پایگاه اطلاع رسانی اسراء: صبح امروز (پنجشنبه 2 شهریور مرداد ماه) جلسه درس اخلاق هفتگی آیت الله العظمی جوادی آملی به صورت مجازی برگزار گردید.
در این جلسه آیت الله العظمی جوادی آملی به ادامه مبحث شرح نهج البلاغه ـ حکمت 113 ـ پرداختند.
معظم له بیان داشتند: وجود مبارک امیرالمومنین علیه السلام در حکمت 113 که در نهج البلاغه آمده است می فرماید «لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِیرِ، وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى...»؛ در این حکمت، حضرت برخی از مسائل اخلاقی را مطرح نموده اند؛ بخشی از این مسائل اخلاقی در وصایای رسمی حضرت نسبت به بعضی از فرزندانشان آمده و بخشی دیگر در اصول چهارصدگانه ای است که در کتاب تمام نهج البلاغه ذکر شده است.
آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشتند: دستورهای دینی مخصوصا در بیانات نورانی امیرالمومنین که به منزله شرح قرآن کریم است، متنوع است، بخشی مربوط به حالات شخصی انسان است، یک سلسله دستورات مربوط به امور خانواده است و یک سری دستورات مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی و یک سلسله دستورات به کشاورزی و اقتصاد مربوط است، بخشی هم به مسائل بین المللی مربوط است، کل اینها به امور ظاهری انسان بر می گردد، که اینها هم گاهی به صورت قانون اساسی بیان شده که منحصر به زمان و مکان خاصی نمی باشد و گاهی به صورت قانون فردی برای یک کشور و یا یک ملت و برای یک عصر و زمان خاص بیان شده است.
ایشان اظهار داشتند: مثلا این کلام پیامبرگرامی اسلام که «لا طاعة لمخلوق في معصية الله عز وجل» این در حکم یک قانون اساسی است، اختصاصی به زمین و زمان و مکان خاصی ندارد، هیچ کس حق ندارد که حکم خدا را کنار بگذارد و بگوید که من مأمورم و معذور، بلکه این یک قانون اساسی جهانی و برای تمام اعصار و مکان هاست.
ایشان اظهار داشتند: بخش دوم از فرمایشات ائمه در بیان فایده این قوانین و احکام است که در بیان فایده آن هم گاهی به تربیت انسان اشاره می کنند که با رعایت این قوانین و احکام خود انسان رشد می کند و گاهی به رفاه جامعه اشاره می کنند و گاهی به جریان برزخ و معاد و بهشت و جهنم اشاره می کنند که اگر کسی اینها را رعایت کند در مرگ و برزخ راحت است.
معظم له ادامه دادند: بخش سوم که بخش اساسی فرمایشات ائمه است، مسائل عرفانی است که در آن مسائل عرفانی، اول خود انسان را معرفی می کنند که انسان کیست و چگونه خلق شده است و بعد از آن می گویند که انسان چکار بکند که بشود خلیفه الله، چکار بکند که دستش بشود یدالله، چشمش بشود عین الله، اینها دیگر کاری به مسائل اخلاق و تربیت و تمدن و جامعه ندارد، اینها در قانون بشری نمی گنجد بلکه اینها برای عالم ملکوت است، این سلسله دستورات برای این است که شما کاری کنید که بشوید یدالله، کاری کنید که بشوید عین الله، وقتی شدید یدالله، کاری که از دست شما صادر می شود انسان مطمئن است که دست الهی است.
ایشان بیان داشتند: این راه مخصوص ائمه نیست، هر چند اوج آن مخصوص این ذوات مقدس است، اما مومنان و شاگردان خاص ائمه مانند سلمان و ابوذر و اینگونه افراد هم می توانند به جایی برسند که دستشان بشود ید الله و چشمشان بشود عین الله.
آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه اعضاء و جوراح سربازان الهی هستند ، اظهار داشتند: مولا امیرالمومنین در خطبه 199 نهج البلاغه بیان می کند که بدانید این اعضا و جوارح برای شما نیست؛ هیچ کس حق ندارد بگوید این دست و این چشم من است و هر چه را بخواهم می بینم و هر کاری دوست داشتم انجام می دهم، این چنین نیست، بدانید که این اعضاء و جوارح سربازان الهی هستند، این اعضاء هر چه انجام دهید را گزارش می کنند و در قیامت شهادت می دهند، این دستی که دارید دست شما هست اما سرباز خداست، رومیزی و زیر میزی و رشوه گرفتن و رشوه دادن را قبل از اینکه بخواهید کتمان کنید، اعضای بدن شما به این موارد، شهادت خواهند داد!
ایشان بیان داشتند: اگر کسی میخواد عارف بشود، عارف نه یعنی صوفی شود، عارف شود یعنی انسان شود، این چنین شخصی نه بیراهه باید برود و نه راه کسی را ببندد و باید بگوید من که مخلوق خدایم باید اوصاف او را نیز داشته باشم، لذا باید کاری بکند که یدش بشود ید الله، عینش بشود عین الله و سمعش بشود سمع الله، در چنین صورتی انسان مظهر «هو السمیع» و «هو البصیر» شده و ازچشم و گوش او جز نورانیت نباید صادر شود، انسان باید محبوب خدا شود، وقتی محبوب خدا شد در تمام تجلیات فعلی ذات اقدس اله بهره خاص خودش را می برد
آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشتند: نهج البلاغه برای تنها مسائل سیاسی و اخلاقی و اقتصادی و اینها نیست، تنها برای بهشت رفتن و جهنم نرفتن نیست، بلکه اینها نیز گوشه ای از فواید نهج البلاغه هست که انسان باید محبوب خدا شود؛ انسان باید از محب بودن به محبوب بودن حرکت کند.