مرکز الإسراء للنشر هو الناشر الاختصاصيّ لتألیفات سماحة آیة الله الشیخ عبدالله الجواديّ الآمليّ (دام ظلّه) فبدأ المرکز هذا عمله في سنة 1372 الشمسیة؛ فمن أعمال هذا المرکز القیام بإنتاج التألیفات مکتوباً بکیفیة مطلوبة وأساسیّة، مع عرض سریع، وفي الوقت المحدّد، وبسعر مناسب، ودعم للإصدارات، وتهیئة إمکان الوصول السریع وبأسعار قلیلة للمخاطبین في داخل البلد وخارجه بالنسبة إلی الإصدارات، وأیضاً المشارکة في المعارض الدولیة الخارجیة والداخلیة.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق این هفته خود كه در نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد به ادامه سلسله مباحث درس اخلاق خود که شرح و تفسیر نهج البلاغه است، پرداختند و با بيان اين مطلب که نهج‌البلاغه براي هميشه زنده است، اظهار داشتند: حضرت امیر علیه السلام، براي روشن كردن مردم آن عصر از جريان جنگ صفين و نهروان و خوارج نامه‌اي مرقوم فرمودند. اين نامه‌ها براي هميشه زنده است.
ایشان ادامه دادند: الآن آنچه در مباحث مربوط به داعشي و سلفي و تكفيري مي‌گذرد مشمول خطاب نامه‌هاي وجود مبارك حضرت امير است. آنجا که فرمود: «وَ كَانَ بَدْءُ أَمْرِنَا» ابتداي امر ما اين بود كه «أَنَّا الْتَقَيْنَا وَ الْقَوْمُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ» ما با مردم شام به حسب ظاهر مسلمان و برادر بوديم هيچ مشكلي نداشتيم، تعبير «به حسب ظاهر» آن طوري كه خود ابن ابي الحديد هم استنباط كرد اين است كه حضرت نمي‌خواهد از واقعيت امر پرده بردارد، فرمود ما ظاهراً با هم مسلمان بوديم، چون باطناً دودمان اموي، اسلام نياورده بودند. الآن هم با اين داعشي‌ها و تكفيري‌ها و سلفي‌ها، آدم مي‌تواند اين گونه حرف بزند، چرا که در حقیقت اينها همان اموي های شامي‌اند؛ که وجود مبارك حضرت امير فرمود ظاهراً ما مشتركات فراواني داريم.
آیت الله العظمی جوادی آملی در بخش دیگری از جلسه درس اخلاق خود با تاکید بر تزکیه نفس، بیان داشتند: دل كه صفحه آينه شفافي است، وقتي غبار بگيرد جايي را نشان نمي‌دهد، اين ﴿في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ بعد از چرك است، يك وقت غبار مي‌آيد انسان بايد غبارروبي كند، اگر غبارروبي نكرد چرك مي‌گيرد.
معظم له به مسئله تهذيب نفس و جهاد دروني اشاره كرده و بيان داشتند: كساني كه چشمِ باطنشان مستور است غطاء و پرده دارد، يادِ خدا را نمي‌بينند، يادِ خدا هم ديدني است هم گفتني است هم شنيدني، ياد خدا لفظ نيست، هر چه انسان را به ياد خدا متذكّر كند، اين ذكر الله است.
ایشان با بیان اینکه وعظ به معناي سخنراني نيست، اظهار داشتند: وعظ با سخنراني، با گفتن و نوشتن فرق میکند، البته اينها يك سلسله زمينه‌اي است كه ممكن است كمك بكند. اما وعظ، آن جاذبه‌اي است كه در شنونده ايجاد مي‌شود و از خلق به حق گرايش پيدا مي‌كند؛ واعظ كسي است كه بتواند اين جاذبه را ايجاد كند.
معظم له ادامه دادند: همه اهل برهان نيستند بعضي‌ها اهل موعظه‌اند و با نصيحت جذب مي‌شوند، اما برخی با فعل جذب مي‌شوند نه با قول، گر چه آن قولي كه از صاحب نفس نشئت گرفته است نيروي جذب را هم به همراه دارد.
ایشان با بیان اینکه نفس اماره بدترین دشمن انسان است، ابراز داشتند: هر روز انسان در خطر نفس اماره است، معاذ الله اگر خداي سبحان كمك نكند، انسان گرفتار اين غرور و خودخواهي خواهد شد. اين هوا و غرور و ميل، بدترين دشمن انسان است، چون مستحضريد كه دشمن‌هاي بيروني از آدم، آب و خاك مي‌خواهند، معدن و مال مي‌خواهند، اما دشمن دروني از ما دين مي‌خواهد و اگر معاذ الله دين را از ما گرفت، از ما آبرو مي‌خواهد و تا انسان را مسلوب‌الحيثيه نكند، دست بردار نیست.
