حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، رئیس بنیاد بین المللی وحیانی اسراء در گفتگو با خبرگزاری حوزه در ادامه اهمیت ماه رمضان، به موضوع صوم و روزه داری در این ماه پرداخته که تقدیم خوانندگان گرامی می شود:
یکی از جلوه های بارز و آشکار ماه رمضان مسئله صیام و روزه داری است. اگرچه روزه ذاتاً، حقیقت مطلوب و ارزشمندی است که جنبه سبحانی دارد؛ اما با توجه به ویژگیها و اهدافی که برای این ماه ذکر شده است، رسیدن به آثار و ویژگیهای این ماه شدنی نیست؛ مگر اینکه بتوانیم از طریق صوم و روزه داری به عنوان یکی از عوامل و علل اساسی در راه یابی به اهداف و مقاصد این ماه، نهایت استفاده را ببریم.
صوم، حقیقت الهی مانند صلاة است و اختصاصی به امت اسلام ندارد و سایر امم نیز از این عطیه برخوردار هستند. اگرچه به عنوان شرایع مختلف می باشند؛ اما به لحاظ اصل حقیقت صوم، همه از این اصل بهره مند هستند.
وقتی به معنای لغوی صوم مراجعه می شود، معنای ظاهری و سطحی دارد که همان امساک، کف النفس و بازداشتن نفس از چیزی است که این چیز، گاهی بازداشتن از غذا، گاهی کلام و... است، که روزه امساک گرفتن به معنای خوردن از غذاست.
اما آنچه که در روح صوم وجود دارد و بیشتر باید به آن توجه کرد؛ گرچه احکام فقهی روزه، در جای خود محفوظ و همه آنچه را که فقها در باب روزه به ویژه روزه ماه رمضان بیان کرده اند، بر همه مکلفان و کسانی که پیروان مکتب دین و شریعت اسلام می باشند، لازم است؛ اما در عین حال لازم است، جنبه های دیگری هم که برای روزه است، برای جامعه باز شود و روشن شود که حقیقت روزه و نقش و کارکرد آن در حیات فردی و اجتماعی چیست؟ و نقشی که در اصلاح روابطی که بین انسان و خودش، بین انسان و جامعه و پیرامونش مانند حیوان، احجار و... و بین انسان و خدایش دارد، چیست؟ چون انسان حقیقتی آسمانی دارد، گرچه بدنی زمینی و محکوم به احکام طبیعی است؛ اما روح نفسانی اقتضائاتی دارد که باید آن روح را اصل و بدن را تابع روح بداند. آن روح چون نفخه الهی است و «نفخت فیه من روحی» شامل آن شده است، تا زمانی که این روح جنبه الهی و ربوبی پیدا نکند، گرایش به طبیعت و میل به عالم دنیا بر او غلبه پیدا خواهد کرد.
انسان همواره بین دنیا وآخرت و بین تمایلات نفسانی و خواهش های شیطانی و اراده های الهی و ربوبی مختار است و همواره جهاد انسان که از روز آغازین تکلیف شروع و تا آخر عمر تداوم می یابد، بین جنبه های سبحانی و الهی و نفسانی و شیطانی است و همواره بین این دو مرز قرار دارد تا گرایش و میلش به چه طرفی باشد.
اگر انسان جنبه نفسانی و شیطانی را تقویت کند، گرایش به طبیعت و دنیا پیدا خواهد کرد و محکوم به احکام دنیا، زوال و فناست و اگر جنبه الهی و سبحانی تقویت شود، احکام جنبه الهی و محکوم به بقاء، ماندگاری، تشبه به عالم اله، تخلُق به عالم اله و مانند آن تحقق پیدا می کند.
یکی از برجسته ترین جنبه هایی که می تواند انسان را در این جدال و جنگ پیروز کند، روزه است. با قطع نظر از اینکه روزه در ماه رمضان، چه نقشی دارد، ذات روزه، سبحانی است؛ یعنی ذاتی است که انسان را از تمایلات نفسانی، خواهش و هوا و هوس باز میدارد. هویتش این است، چون باید امساک وکف نفس و حتی حلال او هست، اجتناب و پرهیز و خودش را به جنبه های نزاهتی و تسلیمی خدای متعال نزدیک کند.
آنچه که انسان را وادار به ذلت در مقابل طبیعت ، مال و مقام، اکل و شرب و لذاید دنیایی می کند، همین است که روح سبحانی و نزاهتی در او تقویت نشده است؛ در حقیقت روزه می تواند عامل بسیار مؤثر و کارسازی در این میدان برای انسان باشد.
روزه جنبه سبحانی و نزاهتی دارد و انسان را به عالم قدس، فرشته و ملکوت نزدیک می کند؛ چون فرشتگان و ملائک از خوردن و آشامیدن و اینگونه لذاید طبیعی برترند و لذت های آنها سبحانی است.
اگر انسان از اکل، شرب و خواب لذت می برد، فرشته ها از منزه بودن از اکل و شرب لذت می برند؛ چون اکل و شرب حیثیت مادی دارد و حیثت مادی جریانها، عواقب، آفات، آثار سوء و پیامدهای آنچنانی را به همراه دارد که جزء اقتضای عالم ماده است. فقط مختصر لذتی، آن وقت که غذا در کام آدم است، می ماند؛ وگرنه اگر با تهوع برگرداند به گونهای و اگر با دفع برگرداند؛ به گونه دیگر؛ به هر حال همواره با زحمت و مشقت همراه است.
اما فرشته ها و ملائک از ماده و جریان مادیت منزه می باشند؛ طبیعی است که اینگونه مشقات و آسیبها را ندارند؛ اما به جای این امر، آنچه که برای آنها وجود دارد، جنبه های تسبیح و تقدیس حق است که نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ.
ویژگی بارز و هویت اصلی فرشته ها این است موجودی می باشند که همواره در مقام تسبیح، تمحید و تقدیس حق اند و این موارد روح فرشته را به عالم اله نزدیک می کند و همواره قُرب جوار حضرت حق، برای آنها لذتبخش است؛ لذا لذت آنهادر نخوردن و نیاشامیدن و تسبیح گفتن و منزه دانستن حضرت حق تعالی است.
آنچه که انسان را فرشته خو و پریوش می کند، عبارت از حقیقت صوم که امساک از همه آن چیزی است که خدای عالم آن را حرام دانسته است؛ البته حرام فقهی، حرام اخلاقی و بحث و کلامی و حکمی مسئله دیگری است؛ لذا برای روزه ۳ مرتبه قائل هستند؛ روزه عوام، روزه خواص و روزه اخص.
اما روح روزه این است که انسان را از گرایش به امور مادی باز میدارد و آنچه را که برای او لذت تن است، به لذت روح تبدیل می کند و جای امر مادی را با امر معنوی پر می کند.
اگر در بیان پیامبر اسلام «ص» در خطبه شعبانیه آمده است: «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ ....»؛ ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کردند و شما در آن از اهل کرامت خدا شدید. نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت....؛ برای این است که انسانی که در ماه رمضان صائم است و نفس خود را از خوردن و آشامیدن و از حلال الهی بازمیدارد، فرشته است.
زمانی که انسان، اینگونه شد، چون انفاس فرشته ها تسبیح، تقدیس و تمحید است، روح انسان مؤمن هم، فرشته گونه می شود و وقتی اینگونه شد، همواره همین طور که نفس می کشد، به امر حق مشغول است و اشتغال عن ماسوی الله( غیر خدا و موجودات) و اشتغال مِن الله برای او حاصل می شود؛ از ماسوی الله( غیر خدا) مشغول است و به حق اشتغال دارد و این ویژگی صوم است.
اگر گفته می شود،« أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ »، برای این است که انسانی که روزه دارد، به چنین ویژگی رسیده که خود را از طبیعت و آنچه در آن است، بازداشته و گرایشات مادی او را مشغول نکرده؛ بلکه جنبه های الهی نزاهتی( طهارت و پاکی) باعث راه یافتن به حقیقت الهی و تشبّه به عالم اله است که یکی از مهمترین مسائلی که از آن غفلت شده، مسئله «تشابه به عالم اله» است که در «عالم اله»، حقایق بهگونهای است که اگر انسان بخواهد از آنها اعراض کند، باید از جنبههای مادون صرف نظر و امساک نماید.
لذا روزه را با دو حقیقت می شناسند. روزه صرف امساک نیست. روزه امساک همراه با افطار است؛ لذا پایان روز که اول شب میشود، افطار است؛ همانگونه که پایان ماه، یوم الفطر است که مکمل یوم الصوم است؛ چون وقتی انسان از چیزی امساک کرد، باید به سمت چیزی دیگری هم تمایل پیدا کند.
لذا در تمام ماه که انسان روزه میگیرد، در پایان ماه افطار می کند و افطار او هم ذکر «الله اکبر الله اکبر لااله الاالله هو الله اکبر» است. این ذکر شب و روز عید فطر است که انسان با این اذکار می تواند افطار کند؛ بنابراین باید حقیقت روزه را با این بینش دنبال کرد.
آنچه که در این رابطه میتوان گفت، حدیث شریفی است که از حضرات معصومین(ع)به ما رسیده است؛ رسول اکرم (ص)فرمود که خدای متعال در حدیث قدسی فرمود: « الصوم لی و انا اجزی به؛ روزه برای من است و من پاداش آن را میدهم» ( وسائلالشیعه، ج ۷، ص ۲۹۴، ح ۱۵ و ۱۶ و۲۷ و۳۰).
شاید این امر به جهت اهمیت و خالص بودن روزه است که اینگونه تفسیر کردهاند که «روزه امری است که خلوص و نزاهتش از دیگر عبادات دیگر بیشتر است».
حتی به گونه دیگر هم می توان تفسیرکرد و بهصورت مجهول خواند؛ « انا اُجزا به؛ من به او جزا داده می شوم؛ یعنی من جزای او هستم؛ یعنی حیثیت های الهی.»
این «مَن» به مقام ذات و اوصاف ذاتی برنمی گردد؛ بلکه «مَن» به مقام فعل حضرت حق برمیگردد؛ یعنی اگر کسی روزه بگیرد، به«مَن» تشابه پیدا میکند؛ به کرامت، فعل، اخلاق، آداب و علم الهی تشابه پیدا میکند.
این همان پاداشی است که خدا به انسان روزهدار میدهد؛ یعنی پاداشی که انسان روزه دار می گیرد، به جنبه های الهی تقرب می جوید و حیثیت های سبحانی و فلکی پیدا می کند و انفاس او تسبیح، نوم او عبادت و جنبه های الهی برای او برجسته می شود.
در مراحل فقهی هم برای صوم احادیث زیبایی وجود دارد که انسان را از گناه نجات میدهد. در این رابطه رسول خدا «ص» در روایتی فرمود: «الصوم جنة من النار؛ روزه سپر آتش(جهنم) است.»
یعنی فردی که روزه دار می باشد، خودش را از گناه و آفات آسیب زننده به قلب، نجات می دهد.
مهمترین مسئله ای که در فضای کارکردی و تأثیر نفس بر انسان است و باعث میشود که رابطه بین انسان و خود، بین انسان و خدا و بین انسان و جامعه و جهان پیرامونی، اصلاح شود، این است که انسان از گناه فاصله بگیرد و بتواند خود را در برابر هوا و هوس و تمایلات دنیایی که موجب لغزش و خطاست، نجات دهد؛ در همین رابطه یکی از بزرگترین گناهان، خطاهای اجتماعی مانند ظلم به دیگران و زیردستان است که انسان روزه دار، هرگز به چنین امری فکر نمی کند تا بخواهد به دیگران و جایگاه آنها تعدی کند.
بنابراین برای روزه، دارای کارکردهایی است که یکی ازآنها اصلاح نفس می باشد. انسان روزهدار با اخلاق آشنا می شود و سعی می کند، خودش را نسبت به آن چیزهایی که انسان را از عالم اله دور و به عالم طبیعت نزدیک میکند، فاصله بگیرد؛ بلکه بالعکس خودش را از عالم طبیعت و ماده که هرچه گناه بیشتر باشد، بیشتر باعث سقوط است؛ یعنی یکی از عوامل سقوط انسان همین حب دنیا می باشد و در عین حال به انسان قدرت پرواز میدهد و این همان کارکرد عظیم و سهم مؤثر روزه در اصلاح نفس است .
اگر انسان در درون خودش هوای و هوسی دارد، از سوی دیگر تقوایی هم دارد؛ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»؛ وقتی روزه میگیرد، همین روزه باعث تقویت جنبه تقوا می شود؛ « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. [بقره: ۱۸۳]؛ ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید؛ چنانکه امم گذشته را فرض شده بود و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید.»
روزه زمینه راهیابی به تقوا و نزاهت از بدی ها را برای او فراهم می کند. پس یکی از مهمترین کارکردهای روزه این است که انسان را در مسیر خودسازی و باور به سمت جریانهای الهی کمک می کند.
نکته قابل توجه اینکه اگر یک ماه را برای ما تعیین کرده اند، فقط بحث همین یک ماه نیست؛ بلکه بحث تجربه آموختن و در ماه های دیگر این تجربه را به کار بردن است.
بنا نیست در ماه رمضان از لذایذ طبیعی و مادی و از اکل و شرب دوری وبه قدر ضرورت استفاده کنیم و دوباره در ماه های دیگر بخواهیم همان روال گذشته را ادامه دهیم؛ این نشان می دهد که ما فهم درستی از ماه رمضان و شئونات این ماه نیاموخته ایم. این تربیت آدمی، انسان سازی و ساخت بشر براساس تعالیم وحیانی است.
در تمام سال انجام این کارها دشوار است و نم یشود، چنین حکمی را به عنوان حکم شریعت انجام داد؛ ولی حکم طریقت به حکم شریعت می توان گرفت. این شریعت است که ما را به طریقت و در نهایت به حقیقت آشنا میکند و اگر بخواهیم به حقیقت روزه برسیم، باید از شریعت بهره ببریم.
همانطور که قرآن، فضای باز و معنای روشنی برای توده مردم و عوام و فضای خاصی برای حکما و مفسرین دارد؛ اما حقیقت قرآن، در نزد اهل بیت (ع)است و اگر در روایت آمده برای آن کسانی است که مخاطب قرآن هستند؛ یعنی مخاطب حقیقت قرآن هستند و گرنه خدای عالم قرآن را برای هدایت همه انسانها آورده است و همه انسانها می توانند ازآن استفاده کنند.
بنابراین برای روزه مقاطعی است؛ شریعت، روزه ما را به طریقت و طریقت ما را به حقیقت روزه آشنا می کند. در مرحله اول که اصلاح نفس و خودسازی است، همه تلاش انسان این است که رابطه بین خدا و خودش را از طریق روزه، اصلاح و تصحیح کند.
در این رابطه مهمترین کارکرد و تأثیری که روزه بر انسان دارد، این است که روحِ امساک و روحِ بازداشت نفس در مقابل ترک و حتی آنچه را که حلال است را، فراهم می سازد. این دعای معروف امام کاظم(ع) از پیامبر اکرم(ص) « اللّهم أغنِنِی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِوَاکَ، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة(ع), جلد۹۲ , صفحه۳۰۱ »
برای این است که انسان از حرام فاصله بگیرد. اینکه بعضی بعد از ماه رمضان، از اول شوال، همان کارهای سابق را دوباره شروع میکنند و هرکاری که در ماه رمضان انجام نمی داده اند، دوباره انجام میدهند، برای این است که اینها به فلسفه روزه و ماه رمضان دقت نکردند و آن تربیت، اصلاح، تصحیح و تکوینی که قرار است، در سایه ماه رمضان، حاصل بشود، به درستی اتفاق نیفتاده است؛ اگر چه این افراد ثواب و بهره می برند؛ ولی آنچه بهعنوان فلسفه صیام در این ماه است، نصیبشان نخواهد شد.
تأثیر اجتماعی روزه
کارکرد دیگری که برای روزه می توان برشمرد، تأثیر اجتماعی روزه در میان انسانهاست. تأثیر اجتماعی روزه به معنای این است که بتواند انسانها را در مقابل یکدیگر بر اساس منش و روش شایسته و صحیح قرار دهد.
یکی از مسائلی که در جوامع اسلامی به صورت آشکارا و روشن وجود دارد، فاصله طبقاتی و فقر و غناست که بسیار آسیبزننده است. خدا در قرآن اهمیت انفاق را بیان کرده و مراد از انفاق این است که این شکافها و گسستها را پر کنیم. اگر در جامعه ای گسست فرهنگی ایجاد شده، لازم است، عالمان و متولیان مسائل فرهنگی به این مسئله از منظر دانش وحیانی توجه داشته و آن را پر کنند.
اگر گسست اقتصادی بین فقر و غنا در جامعه ایجاد شده، اینجا انفاق اقتصادی است که می تواند رابطه بین فقرو غنا را اصلاح کند تا شاهد جامعه واحد، یک سطح و یک دست باشیم که براساس عدالت شکل بگیرد. جامعه ای که برمبانی عدالت باشد، جامعه رشدیافته و متمدن است و این، اولین توصیه ای است که خدا به انبیاءاش در آیه ۲۵ سوره حدید امر کرده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ؛همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت بگرایند....»
جامعه ای که برمبنای عدل باشد، چنین جامعه ای استوار است و الاّ اگر بین طبقات جامعه فاصله های سنگینی به لحاظ فقر وغنا یا جهل و علم یا عجز و قدرت بیفتد، این جامعه، جامعه اسلامی نیست و تمدن اسلامی با اینگونه مسائل مخالف است.
تمدن اسلامی اقتضای اعتدال بر منبای عدالت دارد که همه طبقات جامعه به نوبه خود از سود تلاش خود برخوردار باشند و روزه یکی از مسائل بسیار مهم در اعتدال بخشی به این مسئله است و باعث می شود که فاصله طبقاتی در بحث فقر و غنا کمتر شود. این تنها مسئله اقتصادی نیست .در مسائل اخلاقی هم، چنین است و انسانها باید به دیگران رحم کنند.
خدای عالم انسانها را متفاوت آفریده است تا شکل جامعه بتواند در نظام احسنش درست اتفاق بیفتد. اگر همه در سطح واحد باشند، آن جامعه، جامعه درست و پیشرفته ای نخواهد شد. اگر همه فقیر و همه غنی باشند، جامعه معتدل نخواهد شد.
این اختلاف را خدا ایجاد کرده و به ما بحث اعتدالبخشی و تعادل به جامعه را توصیه کرده است. بحث رمضان عموماً و ویژگی ماه رمضان خصوصاً، باعث می شودکه فاصله ها کم شود. بعضیها که فقیر و مستضعف اند، در ارتباط با اغنیا، از فقر بیرون بیایند وحدی از غنا را پیدا کنند تا آبرویشان محفوظ باشد.
فلسفه ای که خدا به جهت آن علت، روزه را برای مردم قرار داد، این است که انسان با روح مستکین و ذلیل، روح صابر و... پیدا کند. به هر حال انسان با مقام و مال و... مشهور است؛ چنین انسانی همواره روحش اسیر می شود و در مقابل اراده الهی استغنا و استکبار برایش پیش می آید و در مقابل مردم هم خوی شفقت و مهربانی را نخواهد داشت؛ بلکه قساوت، تندخویی و خشونت را اعمال خواهد کرد،
ولی روزه به انسان مرحمتی و رحمتی می دهد و این خضوع در مقابل خدا و آموزه های الهی باعث می شود، روزه دار دلرحمی پیدا کند و مشفق باشد؛ نه قسی القلب و سخت دل. اینها ویژگی هایی است که در سایه روزه حاصل می شود.
جامعه امروز ما که با درگیر شدن به ویروس و بیماری سختی که آثار مخربی به همراه داشته و افراد زیادی در جوامع مختلف در دنیا را به چالش کشیده، لازم است تفضل بیشتر به ضعفای جامعه داشته و رسیدگی به آنها را نه به عنوان کار اقتصادی بلکه به عنوان کار اخلاقی و براساس کرامت و بزرگمنشی انجام دهد و اینها کارکردهای روزه می شود.
روزه بنا نیست، مدتی امساک از اکل و شرب باشد؛ روزهای که با غیبت همراه باشد، شاید از نظر فقهی، بطلانی به همراه نداشته باشد؛ اما از نظر اخلاقی طریقت است نه شریعت؛ و حقیقت روزه است که انسان خود را باید از اینگونه مسائل هم دور بدارد.
پس فکر نکنیم که روزه سلسله احکامی است که دارای جنبه های ظاهری و مادی می باشد و ما باید در فاصله زمانی ۱۵ ساعته یا کمتر و بیشتر، از اکل و شرب خودمان را دور بداریم که این مسئله البته هست و در جای خود مأجور و محفوظ؛ ولی فلسفه روزه و ماه رمضان این است که این ماه، شهرالله اکبر است و خدا او را افضلالشهور قرار داده ولیالی و ایامش از همه ایام و ماه ها برتر است و باید رابطه بین خود و خدا و رابطه بین خود و جامعه را مواظبت کنیم.
روزه ماه رمضان، برترین ویژگی اش همان حیثیت سبحانی، نزاهتی و قدوسی به انسان بخشیدن است. این مرهون آن است که انسان از طبیعت و دنیا فاصله بگیرد و تا از دنیا و مافیها فاصله نگیرد خودش ، به خدای عالم و عالم اله نزدیک نمی شود . اینها دو قطب مثبت و منفی اند.
بعضیها فکر می کنند ،هم حب به دنیا و هم حب به آخرت را می توانند با هم داشته باشند؛« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ»؛
هیچگاه خدا دو تا قلب در درون انسان قرار نداد که هم حب به دنیا وهم خدا را در آن قرار دهیم. امام سجاد«ع» میفرمایند: «اللَّهُمَّ ارْزُقنی التَّجافِیَ عَنْ دارِ الغُرُورِ ، وَالإِنابَةَ إِلَی دارِ الْخُلُودِ ، وَالاسْتِعدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوتِ؛ خدایا، دوری از خانه فریب و بازگشت به خانه جاویدان و آمادگی برای مرگ پیش از رسیدن آن را روزیام گردان». بلکه انابه به دار الخلود به عنوان جنبه الهی برای انسان است.»
اینکه گفته شده، روزه دارای سه مرتبه عام، خاص واخص است، برای این است، فکر نکنیم آنچه را که به عنوان روزه فقهی است و همه باید رعایت کنیم، تمام سطح روزه است. توجه به این معنا که انسان باید در ساحت ماه رمضان توسط عواملی مانند دعای افتتاح، سحر، به برترین و سرآمدترین مسئله یعنی روزه توجه کند.
اینها مجموعه به هم پیوسته است؛ لذا صوم با افطارش هماهنگ است و ادعیه ای که انسان در سحر و هنگام افطار دارد، همدیگر را هم افزایی دارند و باعث می شود، انسان کامل شود.
مهمترین و اصلی ترین رابطه و مبنای رابطه انسان و جامعه و جهان پیرامون، رابطه بین انسان و خود است. این رابطه بر اساس رابطه سوم؛ یعنی رابطه بین انسان و خدا شکل میگیرد. این خداست که به انسان راه را می آموزد و برای او روشنگری میکند تا با خود چگونه رابطه داشته باشد و رابطه بین خود و خود را چگونه بسازد و درون خود را که پر از هوا و هوس و از سویی تقوا است، چگونه جمع کند؛ چراکه در درون انسان شهوت و غضب است و نمی تواند خود را جدای از این دو مسئله بداند و باید با اینها زندگی کند. آنچه را که خدا به انسان عطا میکند تا بتواند در چنین شرایطی خود را کنترل کند، عقل است. عقل از بهترین و برترین مواهبی است که خدا به انسان داده که در ماه رمضان رشد می کند و عقلانیتی که در سایه وحی است، باعث می شود که انسان زمام شهوت و غضب را به عقل بدهد.
اگر عقل زمامداری کند، هر جایی شهوت طلب کرد، اگر عقل تأیید کرد، شهوت به کار میافتد؛ حتی حس، خیال، حدس و ... که جنود عقل هستند،اگر در ظرفیت عقل قرار گیرند و عقلانیت وحیانی اینها را کنترل کند، همه در جایگاه خود قرار میگیرند. اگر عقل سرکوب شود و فروکش کند و عمارت وجود انسان به دست هوا و هوس بیفتد، راه سعادت بسته و راه سقوط باز می شود؛ حضرت علی«ع» فرمودند:« وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَی أَمِیرٍ؛ و چه بسا عقل که اسیر فرمانروایی هوس است.»
پس عقلانیت وحیانی که انسان عقل، خرد، قدرت تفکر و اندیشه و زمامداری نفسش را به دست وحی بسپارد و از جایگاه وحی مدد بگیرد تا بتواند، به درستی فکر کند و اشتباه نکند، محصول آن رابطه بین خود و خداست. وقتی این رابطه ایجاد شد، قطعاً انسان در دو رابطه دیگر( رابطه خود با خود و رابطه خود با جهان و جامعه) می تواند درست عمل کند.
برای صوم و روزه مباحث بسیار شریف و احکام بسیار شریفی بیان شده است و این بخش ناچیزی از دریای باب روزه است که امیداورم مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد.