03 08 2016 301409 شناسه:
image

زکات نخبه بودن، خدمت به کشور است

پايگاه اطلاع رسانی اسراء: آيت الله العظمی جوادی آملی: اين عزيزاني که نخبه‌اند اولين زکاتي که دارند مي‌دهند همان زکات علمي است که بايد به جامعه‌شان خدمت کنند، نه اينکه همين که در رديف اول کنکور قرار گرفتند بخواهند بورسيه كشورهاي ديگر بشوند! اين کفران نعمت است.

آیت الله العظمی جوادی آملی در ديدار جمعي از نخبگان كه در مسجد احمدآباد دماوند برگزار شد با بیان اینکه هدف خلقت انسان, رشد و تعالي اوست و انسان همواره بايد به سوي كمال و سعادت ابدي حركت كند، اظهار داشتند:
خداي سبحان ما را براي کمال خلق کرده است و اين کمال را هم در سايه توحيد و عمل موحّدانه به ما معرّفي کرد. فرمود: شما بکوشيد امام بشويد نه امّت! پايين‌بودن خيلي مهم نيست کار عادي است، انسان تا مي‌تواند بالا بيايد. بالا آمدن هم با کوثر هست نه با تکاثر؛ با داشتن کسي بالا نمي‌آيد با نداشتن بالا مي‌آيد؛ يعني کسي بفهمد که ندارد! مال که تکاثر است يک بلايي است به جان آدم، مگر اينکه در اختيار آدم باشد. آنچه که سرگرمي است به نام تکاثر است که همه را گرفتار کرده است. انسان متکاثر يا به دنبال بازي مي‌رود يا بازيگران او را تعقيب مي‌کنند و مي‌گيرند هم لهو و لعب کار اوست، هم يک عده که به دنبال بازي هستند به سراغ آن مي‌روند که فرمود: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ﴾ يا خود انسان به دنبال بازي مي‌رود که ﴿أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾ يا اين تکاثر او را بازي مي‌گيرد که ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ﴾ يا انسان گرفتار بازي است يا او را بازي مي‌دهند. مردان الهي نه بازيگر هستند که به دنبال بازي بروند، نه کسي مي‌تواند اينها را بازي بدهد.

معظم‌له در ادامه با تبيين معناي كوثر و تكاثر و اينكه انسان بايد بكوشد تا امام و پيشرو باشد نه مأموم و دنباله‌رو در توصيه‌اي به نخبگان علمي كشور فرمودند:
خداوند فرمود گروهي ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي‏ بِهِ فِي النَّاسِ﴾ هستند؛اينها کساني‌اند که از کوثر بهره بردند نه بازي مي‌کنند نه کسي را بازي مي‌دهند نه کسي مي‌تواند اينها را بازي بدهد؛ اينها مي‌گويند خدايا! اين کمالاتي که به ما دادي از توست، خدايا! طرزي به ما توفيق بده که ادباي عاقل بفهم به دنبال ما راه بيافتند ما مي‌خواهيم امام بشويم، ما نمي‌خواهيم مأموم باشيم ما نمي‌خواهيم دنباله‌رو باشيم. اين راه کمال را خدا به ما آموخت، حيف است که آدم دنبال ديگري راه برود! اما خوب است که خيلي‌ها به دنبال او راه بيافتند اين؛ يعني چه؟؛ يعني مردان عاقل و بزرگ‌مؤمن به او اقتدا کنند ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً﴾ خدايا! آن توفيق را به ما بدهد که آدم‌هاي بفهم دنبال ما بيايند. چهار تا جاهل به دنبال آدم راه بيافتند که اين کمال نيست، متّقيان به ما اقتدا کنند عقلا به ما اقتدا کنند.
ایشان ادامه دادند: منظور از اقتدا اين نيست که من جلو بيافتم چند نفر پشت سر من نماز جماعت بخوانند، نخير! من يک کاري بکنم که جامعه عقلاني آن را بپسندد و ادامه بدهد يا در اقتصاد يا در کشاورزي يا در دامداري يا در صنعت يا در نجوم يا در هيأت يا در فلسفه يا در کلام يا در فقه، من يک حرف علمي داشته باشم که عده‌اي به دنبال اين راه بيافتند. اين ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً﴾ يعني من آن عرضه را داشته باشم که مسير فکر مردم را عوض کنم, بزرگان جامعه حرف مرا بگيرند و بهره ببرند. عده‌اي اين ادراک را از تفسير قرآن کريم برايشان دشوار بود قرائتشان اين بود: ﴿وَ اجْعَلْنَا﴾ «و اجعل لنا من المتّقين اماما»، خدايا! يک آدم باتقوا را امام ما قرار بده! نتوانستند اين آيه را به آن معناي دقيقش حفظ بکنند آمدند عوض کردند. خدا مي‌فرمايد نه! اين قدرت در ما هست اين راه هست که ما يک حرفي بزنيم که بزرگان جامعه بپذيرند يک راهي نشان بدهيم که عقلا آن را قبول بکنند، ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً﴾. شما عزيزاني که از هوش نسبي برخوردار هستيد خيال نکنيد اگر به شما گفتند نخبه؛ يعني خيلي چيز مي‌فهميد؛ حالا يک قدري جلوتر بياييد بعضي از مسائل است که تصوّرش براي شما مشکل است چه رسد به تصديقش! آن قدر مطالب علمي عميق فراوان است که نه شما شنيديد نه اساتيدتان، ولي همين مقداري که داريد شاکر باشيد که به کشور خدمت کنيد، کاري بکنيد که مشکل اقتصاد را حل کنيد مشکل سياست را حل کنيد.

ايشان در ادامه بيان داشتند:
اینکه چهار تا جاهل به دنبال ما راه بيافتند شعار بدهند اين که کمال نشد، اين بدترين ننگ است. اگر جهّال از آدم تعريف بکنند اولين روز نقص اوست پس ما بايد بين تکاثر و کوثر فرق بگذاريد اولاً، راهش هم اين است که داريم بازي مي‌خوريم بازي مي‌دهيم بازي مي‌کنيم اين تکاثر است؛ اگر منزّه از بازي کردن و بازي دادن و بازي خوردن است اين مي‌شود کوثر. وقتي کوثر شد نگوييم حالا که به اينجا رسيديم درِ خانه را ببنديم کاري به مردم نداشته باشيم، نخير! کاري بکنيم که جامعه عاقل به دنبال ما راه بيافتد و راه افتادنش هم به اين نيست که ما برويم جلو و چهار تا شعار بدهند، اين مسخره است!

معظم‌له در توصيه خود به نخبگان علمي كشور به تبيين مسئله زكات نعمت‌هاي الهي پرداخته و بيان داشتند:
ذات اقدس الهي به ما در قرآن و ائمه(عليهم السلام) در روايات به برکت قرآن فرمودند که هر نعمتي يک زکاتي دارد مال يک زکات مشخصي دارد كه همه ما مي‌دانيم. اما آن بخش‌هاي وسيع و دقيق و عميق اين است که هر نعمتي که خدا به ما داد بايد زکاتش را بپردازيم فرمودند اگر کسي قدرتي دارد شهامتي دارد زکات شهامت، جهاد «في سبيل الله» است. کسي يک جمالي دارد حالا چه زن چه مرد، زکاتش، عفاف اوست؛ هر زني بايد حجابش را رعايت کند؛ اما آن زني که زيباتر است وظيفه‌اش بيشتر است، هر جواني بايد عفّتش را حفظ کند اما آن جواني که زيباتر است وظيفه‌اش بيشتر است. زکات قدرت هم عفو است؛ زکات مال، انفاق است زکات اخلاق، تهذيب است. اين عزيزاني که نخبه‌اند اولين زکاتي که دارند مي‌دهند همان زکات علمي است که بايد به جامعه‌شان خدمت کنند، نه اينکه همين که در رديف اول کنکور قرار گرفتند بخواهند بورسيه كشورهاي ديگر بشوند! اين کفران نعمت است؛ بعد هم که آنجا رفتيد، بعد از اینکه سنّ به هفتاد و هشتاد رسيد بعد چه؟ عمري به بيگانه خدمت کرديد بعد چه؟ اگر خدا به کسي يک قدرتي داد، از آن قدرت بايد زکاتش را بدهد؛ حالا اگر قدرت، قدرت علمي است سعي کند که بار علمي مملکت را به دوش بکشد که اين وظيفه، وظيفه همه ماست.

ايشان در جمع‌بندي سخنان خود اظهار داشتند:
پس هم به دنبال کسي راه افتادن کمال نيست، هم يک عده افراد عادي به دنبال او راه افتادند کمال نيست. پيشوا شدن، يک؛ مقتديان به او مردان الهي بودن، دو؛ اينها کمال است، از همان اول شما عزيزان به اين فکر باشيد که به اين کشورتان و به اين آب و خاکتان خدمت کنيد. کلّ خدمات را حتي آنهايي که يک کار ساده براي دانش‌آموز و دانشجو کردند، کاري ساده کردند در اين کشور به گردن اين دانشجو حق دارند، از همان اول تصميم شما اين باشد که به کشورتان خدمت بکنيد به آب و خاک خدمت بکنيد و از همان اول اين عنايت را داشته باشيد که نعمتي که خدا به شما داد بايد زکاتش را بدهيد. زکات علم، نخبه‌بودن، هشيار بودن، ديگران را هشيار کردن است و اين عنصر سوم هم آن است که ما ـ إن‌شاءالله ـ به مقامي برسيم که مردان بزرگ الهي از ما استفاده کنند، اينکه چيز بدي نيست. شما در دعاي کميل مي‌گوييد خدايا! مرا از همه بهتر «وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْك‏»از همه بالاتر از همه بهتر، چون اين ديگر غرور نمي‌آورد، ادب غرور نمي‌آورد فهم، غرور نمي‌آورد آن جهل است که غرور مي‌آورد. خدايا! وضع مرا، عقل مرا، ادب مرا، انسانيت مرا از همه بيشتر بکن! اين مشکلي نيست. وقتي انسان به اين مقام رسيد نه بيراهه مي‌رود نه راه کسي را مي‌بندند و هميشه خاضع است.