06 05 2020 282513 بطاقة تعريف:
image
ویژه شبهای ماه مبارک رمضان 1441هـ.

جلسه سیزدهم؛ «جلوه های رمضانی»؛ سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«جلوه های رمضانی» ویژه شبهای ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ه‍ ، از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد. این برنامه که به همت معاونت فناوری اطلاعات و‌ رسانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء تهیه و تولید می...

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي محمد و آله الطاهرين».

«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَی عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَام‏»[1] با درود و سلام بر صائمان روز و قائمان شب، بر پاسداران حريم ماه مبارک رمضان و برگزارکنندگان باشکوه حقيقت اين ماهي که آنات، ساعات، لحظات و ليالي و ايام آن افضل آنات و لحظات و ساعت و شب‌ها و روزهايش هم نسبت به ساير ماه‌ها در کمال و فضيلت و شرافت و کرامت است. از پروردگار عالم که خالق و رب شهر رمضان است ضمن حمد و ثنا، سپاسگزاريم و به خاندان عصمت و رسالت و رسول مکرّم اسلام تحيات و درود فراوان داريم.

فلسفه ماه مبارک رمضان اين است که انسان الهي شود و قُرب به حق پيدا کند، از ساحت طبيعت کَنده بشود و خود را در جهت اراده پروردگاري قرار بدهد؛ از هوي و هوس نفس، از يک سو؛ و دسيسه‌هاي شيطاني و وساوس شيطاني نجات پيدا کند، از سوي ديگر؛ درهاي بهشت در اين ماه باز و درهاي جهنم به روي بندگان بسته است، شياطين در غل و زنجير هستند و فرشتگان و ملائک همواره ندا دهندگان به دعوت مؤمنان و شايستگان هستند. اين فرصت گرامي مي‌گذرد و شب و روز که ما در مهماني و ضيافت الهي هستيم بايد پاسدار و قدردان اين نعمت والاي حق(سبحانه و تعالي) باشيم. نه تنها خداي عالم اين ماه رمضان را به عنوان برترين فرصت در اختيار ما قرار داد بلکه برترين امکانات را هم در اختيار ما قرار داد. انسان‌ها ممکن است فرصت پيدا بکنند؛ اما امکاني براي رشد و تعالي نداشته باشند. بله، اين ماه أفضل ماه‌ها است و ساعات و لحظات آن أفضل ساعات و لحظات است بدون ، اين يک فرصت است. اما ما با چه امکاناتي خودمان را به ساحت الهي نزديک کنيم و مهم کَنده شدن و از طبيعت رستن است. وقتي اين حبّه گندم يا هسته خرما در درون زمين قرار مي‌گيرد تمام تلاش و کوشش آن اين است که خودش را به رستن بکشاند و رويش داشته باشد وقتي سر از خاک درآورد گاه رستن و رشد و شکوفايي او فراهم مي‌شود؛ اما مهم اين است که از دل طبيعت و از بُن خاک به درآيد که فلّاحيت و فلاح به همين رستن است ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی﴾[2] اين فلاح و رستگاري براي آن انساني است که در درون خودش را تزکيه کرد و با زکات نفس خودش را آماده رستن و شکوفايي کرد.

بنابراين امکاناتي که خداي عالم در ماه مبارک رمضان در اختيار ما قرار داد، بعلاوه اين فرصت، اين فرصت يک فرصت همگاني است و اين امکانات که خداي عالم در اختيار ما قرار داد هم يک امکاناتي است که براي همگان خداي عالم مقرّر کرد، «الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَی عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَام‏»؛ صيام مستمسک و حقيقتي است که انسان با گرفتن اين حبل الهي و اين مستمسک الهي مي‌تواند رشد بکند اين منّتي بر انسان نيست بلکه نعمتي است که انسان با اين نعمت خودش را بالا بکشد. نزول قرآن و شب‌هاي قدر، نزول فرشتگان، سلام فرشتگان و جلوه‌هاي رحمت الهي در ماه رمضان، همه اينها امکاناتي است که خداي عالم در اختيار ما قرار داده و يکي از مهم‌ترين و برجسته‌ترين از اين امکانات دعا است. جلوه‌هاي رمضاني يعني آن امکاناتي که خداي عالم در اختيار بندگان صالح و شايسته‌اش در اين ماه قرار داد که با مطيه قرار دادن ماه مبارک رمضان و با استمساک به اين حبل‌هاي الهي خودش را از طبيعت بکَند.

بله! مسئله ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾[3] آن قدر دسيسه‌هاي نفس، آن قدر وساوس نفس، آن قدر مسئله نفس أمّاره سنگين و شديد است که انسان نمي‌تواند از اين جريان به راحتي نجات پيدا بکند ﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلاّ مَا رَحِمَ رَبِّي[4] هيچ کس نمي‌تواند از دست دسيسه‌هاي نفس و نفس مسوّله و نفس أمّاره و نظاير آن که قواي دروني نفس هستند نجات پيدا کند. خداي عالم اين معنا را به وضوح و روشنايي در قرآن بيان فرمود که: ﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلاّ مَا رَحِمَ رَبِّي، جمله، جمله اسميه و با ﴿إِنَّ شروع مي‌شود «لام» تأکيد، صيغه مبالغه، همه آنچه را که در جهت بيان يک واقعيت به صراحت و شفافيتِ تمام هست بيان کرد.

کسي نگويد که من خودم نجات پيدا میکنم خودم راه نجات را بلد هستم اين عقل هست که به ما کمک مي‌کند. امروزه گاهي وقت‌ها مي‌بينيم که موقع خداحافظي مي‌گويند که عقل به فرياد تو برسد! عقل کمک‌کار تو باشد! عقل کجا در مقابل وسوسه‌هاي نفس و دسيسه‌هاي نفس و حيله‌گري نفس! اگر خداي عالم به مدد او از طريق ماه رمضان و دعا و نظاير آن نيايد به تعبير آقا علي بن ابيطالب «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِير تَحْتَ هَوَيً أَمِير»،[5] هوي و هوس عقل را مچاله مي‌کند. عقل را به کناري مي‌اندازد. اين دسيسه‌ها و نفس مسوّله اولاً عقل را نيش مي‌زنند زهرشان را در درون عقل مي‌ريزند و عقل را فلج مي‌کنند در خدمت خود مي‌گيرند و بعد هر کجا که بخواهند عقل را مي‌برند؛ «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِير تَحْتَ هَوَيً أَمِير». اينکه انسان موقع خداحافظي ببيند که عقل نگهدار تو! عقل يار و ياور تو! اين يک حرف شيطاني است يک حرف ناتمام است يک حرف عاجزانه و نشناخته و از جهل برگرفته است. آنکه مي‌تواند عقل را در صحنه نفس انساني به کمال برساند و به رشد برساند که عقل وحياني بشود، رمضان است. ماه رمضان اين عقل را وحياني مي‌کند، آن را با حقيقت توحيد عجين و قرين مي‌کند با جلوه‌هاي الهي او را کامل مي‌کند و رشد مي‌دهد آن‌گاه اين عقل مي‌شود امير لشکر وجود انساني و بر انسان فرمانروايي مي‌کند اين انسان که عقل وحياني در رأس کار اوست البته ناجح و موفق و مفلح و فائز است.

بنابراين انسان اگر بگويد من با توانمندي‌هاي خودم يا عقل خودم يا قدرت و تجربه خودم بخواهم به جايي برسم و به فلاح و رستگاري برسانم، اين يک اشتباه محض و يک جهالت محض است به همين جهت خداي عالم هم ماه رمضان را فرصتي زرّين و طلايي قرار داده است و هم در اين ماه امکاناتي را براي انسان قرار داده که از جمله آنها نزول قرآن است که جايگاه ويژه‌اي دارد: ﴿هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ﴾[6] و امر ديگر هم مسئله دعا است که اين شب‌ها در باب دعا سخن مي‌گوييم به عنوان يکي از برترين جلوه‌هاي ماه مبارک رمضان.

دعا بايد به درستي شناخته بشود و هويت دعا و حقيقت دعا آن گونه که بايد نسبت به مباحثي که در درون آن وجود دارد يک مقدار محجوب مانده است. ما با حقيقت دعا آشنا نيستيم در دعا فقط خواسته‌هاي خودمان براي ما مهم است. ما فکر مي‌کنيم که دعا يعني اينکه انسان به خواسته‌هاي خودش برسد و نيازهاي او تأمين بشود آن هم نيازهاي دنيايي او و کمتر نيازهاي اخروي و سعادت اخروي و جلوه‌هاي برتر کمال انساني در اين دعاها مطرح است؛ لذا لازم است که بهتر دعا را بشناسيم.

آن رکن اصلي و اساسي که در دعا وجود دارد و بايد آن معنا در وجود ما زنده بشود اين است که دعا رأساً و اصلاً خودش موضوعيت دارد ما نبايد کاري داشته باشيم که آيا آن خواسته اجابت مي‌شود يا نه؟ آنچه در اصل دعا مهم است اين است که ما اين معنا را بيابيم که در صحنه هستي تنها حقيقتي که فرمانروايي مي‌کند خداي عالم است، اين مطلب اصلي و اساسي است. روح دعا به اين برمي‌گردد که چنين معرفتي براي ما حاصل بشود و اين خودش موضوعيت دارد اين خودش اصل و اساس است که ما بيابيم در نظام هستي و در دار وجود از متن هستي خود گرفته تا کهکشان‌ها تا عرش تا کرسي و قلم تا هر کجا که هست تحت فرمانروايي و قلمرو پروردگار عالم است و اوست که همه جا مسلّط است. اينکه شما مي‌بينيد در شب‌هاي قدر اين دعاي جوشن کبير که هزار اسم از اسماي الهي است که خداوند هزاران هزار اسم دارد «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ‏ء»،[7] اين اسماء هستند که از ناحيه خداي عالم دارند حکومت مي‌کنند و کار مي‌کنند و احدي در عالم وجود ندارد که بخواهد مؤثر باشد «لا مؤثر في الوجود إلا الله».

يکي از مسائل بسيار مهمي که خداي عالم در قرآن به ما گوشزد مي‌کند و تذکر مي‌دهد اين است که خودتان را به آب و آتش نزنيد به اين طرف و آن طرف نزنيد ﴿لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ﴾ آن کساني که غير خدا را مي‌خواهند ﴿لا يَسْتَجيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ﴾٭[8] غير خدا هيچ کس از هيچ مبدأيي کاري ساخته نيست ﴿لا يَسْتَجيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ﴾؛ اين روح دعا است که ما بفهميم که آب و آتش کار نمي‌کنند.

آب دريا جمله در فرمان توست ٭٭٭ آب و آتش ای خداوند آن توست

گر تو خواهي آتش آب خوش شود ٭٭٭ ور نخواهي آب هم آتش شود[9]

بله! اين طور نيست که آب دريا بخواهد کاري بکند، وقتي خداي عالم اراده کرد به موسي گفت: ﴿اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ﴾ آن دريا در مقابل چشم همگان به دو نيم شد شقّه شد خدا در قرآن مي‌فرمايد که اين راه در بردن بني‌اسرائيل خشک شد ﴿يَبَساً﴾[10] يک ذره آب هم در اين کف دريا نبود. بله، «آب دريا جمله در فرمان توست»، اين طور نيست که چيزي داشته باشيم به نام دريا، چيزي داشته باشيم به نام خدا! چيزي داشته باشيم به نام آب و چيزي داشته باشيم به نام آتش!

گر تو خواهي آتش آب خوش شود ٭٭٭ ور نخواهي آب هم آتش شود

در دعا اين نکته مهم است که ﴿لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ﴾ بشر را اگر رها کني، به سراغ آب و آتش مي‌رود و به سراغ ستاره و ماه و خورشيد و بُت و مانند آن مي‌رود. اين دعا است که مسير انساني را درست هموار مي‌کند که حق را از چه کسي بخواهد؟ چگونه بخواه! چه وقت بخواه! شرايطش و مانند آن، اينها به جاي خودش محفوظ است. اصل دعا و هويت و حقيقت دعا اين است که ﴿لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ﴾، اولاً ما بدانيم که جز خداي عالم در عالم و در سراسر هستي احدي مؤثر نيست. «لا مؤثر في الوجود إلا الله»[11] و او اگر بخواهد از آب، آتش توليد مي‌کند و از آتش، آب توليد مي‌کند. همان گونه که براي ابراهيم خليل آن آتش را بَرد و سلام کرد و همان گونه که براي موساي کليم اين دريا را جاي خشک و مسير نجات قرار داد، همين دريا را هم براي فرعونيان عامل سقوط و انحطاط و شکست و در دريا غرق شدن قرار داد.

اينها همه به دست خدا است اين معنا بايد براي ما روشن بشود. حالا اگر احياناً اجابت شد که شد! «اي أخي دست از دعا کردن مدار»! از دعا کردن نبايد رو برگرداند. «با اجابت يا ردّ اويت چه کار»؟[12] تو چه کار داري که اجابت مي‌کند يا نمي‌کند! «گر اجابت کرد آن را پس نکوست» اگر خداوند عالم اجابت کرد بسيار خوب! اگر اين کار را نکرد موقوف کرد و توقف داد «آن هم لطف اوست». روح دعا را ما بايد کاملاً در وجود خود حفظ بکنيم که خواسته ما تمنّاي ما آرزوي ما فرع است و آنکه اصل و اساس است اين است که انسان توجهش به سمت «رب العالمين» باشد و به هيچ چيزي توجه نکند آب و آتش براي او مهم نباشد آنکه برايش مهم و اصل و اساس است اين است که ﴿لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ﴾، دعوت حق از آنِ اوست ﴿وَ الَّذينَ يَدْعُونَ﴾؛ از غير خدا مي‌خواهند ﴿لا يَسْتَجيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ﴾؛ اينها از جمله ويژگي‌هايي است که ما بايد در هويت دعا به آن توجه کنيم.

 اما کارکردهاي دعا و در ساخت و ساز هويت انساني که نقش‌هاي اساسي و رئيسي و اصلي دارد؛ يکي از مهم‌ترين و برترين آثاري که دعا دارد اين است که انسان را در بُعد تکبر و منيت و خودپسندي و نظاير آن در مي‌آورد و به او روح تضرّع و لابه و زاري در پيشگاه پروردگار عالم مي‌دهد. آنچه انسان را به سقوط مي‌کشاند همان طوري که شيطان شش هزار ساله عبادت را به سقوط کرد مسئله تکبر است. ﴿إِنَّ الَّذينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ﴾[13] آن چيزي که انسان را در مقابل خداي عالم نافرمان مي‌کند اهل عصيان و طغيان و تمرّد مي‌کند همين است که انسان فکر بکند کسي است و قدرتي دارد و جايگاهي دارد و احياناً با مالش و قدرتش و مانند آن نيازي به هيچ چيزي ندارد. اين تکبر بدترين و ريشه و اساس سقوط انسان است و اين دعا انسان را از اين کبر و از اين گناه و از اين باطن خبيث نجات مي‌دهد.

آن روحيه عبادت که اين تکبر را از انسان بگيرد از جايگاه دعا برمي‌خيزد. در بيان رسول گرامي اسلام اين است که «مَنْ تَقَدَّمَ فِي الدُّعَاءِ اسْتُجِيبَ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ»؛ کسي که بسيار دعا مي‌کند فرشتگان «وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ»؛ فرشتگان مي‌گويند چه؟ مي‌گويند «صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ لَمْ يُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ».[14] چقدر اينها لطيف است! چقدر اينها ارزشمند است! چقدر بفهميم که اين رابطه بين ما و خداي عالم در سايه دعا عزيز و گوارا و شيرين و دلنشين است لحظه‌اي از دعا و دعا کردن در پيشگاه خدا دست برنمي‌داريم در حالات آقايمان و مولايمان و اماممان علي بن ابيطالب است که «رجلٌ دعّا»؛ آقا علي بن ابيطالب زياد دعا مي‌کرد. دعاي زياد انسان را همواره در محضر خدا مي‌برد. هيچ وقت ما فکر نکنيم کاري را مي‌توانيم انجام بدهيم و ـ معاذالله ـ در آن کار به خدا نيازي نداريم نه! «لِيَسْأَلْ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ حَاجَتَهُ» انسان بايد در همه کارهايش از خداي عالم کمک بخواهد «حَتَّی يَسْأَلَهُ شِسْعَ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ»؛[15] اگر انسان خواست که در حقيقت بند کفش خود را هم ببندد خوب است که با دعا و خواهش و تقاضاي از خداي عالم باشد؛ چراکه اين برخاستن و نشستن اين حرکت کردن اين دست تکان دادن همه و همه اينها به اراده خدا هست يا نيست؟ در قدرت خدا هست يا نيست؟ انساني که هنگام مرگ نمي‌تواند چشمش را ببندد و از دنيا برود، اين انسان ضعيف چطور به خودش تکيه مي‌کند و مي‌گويد من که مي‌توانم! به زور و بازو مي‌انديشيم؟ به قدرت جواني مي‌انديشيم؟ فکر مي‌کنيم که اينها مي‌تواند کار بکند؟ اينها ابزاري است که خداي عالم در اختيار ما قرار داد تا با اينها ما کار بکنيم اينها نبايد مانع ديد ما باشد. اگر جواني به زور بازو نگاه کند به ماهيچه‌هاي قدرتمندي که در ورزش و نظاير آن براي خود ساخته نگاه بکنيم که من ـ معاذالله ـ نيازي ندارم اين نمي‌داند که اينها ابزاري است که خداي عالم در او و براي او قرار داده است. اينها از خود او که نيست، اگر از خود او بود بگذار جواني باقي باشد پير نشود مريض نشود با يک تب کردن و يک بيماري مثل حصبه يا همين وضعيت کروناي جديد، يک جوان را با همه قدرت و صلابتش کاري مي‌کند که در يک لحظه نتواند نفس بکشد و تمام بشود. اگر کسي به اينها باور نداشته باشد و فکر کند که قدرت بازو يا پول و ثروت يا علم و آگاهي يا معرفت و شناختي که جامعه دارند، اينها هيچ کدامشان به عنوان حقيقتي که مبدأ اثر باشد نخواهد بود. اينها را بايد در دعا بشناسيم؛ در دعا اين روحيه در ماه دميده مي‌شود که آنچه تکبر است آنچه غرورآفرين است آنچه انسان را به خودپسندي و عُجب و نظاير آن وادار مي‌کند اين را تبديل به زاري و تضرّع و لابه مي‌کند؛ اين روح دعاست، اين اثر و کارکرد مستقيم دعا است که انسان را از اين حال در بياورد.

«وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ لَمْ يُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ»، وقتي اين دعا را بندگان صالح خدا در سحرگاهان ماه مبارک رمضان انجام مي‌دهند چقدر براي خدا و فرشتگان شيرين است خدايا گناهان مرا بيامرز! خدايا مرا از عذاب جهنمت نجات بده! خدايا درهاي بهشت را به سوي من باز بگذار! خدايا گذشتگانم را غريق رحمت کن! خدايا همه بيماران را شفا عنايت کن! خدايا خدايا خدايا! اين خدا خدا! چقدر عزيز است چقدر شيرين و گوارا است آقا رسول الله فرمود: «مَنْ تَقَدَّمَ فِي الدُّعَاءِ اسْتُجِيبَ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ لَمْ يُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ»، اين صدا صدايي است که در بين آسمانيان و فرشتگان شناخته شده است؛ خدايا! «يا الله! ربّ!» اين صدا در نزد فرشتگان معروف و شناخته شده است «صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ لَمْ يُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ».

 يکي از نکاتي که باز به عنوان کارکرد و اثر مستقيم دعا است اين است که دعا فقير و غني ندارد، پير و جوان ندارد، عالم و جاهل ندارد، کافر و مؤمن ندارد، يهودي و مسلمان ندارد، حتي در روايات ما آمده است که اگر يهودي دعا کرد مسيحي دعا کرد ـ معاذالله ـ هيچ کسي نبايد بگويد که اين يهودي است يا اين مسيحي است يا اين حتي کافر است؛ نه، اين معنا ندارد. دعا دعايي است که اين خداي عالم اين صدا را دوست دارد و به آن احترام مي‌گذارد. هر کسي که دعا بکند و از خداي عالم اين معنا را بطلبد و بخواهد که خدا براي او کاري داشته باشد البته خداي عالم اجابت خواهد کرد و هرگز دعا قطع نخواهد شد. البته دعاي انسان‌هاي مؤمن شريف‌تر است عزيزتر است صوت معروف است حاجت مقضي است اينها جاي خود محفوظ است؛ اما فرمودند آن کسي که دعا مي‌کند را ـ معاذالله ـ تحقير نکنيد، توهين نکنيد اين زباني که در پيشگاه خداي عالم باز شده گفته «يا الله»، شريف است عزيز است. اين صدا را بگذاريم که بلند بشود اين صدا از هر کسي و در هر جايي که باشد گوارا است و نجاتبخش است بله! هر چه شرايط بهتر، آداب بهتر و مانند آن، هيچ ترديدي در اينها نيست؛ اما آنچه در روح دعا است اين است که انسان از خودش نااميد شده و تمام اميد را به سمت خداي عالم بسته است.

اين تکبر و منيت از او گرفته شده و توجه او به ساحت «رب العالمين» شده است؛ اين مهم است، بقيه حواشي است. به ما فرمودند که شما هنگام توانمندي و قدرت دعا کنيد «عِنْدَ الرَّخَاءِ»؛ وقتي که انسان وضعش خوب است جوان است بانشاط است ثروت دارد اعتبار اجتماعي دارد مسئوليت دارد و همه به او احترام مي‌گذارند در چنين حالاتي بايد دعا بکند که خداي عالم «عند البلاء» به يادش باشد. ما هر وقت که امکاناتمان خوب است وضع ما، قدرت مالي ما، قدرت اجتماعي ما خوب است همه به ما احترام مي‌گذارند ـ معاذالله ـ مي‌گوييم ما که نيازي نداريم؛ ولي وقتي بلا شد حاجت شد در دريا قرار گرفتيم در صحرا قرار گرفتيم تنها شديم «عِنْدَ الْبَلاءِ» مي‌گوييم «يا الله»! به ما فرمودند که «شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ»؛[16] آنگاه که گشاده دست هستي، توانمندي، ثروتمندي، قدرتمندي و قدرت اجتماعي و نظاير آن داري. تو در اين حال خدا را فراموش نکن تا «عِنْدَ الْبَلاءِ» هم خداي عالم تو را فراموش نکند.

بنابراين اينها مسئله‌اي است که موضوعيت دعا را براي ما مشخص مي‌کند. دعا به معناي اينکه انسان برود و مشخصاً خواسته خودش را بخواهد اين يک امر بالتبّع و بالعرض بايد شناخته بشود.

اي أخي دست از دعا کردن مدار ٭٭٭ با اجابت يا ردّ اويت چه کار

 تو چه کار داري که خدا اجابت مي‌کند يا اجابت نمي‌کند.

ور اجابت کرد آن را بس نکوست ٭٭٭ ور کند موقوف آن هم لطف اوست

 اگر هم اجابت نکرد هم لطف اوست چرا؟ چون خداي عالم که به حال ما آگاه است مگر ما نمي‌دانيم که با چه کسي داريم حرف مي‌زنيم؟! يک وقت از آب و آتش مي‌خواهيم از عرش و فرش مي‌خواهيم از ماه و ستاره مي‌خواهيم، نه! اينها به حال ما آگاه نيستند اينها همه از سربازان الهي‌اند «جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏ ... وَ خَلَوَاتُكُمْ عِيَانُه‏»،[17] اين چه معارفي است! اين معارف جز از راه اهل بيت عصمت و طهارت براي بشر حاصل نمي‌شود از باب ﴿عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛[18] ما فکر مي‌کنيم که آب و آتش هستند که براي ما کار مي‌کنند.

آب دريا جمله در فرمان توست ٭٭٭ آب و آتش ای خداوند آن توست

اين جور نيست که اينها چيز ديگري باشند.

گر تو خواهي آتش آب خوش شود ٭٭٭ ور نخواهي آب هم آتش شود

اين بايد در روح دعاي ما و دعا کردن ما باشد، بقيه‌اش مسئله ديگري است.

امر ديگري که بايد در باب دعا توجه بکنيم در ماه مبارک رمضان اين است که صحف ادعيه ما اينها يک سفره‌هاي کرامت و خوان نعمت الهي هستند «إلي ما‌شاءالله»؛ اگر گفتند: «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَي ضِيَافَةِ اللَّهِ‏»؛[19] اين ماه، ماهي است که شما به ضيافت الهي آمده‌ايد سفره دعايي که براي ما گسترده شده است، اين سفره دعا مالامال از خوان و غذاهاي الهي و مأدبه و سفره پرنعمت خداست. چه مطالبي! چه معارفي! چه روحي و چه خصلت‌هاي والايي! تمام ذمائم و بدي‌ها از انسان شستشو بشود و همه خوبی‌ها و لطافت‌ها و ظرائف وجودي و طرائف وجودي براي انسان حاصل بشود اين کم است؟! دعوت الهي به ضيافت يعني اين! يعني بر سفره دعا آدم بنشيند «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ»؛ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيل»‏. اينها مهماني خداست آن کسي که به مهماني خدا مي‌رود، اينها نصيب او مي‌شود عظمت الهي، شکوه و جلال الهي، شرافت الهي، کلمات الهي اينها بهره‌هايي است که در اين دعاها برده مي‌شود.

بنابراين يکي از بهترين و مؤثر‌ترين أمري که در دعا براي ما هست اين است که صحيفه اين دعاها و متن اين ادعيه براي ما راه معرفتي و مسير ارادتي ما را هموار مي‌کند. ما اگر اين دعاها را نداشتيم راهي به سمت خدا ـ معاذالله ـ نداشتيم ما هم بايد يا آتش‌پرست مي‌شديم يا ديو و دَدپرست مي‌شديم يا خورشيد و ماه‌پرست و إلا اصل پرستش که از انسان جدا نمي‌شود. پرستش براي همه وجود دارد يک امر فطري است اما پرستش به چيست؟ به سمت چه چيزي؟ و چگونه؟ در آموزه‌هاي وحياني ما براي ما تعليم مي‌شود، در اين دعاها براي ما بيان مي‌شود و بازگو مي‌شود. لذا از مهم‌ترين اموري که ما مي‌توانيم به هويت دعاهايي که از ناحيه اهل بيت(عليهم السلام) براي ما رسيده است در اين مناجات‌ها و نجواها است.

خود اين دعاها چه مراتبي دارد؟ گاهي اوقات منادات است، گاهي اوقات مناجات است، گاهي اوقات ناز و دلال کردن و غنج کردن در پيشگاه پروردگار عالم است اين چقدر براي انسان عزيز است که با خدا نجوا مي‌کند يا خداي عالم با او مناجات مي‌کند اينها از مواهب فوق العاده و ارزشمند دعا است؛ اينها امکاناتي است که خداي عالم در ماه مبارک رمضان به نحو أتم و أبلغ در اختيار ما قرار داد. پس فرصت ماه رمضان از يک سو، امکاناتي که در عدّ ما قرار گرفته است از جمله آنها قرآن، از جمله آنها صيام، از جمله آنها دعا، از جمله آنها خدماتي که انسان مي‌تواند در اين ماه انجام بدهد که اين خدمت‌هايي که مخصوصاً در اين ايام و در اين ليالي به جامعه داشتند؛ آنهايي که تنگدست بودند مشکلات اقتصادي داشتند نگراني‌هايي براي آنها به لحاظ مشاغلشان پيش آمده بود همه اينها آزموني و فرصتي است که مي‌تواند جامعه اسلامي را به يک وحدت برساند. از مواهب اين ماه تلطيف قلوب است جان‌ها را صاف کردن و رقّت قلب است.

يکي از آثار و نتايج ارزشمند دعا اين است که قلب را رقيق مي‌کند، رقّت قلب، رحمت براي انسان مي‌آورد و از قساوت و سخت‌دلي انسان را نجات مي‌دهد. انسان ـ معاذالله ـ وقتي رقّت را از دست داد رحمت را از دست داد اين لطف در وجود او کمتر شد توجه ـ معاذالله ـ به سمت ديگر مي‌شود و رابطه بين رقّت و قساوت يک رابطه مستقيم است. هر چه قلب ظريف‌تر و رقيق‌تر بشود از قساوت دور مي‌شود و قلب قسي رحمت را نمي‌پذيرد حق را نمي‌پذيرد عدل را نمي‌پذيرد. قلب وقتي قسي شد حق روشن، عدل ظاهر را نمي‌بيند و به آن توجه نمي‌کند. در کنار منزل او حق مسلّم نهفته است توجهي نمي‌کند. در کنار خانه او در کنار زندگي او شرايط بسيار سخت ديگران را مي‌بيند اما هيچ دل به رحم نمي‌آيد «ارْحَمْ تُرْحَم»[20]‏ و اين رحم و رحمت در سايه دعا و نيايش حاصل مي‌شود. اينها و صدها آثار و برکات ديگر، چه در جنبه سلب ذمائم و بدي‌ها و قبايح و زشتي‌ها و چه در جنبه اثبات و پياده‌سازي اين حقايق مثبت و ارزشمند و فضايل اخلاقي، همه آثار و برکات دعا است. ما اگر دعا نداشتيم هيچ چيزي نداشتيم، ﴿قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‏﴾[21] نه اينکه خداي عالم مثلاً اعتنا نکند اگر کسي دعا نکند! اصلاً چيزي ندارد انساني که از دعا و نيايش و دست سؤال در پيشگاه خدا دراز کردن، استنکاف بکند فاصله بگيرد و اين روحيه را در خودش تقويت نکند که در پيشگاه خدا اهل زاري و تضرّع باشد خدا خدا نکند، اين انسان هيچ چيزي ندارد. اگر خدا در قرآن مي‌فرمايد که ﴿قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‏﴾، نه يعني ـ معاذالله ـ اينکه حالا اگر کسي دعا نکند خدا به او بي‌توجهي مي‌کند نه! خدا ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمينَ﴾[22] مي‌فرستد، مگر مي‌شود خداي عالم توجه نکند؟! اين انساني که درهاي رحمت را به وسيله دعا نکردن به سوي خود بسته است نه اينکه خدا بي‌توجه باشد؛ اصلاً بي‌توجهي در شأن الهي، آنکه «الرحمن» است «الرحيم» است معنا ندارد. آن رحمت مطلقه است؛ او با ﴿الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي‏﴾[23] او با اسم رحمانيت تجلّي کرده است و اصلاً معنا ندارد که خداي عالم به کسي اعتنا نکند؛ مگر اينکه انسان با استنکاف و دعا نکردن، راه را خودش به روي خودش ببندد. اگر خدا در اين آيه فرمود: ﴿قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‏﴾؛ اگر شما دعا نکنيد خداي عالم به شما توجه نمي‌کند اعتنا نمي‌کند، نه يعني از باب اعتبار، بلکه از باب تکوين که تو خودت راه را بر خودت بستي، درهاي دعا درهاي رحمت الهي است گشايش فيض و فوز الهي است اينها را خداي عالم در اختيار قرار داد و اين دعاها براي همين است. ما بايد اين روح را در جامعه زياد کنيم اين حقيقت را در جامعه بياوريم و اگر حقيقت دعا در جامعه نشست تمام اين زشتي‌ها و همه قبايح و همه رذايل اخلاقي رخت برمي‌بندد. ما دعاي کميل نمي‌خوانيم اين يک بازي است، ما دعاي ندبه نمي‌خوانيم اين يک بازي است يک گريه و اشک ريختن است؛ آن کسي که از دعاي کميل مي‌آيد و از دعاي ندبه مي‌آيد و ـ معاذالله ـ دهن به فحش و ناسزا گفتن باز مي‌شود يا براساس عدم معرفت نسبت به قرآن و اهل بيت، حرف‌هاي نامربوط مي‌زند اينکه دعاي کميل نيست، اين يک گريه عاطفي بر اساس هوي و هوس هم ممکن است انسان چنين کارهايي را بکند. گريه کجا! اشک کجا! آن گريه‌اي که از پس معرفت و ارادت از چشم صادر بشود کجا! آن گريه‌اي که بعدش با فحاشي و تُندي و اهانت و اينها همراه باشد اين گريه مدد مي‌کند آن فحش را! آن دعايي که جامعه را تلطيف مي‌کند حس انتقام و قهر و قساوت و دشمني و عداوت را برمي‌دارد حس محبت و اخوت و عاطفه و دوستي را در خانواده در جامعه و در نظام تقويت مي‌کند اين دعاست؛ چرا چهل سال است که دعاي کميل مي‌خوانيم ولي اثر مطلوب ندارد! چرا چهل سال است که دعاي ندبه مي‌خوانيم ولي اثر مطلوب ندارد! براي اينکه اين دعاي ندبه و دعاي کميل اينها آن آثاري را که بايد در روح دعا باشد از جايگاه دعاي حقيقي صادر نمي‌شود.

ما دعا را نشناختيم آثار دعا و نقش دعا را در اينکه بتواند چنين کارکردهايي باشد را نشناختيم. دعا را بايد از زبان داعي خواند. آن زباني که به فحش و بدگويي و تهمت و نظاير آن باز مي‌شود آن دعا از آن زبان غير مطهر جز آلودگي نخواهد آورد اين دعا نيست آن از منطق قرآن و وحي دعا نيست يک لقلقه لسان ظاهري است. آن دعايي دعا است که از جان پاک برخيزد. چرا گفتند حُسن فعلي بايد با حُسن فاعلي همراه باشد؟ تا حُسن فاعلي نباشد شما هر چه قرآن بخوان، هر چه دعا بخوان، فايده ندارد. اينکه در قرآن فرموده است که ﴿مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً﴾[24] چرا جامعه ما و نظام ما به حيات طيب نمي‌رسد؟ چرا اين همه قرآن‌هايي که در اين رسانه‌ها و نظاير آن خوانده مي‌شود در اين مساجد و در تريبون‌هاي رسمي و غير رسمي خوانده مي‌شود اثر مطلوب ندارد؟ چرا؟ چون ما حُسن فعلي داريم، قرآن مي‌خوانيم، دعا مي‌خوانيم، مناجات مي‌کنيم، بله! ولي حُسن فاعلي کجاست آن رقّت قلب کجاست، آن معرفت آميخته با ارادت در عرصه نفس و قلب و جان انساني کجاست؟ مگر هر کسي مي‌تواند دعا بخواند؟ دعا را بايد از قلب زاري خواست بله. آن کسي که به حق گفت «يا الله»، ترديدي در اجابت نيست و ما اگر چنين اموري را در صحنه اجتماع مي‌بينيم بايد ببينيم که نقص کار در کجاست.

حُسن فعلي، قرآن خواندن و هر روز يک جزء قرآن بخوان؛ حُسن فعلي شب‌ها دعا و مناجات داشته باشيم کنار حرم مضاجع مشرّف ائمه؛ اينها حسن فعلي است. تا حسن فاعلي نباشد تا از جان پاک و مصفّا و طهارت ديده‌اي نباشد اينها جز زحمت و لقلقه لسان چيز ديگري نيست؛ لذا خيلي‌ها براي خودشان روزه مي‌گيرند ولي هيچ عائدي و نفعي جز تشنگي برايشان نمي‌آورد. مگر مي‌شود؟ بله، اين حسن فعلي هست روزه هست، اما روزه بايد از جان صائمي باشد که اين رحم و لطف در او واقعاً وجود دارد؛ وقتي اين وجود نداشته باشد اثري نخواهد داشت و ما بايد ببينيم که چرا در جامعه آن آثارش، در اقتصاد در سياست در فرهنگ در حکومت و در نظاير آن ديده نمي‌شود؟

به هر حال ماه رمضان آمده تا اينها را شستشو بدهد، ماه تمحيص است ماه طهور است ماه پاک شدن از آلودگي‌هاست و ماه تطهير جان است. اگر ماه رمضان ما را نساخت بدانيم که هيچ راهي نيست. نه اينکه حالا در روايت گفته شده است، بله! اين هم به جايش خودش درست است، اين احاديث نوراني بالاي سر ماست، ولي اين يک واقعيت تکويني است اين ماه رمضان اين فرصت اين امکانات، «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيم‏»[25] آن کسي که در ماه رمضان از اين نيکبختي بهره نبرد او هيچ وقت نخواهد شد.

اميدواريم که خداي عالم توفيق درک اين ماه را به همه ما مرحمت بفرمايد و ما همچنان شاکر درگاه الهي و متشکر از رسول مکرّم اسلام و اهل بيت عصمت و طهارت خصوصاً در دوران عصر غيبت حضرت بقية الله الاعظم(عجل الله تعالي له الفرج) هستيم که ارواح ما فداي خاک پاي اين امام بزرگوار که همه ما در انتظار او هستيم.

«اي دل اگر عاشقي در دل دلدار باش»![26] اميدواريم که همه به دنبال آن دلدار حقيقي باشد که حضرت بقية الله است.

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»



[1]. إقبال الأعمال (ط ـ القديمة)، ج‏1، ص39.

[2]. سوره اعلي، آيه14.

[3]. سوره شمس، آيه7.

[4] . سوره يوسف، آيه53.

[5]. نهج البلاغه(للصبحي صالح)، حکمت211.

[6]. سوره بقره، آيه185.

[7]. بلد الأمين و الدرع الحصين، النص، ص188.

[8]. سوره رعد، آيه14.

[9].مثنوي معنوي، مولوي، دفتر اول، بخش72.

[10].سوره طه، آيه77.

[11]. اسرار الحکم سبزواري، ص139.

[12]. مثنوي معنوي، مولوي، دفتر ششم، بخش78.

[13].سوره أعراف، آيه206.

[14]. الكافي(ط ـ الاسلامية)، ج2، ص473.

[15]. ميزان الحكمه، ج‌4، ص24.

[16]. الكافي(ط ـ الاسلامية) ج2 ،ص47؛ «قالَ الإمامُ الصّادقُ (عليه السلام) ينْبَغي لِلْمُؤْمِنِ أنْ يکُونَ فيهِ ثَمان خِصال: وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ».

[17]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، خطبه199.

[18]. سوره بقره، آيه239.

[19]. امالي(للصدوق)، ص93؛ «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ و...».

[20]. الأمالي(للصدوق)، النص، ص209.

[21]. سوره فرقان، آيه77.

[22]. سوره انبياء، آيه107.

[23]. سوره طه، آيه5.

[24]. سوره حجر، آيه97.

[25]. عيون ‏أخبار الرضا، ج۱، ص۲۹۵ ؛ بحارالأنوار، ج‌93، ص356.

[26]. عطار، ديوان اشعار، غزليات، غزل شماره 418؛ «اي دل اگر عاشقي در دل دلدار باش ٭٭٭ بر در دل روز و شب منتظر يار باش».


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات