17 01 2016 302619 شناسه:
image

رها کردن دنيا يگانه شرط جهاد و تنها بهاي بهشت است

حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي: از نظر قرآن کريم ايستادگي و مقاومت بايد براي خداوند باشد تا ارزش پيدا کند، وگرنه افراد بي‌ دين هم براي حفظ آب و خاک خود در برابر متجاوزان مي‌ايستند و تسليم نمي‌شوند؛ ولي به حکومت غيرالهي تن مي‌دهند.

 

 حماسه جاويد در قيام19دي56
رها کردن دنيا يگانه شرط جهاد و تنها بهاي بهشت است
 
روز نوزدهم دي ماه، يادآور حماسه بزرگ و با شکوهي است که برگ ديگري از کتاب زرين انقلاب اسلامي را رقم زد. 19 دي سالروز قيام خونين مردم قم است؛ همان روزي که در تاريکي استبداد و ستم روزنه ها را به سوي روشنايي گشود و روند انقلاب را به گونه اي شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهي در مدت زمان کوتاهي در هم پيچيده شود. اين روز بزرگ و به ياد ماندني را گرامي مي داريم و بر شهيدان و ايثار گران اين حماسه جاويد درود مي فرستيم .
 
واژه ي" ايستادگي و مقاومت " در منظومه ي ديني مسلمانان آزاده ي جهان برنامه اي آشنا با تعاليم ديني آنهاست تا با بهره گيري از آن در مقابل هجمه ها و تکبرورزي هاي مستکبران بتوانند از حق خود دفاع کنند.حضرت علامه جوادي آملي نيز در تأليفات مختلف خود مسير و جهت صحيح اين آموزه ي ديني را تشريح کرده و معتقدند:
 
از نظر قرآن کريم ايستادگي و مقاومت بايد براي خداوند باشد تا ارزش پيدا کند، وگرنه افراد بي‌ دين هم براي حفظ آب و خاک خود در برابر متجاوزان مي‌ايستند و تسليم نمي‌شوند؛ ولي به حکومت غيرالهي تن مي‌دهند. اينان ممکن است مقابل مهاجمان آب و خاک خود ايستاده باشند؛ اما در برابر موحّدان عدل‌مدار زمين‌گيرند.
 
ايشان اصلي ترين شرط مبارزه در راه خدا را همان تجارت دنيا به آخرت و يگانه شرط جهاد را رها کردن دنيا قلمداد کرده و مرقوم داشتند:
 
مبارزه در راه خدا شرايط و اصولي دارد که تحصيل آنها لازم است و موانع و دوافعي که پرهيز از آنها نيز ضروري است ليکن مهمترين رکن و اصلي ترين شرط جهاد همان تجارت دنيا به آخرت است (يعني فروش دنيا و خريد آخرت). البته منظور از دنياکه رأس هر خطيئه است همان توجه به غير خداست؛ زيرا همانطور که آخرت درجاتي دارد و بعضي فراتر و بالاتر از بعضي ديگر است، دنيا نيز درکاتي دارد که برخي از برخي فروتر و پست تر است و شرط اصلي جهاد در راه خدا، اجتهاد در تشخيص دنيا با همه درکات آن و تميز آخرت با همه درجات آن و سپس اقدام به داد و ستد و از دست دادن دنيا که در حقيقت رهيدن از درکات آن است و به دست آوردن آخرت، که در واقع رسيدن به درجات آن است، مي ‏باشد. آيه مبارکه ي74 سوره نساء اين راز مکتوم را شرح داده و مي فرمايد: (فليقاتل في سبيل الله الّذين يشرون الحياة الدنيا بالاخرة ومن يقاتل في سبيل الله فيقتل أو يغلب فسوف نؤتيه أجراً عظيما) يعني بايد کساني در راه خدا مبارزه کنند که دنيا را به آخرت فروخته باشند و هر کس براي اين داد و ستد در راه خدا جهاد و کارزار نمايد يکي از دو راه را در پيش رو دارد يکي شهادت و ديگري پيروزي، و راه سومي به نام سازش و تسليم و مانند آن براي او وجود ندارد.
 
رها کردن دنيا يگانه شرط جهاد و تنها بهاي بهشت است. يعني بدون فروش ‏دنيا، مبارزه، صبغه الهي نداشته و به پيروزي حق نمي رسد چنانکه بدون ترک دنيا ورود به بهشت ميسر نخواهد بود. حضرت علي(عليه‏السلام) که هم واجدشرايط جهاد بود و هم صالح براي رفتن به بهشت، مي‏ فرمايد: «طلاق الدنيا مهر الجنة».
 
البته هر کس به مقدار کابيني که پرداخت کرده بهشت دريافت مي کند.برخي، از لذايذ دنيا مي‏ گذرند تا به کاميابي هاي حسي، خيالي يا عقلي ‏بهشت برسند ولي بعضي، از همه لذايذ صرف نظر مي کنند تا به لذات الهي‏ بار يابند. زاهدان، عابدان و عارفان در اين ميدان نيز، مانند هر ميدان ديگر،يکسان نيستند چنانکه همه عرفا هم يکسان نخواهند بود. قهراً جهاد زاهدان‏ و جنگ عابدان با يکديگر فرق مي‏ کند و نبرد اين دو گروه با مجاهدت عارفان تفاوت دارد؛ جهاد خود عارفان نيز درجات فراواني به مقدار تفاوت مرتبه عرفاني آنان دارد.
 
اين حکيم متأله، قيام و اقدام عملي پيامبران پس از نااميدي از تأثير استدلال هاي علمي عليه شرک و کفر را نمونه ي ديگري از وظايف ايشان برشمرده و آورده اند:
 
اگر وظيفه پيامبران(عليهم‌السلام) تنها تبليغ احکام بود و وظيفه امر به معروف و نهي از منکر و مسئوليت اجراي احکام نداشتند،ديگر به درگيري با مشرکان و اعلام بيزاري و انزجار از آنها نيازي نبود؛ حال اينکه پيامبران گاه به تنهايي و گاه به همراه پيروانشان از بت‌پرستي و مانند آن بيزاري مي‌جستند که به مثابه موضع‌گيري سياسي و قطعنامه در برابر دگر انديشان بدرفتار است؛ چنان‌که حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) پس از نااميدي از تأثير استدلالهاي علمي، در صحنه کارزار عملي دست به تبر برد. اگر کسي مسئول اجراي احکام نباشد نمي‌تواند دست به تبر برده، خود را در معرض سخت‌ترين کيفر از سوي مردم، يعني خطر سوخته شدن، قرار دهد؛ (قالوا حرّقوه وانصروا آلهتکم). قيام در برابر کفر و الحاد و ظلم و اقدام عملي به انگيزه برچيدن بساط تباهي و ستم و گسترش عدل، از مصاديق بارز زعامت سياسي‌ اجتماعي است. البته همان‌طور که قبلاً بيان شد ممکن است با تماميّت نصاب حجت، و انتصاب يکي از انبيا(عليهم‌السلام) به امامت و زعامت سياسي‌ اجتماعي، برخي از پيامبران ديگر فقط مسئول تبليغ، و منصوب براي تبيين و تعليم باشند.
 
معظم له با استناد به آيات شريف قرآن کريم، دفاع در برابر بيگانگان را از عالي ترين مراحل در سنّت و سيره نبيّ مکرم اسلام(ص) دانسته و مرقوم داشتند:
سنّت و سيره پيامبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در برخورد با بيگانگان، از نازل ترين مرحله تا عالي ‏ترين آن چنين بود: 1. دعوت مخفيانه. 2. فراخواني آشکار: (فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وأعرِض عَنِ المُشرِکين إنّا کَفَيناکَ المُستَهزِئين). 3. دفاع. پس از علني شدن دعوت، کارشکني ها و آزار مشرکان آغاز شد و در دوره سه ساله شعب ابي طالب با محاصره شديد اقتصادي شدت گرفت تا پيامبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به مدينه هجرت کرد و هنگامي که مسلمانان از نظر نفرات و ابزار دفاعي قدرتمند شدند، خداوند فرمان دفاع داد.
 
قرآن کريم براي سير طبيعي مبارزه، سه مقطع عمده را برمي‌شمارد که مقطع سوم با تحليل دقيق به مقطع دوم بازمي‌گردد. آن سه مقطع بدين شرح است:
 
يک. صبر و تحمل: اسلام در دوره‌اي که مسلمانان کم شمار و ضعيف بودند اعلام موضع کرد؛ ولي مسلمانان هيچ گونه برخورد فيزيکي با مخالفان نداشتند، بلکه قرآن در آياتي چند آنان را به صبر برابر مشکلات، تحمل اذيتها و خودداري از جنگ دعوت مي‌کرد؛ مانند: (واصبِر عَلي ما يَقولونَ واهجُرهُم هَجراً جَميلاً) ، (إدفَع بِالَّتي هِي أحسَن)
 
دو. دفاع: مسلمانان پس از هجرت به مدينه و تأسيس حکومت اسلامي از نظر دفاعي قدرتمند شدند، از اين رو آيات قتال، مانند آيه مورد بحث و آيه (اُذِنَ لِلَّذينَ يُقتَلونَ بِأنَّهُم ظُلِموا) نازل شد و مسلمانان اجازه يافتند در برابر مشرکان از جان، سرزمين و آرمانهاي ديني خود دفاع کنند.
سه. جهاد ابتدايي: جهاد ابتدايي در آيات ويژه بيان شده است؛ مانند: (فَاقتُلوا المُشرِکينَ حَيثُ وجَدتُموهُم) ؛(قتِلُوا الَّذينَ لايُؤمِنونَ بِاللّهِ ولابِاليَومِ الآخِرِ ولايُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ ورَسولُهُ ولايَدينونَ دينَ الحَقِّ مِنَ الَّذينَ اوتوا الکِتابَ حَتّي يُعطوا الجِزيَةَ عَن يَدٍ وهُم صاغِرون) ، (يا أيُّهَا النَّبي جهِدِ الکُفّارَ والمُنافِقينَ واغلُظ عَلَيهِم ومَأوهُم جَهَنَّمُ وبِئسَ المَصير).
 
ايشان در اثر ديگري، بدترين ظلم را ستم کردن به اساس دين است مي دانند و در مورد علت آن آورده اند:
بدترين ظلم، ستم کردن به اساس دين است؛ زيرا همان‌گونه که با استحکام اساس دين، ستم از ديگران نيز بازداشته شده يا برداشته مي‌شود، اگر به اساس دين ستم شود به ديگران نيز ستم خواهد شد؛ بنابراين، براي دفع و رفع ظلم بايد معابد و مساجد را آباد نگه داشت. با آبادي مراکز ديني، زمين آباد مي‌شود؛ از اين رو خداي سبحان مي‌فرمايد: اگر مبارزان و مجاهدانِ راه حق نباشند ستم و فساد زمين را فرا مي‌گيرد و سرزمينها ويران و فاسد شده، زمينه زندگي مردم خراب مي‌شود؛ (ولولا دفع الله النّاس بعضهم ببعض لفسدت الأرض).
خداوند در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: اگر دفاع نباشد مراکز ديني و عبادي آسيب مي‌بيند و ويران مي‌شود؛ (ولولا دفع الله النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذکر فيها اسم الله کثيراً).
--------------------------------------------------------------------
منابع:
تفسير تسنيم،جلدهاي11-9-6
کتاب حماسه و عرفان