحقیر آنها شود. نوع برخورد و نوع سلوک وی با انسان ها طوری است که برای انسان ها حرمت قائل است و همیشه سعی میکند که این حرمت ها را حفظ کند. ای بسا ممکن است دیگران آداب ظاهری را در محضر ایشان رعایت نکنند اما باز هم ایشان مقید هستند که کرامت آنها را حفظ نماید. به طور کلی نسبت به افراد و خصوصا شاگردان و مؤمنان تواضع و فروتنی قابل توجهی دارند.

به نظر شما کدامیک از خصوصیات فردی ایشان باعث توفیق و موفقیت ایشان تا این حد شده است؟

حقیقت این است که این ایشان عاشق علم و معرفت بوده و هست، لذا همیشه به دنبال کسب علم و معرفت بوده اند و برای به دست آوردن آن زحمت بسیاری را متحمل شده اند. هیچگاه از فراگیری علم، تحقیق، تدریس و پژوهش خسته نشده اند. حتی در ایام تعطیل هم دست فعالیت علمی برنمی دارند، یعنی در تابستان و زمستان، ایام تعطیل و غیر تعطیل، به فعالیت علمی مشغولند.

ایشان علاوه بر این تلاش و پشتکار فراوان، واجد استعداد و ظرفیت هوشی فوق العاده ای هستند، و چون توجه چندانی به امور مادی و دنیوی نداشته اند و به دنبال رفاه دنیوی نبوده اند، توانسته اند به این مقاطع بالای علمی دست یابند.

توجه بفرمایید که ایشان در حال حاضر نزدیک به هفتاد سال است که به صورت مستمر به تلاش علمی مشغول است و این طور نبوده است که پس از چند سال تلاش علمی و کسب برخی از معارف دست از تلاش و کوشش برداشته باشند. در حال حاضر نیز با توجه به شرایطی سنی که اکنون دارند علاوه بر آنکه به تدریس نیز مشغول هستند، روزانه چندین ساعت مطالعه علمی دارند. همه اینها نشان از این دارد که ایشان به معنای واقعی کلمه عاشق علم و معرفت هستند.

به عنوان سؤال پایانی بفرمایید که به نظر شما حضرت استاد جوادی آملی چه ویژگی های شاخص دیگری دارند می تواند مورد اشاره واقع شود؟

یکی از خصوصیاتی که ایشان داشتند این است که همان سالهای اولیه یک نظر مثبت و عمیقی نسبت به امام راحل (قدس) داشتند، همچنین نسبت به نظام جمهوری اسلامی حساسیت ویژه ای داشته و دارند. از همین رو با شروع انقلاب اسلامی از همان آغاز همراه و یاور امام و انقلاب بودند و در هر مقطعی که برایشان امکان داشت جهت بارور شدن نهال انقلاب از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرده اند.

در مسائل انقلاب و نظام اسلامی هم واجد بینش عمیقی هستند که همیشه چراغ راه ایشان در مقاطع مختلف تاریخ نظام جمهوری اسلامی بوده است. از همین رو همیشه در برخورد با جریان ها و اشخاص، با حفظ کرامت اخلاقی انسان ها، سعی نموده است که اعتدال را در برخورد با آنها حفظ نماید. بنابراین همیشه مورد احترام همه جرایانها بوده و هست. البته این خصوصیت ایشان به معنای این نیست که بخواهند با برخی افراد یا جریانها با مسامحه و مداهنه رفتار نمایند، بلکه حقیقتا سعی دارد که حریم افراد و اشخاص حفظ شود.

خلاصه آنکه ایشان هیچگاه از حمایت های خود از نظام اسلامی، ولایت فقیه و مسئولانِ خدمت گذار دست بر نداشته اند. در مقاطعی هم که نظام اسلامی به ایشان و خدمات ایشان نیاز داشته اند، بی درنگ به کمک نظام و انقلاب شتافته اند.

استاد از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید و با سعه صدر به همه سوالات ما پاسخ های جامع و کامل دادید، صمیمانه سپاسگذارم و برای شما آرزوی توفیق روزافزون دارم.

والسلام علیکم و رحمه الله