اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در تفسير سخنان نوراني امام مجتبي(صلوات الله و سلامه عليه) بوديم كه طبق نقل مرحوم كليني فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى»[1]، به جامعه انساني فرمود بكوشيد ظرف دانش باشيد و چراغ هدايت; يعني ظرفيّت داريد يك، اين ظرفِ خود را پر از مظروف كنيد دو، آن مظروف بايد وسايل روشن كردن چراغ هدايت باشد سه، آن چراغ هدايت بايد از ظرفيتِ بخش دانش كمك بگيرد و همواره افروخته شود چهار، تا شما انسانِ عالِم هدايتكننده شويد: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى».
مشروط بودن ارزشمندی علم به عمل صالح در قرآن
در نوبت قبل به عرضتان رسيد قرآن كريم همانطوري كه تعليم كتاب و حكمت را با تزكيه يادآور شد, در شرح داستانهاي انبيا يا شرح تبيين نظام تكوين و خلقت همواره علم را يا با سابقه عمل صالح يا با لاحقه عمل صالح يا با صحابت عمل صالح به يكي از اين سه وضع ياد ميكند و هرگز از علم به تنهايي اِجلال و تكريمي به عمل نميآورد, اگر در آيه ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ﴾ سخن از برتري عالِم نسبت به غير عالِم و عدم تساوي اين دو صنف به عمل آمد، مسبوق به ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ﴾[2] است و اگر در موارد ديگري باز سخن از علم آمده مخصوصاً علم كشاورزي و علوم تجربي ديگر, در كنارش ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[3] آمده است. مستحضر هستيد كه اگر علم تجريدي محض باشد، يك عالِم تجريدي كه معرفتشناسي او برهان عقلي است، او وقتي جهان را نگاه ميكند، يا از امكان آنها پي به واجب ميبرد يا از حدوث آنها پي به قديم ميبرد که يك تفكّر فلسفي يا كلامي خواهد داشت و اين ميتواند مشمول همين آيه سوره فاطر باشد كه توضيح آن خواهد آمد و اگر سخن از تجريدِ فلسفي يا كلامي نباشد, بلکه سخن از تجربه حسّي باشد، كشاورزي باشد, دامداري باشد, زمينشناسي باشد, معدنشناسي باشد, انواع و اصناف و اقسام علوم تجربي باشد كه از موجودات آسماني و زميني بهرههاي علمي, اقتصادي, اجتماعي و مانند اين ميبرد، در سوره مباركه فاطر بعد از بيان مسائل كشاورزي و مسائل معدنشناسي, كوهشناسي و زمينشناسي و مانند آن فرمود: ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾؛ يعني عالماني كه از نظم، بهره صحيحی براي جامعه به ارمغان بياورند، نه بيراهه بروند و نه راه كسي را ببندند، سعي كنند از نظام هستي بهره صحيحی ببرند، هم مشكلات خود را حل كنند، هم نيازهاي ديگران را برطرف كنند اين گروه تجربي مانند آن گروه تجريدي هر دو مصداق اين کريمه هستند كه ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾.
خشيت آن هراس دروني است كه انسان خود را نيازمند ميبيند و به مبدأ غنيّ قوي تكيه ميكند و هراسناك است که مبادا لطف آن مبدأ غني و قوي از او جدا شود و او محروم از فيض و فوز ذات اقدس اله باشد، گرچه همه عالمان دين در اثر اطلاق يا عموم اين آيه ميتوانند مشمول اين آيه باشند: ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾؛ ولي اين آيه در سوره مباركه فاطر است نه در سوره توبه، اين آيه بعد از جريان علوم تجربي ياد شده است نه تجريدي و اعتباري ديگر.
هدايتگرشدن علم، در پرتو هماهنگی با عمل در جامعه
﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ در كنار آيه نَفْر نيامده، در كنار آيه نظمشناسي, بهرهوري صحيح از نظام آسمان و زمين, خدمت كردن به جامعه از راه علوم تجربي و نياز يك مملكت را فراهم كردن, جامعه را مستقل و مستقيم كردن, جامعه را از زير بار ديگران رهانيدن, جامعه را به آزادي و استقلال رساندن، اين علمِ حسّي تجربي؛ نظير آن علم عقليِ تجريدي, مصداق روشن و شفاف ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ شد. بنابراين هر جا قرآن كريم از علم سخن به ميان آورد آن چراغ هدايت را هم ذكر كرد.
در تبيين سخنان نوراني امام مجتبي(صلوات الله و سلامه عليه) طبق نقل مرحوم كليني كه فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى»، اين هماهنگي استنباط ميشود كه انسان هم بايد چراغ علم داشته باشد و هم چراغ هدايت; چراغ علم داشته باشد كه راه خود را ببيند, چراغ هدايت كه راه ديگران را نبندد و به ديگران راه بدهد؛ ولی هماهنگي علم و عمل در اين است كه آن چراغ به دست همين علم افروخته ميشود، روغن زِيت و زيتونهی آن را بايد همين علم فراهم كند. اگر علمي باشد كه چراغافروز نباشد اين علم, دودمانسوز است نه چراغافروز, اگر علمي باشد كه «زيتونه» فراهم نكند, «مشكاة» فراهم نكند, «مصباح» فراهم نكند, «زجاجه» فراهم نكند, ديگر ﴿نُّورٌ عَلَي نُورٍ﴾[4] نخواهد بود و مصباح هدايت نميشود.
شرح حديث نوراني امام مجتبي(صلوات الله عليه) كه مرحوم كليني نقل كرد: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى»؛ يعني چراغساز باشيد, «مشكاة»ساز باشيد, «زجاجه»ساز باشيد, «زيتونه»ساز باشيد, فتيله اين چراغ را خود بسازيد و اين فتيله را بالا بياوريد تا اين چراغ به همگان نور دهد. اينكه فرمود: ﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ﴾[5] از همين قبيل است و مردم از نورانيّت يك عالِم طرْفي ميبندند از همين قبيل است و اگر در نماز و تعقبيات نماز به ما گفتند بگوييد: خدايا به ما علم نافع بده! از همين قبيل است, به ما دستور دادند از علم غير نافع محفوظ بمانيم از اين قبيل است, گفتند يا بگوييد: «اللهمّ ارزقنا علماً نافعا» يا «أسئلك العلم النافع» يا بگوييد: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ»؛[6] خدايا ما را از علمي كه نافع نيست نجات بده! آن علمي كه درصدد چراغ تهيه كردن نباشد، درصدد مهندسي برق نباشد كه جامعه را روشن كند آن علم, علم نافع نيست.
سه مطلب را از بيان نوراني امام مجتبي ميشود استفاده كرد: يكي تحصيل علم, دوم افروختن چراغ و سوم اينکه چراغافروزي به بركت همان علم بايد باشد كه انسان هم در علم مستقل و به بيگانه نيازمند نباشد، هم در چراغ به بيگانه محتاج نباشد، هم در تأمين نيازهاي اين مصباح هدايت از چراغ بهره ببرد. برخي از شواهد در نوبت قبل به عرضتان رسيد، ذات اقدس اله علمي را منشأ هدايت ميداند كه زمينه «عيناليقين» باشد، چه اينكه «عيناليقين» زمينه «حقّاليقين» است. شما ميبينيد از علوم رسمي و اسمي هيچ يادي در اين سه بخش نيست، فرمود: ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ﴾[7] يك، ﴿لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾[8] دو، ﴿ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ﴾[9] و بعد به «عيناليقين» ميرسد سه، اصلاً سخن از علم رسمي و علم اسمي نيست و توضيح اين مطلب ـ انشاءالله ـ در نوبت ديگر بيان میشود.
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»