در محضر استاد
شعر و ادب
در درون ما یک چیزهایی نهفته است از آن جهت که انسانیم!
گاهی یک جرقه مثل مواد تی ان تی آن را مشتعل میکند چه طور اگر کسی یک چیزی بدی به ما بگوید فوراً عصبانی میشویم تمام شورشها را نشان میدهیم یک آهنگ خوبی هم بشنویم، شعر خوبی، لطیفه خوبی هم این طوری میشویم، کار #شاعر آن است که بتواند آن «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[1] را ارث ببرد یعنی آن #گنجینه_ها را شکوفا کند...
ادیب آن است که آن زیباییهای[درون] را بتواند ظاهر کند و این هنر است و اگر کسی آنچه را که در درون اوست از درون بیرون بیاید بیپرده بشود این زندگی راحتی میکند به خوبی تصمیم میگیرد این سرودهای زمان جنگ این اثر را داشت این مرثیهها این اثر را داشت.... در درون ما این چیزها هست هنر هنرمند این است که این دفینه را شناسایی بکند با لطیفترین وجه این پردهها را کنار بزند و آن دفینه را شکوفا کند آن وقت جامعه جامعه زیبا و هنرمند میشود!