به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني اسراء: همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان، نخستين جلسه از سلسله جلسات سخنراني حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي رياست بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء و مسئول حوزه علميه امام حسن عسکري عليه السلام، در مسجد هدايت شهرستان آمل برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي در اولين جلسه از سلسله سخنراني خود با موضوع «ادب انبياء در قرآن» که در شبهاي ماه مبارک رمضان برگزار می گردد، اظهار داشت: خدا را به خاطر اين نعمت بزرگ و عظيم ماه مبارک رمضان، عاجزانه و خاضعانه سپاسگزار هستيم. اين ماه، ماهي است که خداي عالم آن را به خود نسبت داد و اين نسبت تمام شرافت و عزت و عظمت را با خود دارد، چرا که آنچه به خدا منسوب شد، به جهت انتساب به پروردگار عالم، از يک جايگاه و مقام و مرتبت بالايي و والايي برخوردار می گردد.
وی ادامه داد: اين ماه را خداي عالم به جهات عديدهاي براي ما مبارک گردانيد و اين ما هستيم که بايستي حداکثر بهرهمندي از اين ماه را داشته باشيم؛ کافي است که انسان خود را در اين زمان و در اين زمينه الهي و معرفتي خود را به خداي عالم متّصل گرداند و از او بخواهد و او را بخواند.
حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي در ادامه سخنان خود با اشاره به عنوان این سلسله از مباحث خود، اظهار داشت: يکي از آثار ارزشمند و ماندگار آيت الله العظمي جوادي آملي، کتاب تفسير موضوعي قرآن مجيد می باشد که هجده جلد از اين اثر ارزشمند تاکنون منتشر شده است. يکي از مجلّدات اين اثر گرانقدر که جلد هجدهم تفسير موضوعي است، «ادب توحيدي انبيا در قرآن» نام دارد. اين اثر يک ويژگي خاص دارد و آن اين است که بحثهای آن همه بحثهاي قرآني است، و ما گرچه همراهي و مصاحبت و در خدمت قرآن بودن را در طول سال، ايام و ليالي داريم و بايد داشته باشيم، اما ماه مبارک رمضان انس با قرآن چيزي ديگري است، ارزش مضاعف بيشتري دارد. حشر با قرآن و انس با قرآن، خصوصاً در شبهاي ماه مبارک رمضان به عنوان يک باور و اعتقاد و حتي يک فرهنگ در جامعه ما بايستي ريشه بدواند وعميقتر بشود تا اين فرهنگ براي آيندگان و نسلهاي بعدي بماند.
رياست بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء اذعان داشت: ادب انساني از مسائلي است که ما بايد مرتبا آن را تمرين کنيم. اما در ابتدا بايد ادب انساني را بشناسيم، بزرگان ما فرمودند: «ادب مرد به ز دولت اوست». اين ادب يعني چه؟ تازه آن ادبي که اين بزرگواران ميگويند با آن ادبي که انبياي الهي از ساحت توحيد براي ما آوردهاند خيلي متفاوت است؛ «أَدَّبَنِي رَبِّي فَأَحْسَنَ تَأْدِيبِي»؛[1] خداي عالم پيغمبر را مؤدّب کرد به آداب الهي. این ادب الهي، ادب مع الله و ادبي که خداي عالم، پيامبران را خصوصاً رسول مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله و سلم) به آن ادب مؤدّب ساخته است، ابداً قابل قياس با ادبی که از ساحت بشری برمی خيزد نيست و اگر انسانيت و جامعه انساني به تبع انبيا به آداب الهي مؤدّب بشوند و حدّ و حدود انساني را به درستي بيابند و خود را با اين آداب الهي بسازند و سازگار کنند، چنين جامعهاي به عنوان جامعه وسط و امت نمونه و الگوخواهد بود.
وي در بيان مفهوم ادب در فرهنگ دین بيان داشت: ما يک آداب داريم يک اخلاق داريم و يک اسرار؛ اين واژهها و مفاهيم معناي خاص خودشان را دارند و مترادف نيستند، اخلاق مربوط به امور نفساني است و در جلوه باطن است، اما آداب به لحاظ ظاهر است، ما آداب را در رفتار و کردار و گفتار داريم، ولي اخلاق را در عرصه نفس و امور نفساني يا ملکات نفساني داريم. اخلاق ريشه آداب است! هر کس که از خُلق برتر برخوردار باشد، اين اخلاق والا انسان را به آداب شايسته فرا ميخواند. رفتار انسان، گفتار انسان، کردار انسان اينها جلوه ظاهر است. ما وقتي با ديگران تعامل داريم ارتباط داريم ارتباطمان را رفتار و گفتار و کردار ما نشان ميدهد.
مسئول حوزه علميه امام حسن عسکري عليه السلام آمل ابراز داشت: اخلاق به سطح نفس و ملکات نفساني ما وابسته است و برتر و والاتر از همه آنها، عقايد است. آنهايي که عقايدي ندارند، اعتقاداتي براي آنها نيست، باورهاي غيبي ندارند، حتي مسائل اخلاقي به عنوان فضايل نفساني براي آنها مطرح نيست، آنها فقط به يک سطح بسيار بسيار ظاهری، نازل و گذراي از انساني ارتباط دارند. و يک مسئله ديگري داريم به نام اسرار؛ اسرار آن رمز و رموزي است که بين انسان و ماوراي طبيعت که آفريدگار و خالق انسان و جهان هست با او گره ميخورد. دين سفره گستردهاي است که ما را تا حدّ الهيت بالا ميبرد و انسان را به خدا متصل ميکند! اين دين انسان را تا مرز ارتباط با خدا انسان را نزديک ميکند. دست انسان را در دست خدا قرار ميدهد و او را از عنايت «رب العالمين»ي برخوردار ميکند.
وی در بیان ریشه نابسامانی های اخلاقی در غرب خاطرنشان کرد: روابط در غرب باطن و جان ندارد، يک سلسله تشريفات، آداب و عادات بسيار سطحي است، چرا که اخلاق در عمق وجود انساني آنها راه ندارد، آنکه باطن را ميسازد، عقيده و اعتقاد به خداست، اعتقاد به توحيد و اسماي الهي است، اعتقاد به رسالت و معاد است، اينها در غرب وجود ندارد و چون وجود ندارد، انسان عمقي ندارد. وقتي انسان عمق نداشت، ظاهرش هم بسيار سطحي و گذراست.
حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي با بیان یک نمونه از ادب انبیاء در قرآن کريم بيان داشت: هيچ بشری به اندازه انبيا مؤدّب نبودند. اين ادب را خداي عالم به انبيا آموخت، حتي در سخن گفتن، در رفت و آمد. وقتي خداي عالم به حضرت موسي علیه السلام خطاب ميکند که با فرعوني که سراپا کفر و ظلم است، گفتگو کند به موسي علیه السلام ميفرمايد: ﴿فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً﴾،[2] با نرمي و با آرامي با آنها سخن بگو! اين در حقیقت ادب الهي است که در سايه انبياي الهي ظهور می کند. از خدای منان می خواهيم به برکت قرآن و انبياي الهي که مؤدّب به آداب الهي هستند، ما و جامعه ما را مؤدَّب بفرمايد و ريشه آداب را در اخلاق و ريشه اخلاق را در عقايد و ريشه عقايد را در توحيد و وحدتِ نسبت به پروردگار عالم براي همه ما مقرر بگرداند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج68، ص382.
[2] . سوره طه، آيه44.