01 11 2018 314246 شناسه:

دانش هدایتگر (جلسه هفتم)

دانلود فایل صوتی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

در تبيين سخنان نوراني امام مجتبي(سلام الله عليه) بوديم كه طبق نقل مرحوم كليني آن حضرت(سلام الله عليه) فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى»[1] و تاكنون اين مطالب روشن شد كه علم چراغ است، نه صراط و دين صراط است و راه و با علم، راه دين شناخته مي‌شود.

كفران نعمت بودن کسب علم غيرنافع

مطلب دوم اين بود كه ظرفيت جان آدمي فقط براي علوم صحيح آفريده شد، ممكن است انسان در ظرفي كه براي كوثر خلق شد تكاثر بريزد، اين كفران نعمت است. قلبي كه براي علم برهاني و استدلالي خلق شد آن را با قصّه و خرافات و فسون و فسانه پُر كردن و علمي كه «عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ»[2] پُر كردن با اين امور اسراف در نعمت است؛ هويّت انسان بي‌جا صرف مي‌شود، زيرا اين علم سودمند نيست.

روشن شد كه صراط با مهندسي خداي سبحان ترسيم شده است؛ سراج در درون ما به عنوان عقل و فطرت و در بيرون ما به عنوان نقل نبوي و علوي, قرآن و حديث از اهل بيت(عليهم السلام) كه اينها چراغ‌ هستند و ما را به راه هدايت مي‌كند. عمده آن تعبير بلند اميرمومنان به تعبير خاصّ وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليهما) است؛ امام مجتبي فرمود: هويّت شما ظرف علم باشد و به ديگران خير برسانيد تا مصباح هدايت باشيد همانند قرآن, معلّم كتاب و حكمت بودن از يك سو, ﴿هُديً لِلنَّاسِ[3] بودن, ﴿يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ[4] بودن از سوي ديگر و از سوي ديگر به سهم خود قرآن متحرّك باشيد.

سخنان نوراني اميرمؤمنان اين است كه اين دل‌ها ظرف علم است و بهترين دل آن است كه ظرفيّتش بيشتر باشد، بعد فرمودند هر ظرفي با آمدن مظروف از ظرفيّت آن كاسته مي‌شود مگر ظرف علم, علم مظروفي است كه نه تنها جاي ظرف را تنگ نمي‌كند بلكه بر ظرفيّت آن مي‌افزايد «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ»؛[5] اين سخن حرفي است كه ده‌ها نفر گفتند و ده‌ها نفر هم نوشتند.

کاهش ظرفيت، از پيامدهای علم غير نافع در ظرفيت جان

نكته اساسي اين بيان اميرمومنان(سلام الله عليه) است كه فرمود علم مظروفي است كه بر ظرفيّت مي‌افزايد اين هشداري است، جمله خبريه‌ايي است كه به داعي انشا القا شده است؛ يعني اي عالمان خِرَد مدار! علمي فراهم كنيد كه بر ظرفيت جانتان بيفزايد نه علمي تهيه كنيد كه از ظرفيت جانتان بكاهد. علم دو قسم است برخي از علوم شرح صدر مي‌آورد و برخي از علوم تنگ‌نظري. آن دانش خاصّي كه مادي‌گرايي را به همراه دارد, تنگ‌نظري, خودخواهي و غرور را به همراه دارد و هر جا سخن از ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ[6] است، اين صداي نحس ابليسي است و هر جا سخن از اين است كه «الحقّ خيرٌ», «العدل خيرٌ», «الإحسان خيرٌ», «الصِّدق خيرٌ» حرف الهي است. فرمود علمي فراهم كنيد كه بر ظرفيّت شما بيفزايد نه از ظرفيّت شما بكاهد؛ اين را ما مي‌توانيم بيازماييم، اگر شرح صدر پيدا كرديم و ديگران را تحمل كرديم، آراء و مكتب‌هاي ديگران را تحمل كرديم, در نقد و بررسي شتاب‌زده سخن نگفتيم, شتاب‌زده چيزي ننوشتيم, ديگران را تحمل كرديم، گفتيم بگذار حرف‌هاي خود را بزنند ما هم نقد عالمانه داريم، اين نشانه شرح صدر است و نشانه آن است علمی تهيه كرديم كه نه تنها از ظرفيّت ظرف نكاست، بلكه بر ظرفيّت آن افزود، اين همان علمي است كه وجود مبارك حضرت امير فرمود هر ظرفي با آمدن مظروف آن تنگ‌تر مي‌شود مگر ظرف دانش و اين همان علمي است كه امام مجتبي فرمود ظرف دانش باشيد، اين همان علمي است كه از آن به عنوان علم نافع ياد مي‌شود. نمونه اين را ما در سيرت و سنّت و سريرت رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) مي‌بينيم، آن حضرت به همه جوامع بشري خير رساند و خير مي‌رساند شده ﴿كَافَّةً لِّلنَّاسِ[7] و شده ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾.[8] قونوي در شرح اين حديث از وجود مبارك پيامبر چنين نقل مي‌كند كه وقتي حضرت با كسي سخن مي‌گفت تمام‌چهره و تمام‌رُخ با او گفتگو مي‌كرد و او را مي‌ديد هرگز نيم‌رخ نگاه نمي‌كرد. گاهي ممكن است انسان با كسي حرف مي‌زند گوشه چشم او متوجه دوربين و عكس و امثال اينها باشد نيم‌رخ به مخاطب خود نگاه كند اين روش, روش رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) نبود. چرا وجود مبارك آن حضرت با هر كه سخن مي‌گفت تمام‌چهره و تمام‌رخ به او نگاه مي‌كرد؟ براي اينكه اين «خليفةالله» است، خداي سبحان با هر كه سخن بگويد, با هر كه گفتگو كند و به هر كه بخواهد چيزي عطا كند گرچه او صورت ندارد, گرچه او جزء ندارد, چهره و رخ ندارد اما با تمام‌ حيثيت به شخص عنايت مي‌كند و توجه دارد اينكه در شب‌هاي جمعه خوانده مي‌شود «يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ»؛[9] او با دو دستِ بي‌دستي چيز مي‌دهد؛ يعني چيزي را فروگذار نمي‌كند، او با با تمام‌چهره بي‌چهرهگي با انسان روبه‌روست و با انسان سخن مي‌گويد, سخنان انسان را مي‌شنود و پاسخ مي‌دهد، او «بَاسِطَ الْيَدَيْنِ» است «وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ»[10] دستي ندارد، هر دو دستِ بي‌دستيِ او راست است؛ ولي با هر دو دست عطا مي‌كند پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم با تمام‌رُخ با مخاطبان خود سخن مي‌گفت, مسئولان ما هم با تمام‌رُخ با جامعه سخن بگويند, معلّمان ما, مبلّغان ما و هر يك از ما هم نسبت به ديگري اين‌چنين باشيم، اين گراميداشت ديگري است؛ اين علم نظريه‌پردازي را, نظريه دادن را, احترام به انظار ديگران را ترويج مي‌كند، زيرا علمي است كه بر ظرفيّت عالِم مي‌افزايد. اگر وجود مبارك امير‌مومنان(سلام الله عليه) مصداق كامل ﴿تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ﴾ بود اين يك تمثيل است نه تعيين، ما بايد گوشي داشته باشيم كه تمام‌چهره گوش باشد, چشمي داشته باشيم كه تمام‌چهره چشم باشد، زيرا علم آن‌قدر كرامت دارد و فرشته‌خوي است كه اگر قلبي آن را با تمام‌چهره استقبال نكند ممكن است بِرَمد و برنجند و بگويد: «حالا كه رماندي و رميديم، رميديم»؛[11] ولي اگر قلبي ببيند كه مشتاق اين علم است چنين علمي در چنين قلبي مي‌نشيند و مي‌گويد: «ما بر لب بامي كه نشستيم نشستيم» هرگز برنمي‌خيزد، چنين انساني تا آخر عمر با علم صائب و عمل صالح به سر مي‌برد.

«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»



[1] . الكافي(ط ـ اسلامی), ج1, ص301.

[2] . الكافي(ط ـ اسلامی), ج1, ص32.

[3]. سوره بقره, آيه185.

[4]. سوره اسراء, آيه9.

[5]. نهج البلاغه ، حکمت 205.

[6]. سوره اعراف, آيه12.

[7]. سوره سبإ, آيه28.

[8]. سوره انبياء, آيه107.

 .[9]المصباح(کفعمی)، ص647.

 .[10]قرب الاسناد(ط _ الحديثه)، ص61.

[11] . گزيده اشعار(وحشی بافقی)، غزل269.

دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات

محتوى الويب