پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی بهترین معرّف وجود مبارک مولا علی علیه السلام را، در مرتبه اول خدای سبحان و سپس پیامبر گرامی اسلام و خود آن حضرت می داند و بیان می دارند: انسان کامل، کامل ترین کتاب تکوینی خدای سبحان است و تفسیر عمیق و تعریف راستین چنین کتابی همانند تبیین کتاب تدوینی خداوند، تنها میسور نگارنده آن و سفیران برگزیده او است. تفسیر کتاب های خدا اگر به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد به جای تعریف، تحریف می شود. پس چنان که تعریف راستین نبی، تنها میسور خدای نبی آفرین است؛ ﴿اللّه أعلم حیث یجعل رسالته﴾[1]، تفسیر حقیقی وصی نیز فقط در توان خدای وصی آفرین است.
از این رو، بهترین معرّف وجود مبارک سیّد اوصیا و امیراولیای الهی، فاتح ولایت، یادگار رسالت و زمامدار هدایت، امیرالمؤمنین (علیه أفضل صلوات المصلّین) در مرتبت نخست، هستی بخش فیض بزرگ وجود او، خدای سبحان است و در مرتبت بعد سفیرانی چون رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم و خود آن امام همام.
برترین نعمت معنوی
نعمت های معنوی مراتب و درجاتی دارد که برترین آن ها نعمت رسالت و امامت است. از این رو، در قرآن کریم از هر دو نعمت به «منّت» (نعمت سنگین و توان فرسایی که حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زبانی) یاد می کند؛ درباره رسالت وبعثت پیامبران می فرماید: ﴿لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم﴾[2] و درباره امامت نیز می فرماید: ﴿ونرید أن نمنّ علی الذین اسْتُضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمّةً ونجعلهم الوارثین﴾[3]؛ زیرا پیامبران و امامان تأمین کنندگان سعادت ابدی انسان هستند.
فرشتگان با همه قداست و شرافتی که دارند، تنها واسطه فیض هستند و نمی توانند هدایت و رهبری مستقیم جامعه بشری را برعهده بگیرند. موجود کامل و جامعی که می تواند فیض الهی را معصومانه از خدا دریافت کند و معصومانه به جوامع بشری ابلاغ کند و خود نیز معصومانه به آن عمل کند، انسان کامل مانند پیامبر و امام است. از این رو خدای سبحان در قرآن کریم بر نبوّت و امامت که جامع آن دو «ولایت» است، تکیه کرد و آن را مورد امتنان قرار داد، در حالی که درباره آفرینش آسمان ها و زمین و بهشت و قیامت به «منّت» یاد نکرد؛ زیرا آسمان ها و زمین گرچه بزرگ است، لیکن در برابر نعمت سنگین و توانفرسای[4] رسالت و امامت کوچک است.
در قرآن کریم تنها درباره جریان غدیر خم و ولایت امیرمؤمنان(علیهالسلام) تعبیر منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: ﴿الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی﴾[5]. سخن از «أنعمت علیکم» نیست، بلکه خداوند می فرماید: ﴿أتممت علیکم نعمتی﴾؛ «نعمتم را بر شما تمام کردم»؛ یعنی همان طور که نبوت و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کامل ترین نبوّت و رسالت است و پس از آن نبوّتی نیست، ولایت و امامت علی و اولاد علی(علیهمالسلام) نیز کامل ترین ولایت و امامت است و پس از آن امامتی نیست.
از منظر قرآن کریم در غدیرخم که عید بزرگ ولایت است، نعمت های معنوی الهی به برترین حدّ وبالاترین نصاب خود رسید. حال چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد علی(علیهالسلام) نیست، عید غدیر برترین اعیاد امّت اسلامی است و اعتقاد به ولایت تکوینی و تشریعی امامان معصوم(علیهمالسلام) و باور داشتن وساطت و شفاعت و وسیله بودن آنان از مهم ترین برکاتی است که نصیب امّت اسلامی شده است.
امامت، تداوم رسالت
خدای سبحان امامت را ادامه رسالت و همتای آن می داند. از این رو در حادثه جهانی غدیر خم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: اگر نصب علی بن ابی طالب(علیهالسلام) را به دست خود انجام ندهی و ولایت را تبیین نکنی، اصلاً به رسالت الهی عمل نکرده ای؛ یعنی رسالت منهای امامت معادل با رسالت منهای رسالت است، زیرا آنچه اساس رسالت را حفظ می کند همان امامت است.
بهترین معرّف برای عظمت روز غدیر و حادثه جهانی این روز قرآن و عترت است. چه حادثه ای در روز هجدهم ماه ذی حجه در سرزمین غدیر رخ داد که این روز را برای ابد عید کرد؟ خدای سبحان در سوره مائده به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: ﴿یا أیّها الرّسول بلّغ ما أُنزل إلیک من ربّک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه یَعْصمُک من النّاس﴾. گرچه پیامبر دارای مقام نبوت است، لیکن در این پیام آسمانی رسالت او مطرح است. از این رو با خطاب «یا ایّها النبی» آغاز نشد.
این جمله نورانی بدین معناست که تو رسول خدایی و رسالتت به پایان خود نزدیک می شود. اکنون اگر امامت و خلافت امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) را ابلاغ نکنی، اصلاً آن رسالت الهی را ابلاغ نکرده ای و دیگر در صف مرسلان نخواهی بود: ﴿وإن لمْ تفْعل فما بلّغت رسالته﴾. در این جمله چون رسالت ربّ مطلق است و هیچ قیدی ندارد، بدین معناست که در صورت عدم تبیین امامت و نصب امام، دیگر سمت رسالت نخواهی داشت و اصلاً به وظیفه و رسالت الهی خود عمل نکرده ای، زیرا امام و امامت تضمین کننده اصل دین است.
حاصل این که مراد این نیست که اگر رسالت نصب جانشین را نادیده گرفتی، خصوص این رسالت را نرسانده ای، بلکه مراد این است که اگر رسالتِ ولایت و خلافت علی(علیهالسلام) را ابلاغ نکردی، رسالتت را هرگز ایفا نکرده ای.
روز نومیدی کافران
پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر از مردم پرسید: آیا به رسالت الهی خود عمل کردم و آیا نسبت به شما اولی و والی هستم؟ حاضران گفتند: آری. آنگاه فرمود: هر کس من والی و سرپرست اویم، علی(علیهالسلام) والی اوست: «من کنت مولاه فعلی مولاه». در این زمینه آیه سوم سوره مبارکه مائده نازل شد و اعلام داشت که امروز کافران از کار شکنی در دین شما نومید شدند. پس از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما برگزیدم: ﴿ألیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دیناً﴾[6]. در این آیه دو بار واژه ﴿ألیوم﴾ آمده است. در قرآن کریم کلمه «یوم» و «یومئذ» اغلب درباره معاد است و در این آیه واژه «یوم» درباره ظهور ولایت و امامت به کار رفته است.
دشمنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می گفتند: ﴿...نتربّص به ریب المنون﴾[7]؛ ما مرگ پیامبر را انتظار می کشیم و با مرگ او، بساطش برچیده می شود؛ چون می توان با کتاب و قانون او مبارزه کرد، ولی با رهبر محیی و مجری قانون نمی توان مبارزه کرد.
در غدیر خم حادثه ای اتّفاق افتاد که کافران ناامید شدند، چنان که بر اساس سوره مبارکه کوثر، خدا به پیغمبر چیزی داد که دشمن نا امید شد. پیام سوره کوثر این است که خدا به پیغمبر کوثری داد که مایه بقا و دوام نبوّتش خواهد بود. از این رو به آن حضرت می فرماید: تو ابتر، یعنی بی نتیجه و عقیم نیستی، بلکه دشمن تو عقیم و کارش نافرجام است؛ ﴿إنّ شانئک هو الابتر﴾[8]. کسی که کارش بی هدف است و به مقصد نمی رسد، ابتر است.
بارزترین مصداق کوثر وجود مبارک فاطمهٍّ است. پس روزی که فاطمه چشم به جهان می گشاید و روزی که علی(علیهالسلام) در غدیر خم به خلافت منصوب می شود، دوام و بقای دین تضمین می شود و دشمن در آن روز ابتر و ناامید است.
بنابراین، امامت و ولایت و رهبری مایه امید مسلمانان و موجب نا امیدی کافران است. در این جا سخن از مذهب و فرقه خاصّ نیست، بلکه سخن از اصل اسلام است. اگر امامت و ولایت حفظ شود، دین زنده می ماند.
ولایت فقیه، تداوم امامت
همان گونه که کافران در انتظار مرگ پیامبر بودند تا بساط دین برچیده شود، و کوثر و غدیر آنان را ناکام کرد، دشمنان ولایت و امامت علی(علیهالسلام) نیز توطئه حادثه نوزدهم ماه مبارک رمضان را پدید آوردند تا با رحلت علی بن ابی طالب(علیهالسلام) مشکل خود را حل کنند. آن ها نمی دانستند که در پی غروب هر ستاره در سپهر ولایت، اختر فروزان و تابناک دیگری طلوع می کند ومی درخشد. امام باقر(علیهالسلام) می فرماید: ما همانند ستارگان آسمان هستیم. هرگاه ستاره ای ناپدید شود، ستاره ای دیگر طلوع می کند؛ «إنّما نحن کنجوم السماء کلّما غاب نجم طلع نجم آخر»[9]. چنین نیست که ستاره های فروزان همه غروب کنند. اگر در کرانه غربِ مرگ امامی رحلت کند، در کرانه شرقِ حیات امامی دیگر متولد می شود.
ولایت علی بن ابی طالب(علیهالسلام) نیز چنین است. علی بن ابی طالب(علیهالسلام) از آن جهت که حکم فقهی یا قضایی صادر می کرد، ولی اللّه بود، امّا از آن جهت که باید فتوا و حکم قضایی را اطاعت کند، علی بن ابی طالب(علیهالسلام) بود. فقیه یک شخصیت حقوقی دارد که از دیگران ممتاز است و در حقیقت این شخصیّت حقوقی به ملکاتی مانند فقاهت و عدالت و شجاعت باز می گردد. امّا فقیه یک شخصیت حقیقی نیز دارد که با دیگران یکسان است.
خدای سبحان کمال دین و تمام نعمت را در سایه ولایت اهل بیت(علیهمالسلام) می داند؛ دینی که ولایت دارد، کامل و خداپسند است. از این رو پس از اکمال دین و اتمام نعمت فرمود: ﴿و رضیت لکم الإسلام دیناً﴾؛ یعنی امروز من اسلام را برای شما به عنوان دین پسندیدم. تا کنون اسلام خدا پسند نبود و امروز که ولایت زمینه کمال دین و تمام نعمت را فراهم کرد چنین اسلامی خداپسند است.
دین در نزد خدا همان اسلام است؛ ﴿إنّ الدین عند اللّه الإسلام﴾[10]. اسلام دین همه پیامبران الهی بود و در شرایع مختلف پیامبران الهی به مظاهر گوناگون در آمده اند، ولی اسلام کامل و تام آن است که دارای ولایت باشد. اسلام بی ولایت و قرآن بدون عترت مورد طمع بیگانگان است، زیرا بیگانگان می توانند با آن بازی کنند، امّا اگر دین متولّی و متدینان والی داشته باشند، بیگانگان ناامید هستند.
منبع: شمیم ولایت 111-128
[1] ـ سوره انعام، آیه 421.
[2] ـ سوره آل عمران، آیه 461.
[3] ـ سوره قصص، آیه 5. چون نبوت به خاتمیت می انجامد، در آی ءه اول از آن با فعل ماضی «مَنّ» یاد کرد، ولی درباره امامت که تا قیامت ادامه دارد، در آیه دوم با فعل مضارع «یمنّ» که نشانه استمرار است، یاد می کند.
[4] ـ تحمل و هضم نبوت و امامت برای نوع انسان ها میسّر نیست. پیامبر شناسی و امام شناسی و دریافت درست پیام این برگزیدگان الهی و عمل کردن به آن بسیار دشوار است.
[5] ـ سوره مائده، آیه 3.
[6] ـ سوره مائده، آیه 3.
[7] ـ سوره طور، آیه 03.
[8] ـ سوره کوثر، آیه 3.
[9] ـ اصول کافی، ج 1، ص 833.
[10] ـ سوره آل عمران، آیه 91.