پایگاه اطلاع رسانی اسراء: آیت الله العظمی جوادی آملی در فرازی از کتاب ارزشمند شميم ولايت به جنبه های مختلف ولایت به ویژه از منظر قرآن کریم پرداخته اند که در ادامه از نظر می گذرانیم.
اثبات ولایت
ولايت در قرآن
ولايت گاه به معنايي استعمال مي شود كه رتبه وجودي اولياي الهي را نشان مي دهد و زماني به معنايي به كار مي رود كه سمت اعتباري واليان جامعه و متوليان امت اسلامي را بازگو مي كند؛ نوشته حاضر به لحاظ اين كه در صدد تبيين رهنمودهاي قرآن كريم براي «ولي الله» شدن انسان است، از همه مباحث مربوط به ولايت، خصوصاً مباحث فقهي و اجتماعي آن بحث نمي كند، بلكه از ولايت خاص سخن مي گويد.
ولايت اولياي الهي به لحاظ اين كه به علت هاي برتر وابسته است، با ظهور آن علل، ضروري و با خفاي آن ممتنع مي گردد، از اين رو ولايت با انشا و اعتبار بشري وضع نشده و با تهاجم ضد بشري از بين نميرود. بر خلاف ولايت واليان كه هم با انشا و اعتبار بشري وضع و هم با نقض بشري زوال مي پذيرد.
معنا و مفهوم ولايت
معناي اصلي كلمه ولايت قرار گرفتن چيزي در كنار چيز ديگر است، به گونه اي كه فاصله اي ميان آن ها نباشد. اگر دو شي ء آن چنان به هم متصل باشند كه چيز ديگري ميان آن ها نباشد و يا اگر دو نفر كنار هم نشسته باشند و وضع و ترتيب نشستن آن ها به نحوي باشد كه يكي متصل به ديگري باشد. بنابراين ولايت به معناي اتّصال و قرب است و اين كلمه، گاهي در امور معنوي به كار گرفته مي شود و گاهي در امور مادي و جسماني.
ولايت كه امري اضافي است، اگر به فتح «واو» باشد، تأثير آن يك جانبه است و از كسي كه ولي است، به عنوان والي ياد مي شود. اما اگر دو جانبه بود، از آن به ولايت (ه كسر «واو») تعبير مي شود و خدا ولي و والي است؛ يعني خدا سرپرست است و موجودات و مخلوقات تحت ولايت و سرپرستي او قرار دارند.
به عبارت ديگر، ولايت به معناي قرب بر دو قسم است:
1. قرب اعتباري كه اضافه و نسبت آن مبتني بر دوطرف است.
2. قرب حقيقي كه از آن به اضافه اشراقي تعبير مي كنند؛ اساس اين قرب بر مضاف اليه استوار است؛ يعني مضاف اليه ظهور مي كند، سپس اضافه ظهورمي يابد و در سايه اضافه، مضاف پيدا مي شود، نظير خورشيد و نور آن كه اضافه يك طرفه است؛ يعني خورشيد نور مي دهد و با ظهور نور از خورشيد، نور موجود شده و با خورشيد ارتباط برقرار مي كند. بنابراين ولايت اعتباري به لحاظ اين كه بر دو پايه استوار گرديده، نظير رابطه ولايي كه بين انسان ها برقرار است، قابليت امر و نهي را دارد. اما ولايت واقعي و حقيقي امري است كه زمامش به دست مولي است و مولّي عليه فرع بر مولي است.
ولايت و قرب خدا به انسان از نوع ولايت حقيقي است، از اين رو قرب از ناحيه خداوند همواره حاصل است،لكن ممكن است كه از ناحيه انسان قرب حاصل نشده باشد؛ به بيان ديگر، خداوند به همه بندگان نزديك است، اما بندگان در قرب به خدا متفاوتند، مؤمنان به خدا نزديك، و كافران از خدا دورند.
آساني اثبات وجود ولايت
اثبات ولايت يك جانبه براي همه انسان ها آسان است، زيرا هر انساني با ولايت تكويني بر خويش زندگي مي كند. توضيح مطلب آن كه انسان هر وقت بخواهد بدن خود را حركت مي دهد و هر زمان اراده كند، آن را به بستر مي كشاند و سپس رابطه خود را با آن تا حدّ حيات گياهي و يا تا حدّ ضعيفي از حيات حيواني پايين مي آورد، و سپس به عالم رؤيا سفر مي كند. انس ما به اين مقدار از ولايت مانند انس ماهي به آب است. از اين رو، همان گونه كه ماهي از وابستگي حيات خود به آب غافل است، انسان نيز از ولايت تكويني روح و انديشه نسبت به بدن غافل است.
انسان همان گونه كه ولايت خود بر نفس و ولايت خدا بر جهان و انسان را مي يابد، ولايت بر طبيعت و ديگران را نيز مشاهده مي كند و مي بيند كه انسان چگونه در طبيعت تصرف مي كند يا تدبير امور ديگران را بر عهده مي گيرد. بنابراين، ولايت به معناي تدبير و سرپرستي و هم چنين ولايت به معناي محبت و نصرت كه دو جانبه است بين انسان ها تحقق دارد.
علاوه براين بيان روشنگر عقلي، قرآن كريم نيز در آيات فراواني از تحقق ولايت در خارج خبر مي دهد؛ گاهي از ولايت خداي سبحان سخن مي گويد، گاهي از ولايت انسان سخن به ميان مي آورد و گاهي از ولايت شيطان و فرشتگان. در مورد ولايت انسان نيز گاهي از ولايت اثباتي و مثبت بحث مي كند و گاهي از ولايت سلبي و منفي؛ يعني انسان بايد خود را تحت ولايت خدا قرار داده و از ولايت شيطان برهاند تا ولي خدا شود. انسان بايد ولايت مؤمنان را بپذيرد و از ولايت كفار و معاندان اجتناب كند.
ولايت شيطان در قرآن
خداوند در بعضي از آيات قرآن، درباره ولايت شيطان و لزوم اجتناب از تولّي شيطان و پذيرش ولايت او مطالبي را مطرح فرموده است، چنان كه مي فرمايد: شيطان اعمال عدّه اي را تزيين مي كند و ولي آن ها مي شود؛ ﴿فزيّن لهم الشيطان أعمالهم فهو وليّهم اليوم ولهم عذاب أليم﴾[1]؛ شيطان اعمال آن ها را بر ايشان آراست و امروز هم ولي و سرپرست آن هاست و براي آن ها عذابي دردناك خواهد بود.
ولايت مؤمنان در قرآن
قرآن از ولايت مؤمنان نسبت به يك ديگر خبر مي دهد و مي فرمايد: مؤمنان برادران يك ديگرند؛ ﴿إنّما المؤمنون اِخوة﴾[2]، و نسبت به هم ولايت دارند: ﴿المؤمنون والمؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر﴾[3]؛ مؤمنان نسبت به هم ولايت دارند و نتيجه اين ولايت آن است كه آن ها چون هم ديگر را دوست دارند، به ارشاد و هدايت يك ديگر برمي خيزند و هم ديگر را به معروف امر و از منكر باز مي دارند.
ولايت كافران در قرآن
بسياري از آيات قرآن، از ولايت كافران و لزوم پرهيز از پذيرش ولايت آنان و هم چنين پيامدهاي آن خبر داده و فرموده است: ﴿يا أيّها الّذين ءامنوا لا تتخذوا عدوّي و عدوّكم أولياء تلقون إليهم بالمودّة وقد كفروا بما جائكم من الحق﴾[4]؛ اي كساني كه
ايمان آورديد! دشمن من و دشمن خودتان را «ولي» نگيريد كه دوستي بر آنان افكنيد و حال آن كه به حقّي كه شما را آمده است، كافر شده اند.
لزوم هشياري انسان در اتخاذ ولي
از مجموعه اين آيات استفاده مي شود كه اصل وجود ولايت قطعي است. اما مسأله لازم آن است كه انسان چه در ولاي يك جانبه و چه در ولاي دو جانبه بايد هوشيار بوده و دقيق و حساب شده عمل كند و بداند كه تحت ولايت چه كسي قرار مي گيرد و چه كسي را ولي خود اتخاذ مي كند.
براي تحقق بخشيدن به اين هوشياري، لازم است به يافته هاي عقلاني و ره آورد وحياني توجه كرده و از آن ها رهنمود بگيرد. قرآن كريم به ما مي فرمايد: ولايت «الله»را بپذيريد و خود را تحت ولايت خداوند قرار دهيد، زيرا او خالق، مالك، عليم و قدير محض است. از ولايت شيطان اجتناب كنيد، اگر كسي غير خدا را ولي خود قرار دهد، زمينه سقوط و تباهي خود را فراهم كرده است. اگر انسان مؤمن ولايت خدا را پذيرفت و از ولايت شيطان سرباز زد، خود از اولياي الهي مي شود. قرآن مي فرمايد: خدا ولي مؤمنان است و مؤمنان اولياي الهي هستند.
البته مقصود از ولايت خدا نسبت به مؤمنان آن است كه آن حضرت محبت، لطف و نصرتش را بهره مؤمنان مي كند و مقصود از ولايت مؤمنان نسبت به خدا آن است كه آنان عقايد، اخلاق و اعمالشان را در اختيار خداي سبحان قرار مي دهند.
بنابراين ولايت خداي سبحان نسبت به انسان ها ولايت تدبيري است و چون تدبيري است، هم آن ها را دوست دارد و هم ناصر آن ها است و انسان هم نسبت به خدا ولايت دارد؛ يعني هم خدا را دوست دارد و هم ناصر خدا است. در نتيجه خدا محبوب و منصور انسان است.
تمثيل تجلّي ولايت
بهترين مثالي كه ظهور و تجلي ولايت الهي را در مجلاي مظاهر نشان مي دهد، مثال آينه است كه هرچه در برابر آن قرار گيرد در آن منعكس مي شود. آينه مجلايي است براي تجلّي اشيايي كه در مقابل آن واقع شده است.
اگر صورت مرآتيه اي كه در آيينه در مقابل صاحب صورت قرار دارد، با صاحب صورت مقايسه شود، روشن است كه اين صورت نه در عرض صاحب صورت هست و نه در طول آن. گرچه ممكن است در آغاز تصور شود، در طول صاحب صورت است، اما وقتي دقّت شود معلوم مي شود كه در آينه چيزي نيست تا در قبال صاحب صورت كاري انجام دهد. آن چه در آينه هست، فقط آيت و علامت صاحب صورت است و تنها او را نشان مي دهد.
منبع: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، کتاب شمیم ولایت، ص36 تا 46
[1] ـ سوره نحل، آيه 36.
[2] ـ سوره حجرات، آيه 10.
[3] ـ سوره توبه، آيه 17.
[4] ـ سوره ممتحنه، آيه 1.