آیت الله العظمی جوادی آملی در این پیام تصویری با بیان اینکه دانشگاه، زمانی اسلامی می شود که دانش اسلامی باشد، اظهار داشتند: « اساس دانشگاه را دانش تشکیل می دهد در نتیجه دانشگاه، زمانی اسلامی می شود که دانش اسلامی باشد، و ما علم دینی داشته باشیم، اما اینکه علم دینی در عالم وجود دارد را چه کسی باید جواب بدهد؟ مساله هستی شناسانه را باید از علمی که موضوع آن هستی شناسی است سوال کرد و در میان همه علوم، فلسفه تنها علمی است که توان پاسخ به این سوال را دارد که آیا علم دینی داریم یا نه؟! چرا که فلسفه از هست و نیست صحبت می کند و سایر علوم از باید و نباید.
ایشان ادامه دادند: اگر فلسفه کجراهه نرفت و الحادی نشد و به سوی الهی شدن پیش رفت و خدا و وحی و دین را ثابت کرد اول خود را الهی و زنده کرده است و ثانیا به همه علوم دیگر رنگ الهی و دینی خواهد زد. فهم این مطلب دو برکت دارد، فلسفه را زنده میکند و فلسفه الهی میشود و دیگر اینکه همه علوم را دینی میکند.
معظم له اظهار داشتند: هر علمی موضوعی دارد؛ اگر موضوع علمی فعل انسان باشد این علم می تواند دینی یا غیر دینی باشد اما اگر موضوع علمی، فعل خدا باشد آن علم قطعا دینی خواهد بود. لذا اگر کسی در دانشگاه درباره زمین، جرم، نور و غیره که فعل خداست بحث کرد بحث او دینی خواهد بود. در این نگرش همانطور که حوزه های علمیه متولی تفسیر قول خداست، دانشگاه نیز متولی تفسیر فعل خدا خواهد بود و به همین ترتیب ما اساسا علم غیر دینی نخواهیم داشت. حال که فلسفه فتوا داد که علم دینی داریم عقل و نقل دو چراغ هستند که ما را به آن مفهوم میرسانند و عقل چراغی است که گاهی به دست حکیم و گاهی به دست فقیه است.
آیت الله العظمی جوادی آملی با تذکر این نکته که «عقل در مقابل شرع نیست بلکه عقل در مقابل نقل است»، بیان داشتند: راه و صراط را تنها خداوند وضع می کند و عقل و نقل به عنوان دو چراغ و سراج تنها می توانند مسیر شرع را روشن و کشف کنند.
معظم له در بخش دیگری از این پیام بیان داشتند:
قرآن بر خلاف علوم بشری انسان را حیوان ناطق معرفی نمی کند بلکه قرآن، انسان را حی متاله می داند، از دیدگاه قرآن، انسان بیش از داشتن نقاط مشترک با حیوان با فرشتگان نقاط مشترک دارد، قرآن که بنیان علوم انسانی را دارد ثابت میکند انسان موجود ابدی است، اگر در جامعه این فرهنگ رواج یابد که انسان با فرشتگان وجه اشتراک فراوان دارد و موجودی است ابدی که مرگ را می میراند نه اینکه بمیرد لذا باید ره توشه ابدی تهیه کند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
معظم له با بیان اینکه علوم انسانی زمانی می تواند قرآن محور باشد که انسان را حی متاله بدانیم و قرآن را منبع اصلی استخراج مبانی و مواد علمی در نظر بگیریم.
ایشان در فراز پایانی پیام خود به ظرفیت بالای علمی علوم انسانی اسلامی از حیث منبع اشاره کردند و اظهار داشتند:
علوم غربی فاقد منبع الهی است اما این منابع در اختیار ما هست تا بتوانیم از این منابع وحیانی، مبانی و مواد علمی مورد نیاز خود را تامین کنیم. در بخش مبانی علوم انسانی کلید به دست عدل است یعنی همه مبانی باید عدلمدار و عادلانه باشد. عدل یعنی هر چیزی را سر جای خود بگذاریم. ما میگویم که جای اشیاء و اشخاص را اشیاء آفرین و اشخاصآفرین باید بیان کند، اما آنها میگویند که خود ما جای اشیاء و اشخاص را تعیین میکنیم! تمام اختلاف بین موحد و ملحد این است که ما ابراهیمی فکر میکنیم، ولی آنها اینگونه نمی اندیشند! آنها انسان را تا گور و مرگ خلاصه میکنند و ما میگویم مرگ اول راه است.