سلسله سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی در ماه مبارک رمضان 1444 هـ با عنوان «اسمای الهی، تبلور توحید؛ شرح دعای حضرت ادریس علیه السلام»
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».
ماه مبارک رمضان را در سايه دعا بهتر بشناسيم. اين ادعيه شريفهاي که در اين ماه هست و شب و روز اين ماه انسان سالک ارتباط انسان را با پروردگار عالم برقرار ميکند، جا دارد که اين دعاها بهتر شناخته شود و در سايه اين دعا، ان ارتباط و آن پيوند ناگسستني عبد و مولا برقرار گردد.
در اين دعاي شريفي که بنام دعاي شريف ادريس(عليه السلام) شناخته شده است، چهل اسم از اسماء الهي به صورت بارز و برجسته ظهور کرده و هر يک از اين اسماء داراي خاصيتي هستند داراي ويژگياي هستند بلکه ويژگيهاي فراواني هر يک از اين اسماء دارند. ما به دامن اين اسماء الهي متوسل ميشويم و در سايه توسل به اين اسماء الهي، خود را به حريم توحيد نزديک ميکنيم. اسماء الهي تبلور توحيد الهي هستند و هر کدام از اينها جلوهاي از جلوات توحيدي هستند. در اولين فرازی که در اين بحث وجود دارد، مصدّر شده مسئله دعا به «سُبْحَانَكَ». تعبير اين است که «سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ وَارِثَهُ»[1]. واژه سبحان شايد پرتکرارترين واژه در فرهنگ ديني و قرآني است، حتي بسياري از سورهها مصدّر به تسبيحاند يا ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[2] است يا ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ﴾[3] که با صيغه ماضي و مضارع است. گاهي اوقات به صيغه مصدر است ﴿سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً﴾[4] و ساير جلوههايي که خداي عالم در قرآن با تسبيح خود را معرفي کرد.
نکته قابل توجه اين است که هيچ کسي نميتواند خدا را آنگونه که هست بشناسد معرفي بکند و بتواند او را بيابد. اين ممکن نيست و لذا وصف تسبيح يا سبحان را در کنار اوصاف حميده ديگر ميبينيم. هر وقت خدا را حمد کرديم و ثنا گفتيم بايد او را تسبيح هم بکنيم لذا در ذکر رکوع ميگوييم: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ»، و در ذکر سجده ميگوييم: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَي وَ بِحَمْدِهٍ»، همواره تسبيح را و منزه دانستن خداي عالم را بايد بنده بدان التفات داشته باشد و حتي اگر خدا را در جلوههاي برتر و عاليتر مشاهده ميکند آنجا هم جاي سبوح و قدوس است.
در اين دعا هم دعا مصدّر است به واژه «سُبْحَانَكَ» که خدايا، تو منزهي. اين نزاهت در همه مراتب هستي باري - سبحانه و تعالي - در مرتبه ذات و اوصاف و افعال او هست. گاهي اوقات ممکن است ما خدا را از نزديک شاهد باشيم جلوههاي الهي را از نزديک تماشا کنيم او را در صحنه زندگي در قالب اين اسماء ببينيم و بيابيم اما بايد بدانيم که او در عين حالي که در هر مرحلهاي از مراحل زندگي هست، منزه است و سبحان گفتن و تسبيح کردن يک امر لازم است. اينطور نيست که خداي عالم جلوهاي داشته باشد و آن جلوه براي انسانها بارز و ظاهر باشد اما رفع نقص و عيب و خطا و نظاير آن در او ملاحظه نشده باشد.
لذا خداي عالم هر کاري را که بنده ميخواهد انجام بدهد به او ميآموزد که بله، ارتباط تو با من درست است من با تو ارتباط دارم رابطه بين عبد و مولا وثيقترين و مطمئنترين رابطه است البته مولا در عاليترين درجه مولويت است و اگر عبد هم در بهترين درجه عبوديت و بندگي باشد اين پيمان و اين رابطه ناگسستني خواهد بود آنگونه که در ارتباط با انبياي الهي و اولياي الهي اين است و حتي خداي عالم انبياي خودش را با وصف عبوديت و بندگي توصيف ميکند. همانطوري که آنها خدا را با وصف سبّوح و قدّوس ياد ميکنند خداي عالم آنها را به عنوان عبدي ميداند که در سايه اين ارتباط و هماهنگي کاملي که بين عبد و مولا برقرار است اين بنده در پيشگاه خدا محبوب است.
به هر حال در اين فراز که اولين فراز اين دعاي حضرت ادريس است خداي عالم بحث تسبيح را مقدم داشته و اسماء الله و اين چهل اسم از اسماء الهي در پناه اين «سُبْحَانَكَ» بايد معنا بشود. بله، هر کدام از اين اسماء کارآيي دارند مؤثرند در حيات انساني و حتي همه موجودات، از موجودات عرشي تا فرشي، ملکي تا فلکي همه و همه موجودات به اسم الهي زندهاند خداي عالم اين اسماء را براي اداره امور هستي قرار داده است که فرمود: «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء»[5]، ما هيچ چيزي را هيچ چيزي را در عالم نميتوانيم سراغ داشته باشيم مگر اينکه اين اسماء الله است که دارد اداره ميکند و لکن همواره بايد کنار اين اسماء تسبيح و تنزيه را فراموش نکنيم. يا با «سبّح» يا با «يسبّح» يا «سبحان» يا مثل «سبحانک اللهم» يا «سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» و نظاير آن همواره خودمان را با تنزيه حق – در حقيقت - توأم و همراه داشته باشيم.
قابل توجه است که وقتي خدا را در زندگي خود ميآوريم اداره او و اراده او را در سايه اسمائش در زندگي خودمان شريک ميکنيم، اين نکته بايد مورد غفلت نباشد که گرچه خداي عالم جلوههاي خير و کمالش و جمالش براي يکايک از موجودات عالم آشکار است اما اينگونه نيست که خداي عالم از قدّوسيت و از نزاهت و پاکي و سبّوحيت دور باشد. اين مطلب همواره مورد توجه هست و خداي عالم ميفرمايد: ﴿سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾[6]، پروردگار عزت، پروردگار رفعت که بلندمرتبه جايگاه دارد او منزه است از اينکه کاري انجام بدهد خيري را به انساني يا ملک و فلکي برساند مگر اينکه در سايه نزاهت و پاکي و قداست و امثال ذلک است.
بنابراين همواره حريم خدا را با سبّوحيت و قدّوسيت و نزاهت و پاکي و پاکيزگي بايد همراه کنيم. اين اعتقاد و اين باور خودمان را با اين امر آغشته کنيم که هر وقت خدا را در سايه کمالش مشاهده ميکنيم اين معنا را هم در خاطر داريم که او با جلوه سبّوحيت آشکار شده است اين دعاي شريف را با «سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ وَارِثَهُ» إنشاءالله ادامه خواهيم داد.
«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. اقبال الاعمال، ج1، ص37.
[2]. سوره صف، آيه1.
[3]. سوره جمعه، آيه1.
[4]. سوره اسراء آ آيه1.
[5]. دعای کميل ؛ زادالمعاد، ج2، ص706.
[6]. سوره صافات، آيه180.