در محضر استاد؛
آیت الله العظمی جوادی آملی:
نماز براي همه ما يك مدرسه است؛ منتها مستحضريد، بعضيها كه مدرسه ميروند، در همان مراحل ابتدايي ميمانند، بعضيها مراحل مياني, بعضيها مراحل برتر و بالاتر تا مقام نهايي بار مييابند، اذكار نماز هم براي ما مدرسه است.
از وجود مبارك امام معصوم(سلام الله عليه) سؤال كردند آيا ما ميتوانيم در نماز به كسي بد بگوييم, فرمود بله, عرض كرد چطور؟ فرمود منظورتان از بد گفتن اين نيست كه ـ معاذ الله ـ زبانتان را رعايت نكنيد، خدا فرمود: در كارهاي عادي هم در بحثهاي اجتماعي هم ميخواهيد چيزي بنويسيد يا بگوييد دو راه دارد: يك راه آن است كه شما حرفتان را زديد، در ديگري هم اثر كرده و مشكل حل ميشود. يك راه اين است كه دردي كه داريد آن دردتان افزوده ميشود، درد جامعه را بيشتر كرديد، مشكل افراد ديگر را افزوديد. آدم دو گونه حرف ميزند، اگر مطلبي دارد يك وقت عالمانه و محقّقانه ميگويد, رسالت خودش را عمل كرده جامعه را بيدار كرده آن طرف مقابل هم فهميده و يقيناً در او اثر ميكند؛ لذا در اين بخش از آيات فرمود: ﴿قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ﴾ شيطنت شيطان, ابليسگونهٴ ابليس بودن، همين است كه جامعه را به هم بزند. فرمود: به بندگان من بگو در گفتار, رفتار و نوشتار خود به بهترين وجه سخن بگويند، اين يك نحوه حرف زدن است. يك وقت است كه انسان نه, ـ معاذ الله ـ طرز ديگر انتخاب ميكند.
حضرت فرمود: در نماز, حرف هست شما نقد ميكنيد از ديگران تبرّي ميكنيد، اما در كمال عبادت, عرض كرد چطور؟ فرمود همين كه در هر ركعت وقتي ميخواهيد برخيزيد ميگوييد: «بِحَولِ اللهِ تَعَالي وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقعُد» داريد هم مكتب اشاعره را نفي ميكنيد، هم مكتب معتزله را.
اشاعره ميگويند: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلا لله» چون بر اساس تفكّر جبري همين در ميآيد كه « لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلا لله»، بر اساس تفكّر معتزله اين است كه «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ لله»؛ چون وقتي گفتند تفويض شد بشر آزاد شد و رها شد ديگر قيام و قعود ما با الهيّت الهی كاري ندارد «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ لله»،
حضرت فرمود: اينكه شما ميگوييد: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ» هم حول وقوّه خود را ثابت ميكنيد هم از اين جهت كه خود انسان يك موجود ممكن و وابسته به «الله» است قيام و قعود او هم وابسته به «الله» بود به قدرت الهي به عنايت الهي خواهد بود اين حول و قوّه خود را به الله نسبت ميدهد اين ميشود نفي جبر, اين ميشود نفي تفويض, اين ميشود اثبات منزله و اختيار «مَن اَمر بين الامرين»، اين معناي نقد مکتب ديگران است؛ نه اين است كه فرمود شما اگر بخواهيد جبر را نفی کنيد چهار تا بد بگوييد نه، تفويض را نفی کنيد چهار تا بد بگوييد فرمود اين معناي نقد ديگران است حتي در عبادات.
بنابراين اينكه فرمود اگر كسي امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهليّت است به همين مناسبت است شما وقتي اين آيات را كنار هم ميگذاريد ميبينيد نتیجه آن همين در ميآيد كه اگر كسي امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهليّت است ﴿لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ﴾.