آیت الله العظمی جوادی آملی در یکی از جلسات درس تفسیر خود با بیان اینکه خداوند در قرآن می فرماید که همه نیازهای شما فقط به دست خداست، اظهار داشتند:
آیه ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ خیلی مهم و جزء غرر آیات است؛ این تعبیر را برخی از مفسّران دارند که اگر ما به این آیه می رسیدیم و آشنا بودیم، شایسته بود که «أن نَبکی بدل الدموع دما»! این جمله «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» را ملاحظه بفرمایید که غیر از «زیارت ناحیه مقدسه»[1] کسی این تعبیر را کرده یا نکرده؟ آیا در بین اعلام شیعه این تعبیر هست یا نیست؟ در بین علمای اهل سنّت این تعبیر هست یا نیست؟ برخی از مفسّرانی که در حدود هشت قرن قبل می زیستند، می گویند اگر ما این ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ را خوب ادراک کنیم ـ «لو کنا متحقّقین» نه «محقّقین» ـ «کان ینبغی لنا لو کنّا متحقّقین بفهم هذه الآیة أن نبکی بدل الدموع دما»،[2] برای اینکه این آیه دو مطلب نمی خواهد به ما بفهماند! ما وقتی غالباً مبتدایی داشتیم، خبر و قیدی داشتیم، این جمله دو مطلب را می فهماند: یکی اثبات آن خبر برای مبتدا و یکی هم برای تفهیم آن قید؛ اما این بزرگواران می گویند در ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾، این ﴿أَنتُمُ﴾ مبتداست، ﴿الْفُقَرَاءُ﴾ خبر است و ﴿إِلَی اللَّهِ﴾ مفعول با واسطه است، این جمله که قیدی برای خبر است و آن قید متعلّق به خبر است و مفعول با واسطه است، یک پیام دارد دو پیام ندارد؛ اگر ما این را می فهمیدیم و توجه به آن داشتیم، به جای اشک خون جاری می کردیم! «نَبکی بدل الدموع دما»، چرا؟ برای اینکه این آیه به ما حیات داده است!
ایشان ادامه دادند: این آیه دو چیز را نمی خواهد به ما بفهماند، برای اینکه ما فقرمان را همه می دانیم، چه کسی است که نداند فقیر است؟! صدر و ساقه زندگی ما نیاز است؛ ما به هوا نیاز داریم، به آب نیاز داریم، به غذا نیاز داریم، به خاک نیاز داریم، به خواب نیاز داریم و به دارو نیاز داریم؛ همه نوع نیاز هست! فقیر بودن انسان یک چیز مجهولی نیست تا برای آن آیه نازل شود که ای انسان شما فقیر هستی! بله معلوم است که ما فقیر و محتاجیم، اما تمام مشکل این است که نمی دانیم به چه چیزی محتاجیم. این آیه می گوید تمام نیازهای شما فقط به دست خداست، این معنای توحید است ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾. برای ابطال دور و تسلسل، فرمود او دیگر فقیر نیست تا نقل کلام در آن بکنیم «یتسلسل أو یدور»، او #غنی_محض است. ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾ که این ضمیر فصل ﴿هُوَ﴾ همراه با معرفه بودن خبر، مفید حصر است ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾. پس این آیه نیامده به ما بگوید شما فقیرید; لذا با معرفه بودنِ خبر سخن گفته است، خبری که معلوم است خب معرفه ذکر می کنند نکره که نیست! جایی خبر نکره است که فایدهای داشته باشد، اما وقتی که خبر معلوم است ـ «إنّ الأخبار بعد العلم بها أوصافٌ» که در کتاب های ادبی ملاحظه کردید ـ این در حقیقت وصف است؛ برای اینکه ثبوت محمول برای موضوع برای ما روشن است.
معظم له در ادامه بیان داشتند: فرمود تمام مشکل این است که ما نمیدانیم آن قید کجاست؛ انسان فقیر به طرف کیست؟ محتاج به طرف کیست؟ انسان خیال می کند که خودش احتیاج خودش را برطرف می کند یا خیال می کند روابط یا ضوابط مشکل را حل می کند، همه اینها ابزارند که تحت تدبیر یک مدیر کلّاند که ﴿رَبُّ الْعَالَمِین﴾[3] است.
ایشان اظهار داشتند: ما اگر این جمله آیه را خوب می فهمیدیم که ما به چه کسی محتاجیم، آن وقت در برابر غیر او سر فرود نمی آوردیم؛ نه به خود اتّکا داشتیم، نه می گفتیم به خودمان معتمدیم، نه می گفتیم به مردم معتمدیم. خودمان و مردم ابزار الهی هستیم، می گفتیم به الله معتقدیم، خود ما را الله اداره می کند، مردم را الله اداره می کند، رابطه ما و مردم را الله اداره می کند، موحّداً زندگی می کردیم.
[1] . المزار الکبیر، ص501.
[2] . رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن، ج3، ص446.
[3] . سوره اعراف، آیه 54.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
سوره مبارکه فاطر ـ جلسه 10
تاریخ: 1392/09/06