همزمان با برگزاری آیین گشایش کنگره بینالمللی سبطالنبی (علیه السلام) حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی طی پیامی تصویری به این همایش به تبیین سیاست دینی از منظر امام حسن مجتبی علیه السلام پرداختند.
متن پیام معظم له بدین شرح است
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين والأئمة الهداة المهديين سيّما خاتم الأنبياء و خاتم الأوصياء(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
مقدم شما علما, آيات, حجج, فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي را گرامي ميداريم و از برگزاركنندگان اين محفل باشكوه و عظيم حقشناسي ميكنيم و ميلاد پربركت سِبط اكبر پيغمبر وجود مبارك امام مجتبي(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) را به پيشگاه وليّ عصر و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و شما بزگواران و علاقهمندان به دودمان طه و يس تهنيت عرض ميكنيم. موفقيت همه شما بزرگواران مخصوصاً مجمع جهاني اهل بيت را از ذات اقدس الهي مسئلت ميكنيم.
امام مجتبي همانند ساير ائمه(عليهم الصلاة و عليهم السلام) يك انسان كاملي است كه از او به عنوان كون جامع ياد ميشود، يك و منظور از كون جامع آن است كه مظهر غيب و شهادت ذات اقدس الهي باشد، دو؛ جهان را طرزي ميبيند و اداره ميكند كه هم با گذشته هماهنگ باشد, هم با وضع فعلي و هم با آينده يعني ابديّت، سه. دودمان خاندان عصمت و طهارت به ما فهماندند كه انسان, مرگ را ميميراند نه بميرد، چون انسان براي هميشه به اذن خدا زنده است، از دنيا به برزخ و از برزخ به ساهره معاد و از صحنه معاد به بهشت - انشاءالله - ميرود، پس موجودي است دائمي.
دوام حيات انسان به ادامه ذات اقدس الهي است، آنكه «حيّ لا يموت»[1] بالذّات است خداست و خدا انسان را طرزي آفريد كه هنرمندانه مرگ را ميميراند و با مُردن از پوست به در ميآيد نه بپوسد. آنكه فكر ميكند مرگ پايان راه است او خيال ميكند انسان با مرگ ميپوسد؛ ولي آنكه الهي فكر ميكند ميگويد بيان نوراني حسينبنعلي(صلوات الله و سلامه عليه) اين است: «صَبرَاً بَني الكِرام مَا المُوتُ الاّ قَنطَرَة»[2]؛ در روز عاشورا فرمود مردم! بردبار باشيد، ای فرزندان كرامت! مرگ, گودال نيست، مرگ پل است و انسان كه ميميرد از اين پل عبور ميكند، نه در گودال فرو برود. اين تفكّر, انسان را الهي بار ميآورد و وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليه) با اين تفكّر الهي, رهبري امت را بعد از امير مؤمنان(صلوات الله و سلامه عليه) به عهده گرفت. در دوران خردسالي و نوجواني و جواني و ميانسالي در همه مراحل با غيب و شهادت همراه بود؛ در كودكي حرفي ميزد كه بر اساس غيب و شهادت بود؛ در ميانسالي بشرح ايضاً، در هنگام وصيّت هم بشرح ايضاً.
كسي از شام آمده مدينه سؤالهايي را از محضر امام مجتبي پرسيد، يكي از آن سؤالها اين بود: «كم بين الأرض و السماء»؛ بين آسمان و زمين چقدر فاصله است؟ فرمود: «دَعوَةُ المَظلُومِ وَ مَدُّ البَصَر»[3]؛ اگر منظورتان آسمان ظاهر است تا آنجا كه قلمرو ديد است, اگر منظور آسمان غيب و باطن است آه مظلوم؛ آه مظلوم به آسمان ميرود و بساط ظالم را برميچيند، اين از غرر روايات ماست.
وجود مبارك امام مجتبي در دوران كودكي و يا در دوران نوجواني و همچنين در دوران جواني و ميانسالي، هم آسمان ظاهر را ميبيند كه كافر و مسلمان ميتوانند پرواز كنند و با سفينههاي باسرنشين و بيسرنشين مطّلع بشوند و هم آسمان غيب را ميبينند كه خدا در قرآن فرمود درهاي آسمان غيب به روي كفّار باز نميشود: ﴿لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ﴾[4]؛ آه مظلوم, درِ آسمان را باز ميكند و به اجابت ميرسد. اين امام مجتبي، هم آسمان غيب را ميبيند, هم آسمان شهادت را.
مرحوم كليني(رضوان الله عليه) از وجود مبارك امام مجتبي (عليه السلام) نقل كرده است كه انسان دو صحنه دارد: يكي انديشه است يكي انگيزه؛ با صحنه انديشه, عالِم ميشود، دانشمند ميشود و ميفهمد و با صحنه انگيزه, وارسته ميشود و كار خير انجام ميدهد. مرحوم كليني از وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليه) نقل كرده که فرمود: «كُونُوا أَوعِيَةُ العِلمِ وَ مَصَابِيحُ الهُدَي»[5]؛ يعني در بخش انديشه, ظرف دانش باشيد و مغزتان را, جانتان را, پايگاه علميتان را با قصّه و خرافات و حرفهاي باطل و عاطل پُر نكنيد، يا بفهميد يا گوش كنيد تا بفهميد: «كُونُوا أَوعِيَةُ العِلمِ»؛ ظرف دانش باشيد, اين بخش انديشه. «وَ مَصَابِيحُ الهُدَي»؛ چراغ هدايت باشيد تا هم راه خود را ببينيد و هم به ديگران راه بدهيد، نه بيراهه برويد و نه راه كسي را ببنديد, اين بخش انگيزه.
مستحضريد كه راه را خدا مشخص كرد، چراغ را در درون ما روشن كرد؛ با وحي از بيرون و با فطرت و عقل از درون اين چراغ روشن و شفاف را به ما داد تا راه را ببينيم يك, برويم دو, نه راه كسي را ببنديم سه, نه بيراهه برويم چهار. اين بيان نوراني امام مجتبي است كه فرمود: «كُونُوا أَوعِيَةُ العِلمِ وَ مَصَابِيحُ الهُدَي»؛ از وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليه) سؤال كردند سياست چيست؟ مستحضريد كسي كه سياسي واقعي است و در زيارت جامعه امام هادي(صلوات الله و سلامه عليه) آمده است كه به اهل بيت در مزار آنها در مشاهد مشرّفه عرض ميكنيم: «اَلسَّلامٌ عَلَيكُم يَا سَاسَةِ العِباد»[6]؛ اي سياستمداران بندگان الهي! از امام مجتبي سؤال كردند سياست چيست؟ فرمود: «أُن تَرعَي حُقُوق الله وَ حُقوق الأحياء وَ حُقوق الأموات»[7]، ميبينيد سياست را امام مجتبي در اضلاع سهگانه اين مثلث بابركت معنا كرد و فرمود: رابطه خود را با خدا از نظر شناخت خدا, اسما و اوصاف خدا, افعال و اقوال و آثار خدا, رهنمودهاي خدا, عمل به دستورهاي خدا مستحكم كنيد يك, رابطهتان را با زندهها، آنكه انسان است، رابطه انسانيتان را با او حفظ كنيد، به كسي خيانت نكنيد، در عهد و پيمان خود وفادار باشيد، خيرِ ديگران را بخواهيد و حقوق احيا را زنده كنيد؛ برخيها مسلماناند، برخيها اهل كتاباند، برخيها كافرند، فرمود شما به احدي ظلم نكنيد، ظلم حرام است ولو نسبت به كافر، مگر اينکه آن كافر بخواهد محارب باشد و حمله كند و مسلمانها را آزار برساند.
بخش سوم و ضلع سوم، امواتاند، حقوق اموات را رعايت كنيد. آنها كه كاري كردند، كتابي نوشتند، مدرسهاي ساختند، راهي را احداث كردند، پلي ساختند و خدماتي به جامعه ارائه كردند، حقّ آنها را رعايت كنيد. سياست آن است كه اين انسان با خدايش رابطه ناگسستني داشته باشد اولاً, با جوامع بشري در سه بخش ـ هم بخش ملّي و محلّي, هم بخش منطقهاي, هم بخش بينالمللي ـ حفظ كند. در بخش مسلمانها که بخش ملّي و محلّي ماست، در بخش با اهل كتاب كه خدا را قبول دارند و وحي و نبوّت را قبول دارند بخش منطقهاي ماست، بخش سوم بخش بينالمللي ماست، زيرا ذات اقدس الهي پيغمبر را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمينَ﴾[8] فرستاد, كتاب او را ﴿ذِكْري لِلْبَشَرِ﴾[9] فرستاد, ﴿نَذيراً لِلْبَشَرِ﴾[10] فرستاد, ﴿لِلْعالَمينَ نَذيراً﴾[11] فرستاد, ﴿كَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[12] فرستاد، ما بايد پيغمبري فكر كنيم؛ يعني با جهان, رابطه حسنه داشته باشيم، مگر آنها قطع كنند كه ما ناچاريم قيام كنيم، وگرنه اساس بر اين است كه ما نسبت به تمام مردم روي زمين عاقل و عادل باشيم.
آيه هفت و هشت سوره مباركه «ممتحنه» اين است كه ﴿لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ﴾[13]؛ فرمودند مردم روي زمين چند بخشاند: يك عده را نه ميشناسيد؛ نه شما آنها را ميشناسيد و نه آنها شما را ميشناسند، از نزديك رابطهاي نداريد؛ ولي اگر خواستيد رابطه برقرار كنيد بايد عاقلانه و عادلانه باشد. يك عده هستند که با آنها اختلاف داريد, يك عده هستند مخالف شما هستند, يك عده هستند محارب شما هستند, يك عده هستند دوستان شما هستند؛ پنج گروه روي كُره زمين زندگي ميكنند كه براي اين اقوام پنجگانه، قرآن و روايات اهل بيت(عليهم السلام) دستوري دادند كه با اين پنج گروه چگونه زندگي كنيد؛ فرمود: «أُن تَرعَي حُقوقُ الأحياء»؛ نه حقوق مسلمانها را, نه حقوق اهل كتاب را, حقوق زندهها را.
بخش سوم هم «أُن تَرعَي حُقوق الأموات»؛ به ياد گذشتگان باشيد، آنها كه سهمي در سعادت اين مملكت داشتند، مخصوصاً مراجع ماضين، بالأخص امام راحل(رضوان الله عليه)، مخصوصاً شهدا, مخصوصاً كساني كه پيشگامان شهادت بودند كه اين كشور را از ذلّت به عزّت در آوردند؛ همواره بايد حقوق اينها را رعايت كنيد، وصيتنامههاي اينها را محترم بشمريد، راه اينها را پُررهرو قرار بدهيد.
اين بيان نوراني امام مجتبي است که فرمود: سياست ديني يعني رعايت حقّ الله, رعايت حقّ الناس, رعايت حقّ الأموات؛ اين معني سياست است. ميبينيد امام مجتبي از غيب و شهادت خبر ميدهد، مؤمن به غيب است, مؤمن به شهادت است، او هرگز خود را مُرده نميبيند.
حرف بلند حكيم سنايي اين است كه خيليها از مرگ ميترسند و حق هم با آنهاست كه از مرگ ميترسند؛ ولي از اين زندگي بايد بترسند، چون زندگي اينها مرگ است، مگر اينها زندهاند؟! «از اين زندگي ترس كه اكنون در آني». يك بيان نوراني عليبنابيطالب دارد در جريان محكوم كردن خلافت سومي که فرمود: كارگزاران خلافت سومي اينها دو حد داشتند: عدهاي بين صفا و مروه زندگي ميكنند, عدهاي بين مسجد و مركز علمي زندگي ميكنند, عدهاي بين تجارتخانه و مسجد به سر ميبرند, عدهاي بين مركز اداري و مسجد به سر ميبرند. دو حد دارند؛ اما پايهگذاران خليفه سوم دو حد داشتند بين نثيل و معتلف. ديديد شتر بيش از دو حد ندارد، مجبوريم اين جمله نوراني عليبنابيطالب را معنا كنيم، فرمود شتر و حيوانات ديگر منتها نام شتر را ميبرد که «بين نثيل و معتلف»[14]؛ شتر تمام تلاش و كوشش او اين است كه كجا مرتع است، علف خوب دارد بخورد و بعد از اينكه علف را خورد - جسارت است - كجا مدفوعش را دفع كند! آنجا كه علف دارد ميگويند معتلف, آنجا كه دستشويي اوست ميگويند نثيل. بعضيها تمام زندگي اينها بين آشپزخانه و دستشويي است، به اين فكرند از آشپزخانه چه چيزي در ميآورند و در دستشويي چه چيزي ميريزند.
حرف حكيم سنايي اين است که مُردن بد است، از مردن بايد ترسيد; ولي از اين زندگي بترس! مگر تو زندهاي؟! «از اين زندگي ترس كه اكنون در آني»، براي اينكه مرگي بيش نيست، كسي كه تمام همّتش بين نثيل و معتلف است, تمام مقصدش بين آشپزخانه و دستشويي است، اينكه زنده نيست.
بيان نوراني امام مجتبي در تبيين سياست اين است که فرمود: حقّ مُردهها را, حقّ زنده را, حقّ الله را در رأس رعايت كنيد، اين ميشود امام مجتبي که هم حكم انديشه را بيان كرد, هم حكم انگيزه را بيان كرد, هم حكم دنيا را بيان كرد, هم حكم آخرت را بيان كرد و در همه محورها فرمود: ای انسان! تو مرگ را ميميراني، براي اينكه وقتي مرگ پيش آمد، در مصاف با مرگ مقداري آسيب ميبيني، ولي مرگ را چماله ميكني, مچاله ميكني, زير پايت دفن ميكني و وارد برزخ ميشوي، تو هستي و مرگ نيست, وارد صحنه معاد ميشوي تو هستي و مرگ نيست, - انشاءالله - وارد بهشت ميشوي تو هستي و مرگ نيست، مرگ اين طرف است نه آن طرف, انسان است كه مرگ را ميميراند، انسان است كه مظهر حيات ابدي ذات اقدس الهي است و نميميرد: «آنكه نمرده است و نميرد خداست» و بنده خدا هم در سايه لطف خدا اين آثار را دارد.
الآن شما ميبينيد مرحوم ابنبابويه قمي كه قبل از هزار سال زندگي ميكرد، در طيّ اين هزار سال روزي هزارها بار در حوزههاي علميه گفته ميشود ابنبابويه قمي(رضوان الله عليه) چنين گفت يا كليني(رضوان الله عليه) چنين گفت يا محقّق و علامه حلّي(رضوان الله عليهما) چنين گفتند. افرادي اينچنين كه عالمانه خدمت كردند و ديگران كه مثل اينها هستند همواره زندهاند: «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِي الدَّهر».[15]
مجدداً ايام خجسته ميلاد امام مجتبي(سلام الله عليه) را به پيشگاه وليّ عصر تهنيت عرض ميكنيم، به حضور همه شما فرهيختگان تبريك عرض ميكنيم، به عموم علاقهمندان, برادران و خواهران ايماني تهنيت عرض ميكنيم و از سعي بليغ شما حقشناسي ميكنيم و از خداي سبحان مسئلت ميكنيم همه ما را از كساني قرار بدهد كه از فيض و فوز علمي و عملي امام مجتبي بهره بگيريم!
پروردگارا! امر فرج وليّات را تسريع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّات حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبيا محشور بفرما! خطر بيگانگان مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان! مشكلات دولت و ملت مخصوصاً در بخش مسكن و اقتصاد و ازدواج جوانها در سايه لطف وليّات به بهترين وجه حل بفرما! جوانها و فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان علي و اولاد علي(عليهم السلام) قرار بده!
«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
[1] . سوره فرقان، آيه58؛ ﴿اَلحَیِّ الَّذِی لايَوُتُ﴾.
[2] . معانی الاخبار، متن، ص289.
[3] . تحف العقول، متن، ص229.
[4] . سوره اعراف، آيه40.
[5] . الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج1، ص301.
[6] . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص610.
[7] . الحياة، ترجمه احمد آرام، ج6، ص620.
[8] . سوره انبياء، آيه107.
[9] . سوره مدثر، آيه31.
[10] . سوره مدثر، آيه36.
[11] . سوره فرقان، آيه1.
[12] . سوره سبإ، آيه28.
[13] . سوره ممتحنه، آيه8.
[14] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه3.
[15] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت147.