پایگاه اطلاع رسانی اسراء ـ سرویس دین و اندیشه؛ در سند روایی ما امام هشتم(سلام الله علیه) را به عالم آل محمد معرفی نموده اند و از آنجا که اهل بیت عصمت(علیهم السلام) همه دارای علم الهی و معادن حکمت باری تعالی هستند ولکن این شرایط نموّ و جلوۀ علم الهی در زمان امام علی بن موسی الرضا(علیهم السلام) مهیا شد و در جلسات مناظره ای که مأمون عباسی برپا می کرد و سعی در تخریب چنین مقام بلندی را داشت ، در اصل به رسوایی هر چه بیشتر او و حکومتش ختم گردید تا آنکه در پایان ماه صفر سال203هجری، حضرت را با زهر جفا به شهادت رساند.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در طلیعۀ کتاب فلسفۀ الهی از منظر امام رضا(ع) که یکی از آثار فاخر ایشان می باشد، با اشاره به شمه ای از فرمایشات نورانی ثامن الحجج(ع) به مراتب عبادت و جایگاه علم از منظر آن امام پرداخته اند که به مناسبت شهادت آن حضرت از نظر می گذرانیم.
عبادت داراي مراتبي است كه بالاترين مرتبه آن تفكر در مبدأ حقايق اشيا و علت پديدآورنده و مدبّر آنهاست. چنان كه حضرت رضا(عليه السلام) ميفرمايد: ليس العبادة كثرة الصلاة و الصوم، إنّما العبادة التفكّر في أمر الله عزّ وجلّ؛ عبادت به فراواني نماز و روزه نيست، بلكه عبادت تفكر در امر خداي والاست. زيرا تفكر درباره معبود قهراً عبادت عملي را به همراه ميآورد؛ ولي اين علم و آن عملي كه به دنبال آن ميآيد، در يك درجه ارزش نيستند. زيرا علم اصل است و عمل فرع آن.
معظم له علم را درخت طوبی و عبادت بدنی را بمنزله میوۀ آن برشمرده و خاطر نشان کردند: علم درخت طوبي است و عبادت بدني، ميوه آن. چنان كه حضرت رضا(عليه السلام) ميفرمايد: إنما العلم حياةالقلوب من الجهل و ضياء الأبصار من الظلمة و... علم قلبها را از جهل بيرون ميسازد و به آنها حيات ميبخشد و ديدگان را از تاريكي بيرون ميآورد و به آنها نور ميدمد. علم، بدنها را از ضعف و ناتواني ميرهاند و به آن نيرو ميبخشد. علم، بنده را به جايگاه شايستگان و مجالس نيكان و درجات عالي دنيا و آخرت ميرساند. مذاكره علمي، معادل روزهداري است و تدريس علم، همسان نماز است. به واسطه علم، پروردگار اطاعت و عبادت ميشود و به واسطه علم صله رحم محقق، و حلال و حرام شناخته ميشود. علم، پيشگام عمل است و عمل پيرو آن، سعادتمندان از علم بهره ميگيرند و شقاوتمندان از آن محرومند، خوشا به حال كسي كه خداوند بهره علم را بر او حرام نكرده است.
این حکیم متأله در ادامۀ این بحث به بیان محاسن علم و شاخصه های فراروی آن پرداخته و مرقوم داشتند:
اين امور در بيان محاسن علم، بدان دليل است كه اصل وجود هر انساني خرد اوست و علم سبب ميشود انسان خردمندتر شود. بنابراين اصل انسان همان علم است، اصلي كه انسان بايد به آن برسد. چنانكه حضرت رضا(عليه السلام) ميفرمايد: ضالّة المؤمن؛ علم گمشده مؤمن است كه در باغ ولايت پنهان گشته است. از اين رو مؤمن بايد در آن باغ رود تا گمشدهاش را بيابد. چنان كه حضرت رضا(عليه السلام) ميفرمايد: رحم الله امرء أحيي أمرنا؛ خداوند رحمت كند كسي را كه امر ما را زنده كند. به ايشان عرض شد: چگونه امر شما را زنده ميكند؟ حضرت رضا(عليه السلام) در پاسخ فرمود: يتعلّم علومنا و يعلّمها الناس، فإنّ الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتّبعونا؛ كسي كه علوم ما را فراگيرد و آن را به مردم بياموزد، امر ما را زنده كرده است، چون اگر مردم از سخنان زيباي ما آگاه گردند، قطعاً از ما پيروي خواهند كرد.
ایشان مراد از علم در اینجا را علم به خداوند و اسماي حسناي اودانسته و مرقوم داشتند: مراد از علم در اين حديث، علم به خداوند و اسماي حسناي او و علم به ملائكه و كتابهاي الهي و رسولان اوست و نيز آگهي از «اول» و «آخر» و «ظاهر» و «باطن» بودن خداست، همچنين علم به صاحب حكم بودن خدا و اين كه مصير و بازگشت انسانها به سوي اوست. بنابراين هر دانشي جز اين معلومات در حقيقت زائد است و علم شمرده نميشود. زيرا علم سه قسم است؛ آية محكمة أو فريضة عادلة أو سنّة قائمه.