پایگاه اطلاع رسانی اسراء: میزگرد «استراتژی رسانه ای ایران در جهان اسلام» به مناسبت پنجمین سالگرد تاسیس شفقنا با حضورکارشناسان حوزه رسانه برگزار شد. حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی مدرس حوزه و دانشگاه به عنوان یکی از میهمانان این نشست، به دید بینالمللی اسلام اشاره میکند و این که یک رسانهی دینی لزوما دید محلی ندارد. وی معتقد است یک رسانهی دینی هم میتواند دید بینالمللی داشته باشد و ذائقهی مردم را تغییر بدهد.
آنچه در ادامه میخوانید دیدگاه ها و پاسخ های حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی به سوالات مطرح شده در این میزگرد است.
*در تفکرات دینی، «منبر» کارکرد یک رسانه را داشته و به طور سنتی حایز اهمیت بوده است؛ هم اکنون که عصر تحول در ارتباطات است، این نقش را رسانه های مدرن به عهده گرفته اند؟ دین چطور می تواند از تحول رسانهای عصر کنونی استفاده درستی کند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: در فرهنگ دینی از رسانه به عنوان بلاغ یاد میکنیم و در حوزه بلاغ هم ویژگیهای عمدهای را مورد توجه قرار دادیم. رسانه در گذشته چنین ماهیتی نداشت و اکنون یک جایگاه ویژه ای را پیدا کرده است که هم از ماهیت به هویت تبدیل و هم هویت ساز شده است. لذا باید با یک دقت نظری جریان رسانه را مورد رصد قرار داد. رسانه با سه بعد نفوذ، گسترش و تعمیق امروزه جایگاه ویژه ای را در عرصه فرهنگ و تمدن به خود اختصاص داده است و می دانیم نقش اساسی و پایه ای در همه حوزه ها دارد.
با توجه به آنچه در منابع دینی داریم و به عنوان آموزه های وحیانی هم میتوانیم از آن یاد کنیم، در حوزهی رسانه میتوانیم این تعریف را داشته باشیم که آنچه از جایگاه اندیشه تراوش میکند، فقط با یک زبان یا قلم و امثال آن نیست. چون رسانه ابعاد تازه ای را به خود اختصاص داده است و همه قوای ظاهری و باطنی را به خدمت میگیرد. اگر به هر حال یک کارشناسی عمیقی هم در حوزهی نفسشناسی و قوای نفس باشد چه بسا بتواند عمیقتر ظاهر شود و طبیعی است که میزان نفوذش به مراتب بیشتر خواهد بود. ما پیامبر گرامی اسلام را به عنوان مبلغ اصلی وحی میشناسیم، وحی را به عنوان بلاغ الهی میدانیم و شما میبیند که قرآن چقدر معجزه گونه اثر میکند. با این که فقط با لفظ و عبارت است اما جهات متعددی در او دیده شده است، موسیقی خاصی دارد و حیثیت های ریاضی ویژه ای دارد که الان دانشمندان مختلف از این ابعاد حیثیت آن را بررسی میکنند و هر چه ما بتوانیم این جهات را بهتر بیابیم در آن حوزه بلاغی که دین به آن توجه دارد، میتواند مؤثرتر باشد.
ما شاید سختترین جامعه در بین جوامع باشیم زیرا با داشتن اعتقادات و باورهای عمیق وحیانی، به راحتی نمی توان جامعه را تکان داد. باورهای ما خیلی استوار است و معرفت ما هم به مراتب عمیق و استوار است. معرفت حکمی، کلامی عرفانی و نهایتا معرفت قرآنی ما یک توان فوق العاده ای به جامعه بخشیده است و اگر این زیرساخت های معرفتی نبود، قطعا جامعه ما در مقابل این هجمههای فرهنگی نمیتوانست در جایگاه خودش قرار بگیرد، پس مسالهی رسانه برای ما معنای خاصی دارد. ولی جوامع دیگر چون زیر ساختهایِ فرهنگی ندارند، از یک معرفت و باور جدی در مسایل اعتقادی برخوردار نیستند و ریشهها بسیار سطحی بر اساس سنن و آداب و رسوم شکل می گیرد طبیعی است که اثر گذاری رسانه در آن بخش ها خیلی بیشتر خواهد بود ولی ما باید به مراتب نسبت به رسانه نگاه عمیق تری داشته باشیم.
* با توجه به اهمیت منبر در گذشته برای حوزه آیا در حوزه شاخههایی وجود دارد که به این موضوع بپردازد و به رسانهها و شبکههای اجتماعی به همان اندازه اهمیت بدهند یا طلبههایی را برای فعالیت در این حوزه پرورش دهند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: به صورت رسمی شکل نگرفته است اما با توجه به شناختی که ما داریم خصوصا اندیشه آیت الله العظمی جوادی آملی و مدرسه فکری ایشان این مساله را میتوانیم در حوزه به صورت یک توان و قوه ببینیم.
*همان طور که بحث شد، رسانههای ایرانی فعال در عرصه جهانی مانند العالم و پرس.تی.وی به عنوان رسانههای دولتی شناخته میشوند. آیا به نظر شما رسانههای مذهبی و منطقهای که میخواهند فعال باشند باید غیروابسته به دولت باشند تا بتوانند نقش خود را ایفا کنند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: عمده مباحث به تعریف درست از رسانه باز میگردد. در زمان حاضر رسانه، متغیری است که به سیاست یا دیگر مسایل خدمت میکند و هویت مستقلی پیدا نکرده است. اگر هویت مستقلی داشته باشد، آن وقت میتواند اثرگذار باشد. جامعه بعد از مدتی میتواند کاملا استشمام کند که رسانه مطالب خود را با چه انگیزهای منتشر میکند ولو یک لوگوی اسلامیِ دینی شیعی هم به خودش بگیرد. شامهی جامعه در حال قوی شدن است و با توجه به اطلاعاتی که از فضاهای مختلف خصوصا فضای مجازی میگیرد میتواند رسانهها را بشناسد که کدام یک، چهرهی نفاق دارند.
رسانهی مستقل بر اساس یک فرهنگ -ولو یک فرهنگ ناصواب- شکل میگیرد. آن وقت است که باور می کنیم ولو آن فکر و ایده درست نباشد اما ما به آن تمایل داریم و رسانه دارد از آن حرف میزند. مثلا اگر یک رسانه اقتصادی است و از اقتصاد سخن میگوید، با یک برداشت صحیح از اقتصاد و الزامات اقتصادی سخن میگوید و همان مسیر را میرود. کسانی که در آن فضا هستند استشمام میکنند که حرفها اصول دارد و با تاکتیک خاصی حرکت میکند اما ما چنین چیزی نداریم. چون سیاستهای ما متغیر است، فراز و فرود در همه بخشهای ما بسیار زیاد است و چون رسانهها متغیری هستند که از این فضا تبعیت میکنند، میتوانند یک نگاه نامناسبی را به جامعه القاء کنند. من توضیحی عرض میکنم که برای فضای رسانهای مثل شفقنا، میتواند کمک باشد. ما در نگاه دینی سه حوزه اصلی و اساسی داریم که از آن، به حوزه محلی، منطقهای و جهانی یاد میکنیم. اگر رسانهای تعریف کند که در چه حد و حدودی میخواهد حرکت کند، میتواند سیاستها و راهبردهای خود را بر اساس آن بسازد. اسلام واقعا هر سه بُعد را دارد و به تعبیری بنا بر سخنان آیت الله العظمی جوادی آملی احکام محلی، منطقهای و هم جهانی دارد اما لازم است آن رسانه، ابتدا این سه حوزه را به لحاظ مبانی کلامی و اعتقادی بشناسد و این حوزهها را با هم خلط نکند. آیا مبلغان حوزوی این کار را کردهاند؟ باید بگویم نه.
یک مبلغ حوزوی در فضای بستهای مثل قم رشد میکند و می خواهد در فضای غربِ آزاد حرف بزند، خب طبیعی است که این شدنی نیست. به تعبیر آیت الله العظمی جوادی آملی ما جهانی حرف میزنیم ولی محلی و روستایی فکر میکنیم. رسانه هم باید هویت خود را خوب تعریف کند که آیا یک رسانه محلی است یا یک رسانه منطقهای یا جهانی. البته ممکن است این رویکردها را برای خود اولویتگذاری و تعریف هم کند اما یک رسانه دینی الزامأ یک رسانه محلی نیست و میتواند در حوزهی منطقه اثرگذار باشد و حتی در تفکر افراطی مثل داعش تغییر ایجاد کند.
هنر شما ایجاد ساختاری است که ذائقه جامعه تغییر پیدا کند. آیت الله العظمی جوادی آملی، در مطلبی گفت اگر جامعه چیزی را بخواهد و ما بگوییم جامعه این را دوست دارد و مطابق آن تولید کنیم، همان اعتدال است؛ اما باید بررسی کنیم جامعه چه چیزی را باید بخواهد چون «الناس علی دین ملوکهم» الان هم سلطنت برای رسانه است. هر سلطنتی که رسانه داشته باشد، مردم هم بر اساس آن شکل میگیرند خصوصا مردمی که باور قوی به لحاظ فکری و معرفتی ندارند. پس تغییر دادن فضای جامعه نیاز به مؤلفههایی دارد. مهمتر از همه این است که مردم باید رسانه را باور کنند. گاهی ما مجبور هستیم به خبری گوش بدهیم اما این واقعیت قضیه نیست. واقعیت این است که باور کنیم حرف درستی را میزند و نمیخواهد با جامعه بازی و نفاق ایجاد کند.
*جریانهایی در جامعهی ما حضور دارند که گاهی خود را محقتر و نزدیکتر به دین میدانند و برداشتهای خود را نیز منتشر می کنند. در حالی که شاید این برداشتها در واقعیت چندان درست نباشد. برداشتهایی که اغلب پاسخی از طرف حوزه دریافت نمیکنند. آیا میتوان این مساله را در تاثیرگذاری اندک رسانههای دینی ایران در داخل کشور و منطقه دخیل دانست ؟ آیا بستر و ابزاری وجود دارد که علما و متفکران بخواهند از آن استفاده کنند و در پاسخ به این امور، حقیقت دین را آشکار کنند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: برگشت حرف شما به خوانشهای مختلف از دین است. این خوانشها حتی در زمان امام زمان(عج) هم وجود دارد. در زمان پیامبر(ص) هم دیده شد افرادی که به دست خود پیامبر(ص) مومن شدند، وقتی پیامبر(ص) در مواردی سنتشکنی میکند با او برخورد میکنند و با تشر الهی و آیات الهی کنار می روند. قضیه صلح حدبیه از آن نمونه است. یا در زمان ائمه(ع) بسیار سنگین تر و دشوار تر نمود داشت مثلا جریان جمل یک نوع خوانشی از اسلام بود یا جریان خوارج و نهروان هم همین طور بود.
این جنگها در حقیقت همان برداشت و تفسیر از دین و معرفت خودشان است و این که فکر کنیم این نوع خوانشها در جامعه یک روزی از بین میرود اشتباه است زیرا انسان ها براساس خصلتهای نفسانی خود به این خوانش ها می پردازند. آیا کسی باور می کند عدهای به امام علی(ع) بگویند تو از اسلام برگشتی و باید استغفار کنی؟ در حالی که او یک شخصیت فوقالعاده متعالی و فرزانه و با آن سابقه، پیشه و بیعت همگانی داشت. پس بنابراین اگر فکر کنیم در یک مقطعی کسی این گونه نخواهد اندیشید، غلط است. اما میتوان با حربههای مختلف از جمله حربهی رسانه این خوانشها را غالب کرد. یعنی برخی از خوانشها را -که از آن به عنوان خوانش صحیح یاد میکنید- به عنوان خوانش برتر و با قوت و قدرت بیشتر استفاده کرد. این امکان پذیر است اما این که بگوییم در یک سطح حوزوی متوسط طوری بیندیشیم که بینشهای دیگر را نفی کنیم شاید خوب نباشد.
*البته منظور من از پاسخ به برداشتهای ناصحیح، خوانشهای مختلف از دین نیست. بلکه منظور، آشکار کردن حقیقت دین است.
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: طبیعی است وقتی ما بگوییم این خوانش درست است، پس طبیعی است آن خوانشی که از اسلام قرائت میشود، خوانش درستی نخواهد بود. به عبارتی طرد خوانش دیگر است. آنچه در خصوص خوانشهای مختلف از باب اسلام وجود دارد با زاویه گرفتن بعد از مدتی رو به روی همدیگر قرار میگیرند یعنی این طور نیست در زاویه خاصی بمانند. این که میگویند صراط مستقیم از مو باریک تر است همین جا است. بنابراین ما سعی کنیم که در آن سه حوزه حرکت کنیم چون از اسلام سکولاریزم گرفته تا اسلام داعشی همه اسلام است. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه هفت سوره آل عمران می گوید این ۷۲ ملت همه بر اساس قرآن جدا شدهاند. این ۷۲ ملت مخالف قرآن نیستند و همه خود را از قرآن میدانند اما آن منطق و میزان به این راحتی به دست نمیآید که بر اساس آن باید مطلب حق را گرفت. آیت الله العظمی جوادی آملی میگوید اگر کسی بخواهد بداند اسلام چه میگوید، باید همه آیات قرآن را بفهمد، همه روایات را بفهمد و عقل را هم در خدمت فهم آنها به کار بگیرد و بعد بگوید اسلام چه گفته است. الان برخی از رسانه های اهل سنت نوعا به برخی از آیات جهادی تمسک میکنند و میگویند خدا این گونه فرموده است در حالی که هیچ کارشناس اسلامی بر اساس یک یا دو آیه قرآن، نظر نمیدهد.
* رسانه های ما اکثرا به دلیل فضای مذهبی جامعه و حاکمیت قالبی مذهبی دارند اما ایرادی که وارد می شود صرفا مناسبتی عمل کردن آنهاست؛ یعنی به طور مثال قبل از عاشورا همه رسانه ها و روزنامه های ما شکل عزاداری به خود می گیرند و بعضا مقاله یا اشعاری در سوگ امام حسین (ع) نیز منتشر می کنند اما فردای عاشورا این مباحث به حاشیه می رود تا مناسبت بعدی. توجه مقطعی و مناسبتی به مذهب چه تبعاتی می تواند داشته باشد و آیا این میزان توجه مذهبی، نیاز مذهب به رسانه را تامین می کند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: با توجه به اینکه رسانه یک هویت جدیدی پیدا کرده است و در تمام جهاتِ وجودی راه پیدا کرده است اگر در گذشته در حد زبان بود الان حتی صورت و چهره هم دارد حرف می زند و رسانه ای می شود. مثلا مجلس ترحیمی برای یک مسوولی گرفته می شود وقتی آنها یکدیگر را می بینند خوش و بشی که اقتضای آن محفل است به عنوان یک تصویر رسانه ای همه جا پخش می رود و مردم فکر می کنند مسیر اجتماعی و سیاسی آنها تغییر پیدا کرده است. این نشان از مدیا بیس (بر پایه رسانه) بودن همه جامعه است و باعث شده که حتی انسان ها در مسایل شخصی خودشان هم نتوانند آن طوری که بایستی، آزادنه حرکت کنند.
در مورد مساله وزارت خارجه هم باید بگویم همچنان در همان فضاهای سنتی از رسانه یاد می کنند و رسانه را به عنوان یک ابزار می بینند اما امروزه رسانه دیگر ابزار نیست یک توان و قوه هویت سازی است که نقش آفرینی زیادی دارد. متاسفانه چنین اندیشه ای در معرفت کلی نظام وجود ندارد که به عنوان یک مؤلفه اصلی و اثرگذار به رسانه نگاه شود.
در مسایل مناسبت های ما مساله همینطور است که یک یا دو شب قبل از مراسم مثلا برای عاشورا به نوعی خاص پیش می رویم. تا هویت واحدی را به دین پیدا نکنیم نه جشن هایمان جشن است و نه عزاهایمان عزاست. گاهی یک نوحه و مداحی سخیفی پخش می شود که آزار دهنده است و هیچ وقت نمی تواند مناسبت شایسته ای باشد. تا ما به یک باور درست نرسیم و رسانه را به عنوان یک مؤلفه اصلی در آن باور نبینیم و از جایگاه رسانه آن هویت فرهنگی را نخواهیم اجرا کنیم، طبیعی است که آن اراده ای که نسبت به رسانه انتظار است تحقق پیدا نخواهد کرد. یکی از مصیبت های ما مناسبت های ماست. وقتی شب عاشوراست دو نفر کارشناس دعوت می کنند که نگاه مشخصی داشته باشند و با یک زاویه بسته حرف های خود را بزنند، نمی توان چندان انتظاری داشت. این خیلی مهم است که هویت رسانه در تفکر از حیث ابزاری بیرون آید و در مدل ارایه یک تصویر نقش مؤثر و مستقلی داشته باشد. الان در کشور ما رسانه یک ابزار است که عمده اوقات به صورت منفی از آن استفاده می شود. باید برسیم به اینکه واقعا رسانه به عنوان یک مؤلفه وارد حیات سیاسی اجتماعی ما شود که بتواند هویت اصلی و آن باورهای ما را منعکس کند.
* با توجه به تجربه های موجود، رسانه ی موفق در حوزه دینی و منطقه ای در نگاه شما چه ویژگی هایی دارد؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: اگر بخواهیم برای رسانه یک تشبیه یا تمثیلی از معقول به محسوس بزنیم، در حقیقت سه مولفه ی قلب و قالب و تناسب بین قلب و قالب را باید در رسانه دید. این دانشی است که باید به آن پرداخته شود. یک مثل عربی در این باب وجود دارد و البته در فرهنگ ما نیز این کمابیش مطرح است که اگر مادری، جوانش را از دست داده باشد، نیازی نیست هیاهویی کند، همین که فردی او را ببیند گریه اش می گیرد. از آن طرف یک نوحه خوان می آورند، یک ساعت حرف می زند و مردم گریه نمی کنند، اما همان که به چهره ی او نگاه کنند، خود این چهره، رسانه است و می تواند از آن قلب و محتوای خود حکایت کند. ما چون تناسبی بین قلب و قالب نداریم، نمی توانیم رسانه باشیم. این یک واقعیت است. مثل این که بر فرض پدر شخصی فوت کرده است و دیگران میخواهند به او تسلیت بگویند. حالا یک لباس سیاه یا کراوات سیاه بستند، اما از رفت و آمد، گفت وگو و خنده اش مشخص است که این پوشش، تناسبی با آن نگرانی درونی ندارد. کسی لباس سیاه می پوشد که واقعاً نگرانی درونی در درون خودش باشد و حتی اگر کراوات و لباس سیاه هم نپوشد، در نگاه او نشانی از غم و اندوه و حزن وجود داشته باشد. به این دلیل که نسبت بین قلب و قالب رسانه های ما درست نیست ولو هم تکنولوژیِ به روزی هم در این رابطه گرفته باشند، باورها طوری دیگر شکل می گیرد. به طور مثال فردی می گوید که مناسبتی وجود دارد بعد به فرد دیگری که اصلاً از این مناسبت خبر ندارد و اصلاً نمی داند این مناسبت یعنی چه، می گویند شما برنامه ای برای این مناسبت بساز. این است که نه این قلب، قلب و نه این قالب، قالب است و نه مناسبتی بین آنها وجود دارد، پس رسانه هم شکل نگرفته است و یک بازی است.
در خصوص هرکدام از این سه بخش توضیحی می دهم. بر فرض اگر کسی حرف تندی شنید و همان جا عصبانی و چهرهاش قرمز شد، می توان گفت این قرمزی چهره، قالبی است که از درون نگران و عصبانیت او حکایت میکند. در حقیقت نسبت بین این قلب و قالب کاملاً برقرار است و نیاز نیست کسی بگوید فلانی عصبانی شده است زیرا از چهره اش معلوم است. چهره یک رسانه است و باید از آن قلب حکایت کند. تا تناسب میان این سه مولفه ایجاد نشود، نمی توان رسانه ی موفقی داشت. به هر کدام از اینها باید بپردازیم. به نظر می رسد به لحاظ قلب و محتوایی که در رسانه باید پیدا شود، یک سلسله اوصاف ثبوتی و یک سلسله اوصاف سلبی می خواهیم. مهم ترین و برجسته ترین ویژگی برای اوصاف ثبوتی که ما می خواهیم باید ویژگی صداقت در رسانه باشد. صداقت نیز به معنای مطابقت با واقع است. اگر لفظ و گفتار با واقع مطابق باشد، آن را صدق می خوانند. در منطق فرق بین صدق و کذب را اینطور بیان می کنند؛ اگر مطابقت قضیه ای با واقع وجود داشته باشد می گویند قضیه صادقه و نداشته باشد می گویند قضیه کاذبه. از یک رسانه، این انتظار وجود دارد که صداقت و مطابقت با واقع را تمام داشته باشد. امروز رسانه های ما به یک ناصداقتی در این قضایا مبتلا هستند. متأسفانه جریان هایی مثل جریان های گزینشی که امروز راه افتاده است، بیشترین آسیب را می زند. در بحث انتخابات خدمت حاج آقا-حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی- عرض کردم که شما جمله ای بفرمایید که ما در سایت خودمان استفاده کنیم. چراکه گاهی از حاج آقا مصاحبه ای می گیرند، جمله ای که هم صدر و هم ذیل آن زده شده و این جمله وسط هم هیچ ربطی به کسی ندارد را مطرح می کنند که این جمله را آقای جوادی گفتند. این بدترین آسیب را به جریان ها، شخصیت ها و افکار می زند. نگرش گزینشی در رسانه ها خلاف واقع است. بله! ممکن است بگویند که ایشان این جمله را گفته است؛ در حال حاضر این نگرش گزینشی بدترین سخن و بدترین شیطنتی است که متأسفانه در رسانه ها انجام می شود و شخصیت ها را له کرده است. نگرش گزینشی، مصداق همین آیه از قرآن است که «فأما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه» کسانی که همواره به دنبال متشابهات هستند آنهایی که «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» و تحریف در اندیشه ها و گفتار دارند که هیچ؛ آنها که بدترین انسانها هستند چون از کذب هم بالاتر رفتند. به طور کلی جامعهی ما دچار چنین بحرانی است. جامعه ی ما از فضای کذب هم تجاوز کرده و واقعاً به فضای دروغین تری پس از کذب رفته است. نه تنها دروغ می گویند بلکه شخصیت را با این گونه حرکت ها نابود می کنند و بناست با یک جمله، یک کلمه، با یک عکس و… شخصیت را نابود کنند. چنین مساله ای وجود دارد و واقعا امروز بسیاری از افراد هراس دارند که با رسانه رو به رو شوند. فضا به گونه ایست که بسیاری از ما وقتی از کنار حرم و… رد می شویم، اگر دوربین یا عکاسی هست، سعی می کنیم فاصله بگیریم چرا که بناست انسان را ویران کنند. متاسفانه امروز ویرانگری در این صنعت، نقش اول را دارد در اغلب رسانه هایی که ما با آنها سر و کار داریم.
بحث همه جانبه نگری نیز موضوع دیگری است که وجود دارد. هر کدام به دنبال این هستیم که آتش را به سمت نان خود بگیریم و آن را گرم کنیم؛ طبیعی است این یک بعدی نگریستن، مکافاتی است که از آن ایجاد می شود. هر قضیه ای ممکن است جهات منفی و جهات مثبت داشته باشد. اینکه ما جهات منفی را ببینیم و جهات مثبت را نبینیم و از باب بغض الشی نگاه کنیم، واقعاً آسیب می زند. بعد از مدتی ممکن است زرق و برقی برای رسانه ای باشد یا حتی اینکه اندازه بگیرند که یک رسانه ۵۰۰ هزار نفر، ۶۰۰ هزار نفر، کمتر یا بیشتر بیننده دارد، واقعا این ملاک موفقیت یک رسانه نیست. گاهی اوقات به لحاظ ظاهر اینها وجود دارند، اما وقتی عمیق می شویم، مشاهده می شود که به لحاظ جهات دیگر نگاه شده است و بحث های جانبی اش، این را برای ما رقم زده است. این گونه مسایل واقعاً وجود دارد. می خواهم لیستی داشته باشیم که اوصاف سلبی برای رسانه کدام است که نباید به آنها نزدیک شد و آن اوصاف ثبوتی کدام هستند که به لحاظ شکلی و محتوایی باید داشته باشد تا بتواند رسانهی موفق و پایداری باشد. در دنیا امروز صحبت از توسعه پایدار است، اما رسانه های ما مثل رستوران های ما شده اند که در ابتدا یک غذای خوب و یک جذب خوب دارند، اما بعد رها می شوند و به گونه ای دیگر است.
* شما بر همه جانبه گرایی اشاره کردید که یکی از اصول مهم و بین المللی روزنامه نگاری است. در حالی که بسیاری اوقات بخشی از اطلاعات حذف می شود، با این توضیح که با عقاید مردم یا حاکمیت، مخالف است و در حقیقت توجیه می کنند که چرا ما یک جانبه گرا هستیم. فکر می کنید که این توجیه چقدر می تواند موثر باشد و اصلاً موافق هستید که اطلاعاتی وجود دارد که ممکن است با آن بحث ها و خوانشهای اصلی جامعه موافق نباشد و باید آنها را تنها به این دلیل حذف کرد؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: اگر کسی واقعا در خوانش معرفتی خود، مبنای افراط گرایی داشته باشد و نخواهد بازی کند، در همه امور این کار را انجام می دهد. به طور مثال داعش نمی خواهد بازی کند و چنین معرفتی دارد و در همه عرصه ها از جمله رسانه نیز همین کار را انجام می دهد. اگر کسی پذیرفته است که معرفت این است، رسانه را هم با این معرفت هماهنگ می کند و بر اساس آن پیش می رود و جوانب دیگر را نیز همینطور مدیریت می کند. بر این اساس آن هم همه جانبه نگر است، اما همه جوانب را هم افراطی می بیند. گاهی اوقات با چالش هم روبه رو می شود و آنجا از قصه فرار می کند، اما بالاخره اگر کسی معنای افراط گرایی را در خوانش خود داشته باشد، باید بپذیرد که در هر صحنه ای جهات مثبت و منفی را ببیند و همه را نیز بر اساس همان اصل و مبنای خود توجیه و بررسی و ارزیابی کند.
*یعنی در واقع موافق هستید که یک رسانه برای تاثیرگذار بودن باید همه اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار دهد و مخاطب، خود قضاوت کند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: بله! سرّ موفقیت داعش در حوزه ی کار خودش این است که صادقانه کار می کند. به هر حال به باوری رسیده است و این باور را هم باور الهی می داند. در بحث انتحاری چگونه عمل می کند که به یک دختر یا یک پسر جوان کمربند انتحاری می بندد و آنها را می فرستد که بروند خدمت پیغمبر(ص) غذا بخورند، در مساله رسانه اش هم به همین شکل فکر می کند و واقعاً در کار تعارف ندارد. موفقیت داعش در این است که در مسیری که انتخاب کرده ولو مسیر غلط، صادقانه پیش می رود.
*بعضی درباره تفکری به نام روزنامه نگاری اسلامی صحبت می کنند. با توجه به اینکه شما برآمده از حوزه هستید، آیا باید اصول کلانی مثل همه جانبه گرایی، بی طرف بودن، صداقت و امثال آن را خارج از اسلام بدانیم یا بگوییم اسلام از این موضوعات صحبت نمی کند؟
حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی: خیر! این موارد از احکام بین المللی اسلام است. اواسط عرایضم عرض کردم که باید این سه حوزه را جدا کرد و آنها را با هم دید و یک نفس واحدی بتواند این سه حوزه را مدیریت کند. به این معنا نیست که بر فرض در نگاه شیعه گرایانه نباید همه جانبه باشیم، اما در نگاه بین المللی باید باشیم. بر فرض اینکه می گویند امانت داری از احکام بین المللی است و این مثال را مطرح می کنند که امام سجاد(ع) فرموده است که «اگر کسی که قاتل پدرم بود، شمشیری که با آن پدرم را کشت به من به رسم امانت بسپارد، آن امانت را برمی گردانم». این در این حد است و در گفتار که قضیه روشن تر است. اگر به شخصی گفتند که تو برو و گزارش تهیه کن و او می پرسد که چه گزارشی تهیه کند و به او گفتند که گزارشی که منافع من را تامین کند، این از ابتدا به دروغ در حال حرکت است.
در مجموع با توجه به اینکه زاویه این سایت از ابتدا به عنوان یک سایت دینی با ملاحظات بسیار جدی و بر اساس یک باور شکل گرفته، انصافاً موفق بوده است؛ یعنی خود این ملاحظات اجازه بسیاری از میدان ها را از انسان می گیرد. اگر بناست که سایتی مثلاً از مرجعی به عنوان یک مرجع دینی رسمی سخنی بگذارد، دیگر نمی تواند در کنار آن بسیاری از امور را قرار بدهد. اعتماد سازی، نکته بسیار مثبتی است که به هر حال بزرگان و علما، شفقنا را تریبون خود می دانند و می توانند حرف هایشان را در این رابطه بزنند و احساس امنیتی به لحاظ مطالبشان داشته باشند. من گاهی اوقات که توفیق داشتم دیدم که از اول تا آخر مطالب آمده است و گاهی اوقات شاید به لحاظ املایی غلط هایی داشت که ان شاءالله آن هم نباید باشد، اما احساس امنیت خاطری بود. خیلی کم توفیق دارم، گاهی می بینم بعضی از سایت ها برشهایی می زنند و آن برش ها گاهی اوقات واقعاً برای ما ناگوار است پس اعتمادی که ایجاد شده و تریبونی که در شفقنا برای جمع دین داران شکل گرفته، خوب است. در اینجا بنا نیست که جمعیت هفتاد میلیونی را خطاب قرار داد، بلکه می خواهند که از زاویه دین و به عنوان یک رسانه دینی ببینند که آیا موفق بوده اند یا خیر! این را باید لحاظ کنید و اینکه تعداد بینندگان ما در حد زیادی نیست، به این دلیل است که این زاویه دینداری هم در حقیقت محدود است بنابراین در حوزه کار خودتان موفق بوده اید. البته من متأسفانه فرصت چندانی ندارم، اما آنچه من دیده ام این است که کاملاً این امر محسوس است که تلاشی جدی وجود دارد. تنوع اخبار، مراجعه به افراد و گرفتن خبر و نظر و امثال آن، به عنوان یک امر جدی در رسانه شفقنا هست. خود این تنوع اخبار نشان دهنده آن است که اراده جدی و پشتکار وجود دارد و یک نگاه کارمندی به قضیه وجود ندارد. این موارد نکات مثبتی است که وجود دارد اما آنچه که می تواند به عنوان یک ضعف تلقی شود که ضعف جامعه ما هم هست، این است که نگاه ما به دین همچنان یک نگاه سنتی است و این آسیب است. از بیش از دو دهه قبل حاج آقا (آیت الله العظمی جوادی آملی) فرمودند که ما کنار مفاتیح الجنان باید یک مفاتیح الحیات داشته باشیم. ما فکر می کنیم دین مثلاً آن وقتی است که در قالب خاصی با یک زبان خاصی مطرح می شود، نه دین این نیست و امروز دین معنای عمیق و گسترده ای پیدا کرده است که باید آن سطح از دین هم شناخته شود. همانطور که فقه اسلامی دین است، حکمت اسلامی، عرفان اسلامی و کلام اسلامی هم واقعا دین هستند. تازه مفاتیح الحیات بخشی از دین است. مسایل اجتماعی، سیاسی، محیط زیست، حقوق بشر و… نیز دین هستند. فکر نکنیم که دین فقط وقتی است که محراب و مسجد باشد یا زمانی که یک روحانی سخن می گوید یا یک دانشگاهی از زاویه دین سنتی صحبت می کند. این نیست. به نظر می رسد باید یک تغییر ساختاری به لحاظ فهم معنای دینی در رسانه شکل بگیرد و از جایگاه دین مداران هم بیاید، نه این که بیاییم یک دین ساختگی و توسعه یافته بدون پایه و اساس تولید کنیم. خیر! دین واقعاً وسیع و عمیق است. یک نقد جدی به حوزه های علمیه ما وارد است. آن دینی که از حوزه ها در حال تولید است، بخش بسیار بسیار محدودی از دین است. این که دین نیست. همانطوری که «الناس علی دین ملوکهم» طلبهذها نیز به همین شکل در حال علی دین مراجعهم شدن هستند. نهفته های دینی در جامعه دینی و حوزه ما به مراتب بیش از آنچیزی است که در حقیقت لایه آشکار آن دیده می شود. مهمترین کتاب ها در حوزه محیط زیست را روحانیون نوشته اند. در حوزه منابع طبیعی، آب و خاک و هوا را هم همینطور. البته به لحاظ نگاه علمی، دانشگاه ها کار خود را انجام داده اند اما به طور مثال در چند روز گذشته یک پیش همایشی در دانشگاه مفید بود. دانشگاه مفید را یک مرجع دینی یعنی آیت الله العظمی موسوی اردبیلی اداره می کنند، اما تحصیلکرده های آنها کسانی هستند که جهان را می شناسند و با زبان های مختلف سخن می گویند؛ این دین است دیگر. اصلاً انگیزه ایشان همین بود که فضای علمی را با فضای دینی گره بزنند و گسترش دهند. اگر ما بخواهیم چنین نگاهی را در فضای دینی ببینیم، فکر می کنم که آنچه شما می فرمایید به عنوان یک سایت دینی، به اقتضای ذاتی و نه به اقتضای اینکه ما مشتری می خواهیم و تیراژ می خواهیم، به اقتضای ذاتی گسترش پیدا می کند. شما در حقیقت به قول آقایان باید یک دست مفاتیح الحیات و یک دست مفاتیح الجنان داشته باشید که یعنی کل یعنی دنیا و آخرت. البته مفاتیح الجنان به عنوان نماد اخروی است چون می گویند این کتاب را برای این نوشتند که بعد از مرگ چه اتفاقی قرار است بیفتد و آن کتاب را برای قبل از مرگ نوشتند؛ در حقیقت از قبل از میلاد انسان تا زمان حیات را شامل می شود. البته نفسی باید این دو کتاب را هماهنگ کند؛ آن وقت است که دین می تواند معنای وسیع تری پیدا کند و شما از دین تعریفی ارائه خواهید کرد که آن اهدافی که جناب آقای دکتر اشاره کردند نیز خود به خود شکل می گیرد. ما به دنبال مخاطب نیستیم و مخاطب به دنبال ماست. آن زمانی که به این جایگاه برسید که مخاطب اینجا را پیدا کند، زمانی است که شما جایگاه خود را به عنوان یک سایت موفق خواهید داشت.