نهضت عاشورا دارای ابعاد گوناگونی و پیام هایی است که به نظر علامه جوادی آملی از بارزترین پیام های نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و كذب، حسن و قبح، ذلّت و عزّت، كوری و بینایی، كری و ناشنوایی، سفاهت و خردورزی و سرانجام، مرگ و زندگی است.
معظم له در یکی از اثرات خود آوره اند: همهٴ انسان ها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آن ها را از هم تشخیص دهند، به دنبال مصداق صحیح آن حركت می كنند؛ وگرنه گرفتار مغالطهٴ در عمل خواهند شد.
ریشهٴ همهٴ این امور، مرگ و زندگی است و همه می خواهند بدانند كه حیات و مرگ چیست؟ به ظاهر، این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال می كند كه تشخیص معانی آن ها آسان است. از این رو، می پندارد كه نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفّق می بیند. چنین پنداری در بسیاری از افراد وجود دارد؛ هم آن ها كه سلطه گرند و هم كسانی كه سلطه پذیرند. بنابراین، تشخیص این امور برای بسیاری از افراد آسان نیست و باید در این كار از منبع اصلی شناخت، یعنی قرآن و خاندان اهل بیت (علیه السلام) بهره گرفت.
ایشان در ادامه مرقوم داشتند: خداوند در قرآن فرموده است: شما عده ای را ظاهراً خردمند، بصیر و شنوا می پندارید، امّا آن ها سفیه، كور و كرند و گروهی را راستگو می دانید، امّا آن ها دروغگویند و برخی را محق می دانید، ولی آن ها باطل گرایند و سرانجام می فرماید: و گروهی را زنده می دانید، حال آن كه آن ها مرده اند.
سالار شهیدان (سلام الله علیه) مانند آباء گرامی و خاندان كریمش تا می توانستند از راه تعلیم و تزكیه و پند و اندرز، این گونه از معانی را برای عموم مردم تشریح می كردند. در آن عصر و زمان، داعیه داران فراوان بودند، به گونه ای كه سردمداران حكومت اموی از یك سو سخن می گفتند و خاندان اهل بیت (علیه السلام) از سوی دیگر.
صاحب تفسیر تسنیم در تبیین علت قیام سالار شهیدان اذعان داشتند: وقتی حسین بن علی (علیه السلام) در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بی اثر یافتند و یقین كردند كه تنها خون می تواند جامعه را روشن كند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مطلب كلیدی را به مردم فهماندند. وقتی كلید فرهنگ دین به دست مردم داده شد، مردم با آن درِ مكتب فرهنگ دین را باز می كنند و گنجینه ها را در این مكتب می بینند؛ آنگاه مصادیق عزّت و ذلّت، لئامت و كرامت، استقلال و وابستگی و امنیت و ناامنی و سرانجام، حقّ و باطل را می شناسند. بنابراین، تشخیص مرگ و حیات واقعی، قهراً تمییز صدق و كذب، حق و باطل، عزّت و ذلّت، لئامت و كرامت و ... را در پی دارد.