سرویس دین و اندیشه: انسان كامل، كامل ترين كتاب تكويني خداي سبحان است و تفسير عميق و تعريف راستين چنين كتابي همانند تبيين كتاب تدويني خداوند، تنها ميسور نگارنده آن و سفيران برگزيده او است. تفسير كتاب هاي خدا اگر به دست نا اهلان و نامحرمان بيفتد به جاي تعريف، تحريف مي شود. پس چنان كه تعريف راستين نبي، تنها ميسور خداي نبي آفرين است؛ ﴿اللّه أعلم حيث يجعل رسالته﴾[1]، تفسير حقيقي وصي نيز فقط در توان خداي وصي آفرين است.
از اين رو، بهترين معرّف وجود مبارك سيّد اوصيا و اميراولياي الهي، فاتح ولايت، يادگار رسالت و زمامدار هدايت، اميرالمؤمنين (عليه أفضل صلوات المصلّين) در مرتبت نخست، هستي بخش فيض بزرگ وجود او، خداي سبحان است و در مرتبت بعد سفيراني چون رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم و خود آن امام همام.
برترين نعمت معنوي
نعمت هاي معنوي مراتب و درجاتي دارد كه برترين آن ها نعمت رسالت و امامت است. از اين رو، در قرآن كريم از هر دو نعمت به «منّت» (نعمت سنگين و توان فرسايي كه حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زباني) ياد مي كند؛ درباره رسالت وبعثت پيامبران مي فرمايد: ﴿لقد منّ اللّه علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم﴾[2] و درباره امامت نيز مي فرمايد: ﴿ونريد أن نمنّ علي الذين اسْتُضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمّةً ونجعلهم الوارثين﴾[3]؛ زيرا پيامبران و امامان تأمين كنندگان سعادت ابدي انسان هستند.
فرشتگان با همه قداست و شرافتي كه دارند، تنها واسطه فيض هستند و نمي توانند هدايت و رهبري مستقيم جامعه بشري را برعهده بگيرند. موجود كامل و جامعي كه مي تواند فيض الهي را معصومانه از خدا دريافت كند و معصومانه به جوامع بشري ابلاغ كند و خود نيز معصومانه به آن عمل كند، انسان كامل مانند پيامبر و امام است. از اين رو خداي سبحان در قرآن كريم بر نبوّت و امامت كه جامع آن دو «ولايت» است، تكيه كرد و آن را مورد امتنان قرار داد، در حالي كه درباره آفرينش آسمان ها و زمين و بهشت و قيامت به «منّت» ياد نكرد؛ زيرا آسمان ها و زمين گرچه بزرگ است، ليكن در برابر نعمت سنگين و توانفرساي[4] رسالت و امامت كوچك است.
در قرآن كريم تنها درباره جريان غدير خم و ولايت اميرمؤمنان(عليهالسلام) تعبير منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: ﴿اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي﴾[5]. سخن از «أنعمت عليكم» نيست، بلكه خداوند مي فرمايد: ﴿أتممت
عليكم نعمتي﴾؛ «نعمتم را بر شما تمام كردم»؛ يعني همان طور كه نبوت و رسالت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كامل ترين نبوّت و رسالت است و پس از آن نبوّتي نيست، ولايت و امامت علي و اولاد علي(عليهمالسلام) نيز كامل ترين ولايت و امامت است و پس از آن امامتي نيست.
از منظر قرآن كريم در غديرخم كه عيد بزرگ ولايت است، نعمت هاي معنوي الهي به برترين حدّ وبالاترين نصاب خود رسيد. حال چون نعمتي برتر از ولايت علي و اولاد علي(عليهالسلام) نيست، عيد غدير برترين اعياد امّت اسلامي است و اعتقاد به ولايت تكويني و تشريعي امامان معصوم(عليهمالسلام) و باور داشتن وساطت و شفاعت و وسيله بودن آنان از مهم ترين بركاتي است كه نصيب امّت اسلامي شده است.
امامت، تداوم رسالت
خداي سبحان امامت را ادامه رسالت و همتاي آن مي داند. از اين رو در حادثه جهاني غدير خم به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: اگر نصب علي بن ابي طالب(عليهالسلام) را به دست خود انجام ندهي و ولايت را تبيين نكني، اصلاً به رسالت الهي عمل نكرده اي؛ يعني رسالت منهاي امامت معادل با رسالت منهاي رسالت است، زيرا آنچه اساس رسالت را حفظ مي كند همان امامت است.
بهترين معرّف براي عظمت روز غدير و حادثه جهاني اين روز قرآن و عترت است. چه حادثه اي در روز هجدهم ماه ذي حجه در سرزمين غدير رخ داد كه اين روز را براي ابد عيد كرد؟ خداي سبحان در سوره مائده به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: ﴿يا أيّها الرّسول بلّغ ما أُنزل إليك من ربّك وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه يَعْصمُك من النّاس﴾. گرچه پيامبر داراي مقام نبوت است، ليكن در اين پيام آسماني رسالت او مطرح است. از اين رو با خطاب «يا ايّها النبي» آغاز نشد.
اين جمله نوراني بدين معناست كه تو رسول خدايي و رسالتت به پايان خود نزديك مي شود. اكنون اگر امامت و خلافت امير مؤمنان علي(عليهالسلام) را ابلاغ نكني، اصلاً آن رسالت الهي را ابلاغ نكرده اي و ديگر در صف مرسلان نخواهي بود: ﴿وإن لمْ تفْعل فما بلّغت رسالته﴾. در اين جمله چون رسالت ربّ مطلق است و هيچ قيدي ندارد، بدين معناست كه در صورت عدم تبيين امامت و نصب امام، ديگر سمت رسالت نخواهي داشت و اصلاً به وظيفه و رسالت الهي خود عمل نكرده اي، زيرا امام و امامت تضمين كننده اصل دين است.
حاصل اين كه مراد اين نيست كه اگر رسالت نصب جانشين را ناديده گرفتي، خصوص اين رسالت را نرسانده اي، بلكه مراد اين است كه اگر رسالتِ ولايت و خلافت علي(عليهالسلام) را ابلاغ نكردي، رسالتت را هرگز ايفا نكرده اي.
روز نوميدي كافران
پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در روز غدير از مردم پرسيد: آيا به رسالت الهي خود عمل كردم و آيا نسبت به شما اولي و والي هستم؟ حاضران گفتند: آري. آنگاه فرمود: هر كس من والي و سرپرست اويم، علي(عليهالسلام) والي اوست: «من كنت مولاه فعلي مولاه». در اين زمينه آيه سوم سوره مباركه مائده نازل شد و اعلام داشت كه امروز كافران از كار شكني در دين شما نوميد شدند. پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براي شما برگزيدم: ﴿أليوم يئس الّذين كفروا من دينكم فلاتخشوهم واخشون اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام ديناً﴾[6]. در اين آيه دو بار واژه ﴿أليوم﴾ آمده است. در قرآن كريم كلمه «يوم» و «يومئذ» اغلب درباره معاد است و در اين آيه واژه «يوم» درباره ظهور ولايت و امامت به كار رفته است.
دشمنان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي گفتند: ﴿...نتربّص به ريب المنون﴾[7]؛ ما مرگ پيامبر را انتظار مي كشيم و با مرگ او، بساطش برچيده مي شود؛ چون مي توان با كتاب و قانون او مبارزه كرد، ولي با رهبر محيي و مجري قانون نمي توان مبارزه كرد.
در غدير خم حادثه اي اتّفاق افتاد كه كافران نااميد شدند، چنان كه بر اساس سوره مباركه كوثر، خدا به پيغمبر چيزي داد كه دشمن نا اميد شد. پيام سوره كوثر اين است كه خدا به پيغمبر كوثري داد كه مايه بقا و دوام نبوّتش خواهد بود. از اين رو به آن حضرت مي فرمايد: تو ابتر، يعني بي نتيجه و عقيم نيستي، بلكه دشمن تو عقيم و كارش نافرجام است؛ ﴿إنّ شانئك هو الابتر﴾[8]. كسي كه كارش بي هدف است و به مقصد نمي رسد، ابتر است.
بارزترين مصداق كوثر وجود مبارك فاطمهٍّ است. پس روزي كه فاطمه چشم به جهان مي گشايد و روزي كه علي(عليهالسلام) در غدير خم به خلافت منصوب مي شود، دوام و بقاي دين تضمين مي شود و دشمن در آن روز ابتر و نااميد است.
بنابراين، امامت و ولايت و رهبري مايه اميد مسلمانان و موجب نا اميدي كافران است. در اين جا سخن از مذهب و فرقه خاصّ نيست، بلكه سخن از اصل اسلام است. اگر امامت و ولايت حفظ شود، دين زنده مي ماند.
ولايت فقيه، تداوم امامت
همان گونه كه كافران در انتظار مرگ پيامبر بودند تا بساط دين برچيده شود، و كوثر و غدير آنان را ناكام كرد، دشمنان ولايت و امامت علي(عليهالسلام) نيز توطئه حادثه نوزدهم ماه مبارك رمضان را پديد آوردند تا با رحلت علي بن ابي طالب(عليهالسلام) مشكل خود را حل كنند. آن ها نمي دانستند كه در پي غروب هر ستاره در سپهر ولايت، اختر فروزان و تابناك ديگري طلوع مي كند ومي درخشد. امام باقر(عليهالسلام) مي فرمايد: ما همانند ستارگان آسمان هستيم. هرگاه ستاره اي ناپديد شود، ستاره اي ديگر طلوع مي كند؛ «إنّما نحن كنجوم السماء كلّما غاب نجم طلع نجم آخر»[9]. چنين نيست كه ستاره هاي فروزان همه غروب كنند. اگر در كرانه غربِ مرگ امامي رحلت كند، در كرانه شرقِ حيات امامي ديگر متولد مي شود.
ولايت علي بن ابي طالب(عليهالسلام) نيز چنين است. علي بن ابي طالب(عليهالسلام) از آن جهت كه حكم فقهي يا قضايي صادر مي كرد، ولي اللّه بود، امّا از آن جهت كه بايد فتوا و حكم قضايي را اطاعت كند، علي بن ابي طالب(عليهالسلام) بود. فقيه يك شخصيت حقوقي دارد كه از ديگران ممتاز است و در حقيقت اين شخصيّت حقوقي به ملكاتي مانند فقاهت و عدالت و شجاعت باز مي گردد. امّا فقيه يك شخصيت حقيقي نيز دارد كه با ديگران يكسان است.
خداي سبحان كمال دين و تمام نعمت را در سايه ولايت اهل بيت(عليهمالسلام) مي داند؛ ديني كه ولايت دارد، كامل و خداپسند است. از اين رو پس از اكمال دين و اتمام نعمت فرمود: ﴿و رضيت لكم الإسلام ديناً﴾؛ يعني امروز من اسلام را براي شما به عنوان دين پسنديدم. تا كنون اسلام خدا پسند نبود و امروز كه ولايت زمينه كمال دين و تمام نعمت را فراهم كرد چنين اسلامي خداپسند است.
دين در نزد خدا همان اسلام است؛ ﴿إنّ الدين عند اللّه الإسلام﴾[10]. اسلام دين همه پيامبران الهي بود و در شرايع مختلف پيامبران الهي به مظاهر گوناگون در آمده اند، ولي اسلام كامل و تام آن است كه داراي ولايت باشد. اسلام بي ولايت و قرآن بدون عترت مورد طمع بيگانگان است، زيرا بيگانگان مي توانند با آن بازي كنند، امّا اگر دين متولّي و متدينان والي داشته باشند، بيگانگان نااميد هستند.
[1] ـ سوره انعام، آيه 421.
[2] ـ سوره آل عمران، آيه 461.
[3] ـ سوره قصص، آيه 5. چون نبوت به خاتميت مي انجامد، در آي ءه اول از آن با فعل ماضي «مَنّ» ياد كرد، ولي درباره امامت كه تا قيامت ادامه دارد، در آيه دوم با فعل مضارع «يمنّ» كه نشانه استمرار است، ياد مي كند.
[4] ـ تحمل و هضم نبوت و امامت براي نوع انسان ها ميسّر نيست. پيامبر شناسي و امام شناسي و دريافت درست پيام اين برگزيدگان الهي و عمل كردن به آن بسيار دشوار است.
[5] ـ سوره مائده، آيه 3.
[6] ـ سوره مائده، آيه 3.
[7] ـ سوره طور، آيه 03.
[8] ـ سوره كوثر، آيه 3.
[9] ـ اصول كافي، ج 1، ص 833.
[10] ـ سوره آل عمران، آيه 91.
منبع کتاب شمیم ولایت، تلخیص صفحات 111-128